متن صحبتهای خانم زهرا معینی قسمت اول در تلویزیون مردم

0
975

یک فحشی به سازمان داد که مثلا وانمود کند که مخالف انهاست که من گفتم از این خبرا نیست وتو همان نفری بودی که به من چنین اتهامی را میزدی و چرا بعد از این مدت باز سروکله تو پیدا شده و باز همان مکثهای مشکوک پشت خط بود و نحوه سوالاهای شیرین تماما هدایت شده بود… و بسی جای تاسف دارد وقتی گفتم برای همسرم اتفاقی افتاد ه و بستری میباشد با کمال بی شرمی گفت مشکلی نیست و ان را درعقب ماشین بگذارید و بیا دنبال من که برای هر انسانی این جای تاسف و بسی تکان دهنده میباشد که چینی موجوداتی دم از انسانیت میزنن..

متن صحبتهای خانم زهرا معینی قسمت اول در تلویزیون مردم

زنان ایران، آلمان، 11.06.2015   در ادامه جا دارد در اینجا اشاره ای داشته باشم به توطئه جدید سازمان که این دفعه بازم در قبال خانواده از دختر عموی من خانم شیرین معینی دارند سواستفا ده میکنند که شما ها همانطور که در برنامهای قبلی اشاره کردم خانم شیرین برخلاف اینکه مدعی میشود ازسازمان جدا شده است ولی با توجه به خبرهای رسیده وازانجاییکه من یک مدت با آن درارتباط بودم مشخص شد که شخص استخدامی سازمان میباشد و به عنوان جداشده دربین دیگر جداشده ها نفوذکرده تا از اخبار انها با خبر بشوند

دراینجا باز برای شما مختصری از این خانم نیز اشاره میکنم.. همانطور که شماها در برنامه های گذشته متوجه شدید شیرین درمدت نزدیک به دوسال پیش با من تماسی گرفته با این مضمون که الانی زیر فشار سازمان هستش و من به او کمک کنم… طی تماسهای مکرر من و خانواده شیرین و فراخانی که در همین تلویزیون انجام گرفت ما موفق شدیم با شیرین ارتباط داشته و اورا نیز کمک همفکری دهیم تا به گفته خودش ازفرقه رجوی رهایی پیدا بکند و صحنه را طوری چیده بود که در نظر اول مشخص بود که شیرین دارد درست میگوید

درارتباطهای مکرر با من و خانواده اش به این موضوع شک کردیم که گویا نفری کناردستش میباشد و سوالاتی که از ما میکرد مشکوک بود و هدایت شده بود تا جایی که شیرین از ما خواست که بیاییم البانیایی که من گفتم همچین خبری نیست و ازتوان من نیز خارج میباشد و اگر تو راست میگویی کمیساریا و پلیس دولت البانیا انجا هست و میتواند کمک شما بکند و کار به انجا کشید که باز ازمن درخواستهایی مشکوکی میکرد که نه تو حتما باید بیایی انیجا و من را ببری بیرون که با توجه به توضیحات من و خانواده اش باز درخواست را تکرار میکرد تا جاییکه برای ما شک برانداز بود داستان چی است که در مدت زمان کوتاهی متوچه شدیم پشت این داستان سازمان میباشد و ازطرف فرزانه میدانشاهی که مسئولی ان موقع البانیا یی بود هدایت میشد و اتفاقاتی افتاد که جا داره الان برای شما به اختصار بگویم…

فرزانه میدانشاهی بلافاصله توطئه را چید و دم خروس ازغبای شیرین نیز بیرون زد فرزانه بلافاصله یک نشستی در البانیایی میگذارد و به دروغ میگوید که من وخانم سلطانی رفتیم البانیایی و پلیس اینترپل مارا نیز دستگیر کرده بود درشرایطی که من و خانم سلطانی درالما ن داشتیم به کارهای خودمان رسیدگی میکردیم و وقتی متوجه این جهل سازمان شده بودیم و ازطرفی برای ما مسجل شده بود این یک برنامه طراحی شده ازطرف سازمان میباشد و صددر صد مشخص شد که شیرین نفر سازمان بوده و دستش رو شده بود اول خانم سلطانی درهمین تلویزیون خدمت شما رسید و وقایع را برای شما ودیگر دوستان نیز درمیان گذاشت و ما درانیجا با توجه به اینکه شناختی روی افکار پلید مسعود داشتیم تمامی مراحل امر را به دولت گفتیم و سیستم امنیت را آگاه کردیم و این توطئه نیز خنثی شد و تا جایی این نفر پیش رفت و ازانجاییکه ثابت شده بود نفر سازمان میباشد و دیگر حنای ان رنگی نداشت ذات درونی خودش را نیز نهان کرد و اشکارا بدون پرده به من گفت که تمامی جنایات درایران و حتی اسید پاشیها ی اصفهان مقصراصلی آن من بوده ام و من طناب داربه گردن ریحانه مرحوم انداختم واین یک جوکی بود که صد البته خنده دار و برای همه عیان شدکه شیرین معینی نفر سازمان بوده و البته برای من این اتهامات خنده دار بود و خوبی داستان این بود که شیرین خودش را برای من و دیگر ملت عریان کرد….

ازاین موضوع به مدت هشت تا نه ماه میگذاشت

من نیز توجهی به ان نداشته و شیرین را درتمامی شبکه های اجتماعی نیز بلوک کرده و حتی شماره تلفن انرا نیز بلوک کرده بودم تا اینکه در هفته‌ای گذاشته بامن با یک شماره تلفن دیگرتماس گرفت که چرا من رد تماس میدم و چرا جویای حال ایشون نیستم و از من بازسوال کرد که چندتا خط تلفن دارم و چرا اون شماره ها را به او نمیدهم ؟؟؟که من هم در جوابش گفتم اینجا دفتر نخست وزیری نیست و من فقط یک خط تلفن دارم و گوشیهای همراه خودمون که تو شماره ای منو داری و بقیه شماره ها به دردت نمیخوره واز من سؤال کرد که آیا میتوانم به آلبانی سفر کنم و او را به آلمان بیارم که در جواب او گفتم که نه من نمیتوانم این کار را بکنم و در ضمن همسر من تصادف کرده و او در جواب من گفت که خوب اون را هم بنداز توی ماشین با سرعت 150 با سه سوت بیا آلبانی و وقتی دیدم روی این مسئله اینقدر داره پا فشاری میکنه به شیرین گفتم باشه اول با سیستم امنیت آلمان صحبت میکنم و بعد از آن با آن‌ها میایم آنجا دوست داری که پرسید چرا سیستم امنیت مگر چکار کردی که براش توضیح دادم از اول آن‌ها محافظ من بودند تا به حالا و در ضمن خانواده‌ای شوهرت هم در آلمان هستند و شرایط آن‌ها از من صد برابر بهتر هستند چرا از آن‌ها نمیخواهی که کمکت کنند که در جواب گفت تو دختر عموی من هستی این هم از شگردهای سازمان است که اینطوری میخواهند برای من پاپوش درست کنند و رجوی میخواهد از این شیوه به من آسیب برساند …..

یک فحشی به سازمان داد که مثلا وانمود کند که مخالف انهاست که من گفتم از این خبرا نیست وتو همان نفری بودی که به من چنین اتهامی را میزدی و چرا بعد از این مدت باز سروکله تو پیدا شده و باز همان مکثهای مشکوک پشت خط بود و نحوه سوالاهای شیرین تماما هدایت شده بود…

و بسی جای تاسف دارد وقتی گفتم برای همسرم اتفاقی افتاد ه و بستری میباشد با کمال بی شرمی گفت مشکلی نیست و ان را درعقب ماشین بگذارید و بیا دنبال من که برای هر انسانی این جای تاسف و بسی تکان دهنده میباشد که چینی موجوداتی دم از انسانیت میزنن..

که برای من جالب بود و جا دارد اینجا اولا اشاره ای داشته باشم که شراط االبانی بسیار بحرانی برای سازمان میباشد و الانی که با شماها دارم صحبت میکنم با خبر شده ایم که نزدیک به 10 نفر رفتن سفارت ایران و ازانجا به ایران برگشتن که خبرهای ان را شما بهتر ازمن میدانید و ازطرفی ازتعداد نفرجداشده نزدیک به 50 نفر بغیر از نفراتی که قانونی به امریکا رفتن توانستن با کمک هزینه سازمان و گاها فردا به المان و دیگر کشورهای اروپایی فرار کنند سازمان ازانجاییکه الانی خط کارش این میباشد که نفراتی موی دماغ ان هستن را به هزینه خودش وازانجاییکه شما بهتر میدایند

سازمان یکی از راهایی منبع درامدیش قاچاق ادم میباشد اینجا توانسته قاچاقچهیای خودش را بیاورد و با هزینه خودش نفراتی که برای ان دردسر ساز هستن را به اروپا ببرند حتی باخبر شدیم و در خبرها امده که سعید داوری پسر رحمان از فرمانده هان با همین ترتیب نیز به اروپا برسد وازانجاییکه این یک ضربه برای سازمان وازطرفی نمخواهد بمانند همیشه مقصر خودش را جلوه بدهد در سایتهای پوششی خودش امده عنوان کرده که من ودیگر جداشده ها عامیلین اصلی خروج این نفرات بوده واین نفرات را تشویق و یا کمک هزینه کرده ایم که به خارج بروند و این حرف مرغ پوس کنده را نه به خنده بلکه به بال دراوردن تشویق میکند

ادامه دارد

لینک به منبع : زنان ایران

لینک به قسمت اول

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید