وبلاگ صدا: تشبث به حشیش!

0
415

ملاحظه میکنید کار رهبری عقیدتی به انیجا رسیده که شما هر کاری بکنید و هر حرفی بزنید حتی در محترمانه ترین شکل، می­تواند علیه رهبری محسوب شود و منازعه از طرف شما شروع شده است! اما نکته اصلی و بندی که نویسنده بینوا ناخواسته به آب داده این است که مدعی شده پولهای کلانی که رهبری عقدتی به آمریکاییها داده برای حفاظت از ساکنان لیبرتی است!

تشبث به حشیش

وبلاگ صدا ــ 22 فوریه 2015 فرد ناشناخته و گمنامی موسوم به حسین یعقوبی در مطلبی علیه دکتر کریم قصیم بدون آنکه بخواهد حضیض بی عرضگی و آویزان بودن مجادهین به آمریکاییها را به نمایش گذاشته است.

در این مطلب که در صفحه آفتابکاران آمده و باید آن را به نمایندگی از رهبری عقیدتی تلقی کرد فرد مذکور با لحن و بیانی لومپن وار و چاله میدانی دروغها و حرفهای بی ربط بسیار گفته است. تا برسیم به اصل مطلب فقط به یک مورد از این دروغگوییها و حرفهای غیرواقعی که نه یک بار بلکه چند بار تکرار شده نگاه کنیم.

نویسنده مدعی است که “مجاهدین، هرگز شروع کننده هیچ نزاعی با هیچ فرد و سازمان و گروهی نبوده اند” به زبان فارسی معنی این حرف که با مردرندی و فریبکاری تمام سرهم شده این است که مجاهدین هیچ مسئولیتی در قبال رفتار و برخوردهای زشت و ناروایی که با منتقدین و افراد بیرون از خود روا داشته اند، ندارند و همه تقصیرها به گردن طرف مقابل و یا هر کسی است که احتمالا حرفی به مجاهدین گفته و یا انتقادی به آنها داشته باشد.

در همین موردی که نویسنده مطرح کرده یعنی استعفای دکتر کریم قصیم و محمد رضا روحانی نیز مجاهدین صد البته که مسئولیتی در قبال زشتگویهای فضاحتبارخود علیه آنها ندارند، چون مجاهدین شروع کننده نبودند و آنها خودشان شروع کردند. حقه بازی رهبری عقیدتی را میبیند؟ همین که شما نخواستید بهر دلیلی با مجاهدین کار کنید و خیلی محترمانه از بودن با آنها عذر خواستید و استعفا دادید، به گفته آنها شما شروع کننده نزاع می­شوید و از آن پس مسئولیت همه جفاکاریهای مجاهدین به دوش شماست.

یعنی این که اگر شما بخواهید یا نخواهید از حق خودتان در ارتباط با مجاهدین استفاده کنید و این موضوع به نفع مجاهدین نبود از نظر رهبری مجاهدین بلافاصله شما شروع کننده دعوا محسوب میشوید و همین کافی است که آنها خود را مجاز بدانند که هر چه میخواهند علیه شما بگویند، شما را مزدور رژیم و اطلاعاتچی و هزار کوفت و زهرمار دیگر بدانند و بنامند و در کمال بی پرنسیبی گزارشات شخصی شما را به مسئولتان در تشکیلات در رسانه ها منتشر کنند و شما هم چون از نظر آنها شروع کننده نزاع بوده اید دیگر حقی در دفاع از خود ندارید.

ملاحظه میکنید کار رهبری عقیدتی به انیجا رسیده که شما هر کاری بکنید و هر حرفی بزنید حتی در محترمانه ترین شکل، می­تواند علیه رهبری محسوب شود و منازعه از طرف شما شروع شده است!

اما نکته اصلی و بندی که نویسنده بینوا ناخواسته به آب داده این است که مدعی شده پولهای کلانی که رهبری عقدتی به آمریکاییها داده برای حفاظت از ساکنان لیبرتی است!

چندی پیش دکتر کریم قصیم در فیسبوک خود دستمزد کلانی را که مجاهدین به پاتریک کندی میدهند با ذکر منبع اعلام نمود. حالا این اقا که گیر افتاده و نمیتواند مبالغ هنگفتی را که رهبرش به آمریکاییها داده حاشا کند در صدد توجیه قضیه برآمده و به هر حشیشی متوسل میشود، غافل از این که عذر بدتر از گناهی را ارائه کرده است.

حسین یعقوبی میگوید “هزینه های سفر پاتریک کندی، تماما در راستای پروژه حفاظت از جان قهرمانان اشرف بوده است”

واقعا خجالت آور است. باید از اینها و از رهبری عقدتی پرسید شما که روزگاری خود را در نوک پیکان تعریف میکردید و میخواستید رژیم را سرنگون کنید و کذا، حالا چه شده که به یک آدم بازنشسته مفنگی که معلوم نیست اصلا چه کاره هست آویزان شده اید که از شما حفاظت کند؟ چرا دروغ میگوئید؟ فرض کنیم که مثلا پاتریک کندی و رودی جولیانی و امثال ذالک میتوانند از شما در عراق حفاظت کنند، لطف کنید اگر راست میگوئید نشان بدهید که اینها با این همه پولی که از مجاهدین میگیرند یک مورد تنها یک مورد در حفاظت ساکنان لیبرتی موثر بوده اند. اینها کجا بودند وقتی ساکنان لیبرتی کشتار میشدند؟ چرا به گفته شما در راستای موضوع حساس و دهان پر کن “پروژه حفاظت” هیچ اقدامی قبل و بعد از این کشتارها انجام نداده اند؟

گذشته از این، شما که خودتان سالهاست از ریز و درشت همگی در اروپا جا خوش کرده اید و بعضا به زندگی اشرافی مشغولید، چرا اساسا ساکنان لیبرتی را در عراق گیر انداخته اید که بعد محتاج باشید فرد بازنشسته و از دور خارج شده ای مانند پاتریک کندی و امثال او از آنها حفاظت کنند؟ راست بگوئید، شما افشا شده اید، پولهای کلانی که به پاتریک کندی میدهد اساسا برای آن است که این آقا بیاید برای شما سخنرانی کند و یکی دو بار به فارسی دست و پا شکسته با لهجه آمریکایی بگوید “من یک اشرفی هستم”! البته حالا که بساط شما در اشرف جمع شده باید از پاتریک بخواهید چند مورد هم بگوید که “من یک لیبرتیایی هستم”. اخر آنها که در لیبرتی هستند با خودشان نمیگویند که این حرفهای عوامفریبانه چه دردی از دردهای ساکنان گرفتار در لبرتی حل می­کند؟ و بدتر این که به برادر پاتریک میپردازید تا نقش مجری و اجرای مراسم شما در خارج کشور را به عهده بگیرد. همان مراسمی که از ایرانیها در آن خبری نیست و ناگزیرید با آوردن این آدمهای مشمئز کننده واقعیت انزوا و تنفر گسترده سیاسی اجتماعی نسبت به خود را بپوشانید.

لینک به منبع

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید