نگاهی به پیام خشونت طلبانه مسعود رجوی در 11 آبان 1393 تحت عنوان ” عهد پرچم و ابلاغیه چراغ خاموش “

0
720

نگاهی به پیام خشونت طلبانه مسعود رجوی در 11 آبان 1393 تحت عنوان ” عهد پرچم و ابلاغیه چراغ خاموش ”

قسمت ششم : ” زن” همچنان ابزار مناسب برای مسعود رجوی در جهت حذف رقیبان می باشد

گروه های سیاسی خارج از کشور نباید از ترور شخصیت و اتهامات رجوی هراسی داشته باشند

مصاحبه محمد حسین سبحانی با تلویزیون مردم

08.01.2015

محمد حسین سبحانی

لینک به قسمت اول

لینک به قسمت دوم

لینک به قسمت سوم

لینک به قسمت چهارم

لینک به قسمت پنجم

برای تماشای ویدئو بر روی عکس کلیک کنید

گروه های سیاسی خارج از کشور نباید از ترور شخصیت و اتهامات رجوی هراسی داشته باشند

نکته دیگری که من می خواستم در اینجا به آن اشاره کنم ، خطاب به بعضی از گروه های سیاسی در خارج از کشور است .من به این دسته از گروههای سیاسی انتقاد دارم. من ندیدم هیچکدام بیایند این پیام صوتی رجوی را مورد بررسی و تحلیل و تفسیر قرار دهند و نقد بکنند و بگویند که آخر چه می شود که کسی که خودش را رهبر یک سازمان سیاسی می داند می آید دستور قتل افراد مخالف و منتقد خودش را بدهد؟

خوب طبعا برای اینها باید این پرسش مطرح باشد که این چه روشی است که مسعود رجوی هر انتقادی به خودش و سازمان مجاهدین را با جمهوری اسلامی قاطی می کند ؟

مسعود رجوی مدعی هست که همه مزدور هستند حالا این سکوت گروههای سیاسی حاضر در خارج کشور می تواند نشأت گرفته از دو موضوع باشد، یکی همان که مورد انتقاد من هم هست که از ترس ترورهای شحصیتی مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق سکئت می کنند، یکی هم اینکه واقعا سازمان مجاهدین در نگاه آنها و در جامعه ایرانی اساسا رقمی نیست که بخواهند به آن بپردازند. ولی در هر صورت بهتر است که این موضوع را مطرح و مورد بحث و بررسی قرار دهند، چون موضوع فقط مربوط به افراد جدا شده از مجاهدین نیست و قرار نیست فقط ما جدا شدگان فحش و ناسزا بخوریم و مسیر را هموار کنیم و راه خشونت و ترور و مبارزه مسلحانه را ببندیم تا راههای دیگر که درست و منطقی هست و راههای اصلاح‌طلبانه و دمکراتیک است، راه شان باز شود.

برای اینکه راه باز بشود آنها هم باید تلاش کنند که راه و مسیری که مانع آنها بوده است که همانا مسیر خشونت بوده نقد و بیان بکنند. خوب باید این پرسش را مطرح کرد که اگر گروه های سیاسی در خارج از کشور مسعود رجوی و مجاهدین خلق را مرده ای سیاسی بیش نمی دانند، خوب سکوت آنها قابل توجیه است ولی اگر غیر از این هست من توصیه ام اینست که سکوت نکنند . گروه های سیاسی خارج از کشور نباید از ترور شخصیت و اتهامات رجوی هراسی داشته باشند. سازمان مجاهدین از بدو تولد چون مایه و احترام اش را از همه کسانی که جان شان را در راه مبارزه با حکومت شاه از داده اند گرفته است مثل حنیف نژاد و چریک ها و غیره . آنهایی که در مبارزه مسلحانه جان شان را از دست داده اند نا خواسته یک راهی را بنا کرده اند و الان ما روش مبارزه مسلحانه را نفی می کنیم . البته انگیزه های آن افراد سالم بود ولی متاسفانه این سازمان ، از یک گروه قابل احترام و مردمی می آید تبدیل به یک فرقه تروریستی و باند مافیایی خطرناک می شود. چرا ؟ به دلیل اتخاذ عملیات مسلحانه در روش مبارزه با استبداد. زیرا از “مبارزه مسلحانه ” به صورت آتوماتیک و حودکار مخفی کاری ، سانسور و و خودسانسوری ، عدم پاسخگویی بالا به پایین و ترور و خونریزی و حبس در می آید. از توی آن قتل های درون سازمانی و طلاق های اجباری و رهبری عقیدتی در می آید و همه اینها حلقه های زنجیری بوده اند که به هم پیوسته شده است .

” زن” همچنان ابزار مناسب برای مسعود رجوی در جهت حذف رقیبان می باشد

الان هم رجوی می خواهد پنجاهمین سال تاسیس سازمان را با این هزار زن شورای مرکزی را جشن بگیرد و آنرا برای خودش یک سقف بالا و بلند می داند. آقای رجوی شما که شورای رهبری داشتید و همه این زنان در شورای رهبری بودند و می گفتید که هزار شین هستند پس آن بحث ها چی بود که تحت عنوان هزار زن شورای رهبری مطرح می کردید ؟ حالا چرا برگشتید به شورای مرکزی؟ آیا دلیلش این نیست که شما به خانم هایی که گفته بودی شورای رهبری هستند مسئله دار شده اند و بخاطر اینکه این جایگاه تشکیلاتی را از آنها بگیری ، امده ای فیل جدیدی هوا می کنی و اسمش را عوض می کنی ؟ همانطور که دفتر سیاسی را منحل کردی. همانطور که هیت اجرایی را برداشتی و شورای مرکزی را در سال 1364 و 1370 در آوردی ؟ به دلیل اینکه بسیاری از افراد مرکزیت و دفتر سیاسی سازمان منتقد شما شده بودند مثل علی زرکش ، مثل حسن مهرابی و بسیاری دیگر. آقای سربی ایشان در ابتدای پیامش اساسا آمده با همین دجالیت بحث را شروع کرده است و گفته که سلام و هزار تبریک بخاطر هزار زن قهرمان مجاهد خلق و در همین فیلم هایی هم که جنابعالی لطف کردید و پخش کردید مستمراً می گوید هزار زن به مثابه هزار اشرف. واقعا عجب بی حیایی سیاسی دارد؟ تا حالا می گفت که دنیا تکان بخورد اشرف تکان نمی خورد و حالا که اشرف فرو ریخت می گوید هزار زن هزار اشرف هست. من بخشی را از متن پیام مسعود رجوی می خوانم ، وی می گوید:

” هزار زن قهرمان مجاهد خلق و تشکیل شورای مرکزی بالا ترین ارگان رهبری کننده این سازمان در ادامه گسترش شورای رهبری که مریم خواستار آن بود خواهر مجاهد زهره اخیانی مسول اول سازمان تاکید کرد که تا مهر ماه در زمان بندی مشخص تا پنجاهمین سالگرد سازمان به آن پاسخ مثبت بدهد … ”

این یعنی پشت “زن ” مخفی شدن ، عوام فریبی کردن و مارک زدن به افراد که شما زن را با نگاه استثماری می بینی در صورتی که بزرگترین استثمار کننده زنان خودش هست. مطلبی را نوشته ام با عنوان ” برده ترین عزیز ” که در سایت ایران قلم قابل دسترسی است. مضمون آن این است که تمام زنان آنجا برایش مثل برده هستند و عزیزترین برده او هم مریم عضدانلو است. یعنی خود مریم عضدانلو نیز برده رامی است در دست رجوی که برایش سیاست های سرکوب و مغزشویی و کنترل نیرو را اجرایی می کند. خانم اخیانی هم یکی از همان برده ها است و تا سایر زنان و مردانی که آنجا هستند، استثمار مضاعف کنند. اتفاقا از نگاه مسعود رجوی ” زن ” موجود ضعیفی است که بهتر می توان او را استثمار کرد و به وسیله ” زن ” استثمار شده و رام شده رقیبان سیاسی در درون تشکیلات را حذف کرد و برای طی این مسیر زنان در این فرقه باید ابتدا از ” زن ” بودن تهی شوند و حتی حداقل آزادی های فردی را در درون فرقه نداشته باشند و با یک وابستگی ایدوئولوژیکی بره رام تری برای فرمانبری باشند. این سخنان به هیچ وجه در جهت تحقیر زنان و مردان درون تشکیلات مجاهدین نیست ، بلکه تلاش و کوششی است که بتوان حداقل بخشی از عمق اندیشه رجوی و نگاه ابزاری وی به ” زن ” را نشان داد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نگاهی به پیام خشونت طلبانه مسعود رجوی در 11 آبان 1393 تحت عنوان ” عهد پرچم و ابلاغیه چراغ خاموش ”

قسمت چهارم : دروغ ! هم استراتزی ، هم تاکتیک

مصاحبه محمد حسین سبحانی با تلویزیون مردم

برای تماشای ویدئو بر روی عکس کلیک کنید

22.12.2014

محمد حسین سبحانی

لینک به قسمت اول

لینک به قسمت دوم

لینک به قسمت سوم

آقای سربی:

اجازه بدهید جوابی را که خودم از دوست مان آقای مهرداد از هواداران سازمان مجاهدین در کالیفرنیا در مصاحبه ای که با تلویزیون مردم داشت، شنیدم که گفت شما سازمانی را به من معرفی کنید که 120 هزار کشته داده باشد منم گفتم که اگر قرار باشد مبنا کشته باشد باید الان حکومت دنیا در دست قبرستان های دنیا باشد نظر شما چیست؟

آقای سبحانی:

ببینید آقای سربی اولا که 120 هزار شهید دروغ محض هست . سازمان مجاهدین تمام اسامی که به عنوان شهید اعلام کرده چیزی حدود 17 تا 18 هزار نفر هست ولی بقول شما مگر صرف اینکه یک نفر خود زنی کرد یا او را وادار به خود زنی کرده اند، آیا این نشانه درست بودن راه هست ؟ برادر من هم 16 سال داشت که در سال 1360 رفت زندان و بعد هم در سال 1367 اعدام شد و سازمان هم بعنوان شهید اسمش را نوشته است و یا برای خودم موقعیت های زیادی پیش آمده که ممکن بود کشته شوم، ولی این دلیل نیست که چون تعدادی کشته شده اند پس راه درست است اصلا این شاخص درستی برای ارزیابی نیست. من می خواهم به نکته اساسی تری اشاره کنم و ان این است اساسا اصلا روش سازمان مجاهدین دروغ هست یا به قولی دروغ هم استراتژی و هم تاکتیک برای رهبری سازمان مجاهدین است. مسعود رجوی در همین پیام صوتی که داده است به دروغ بزرگی اشاره کرده است که خواهش می کنم به آن توجه کنید. در این پیام گفته که :

” هم وطنمان بویژه زنان با رویکرد انقلابی و شورشی در برابر اسید پاشی رژیم به مقابله پرداختند . این ظرفیت انقلابی را در زنان این میهن، رژیم زن ستیز آخوندی با دستگیری و بازداشت با اعدام دهها هزار زن مجاهد خلق مخصوصا بعد از انتخاب مریم و معرفی او بعنوان رئیس جمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت مردم ایران بخوبی دریافته است. ”

در ادامه مسعود رجوی می گوید:

” دهها هزار نفر زن مجاهد خلق مخصوصا بعد از انتخاب مریم رجوی اعدام شده است ” ( در واقع انتصاب مریم رجوی ش رئیس جمهور مادام العمر توسط مسعود رجوی در سال 73 بوده است و از سال 73 تا کنون رژیم جمهوری اسلامی کجا دهها هزار نفر زن اعدام کرده است؟ چرا دروغ می گویی ؟ اگر من بیام بگویم شما دروغ می گویی من مزدور حکومت اسلامی هستم؟ و آنهایی که می گویند شما راست می گویی و این دروغ ها را تکرار کنند اینها مزدور نیستند؟

بابا دروغ می گویی. خوب آن بنده خدایی که تو لیبرتی هست تو با این شیوه دروغ کینه را منتقل می کنی و شعار ” می کشم ، می کشم ” راه می اندازی یا با پخش عکس زنانی که مورد اسید پاشی قرار گرفته اند می گویی این ظرفیت زن انقلابی مجاهد بوده است. اصلا اسید پاشی در اصفهان چه ربطی به لیبرتی دارد ؟ اصلا مردم اصفهان اسم مریم رجوی را شنیده اند و اصلا او را می شناسند ؟

آقای سربی از جنابعالی خواهش میکنم که این قسمت از فیلم را که برای شما فرستاده ام و با صدای خود رجوی می باشد، پخش کنید که دروغ رجوی بیش از پیش روشن شود.

توضیح : صدای مسعود رجوی مبنی بر اعدام ” دهها هزار نفر زن مجاهد خلق مخصوصا بعد از انتخاب مریم رجوی پخش می شود.

ایشان می گویند دهها هزار زن اعدام شده اند. آخر آقای رجوی ! عددها معنی دارند. اگر اشتباه لفظی کرده ای خوب بیا تصحیح کن حداقل . ولی رجوی حتی حاضر نیست اینکار را انجام دهد، چون آگاهانه و برای تحریک کردن احساسات قربانیان اسیر در لیبرتی این دروغ ها را می گوید. می گوید چون من گفتم درست است و باید همه قبول کنند دهها هزار زن مجاهد خلق شما توسط رژیم بخصوص بعد از انتخاب مریم رجوی در سال هزار سیصد هفتاد و سه اعدام شدند . خوب این دروغ هست و شما دارید دروغ می گویید اگر من گفتم دروغ هست یعنی من مزدور حکومت اسلامی هستم؟

در واقع گفتن دروغ توسط مسعود رجوی یک روش همیشگی بوده است. شما جدا از مثال بالا که دروغ وی با صدای خودش پخش شد می توان به آمار دادن وی در شرکت کنندگان در مراسم سازمان و گردهمایی های این فرقه در ویلپن پاریس اشاره کرد که آمار 60 الی 70 هزار تایی را در سالنی که گنجایش آن حداکثر 15 هزار نفر می باشد ، اعلام می کند. همین دروغ ها را برای جذب نیرو انجام می دهد. همین دروغ ها را برای بی اطلاع نگاه داشتن اعضای سازمان از خانواده هایشان انجام می دهد.

مثلا به دروغ به خانواده فرد گفته اند که همسرت در داخل ایران فوت کرده است، تا فرد انگیزه خروج از فرقه را نداشته باشد و وقتی که فرد از دست فرقه رها می شود متوجه می شود که همسرش زنده است.

یا در مورد خود من در طول سالیانی که در زندانم انفرادی سازمان بودم، دخترم که از عراق به دانمارک فرستاده بودند و نزد خانواده ای زندگی می کرد، مادرش سالیانه با وی از عراق تماس می گرفت. اما وقتی که آن خانواده و دخترم از انجمن دانمارک می خواهد که پدرم هم تلفن بزند می گویند پدرش فوت کرده است در حالیکه هنوز من در زندان بودم و من این موضوع را وقتی بعد از ازادی از زندان ابوغریب به اروپا رسیدم از دخترم و آن خانواده محترم شنیدم.

نمونه دیگر از دروغ های رجوی را می توان در فیل هواکردن های هسته ای رجوی مشاهده کرد که چند تا خبر راست دریافت شده از سرویس اطلاعاتی اسرائیل را لای یک دروغ بزرگ می گذارد و تحویل می دهد. بنابراین اگر گفته می شود نزد رجوی دروغ هم تاکتیک است و هم استراتری حرف دقیقی هست.

اجازه بدهید به قسمت دیکری از پیام مسعود رجوی بپردازم. اینها در میان شعار های خود در لیبرتی این شعار را می دهند که مرگ بر اصل ولایت فقیه . از این شعار دو برداشت می شود، یکی اینکه مرگ بر اصل ولایت فقیه که در قانون جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک اصل نوشته شده است و یک موقع معنی شعار نفی محتوا و ریشه ولایت فقیه می باشد، منظور رجوی از شعاری که می دهد مرگ بر آن اصل ولایت فقیهی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نوشته شده است . منظورش این است که آن ولایت فقیه غصب شده و رهبری عقیدتی و ولی فقیه من هستم. در گذشته و در دهه 1360 نیز که مبنای تئوریک آغاز ” مبارزه مسلحانه ” : و تروریستی توسط مسعود رجوی همین بود که می گفت رهبری انقلاب 1357 به سرقت رفته است. خوب این سوال مطرح می شود منظورت اقای رجوی چیست؟ یعنی رهبری انقلاب 1357 از چه کسی سرقت شده است؟

منظورش خودش هست، یعنی از مسعود رجوی رهبری انقلاب سرقت شده است. شعار های مرگ بر ولایت فقیه رجوی هم در همین چارچوب می باشد و او خودش را ولی و رهبر می داند. در همین نوار خود را جای امام حسین علیه‌السلام گذاشته و می گوید که چراغ ها را خاموش کرده و هر کس می خواهد برود و وقتی در بحث امام زمان را تئوریزه و به اعضای سازمان آموزش می داد ، می گفت که من امام زمان هستم . بنابراین آقای رجوی دعوای شما سر لحاف ملا هست و دعوای حقیقی نیست چون اگر این هست شما بیا بگو من به ولایت فقیه اعتقادی ندارم و بیا این پسوند عقیدتی را از لقب خود داده ” رهبری عقیدتی ” بردار و اعلام کن که من یک رهبر سیاسی هستم.

شما آقای رجوی اعتماد افراد سازمان را در درون آنها کشتید. افرادی در کمپ لیبرتی هستند که شصت و هفتاد ساله شده اند و هنوز ازدواج نکرده اند یا مطلع نیستند که در جهان چه می گذرد . آنها ، و همه اعضای جدا شده که زخم های روحی و جسمی خورده اند، ولی هنوز دست از سر شان بر نمی داری و متاسفانه تعدادی فوت کرده اند.

ادامه دارد

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نگاهی به پیام خشونت طلبانه مسعود رجوی در 11 آبان 1393 تحت عنوان ” عهد پرچم و ابلاغیه چراغ خاموش ”

قسمت سوم : آیا رجوی می تواند یک منتقد خودش را در چهل سال گذشته معرفی کند که به او مارک مزدور، خائن و بریده و غیره … نزده باشد؟

19.12.2014

محمد حسین سبحانی

برای تماشای ویدئو بر روی عکس کلیک کنید

لینک به قسمت اول

لینک به قسمت دوم

مایوس شدن رجوی از از استراتژی آویزان شدن به بیگانگان

نکته دیگری که در این فرصت می توان به آن پرداخت آشفتگی و نامیدی مسعود رجوی از استراتژی آویزیان شدن به بیگانگان هس، نه اینکه می خواهد مسیر را اصلاح کند، بلکه خودش هم می داند که تنها امید خیالی وی به همین استراتژی آویزان شدن از بیگانگان و مزدوری و کارچاف کنی برای آنهاست. آقای مسعود رجوی در همین پیام صوتی 11 آبان 1393 در حالیکه افرادی که در آنجا هستند به زور نگاه داشته است اعتراف می کند که از آویزان شدن به قدرتهای خارجی هم نا امید شده است. در همین نوار هست که وی با لرزش صدا اظهار نا امیدی می کند و می گوید که این سازمان های حقوق بشری و کشورهای اروپایی و آمریکا خودشان در دستگاه حکومت دارند حرکت می کنند یعنی انگار قرار بوده که آمریکا برای ایشان حکومت جمهوری اسلامی را سرنگون کند حالا می گوید که چرا سرنگون نکرده ای و می گوید فایده نداره و شما همه تان مثل هم هستید و … آقای رجوی ! در یک کلام باید بگویی که اشتباه کردم نمی خواهی بگویی که اشتباه کردم خوب نگو خودت بکش کنار و خانم مریم رجوی استعفا بدهد تا بگذارید بقیه مسیر کارشان را انجام بدهند . آخر ترک خشونت و ترور که ترک مبارزه نیست من اگر خشونت و مبارزه مسلحانه را ترک کردم مبارزه را که ترک نکرده ام من اتفاقا دارم عمیق تر و جدی تر مبارزه می کنم من وقتی خشونت را نفی می کنم یعنی جامعه ام سالم تر می کنم و خودم سالم تر هستم تو حالا هرچی می خواهی بگو بیا همه را وصل کن به معروف با آن خط آخوند مال کردن آن تئوری که داشتی و در ستاد امنیت سازمان همیشه مطرح می کردی خط ” آخوند مال کردن ” .

آیا رجوی می تواند یک منتقد خودش را در چهل سال گذشته معرفی کند که به او مارک مزدور، خائن و بریده و غیره … نزده باشد؟

اگر تمام این نوار را گوش کنید تمام شخصیت های سیاسی که یادش بوده وصل کرده به جمهوری اسلامی از اعضای جدا شده از مجاهدین گرفته تا اعضای جدا شده از شورای به اصطلاح ملی مقاومت، از آقای بنی صدر گرفته تا دکتر قاسملو از مرحوم آقای سحابی گرفته تا بقیه . اصلا نمی دانم چرا ایشان مرحوم سحابی را که فوت کرده است را مورد لعن و نفرین قرار داده است؟ یعنی این بیانگر این است که کینه در ایدئولوژی و استراتژی ی که تبلیغ خشونت و ترور می کند تا کجا پیش رفته است که از فردی فوت کرده است هم نمی گذرد. می گوید که تو با عث شده ای که این استراتژی من نم بکشد در صورتی که نم کشیدن استراتژی شما بخاطر انها نیست بلکه این از ذات استراتژی مسلحانه و خشونت طلبانه و ایدیولوژی فرقه گرایانه در می آید . بنابراین حالا اگر شما اجازه بدهید من یک سوالی را برای آقای مسعود رجوی مطرح کنم.

آقای رجوی! تا بحال یک نفر یا یک حزب و نهادی را می توانید معرفی کنید که در 35 الی 40 سال گذشته از سیاست های سازمان مجاهدین و جنابعالی انتقاد کرده باشد ولی تو به آن مارک مزدوری و خائن بودن نزده باشید؟ یک نفر را اگر معرفی کنید من قبول دارم .

آقای رجوی بحث بسیار جدی هست و این یک پرسش ساده نیست و تمام شخصیت و سابقه سیاسی شما را پاسخ به این سوال روشن می کند. خوب است که در باره آن کمی فکر کنیم رجوی در همین نوار با کینه و لحن تند می گوید که من از اول می گویم حالا من هم آقای رجوی می خواهم به شما از اول بگویم ولی با لحنی آرام و با لبخند و محترمانه که آقای رجوی پاسخ شما و همه مردم ایران به آن پرسش منفی است بله حتی یک نفر هم پیدا نمی شود که به شما انتقاد کرده باشد چه زمان شاه و چه زمان جمهوری اسلامی ایران که مارک نخورده باشد خیلی از زندانیان در زمان شاه که در زندان با مسعود رجوی مخالفت کردند از جمله آقای لطف الله میثمی و حسن محمدی در همان زمان شاه در زندان از طرف رجوی بایکوت و مارک راست و مزدوری خوردند و این پیام را از همان ابتدا و در زندان شاه دادی که هر کس با من مخالفت کند ، جزایش چیست. منتها در زندان و فضای سیاس ، اجتماعی 40 سال قبل که نمی توانستی مثل حالا فرمان قتل دهی .

آیا آقای رجوی شما با علی اصغر بدیع زادگان که یکی از بنیانگذاران سازمان بود،بدیع زادگان مشکل نداشتید و می خواستی همیشه به لخاظ سلسله مراتب تشکیلاتی فقط زیر دست محمد حنیف نژاد باشی؟

مگر در زندان شاه لطف الله میثمی از مسئولین ارشد سازمان را که با تو اختلاف نظر داشت تحریم و بایکوت نکردی؟

تو مگر محمد محمدی گرگانی، مسئول وقت موسی خیابانی در زندان شاه را برای از میدان به در کردن، نوکر راست و آخوند ها جلوه ندادی؟

تو مگر حسن رستگار را خطرناک تر از آخوندها در زندان شاه نمی دانستی؟

تو مگر دکتر حسین رفیعی و دکتر رضا رئیس طوسی و حمید نوحی را که از مسئولین انجمن های خارج از کشور بودند، خائن و مزدور ارتجاع معرفی نکردی؟

تو مگر پرویز یعفوبی را مزدور وزارت اطلاعات معرفی نکردی؟

تو مگر دکتر الوالحسن بنی صدر را معتاد خمینی لقب ندادی؟

تو مگر مینا ربیعی خواهر اشرف ربیعی را مزدور رژیم معرفی نکردی؟

تو مگر دکتر خانباباتهرانی و دکتر بهمن نیرومند را که از شورای فرمایشی ات به دلیل دیکتاتوری در آن خارج شدند؛ مزدور آخوند ها معرفی نکردی؟

مگر همین حالا دکتر قصیم و دکتر روحانی را مزدور معرفی نکردی؟

سعید شاهسوندی چی؟ جدیدا که اسماعیل وفا و عاطفه اقبال و ایرج مصداقی و هادی افشار و جعفری را هم که اضافه کرده ای. آنها را هم که مزدور می دانی.

می توانی بگویی با علی زرکش فرد شماره 2 سازمان مجاهدین را چه کردی؟

دکتر حسن ماسالی هم که مزدور خمینی بود.

در تصاویر پخش شده در همین پیام تهدیدآمیز و تروریستی ات ، تصویر عزت الله سحابی را هم پخش کردی و لعنت کردی. من نفهمیدم فردی که از دنیا رفته را دوباره چرا تهدید به قتل و لعنت ایدئولوژیکی می کنی؟

به قول تو باند خائن اکثریت چی ؟ فرخ نگهدار چی؟

مرحوم بازرگان چی؟

مگر به دکتر عبدالکریم لاهیجی و دکتر علی اصغر حاج سید جوادی ، موسسین دفاع از حقوق بشر مزدور و خائن و فرومایه نگفتی؟

مگر تو نمی گفتی زنده یاد دکتر عبدالرحمان قاسملو خائن و مزدور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است؟ فریبا هشترودی چی؟ دکتر نوری زاده چی؟

تو مگر به رادیو بی بی سی لقب آیت الله ندادی؟ مگر تمامی رادیوهای فارسی زبان از رادیو فردا گرفته تا رادیو آمریکا و رادیو فرانسه را مورد توهین و اتهام قرار ندادی؟

مگر صدها شخصیت سیاسی دیگر که چه از بیرون و چه از درون سازمان مجاهدین به مناسبات فرقه گرایانه تو انتقاد کرده اند، پاسخ خود را با چوب و چماق و زندان و شکنجه دریافت نکرده اند؟

مگر در همین پیام بارها نمایندگان سازمان ملل را مزدور جمهوری اسلامی معرفی نمی کنی؟

تو مگر در همین پیامت به حقوق بشر پوزخند نمی زنی؟ مگر نمی گویی حقوق بشر با دادن خون تضمین می شود؟

مگر تو ترور جواد سعیدی و مرتضی هودشتیان و میرزا جعفر علاف را در زمان شاه تایید نکردی؟ اگر محکوم کردی بگو کجا و چه وقت؟

شما ترور اعضای سازمان مجاهدین را در زمان شاه در عمل تایید کرده ای . مگر هم سنخ های شما در درون سازمان نگفته اند که باید اینها را می کشتیم وگرنه اینها می رفتند خود را به ساواک معرفی می کردند ، یا ساواک اینها را دستگیر می کرد. این بینش و تفکر از کجا در می آید؟ از همان اندیشه ترور و خشونت که خدمت شما عرض کردم در می آید. اگر اجازه بدهید مطلبی را به نقل از کتاب خاطرات آقای لطف الله میثمی برایتان نقل کنم:

مسعود احمد زاده که رهبر چریک های فدایی بود در زندان مشهد با مهدی ابریشم چی که خانم خودش را طلاق داد تا به عقد مسعود رجوی در بیاد با هم بودند که یک روز قبل از اینکه مسعود احمد زاده را برای بازجویی و شکنجه ببرند مهدی ابریشم چی به او می گوید که اگر فکر می کنید که نمی توانید شکنجه را تحمل کنید بگو من ترا خفه کرده و بکشم تا اسرار انقلاب و خلق لو نرود در شکل یک حرکت خیلی آرمان گرا یانه و خیلی خوبی به نظر می رسد ولی اگر به عمق آن بروی چطوری یک نفر می تواند هم سلولی خود را حاضر است که بکشه به این دلیل که مخفی کاری هست و فرد دستگیر می شود مجبور می شود که بگوید که سلاح و خانه تیمی اش کجا ست و برای اینکه اینها لو نرود پس من باید او را بکشم.

مگر ما چه می گوییم ؟ ما می گوییم مبارزه مسلحانه جواب ندارد و یک حکت تروریستی و جدا از مردم می باشد. مگر میشود کسی سلاح دستش می گیرد و آن مبارزه مسلحانه می کند و با آن زندگی می کند و خو گرفته و به قدرت می رسد سلاح را زمین بگذارد شما هنوز به قدرت نرسیده اید مخالف خود را تهدید به قتل می کنید و چه تضمینی وجود دارد که شما به قدرت برسید و مخالفان خود را از بین نبرید . آیا این حرف اشتباه است ؟ کجا یش برایتان آزاردهنده است ؟ حرف بدی هست و حالا من که این حرف را می زنم باید به من گفت که مزدور هستم .

البته این از اندیشه خشونت و ترور که در آن غوطه ور شده ای بر می آید و به همین دلیل توان شنیدن انتقاد را ندارید.

_________________________________

نگاهی به پیام خشونت طلبانه مسعود رجوی در 11 آبان 1393 تحت عنوان ” عهد پرچم و ابلاغیه چراغ خاموش ”

قسمت دوم : رجوی به دروغ وانمود می کند در کمپ لیبرتی عراق است ، چرا؟

مصاحبه محمد حسین سبحانی با تلویزیون مردم

برای تماشای ویدئو بر روی عکس کلیک کنید

لینک به قسمت اول

آقای سربی:

ممنونم از شما اجازه بدهید که من سوالی را که دیروز یکی از دوستان سوال کرد در همین رابطه بود اولا ایشان می گویند این دو شب که مسعود رجوی در پیامش اشاره می کند مربوط به چیست آیا این نوار جدید هست دیگر بله؟

آقای سبحانی:

بله این دو شب اشاره ای هست به شب های عاشورا و تاسوعا و در آن فضای مذهبی که وجود دارد و این نوار مربوط به یازده آبان ماه سال جاری هست و در آن فضا ایشان آمده با پرداختن به روایت های مذهبی و بر انگیختن احساسات آدم هایی که آنجا هستند تا آن هدفی را که داشته دنبال کند.

اگر اجازه بدهید من به موضوع دیگری بپردازم. در ابتدای بحثم در مقدمه عرض کردم و گفتم که تفکر ” خشونت و ترور ” یک بیماری سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هست و رجوی هم بیماری هست که به این مرض یعنی اندیشه خشونت و ترور همراه با شهوت قدرت طلبی عجین شده در آن مبتلا شده است. واقعا به او باید به عنوان یک بیمار نگاه کرد وگرنه هیچ عقل سالمی این کار را انجام نمی دهد البته آنجایی که به منافع رجوی بر گردد خیلی خیلی سالم هستند خیلی از دوستان می گفتند که رجوی در عراق هست البته من این بحث را باز خواهم کرد ولی به نظرم رجوی با توجه به کاراکتری که دارد و یا توجه به تجربه های شخصی خودم که در قسمت حفاظت بودم آدمی نیست که در شرایط بحرانی و سختی بماند و بنابراین اینجا عقلش خوب کار می کند و فرار می کند و مریم رجوی فرار می کند آخر امام حسین که کنار دست آن هفتاد و دو تن یاران خود حضور داشتند و خودش که فرار نکرد.

جالب این است که دجال گری ایشان به اندازه ای است که وانمود می کند که در لیبرتی است تا به حال پرسش های زیادی در افکار عمومی وجود داشته است که رجوی کجاست و من همیشه گفته ام که در عراق نیست . ولی رجوی اینجا عقلش خوب کار می کند برای اینکه فریب اطلاعاتی بدهد و برای اینکه خون بریزد همین که خودش گفت ثار ثار جنگ و کار و زار یعنی خون می خواهم خون باید ریخته بشود تا من بتوانم ادامه حیات بدهم .

طبق اخباری که از آخرین افرادی که از لیبرتی خارج شده اند دریافت کرده ایم زمانی که سازمان مجاهدین می خواست قلعه اشرف را تخلیه کنند در گروه های چهار صد نفره افراد به لیبرتی منتقل می شدند . به گروه اول 400 نفره که افراد شاخص تر تشکیلاتی در آن حضور داشته اند اینطور القا کرده بودند که شما بروید آنجا یک محل های امن و مناسبی را برای حفر زمین و جا دادن بنگال و خانه های پیش ساخته در عمق زمین پیدا کنید و بدون اینکه نام ببرند طوری وانمود و القا می کرده اند که بصورت نا خود آگاه در ذهن افراد بیاید که رجوی در اشرف هست و می خواهد به لیبرتی برود و افراد این تصور را به صورت جدی پیدا کرده بودند . بعد برای تکمیل این تصور گروه چهارم 400 نفره که می خواست به لیبرتی منتقل بشود سازمان مدعی می شود که باید این افراد صورت خود را بپوشانند تا چهره شان شناسایی نشود. عراقی ها با این کار مخالفت می کنند و حدود 48 ساعت کار متوقف می شود تا اینکه نهایتا دولت آقای نوری مالکی خواسته اینها را قبول کردند. شما اینجا می بینید که می گفتند که آقای نوری مالکی مزدور تمام عیار حکومت اسلامی ایران هستند ولی معلوم نیست که اگر ایشان مزدور حکومت اسلامی در ایران هستند پس چرا خواسته های اینها را قبول کرده اند عراق ها می پذیرند که این گروه 400 نفره با چهره پوشیده شده بیایند در صورتی که در گروه های قبلی این کار را انجام نمی دادند یعنی می خواستند بگویند که مسعود رجوی بین این افراد هست یا اینکه جز 100 نفری خواهد بود که در اشرف باقی می مانند. حالا شما می توانید یکی از دلایل حمله آن گروه تند رو و خشونت طلب عراقی به اشرف را ارزیابی کنید. چرا باید آن 100 نفر در اشرف سپر حفاظتی مسعود رجوی می شدند؟ حالا هم مجددا وانمود می کند در لیبرتی است، چرا؟

شاید بسیاری از مخاطبین این مطلب باور نمی کنید که اگر الآن از نیروهای سازمان در کمپ لیبرتی بپرسید که رجوی کجاست؟ می گویند که در لیبرتی است یعنی واقعا باور دارند که در کمپ لیبرتی در عراق است در صورتی که ایشان الان در یک جای نرم و گرم نشسته و دارد زندگی اش را می کند و هر از گاهی هم یک پیام ابن شکلی می دهد و به قول یکی از دوستان بیشتر وقت خود را صرف امور مالی می کند و حساب و کتاب می کند که چقدر پول دارد ، پول هایی که از زمان صدام حسین بدست آورده ، پول هایی که از زمان سرقت های مسلحانه و قاچاق بدست آورده است. آقای رجوی در همین پیام گفته که وصیت کرده و می کنیم و گفته اگر مزدوران دولت عراق حمله کردند ما تا آخرین نفر می ایستیم یعنی منم هستم اینجا یا گفته من آمده ام امشب تا ابلاغیه چراغ خاموش را صادر کنم از کجا آمده ای یعنی از پایگاه مخفی اش در لیبرتی آمده و دارد این پیام را می خواند در صورتی که چنین چیزی واقعیت ندارد .

در رابطه با این سوالی که دوست مان مطرح کرده بود که روزگاری مجاهدین توپ و تانک و اسلحه و پول نفت داشتند صد و بیست هزار کشته دادند امروز که جارو دارند و دسته جارو می خواهند چه کار کنند با این شعارها به کجا می رسند؟

پاسخ به این سوال کاملا روشن است و مشخص هست که سازمان مجاهدین با آن همه نیروی سیاسی و اجتماعی و من و امثال من با تمام وجود به سازمان اعتماد داشته و با آن همراهی می کردیم و انبوهی امکانات و تجهیزات و تدارکات و تسلیحات و پول هنگفت صدام حسین پشتش بود خوب مسعود رجوی نتوانست با انبوه این امکانات به جایی برسد ، الان خوب معلوم است که دیگر اصلا نمی تواند. بنابراین این به همین دلیل هم می گویم مشکل رجوی نوعی بیماری هست. وقتیکه من در زندان انفرادی سازمان بودم خاک های کف سلول را جمع آوری کرده و با آب تبدیل به گل می کردم و با آن روی دیوار سفید و گچی سلول انفرادی می نوشتم سی خرداد سال شصت و شروع فاز مبارزه مسلحانه اشتباه بود و اشاره می کردم که من و امثال من نه تصمیم گیرنده بودیم و نه حتی مطلع که سازمان در روز 30 خرداد 1360 چه می خواهد بکند ولی من به سهم خودم جسارت دارم که بگویم اشتباه کردم ولی آقای رجوی شما جسارت ندارید . واقعیت این است که رجوی را نمی توان با هیچ شخصی و هیچ سیاست مداری مقایسه کرد واقعا خیلی پدیده عجیب و غریبی هست این فرد در اوج زبونی و در اوج وقاحت فرمان سرنگونی می دهد.

برای تماشای ویدئو بر روی عکس کلیک کنید

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نگاهی به پیام خشونت طلبانه مسعود رجوی در 11 آبان 1393 تحت عنوان ” عهد پرچم و ابلاغیه چراغ خاموش ”

قسمت اول

مصاحبه محمد حسین سبحانی با تلویزیون مردم

قسمت اول :

آقای سربی:

بینندگان عزیز سلام امیدوارم تا این لحظه را بخوبی و خوشی پشت سر گذاشته باشید و اوقاتی را که امروز با هم هستیم برنامه ای را که کانون آوا به شما تقدیم می کند با هم ببینیم و بشنویم و اگر پرسشی داریم بپرسیم و اگر نظری دارید مطرح کنید و پس از آن در مورد گفته های این دوستان فکر کنیم و تصمیم بگیریم. امروز آقای محمد حسین سبحانی از آلمان با ما هستند قبلا هم چند ین بار مهمان برنامه بودند از ایشان تشکر میکنم که باز هم وقت شان را به من و شما دادند. قرار هست که امروز شما در مورد دو موضوع صحبت کنید چرا مسعود رجوی فرمان قتل جدا شدگان را صادر کرده است و موضوع دوم نگاهی به وضعیت درونی سازمان مجاهدین.آقای سبحانی که چرا مسعود رجوی فرمان قتل جدا شدگان و منتقدان این سازمان را صادر کرد مگر شما برادران و خواهران ایشان نبودید ؟

آقای سبحانی:

البته خوب صدور فرمان قتل جدا شدگان و منتقدان و ناراضیان سازمان مجاهدین توسط مسعود رجوی امر تازه ای نبوده و در گذشته هم صورت گرفته است حتی در گذشته نزدیک و هم گذشته دور . روشن است