علی جهانی:واقعیت های جهان امروز و دنیای غیر واقعی رجوی

0
1217

یکی دیگر در از واقعیت ها اینست که همه مردم دنیا کانون خانواده رادر شکل گیری جامعه و تربیت فرزندان خود بسیار مهم می دانند و سعی می کنند که کانون خانواده را همیشه گرم نگه دارند ولی در دنیای حقیر و تنگ و تاریک رجوی خانواده کانون فساد است و باید این کانون را منفجر کرد و بر اساس این توهمات رجوی ملاقات نیروهای سازمان را با خانواده ممنوع اعلام کرده است و …

واقعیت های جهان امروز و دنیای غیر واقعی رجوی

علی جهانی ــ 26 فوریه 2015   مقدمتا قبل از اینکه وارد این بحث شوم لازم می دانم خدمت شما خوانندگان عزیز عرض کنم که همانطور که همه شما بخوبی می دانید در دنیایی که ما زندگی می کنیم و در عصر ارتباطات و فناوری و این همه نوآوری جدید و پیشرفت هیچ چیز غیر واقعی نمی تواند وجود داشته باشد و کسانی هم که در عالم غیر واقعی سیر می کنند جایی برای ماندن و ادامه حیات ندارند. رجوی هم با اندیشه فرقه گرا یا نه ای که دارد و افکار قرون وسطایی اش نمی تواند جایگاهی در جهان کنونی داشته باشد. چون که ایشان همانند یک کوتوله در یک دنیای کوچک و غیر واقعی زندگی می کند و با قرون وسطایی اش قادر به درک و فهم واقعیت های موجود در این جهان امروزی نیست در نتیجه در عالم غیر واقعی خودش دچار یک سری توهمات شده و بر اساس این توهمات خودش همه چیز را آنطور که می خواهد می بیند و تحلیل و تفسیر می کند. در اینجا به عنوان مثال به چند نمونه از این قبیل واقعیت های موجود در این جهان امروزی و توهمات رجوی در رابطه با این واقعیت ها اشاره ای مختصر می کنم:
واقعیت اینست که همه ما بخوبی می دانیم که بعد از باد جهانی که آمد و با سیاست پروستریکای آقای گورباچف شوروی سابق و بلوک شرق را از هم پاشید ؛ دیگر دوران مبارزه مسلحانه و جنگهای چریکی بسر رسید و همه گروههای سیاسی و اپوزیسیون در کشورهای مختلف به شیوه های مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه شروع به مبارزه کردند؛ ولی رجوی همچنان بر این شیوه مبارزه و استراتژی ترور و خشونت اصرار می ورزد و علی رغم اینکه کشتی این استراتژی شکست خورده به گل نشسته است همچنان رجوی در عالم غیر واقعی خودش تصور می کند می تواند و تنها راه حل برای مبارزه همین هست و بس و بقیه راه حل های مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه را نه تنها قبول ندارد بلکه همه گروههای سیاسی که به راه حل های مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه معتقد هستند را مارک خیانت و سازشکاری می زند ؛ اینها همه اش در حالی است که مردم ایران در جریانات اخیر سیاسی در ایران بخصوص بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت با جنبش سبز نشان داند به شیوه های مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه معتقد هستند و راه حل های غیر مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه را قبول ندارند ؛ اما رجوی بخاطر اینکه در دنیای غیر واقعی و توهمات سیر می کند قادر به درک و فهم این واقعیت ها نبوده و نیست و نخواهد بود.
یکی دیگر از واقعیت ها اینست که وقتی از ارتش حرف می زنیم یعنی اینکه در تمام دنیا ارتش تشکیل شده است از سه نیروی زمینی و هوایی و دریایی که متشکل از کادرهای زبده و کار آمد و نیروها ی جوان می باشد ولی در دنیای کوچک و حقیر رجوی حدود سه هزار و پانصد نفر بی سلاح و سالخورده که اکثریت آنها بالای پنجاه سال سن دارند ارتش هستند و می توانند بجنگند و یک حکومت را سر نگون کنند.
یکی دیگر از واقعیت ها اینست که ما در عصر ارتباطات و فناوری زندگی می کنیم و همه مردم دنیا کم و بیش به اینترنت و رسانه های خبری دسترسی دارند ولی در دنیای کوچک و غیر واقعی رجوی باید سانسور شدید در تشکیلات سازمان حاکم باشد و نیروها ی سازمان باید در بی خبری مطلق قرار داشته باشند طوری که حتی گوش دادن به یک رادیو و تماس با خانواده ممنوع است و جرم محسوب می شود.
یکی دیگر در از واقعیت ها اینست که همه مردم دنیا کانون خانواده رادر شکل گیری جامعه و تربیت فرزندان خود بسیار مهم می دانند و سعی می کنند که کانون خانواده را همیشه گرم نگه دارند ولی در دنیای حقیر و تنگ و تاریک رجوی خانواده کانون فساد است و باید این کانون را منفجر کرد و بر اساس این توهمات رجوی ملاقات نیروهای سازمان را با خانواده ممنوع اعلام کرده است و همه خانواده ها را مزدور رژیم ایران می داند
یکی دیگر از واقعیت های موجود در این جهان امروزی اینست که رهبران زیادی در دنیا وجود دارند و داشته اند که به سبب افکار بلند شان و کار هایی که در مبارزه و خدمت به مردم کشور شان انجام داده اند بسیار محبوب و معروف هستند رهبرانی مثل ماندلا و یا مصدق در حالیکه بسیار محبوب و معروف بودند و هیچگاه در تاریخ به فراموشی سپرده نمی شوند و همیشه در یاد و خاطره مردم باقی می مانند ؛ بسیار مهربان و دلسوز و معتقد به راه حل های مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه بودند و هیچ ادعایی هم نداشتند ولی رجوی در حالی که هیچ چیزی از دنیای سیاست نمی داند و هیچ بویی از مهربانی و شفقت نبرده است و تحمل شنیدن کوچک ترین انتقاد از جانب دیگران را ندارد و منتقدان خودش را تهدید به قتل می کند ؛ در عالم هپروت و توهمات خودش را رهبر عقیدتی یا بهتر بگویم مثل عمر البغدادی در گروه تروریستی داعش خودش را خلیفه مسلمین جهان می داند.
یکی دیگر از واقعیت های موجود در این جهان امروزی اینست که وقتی یک سازمان سیاسی یا گروه سیاسی یا یک شخصیت سیاسی از پایگاه مردمی برخوردار باشد و دارای محبوبیت زیادی بین مردم کشور خودش باشد می تواند ادعای اپوزیسیون بودن کرده و به مناسبت های مختلف فراخوان هایی صادر کند ولی رجوی در حالیکه که به سبب خیانتها و جنایاتیکه علیه مردم ایران مرتکب شده است نه تنها از هیچ پایگاه مردمی برخوردار نیست بلکه به شدت مورد تنفر و انزجار آحاد ملت ایران است و همچنین به دلیل خودخواهی مفرطی که دارد از هیچ جایگاهی در بین اپوزیسیون داخل و خارج کشور برخوردار نیست ؛ ولی خودش را تنها آلترناتیو می پندارد و دستگاه فراخوان تولید کننده اش به مناسبت های مختلف فراخوان تولید می کند و بعدش هم در دنیای کوچک و غیر واقعی خودش تصور می کند که مردم به فراخوان هایش جواب مثبت داده اند و لذا بلافاصله بعد از آن مناسبت ها دستگاه پیروزی شمارش به کار افتاده و با آب و تاب فراوان اعلام می کند که پیروزی بزرگی بدست آورده است در صورتیکه چنین چیزی واقعیت ندارد.
باز یکی دیگر از واقعیت های موجود اینست که حکومت اسلامی ایران با هر وضعیتی که دارد بعنوان یک قدرت منطقه ای طرف حساب قدرتهای بزرگ جهانی می باشد اما رجوی در دنیای حقیر و کودکانه اش از سال شصت تا کنون بارها گفته است که وارد مرحله سرنگونی شده ایم و حکومت ایران در اوج ضعف قرار گرفته است و در آستانه سرنگونی است و نمی دانم در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و یا وعده های سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران در عرض شش ماه را می داد و بند” سین ” یعنی سرنگونی اعلام کرده بود که خلاصه همه اینها غیر واقعی و بر خلاف واقعیت های موجود در جامعه ایران امروز هست.
در پایان می خواستم خطاب به این زوج رجوی ها توصیه کنم که واقعیت های موجود در این جهان امروزی بسیار سر سخت تر از آن هستند که شما بتوانید با آن افکار قرون وسطایی و پوسیده و عهد دقیانوس خود با آنها مقابله کنید. لذا شما نه تنها قادر به مقابله و ایستادگی در مقابل این واقعیت ها نیستید بلکه چون یک سونامی و سیل آسا ساختار عهد بوق شما را در می می پیچد و شما راهی جز پذیرش این واقعیت ها ندارید بنابراین بهتر است که این واقعیت ها را قبول کرده و خود را با آنها منطبق کرده و وفق دهید وگرنه نیست و نابود خواهید شد و از صفحه روزگار محو خواهید گشت و هیچ آینده روشنی نخواهید داشت. امید که سر عقل آمده و چنین کنید و واقعیت های موجود را بپذیرید. البته من فکر نمی کنم که رجوی به سبب خود خواهی مفرطی که دارد و در آن مخفیگاهی که بسر میبرد قادر باشد که واقعیات را بپذیرد و از آن پیله افکار قرون وسطایی و فرقه گرا یانه ای که دور خودش در آن فضای کوچک و تنگ و تاریک مخفیگاهش به دور خود تنیده است بیرون آمده و دنیای واقعی را ببیند و قبول کند.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید