قرار نیست که ما برای همیشه با شعار ” مرک بر آمریکا” زندگی کنیم!

0
872

آیا شما ازاین تحلیل ، نگرانی عربستان را از کند شدن پیش روی های داعش در سوریه احساس نمیکنید ومتوجه نارضایتی جدی عربستان از مذاکرا ت هسته ای موجود نیستید نگرانی ای که آنقدر عمیق است که میخواهد با پوشاندن لباس تقدس بر داعش و… ، آنها را بطور غیر مستقیم، ضد صهیونیزم- امپریالیزم هم معرفی میکند! میشود درد عربستان درشکست های نسبی اش در یمن را که خشمگین اش کرده وبه شرق الاوسط دستورداده که چنین تحلیل عجیبی را ارائه نماید!، درک کرد! اما نمیشود هدف مجاهدین خلق ازانتشار وسیع این نوشته ی شرق الاوسط را بدین راحتی دریافت!

لینک به منبع

قرار نیست که ما برای همیشه با شعار ” مرک بر آمریکا” زندگی کنیم!

انجمن نجات ـ 25.06.2015   درمسیر خرابکاری علیه ایران، فرقه ی رجو ی از هر وسیله ی مناسب وغیر مناسب استفاده میکند و این بار نوبت روزنامه ی معلوم الحال الشرق الاوسط که ازطرف عربستان تامین مالی میگردد، بوده تا مجاهدین رجوی به نقل ازتفسیر بی سروتهی ازآن ، به روند ارتباطات منطقه ای ایران لطمه زند!

نام تفسیرگونه ای که توسط وبسایت باند رجوی از روزنامه ی الشرق الاوسط نقل شده، ” در وحشت از سقوط بشار اسد، جای شعار مرگ برآمریکا را با مذاکره با آمریکا در جبهه رژیم عوض میشود”. میباشد که طی آن آمده است:

” عنوان خبر: حزب الله از طریق مشاور سفارت آمریکا در بیروت مخفیانه با اسرائیل مذاکره می کند/ سناریوهای ایران برای دست کشیدن از نصرالله و نزدیکان او در صورت سرنگونی اسد “!

ما بدون اینکه ازصحت وسقم این خبر توسط کشورها ویا جریانات بیطرف اطلاع پیدا کرده باشیم ، میدانیم که برقراری رابطه ای که ابتدا سخت و غیرمنتظره بنظر میرسد، بین رقبا، مخالفان ودشمنان سیاسی انجام میگیرد وبراین نقطه نیز واقفیم که توافق برای نشستن پشت میز مذاکره، شکلی ازاشکال مبارزاتی است که جریانها یا کشورها باهمدیگر انجام میدهند وبازهم آگاهیم که سرنوشت بزرگترین جنگ ها واختلافات عمیق بین کشورها، سرانجام با مذاکره حل میشود، چنانکه بین آمریکا وویتنام شد وکسی رزمندگان ویتنامی را بخاطر این کار مورد نکوهش قرار نداد!

البته موضوع مهم دراین قضیه که علت این برقراری روابط ومذاکرا ت چیست، درمتن منتشره ی باند رجوی ابدا روشن نیست وممکن است شامل نظر بالا نباشد!

درادامه ی مطلب آمده است:

” به نظر می رسد به اصطلاح ” محور مقاومت ” جای شعار مرگ بر آمریکا را با شعار مذاکره با آمریکا عوض کرده تا از فضای مذاکرات ماراتونی کنونی که ماههاست بین تهران و واشنگتن به‌طور علنی در مورد پرونده اتمی و به‌طور مخفی در خصوص پرونده ها و بحرانهای شعله ور منطقه جاریست بهره برداری کند ” .

این موضع هم نمیتواند باعث حیرت نگردد، چرا که سردادن شعار ” مرگ برآمریکا” حکم وحی منزل را برای ما ندارد ومسئولین کشور ما همواره برآمادگی شان برای برقراری بهترین رابطه ی سیاسی- اقتصادی با آمریکا والبته وبطور طبیعی بدون تحمل زورگویی تاکید داشته اند وبارها گفته اند که این نوع روابط محترمانه هرچقدر بیشتر باشد وبا کشورهای گوناگون برقرار شود، دست ایران برای گزینش باصرفه ترین معاملات اقتصادی با جهان بازتر شده وتاثیر مثبتی بر منافع ملی ما خواهد داشت!

اصلا نه ما ونه هیچ کشور نرمال وغیر سلطه گر دیگر خواستار اختلاف وجنگ بی پایان با هیچ کشوری نیستیم ونیستند وتنها کسانی چنین میخواهند که به چیزی جز اشغال مستقیم وغیر مستقیم تمامی جهان ، راضی نیستند ومسلم است که ما بخاطر اینکه قدرت این کار – تسلط برجهان وادامه ی جنگ بی پایان- را نداریم ، درهرمرحله ای که دست بدهد، طرفدار مذاکره وحفظ ثبات باقی خواهیم ماند.

فعلا بگذریم ازاینکه فرهنگ، دین وعرف موجود ما، مانع جنگ طبی بی پایان است.

رسانه ی رجوی بنقل از روزنامه ی نه چندان با اعتبار وموثق الشرق مینویسد:

” پس از مذاکره بین کودتاگران حوثی و آمریکاییها در مسقط و مذاکرات بین جنبش حماس و اسرائیل و تماسهای مخفی مداوم بین رژیم اسد و اسرائیل,” السیاسه ” فاش کرد که حزب الله در حال برگزاری مذاکرات غیر مستقیم با اسرائیل از طریق آمریکا می باشد ” .

قسمت قابل ملاحظه ای ازمردم یمن وتنها بعد ازپیمودن سالها مبارزه ی مسالمت آمیز بی پاسخ دست به قیام زده که البته برای لوث کردن موضوع تمام حقایق گفته نمیشود تا با متهم کردن حوثی ها که تنها یکی ازطوایف وگروه های درگیر درقیام یمن هستند ، به این قیام که حاصل سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز است ، شکل فرقوی داده شده و حضورآنها را که زیدی بوده و نقاط مشترک شان باایران با اکثریت شیعه ، همان اندازه است که با سنی ها ،

این نوع بیان نصف ونیمه ی حقایق ، بهانه ای برای سرکوب مردم یمن وریختن بنزین برآتش اختلاف بین سنی وشیعه درمنطقه است !

وانگهی نویسنده ی مقاله فاکت های مشخصی برای اثبات وجود این روابط پنهانی ارائه نمیدهد وروشن نمی سازد که هدف حزب اله دربرقراری سازش با اسرائیل چیست وازاین رهگذر چه منافعی دارد!

یعنی آمریکا این تماس را ممکن میسازد که اسرائیل به جنوب لبنان طمعی نداشته باشد؟! که ابدا اینطور نیست واتفاقا جنوب لبنان درقسمت مهم سرزمین موهوم از نیل تا فرات قرار دارد که اسرائیل بدان چشم دوخته و ابدا تن به عقب نشینی از این سیاست وایده های تجاوزکارانه وتوسعه طلبانه ی خود نخواهد داد وتازه ما از مسئله ی مهمتر ایجاد خاورمیانه ی بزرگ فاکتور گرفته وآنرا دراین بحث نمیآوریم!

پس ارائه دهنده ی این تحلیل الشرق الاوسط که چنین مورد دلخواه فرقه ی رجوی گشت، چگونه وبا چه مقدار سریشمی میخواهد این روابط ادعایی را بهم بچسباند؟!

درادامه ی این تفسیر عجیب وغریب میخوانیم:

” بر اساس اظهارات یک منبع نزدیک به حزب الله مذاکرات بین این حزب و آمریکا جدی و به شکل نو به یی ماههاست برگزار می شود, و مسئولیت آن‌را مقامات عالیرتبه در این حزب و یک مشاور سیاسی در سفارت آمریکا در بیروت بر عهده دارند ” .

بازهم دلیلی برای این مذاکرات باید باشد که این تحلیگر بی بضاعت، قادر به ارائه ی این فاکت نیست ونمیگوید این مذاکرات برای چه انجام میگیرد!

درادامه آمده است:

“…این منبع توضیح داد که این مذاکرات مخفی با تسهیل کامل از سوی ایرانیها در جریان مذاکرات مستمرشان با آمریکاییها شروع شد, که در سایه همکاری مشترک جدید بین تهران و واشنگتن برای حل بحرانهای منطقه یا حداقل محدود کردن آنها صورت می گیرد ” .

یعنی ایران واسطه شده که اسرائیل وحزب اله وارد مذاکره شده تا حاصل این مذاکرات به رفع تنش درمنطقه تبدیل شود که اگر اینطور است، هیاهوی باند رجوی دایر به قصد ایران برای به آشوب کشاندن منطقه که با این ادعای جدید درتناقض است ، چه جایگاهی پیدا میکند؟!

اگر اینطور است، آیا باند رجوی تاکنون دروغ میگفته است؟

بازمیخوانیم:

” نقطه آغاز آمریکا در نزدیک شدنش اشتیاق آن برای حفاظت از امنیت و ثبات لبنان می باشد, در حالیکه ایران روی یک وجه دیگر متمرکز است که محتوای آن ضرورت منجمد کردن جبهه های شعله ور دیگر با اسرائیل به نفع دنبال کردن صحنه های شعله ور در کشورهای منطقه می باشد “.

اگر حرف شما درست باشد، آیا میتوانید توضیح دهید که چرا آمریکا طرفدار حفظ امنیت لبنان است وچگونه است که دراین مورد خاص با اسرائیل دشمنی میکند وآنگاه وسیله ی برقراری روابط بین حزب اله واسرائیل میشود!

خواننده ی گرامی!

شما چه نظری به این تحلیل شلم شوربای روزنامه ی مورد استناد فرقه ی رجوی دارید؟!

با حیرت زیاد ، میخوانیم:

” طبق اظهارات این منبع, ایران مذاکرات مخفی بین اسرائیل و حزب الله را با هدف استفاده از تمامی تواناییهای حزب الله در جنگ سوریه, به‌ویژه بعد از فروپاشی گسترده نیروهای رژیم سوریه در برابر گروههای اپوزیسیون در ادلب در شمال و در درعا در جنوب این کشور, تسهیل کرد “.

با این حساب ایران بطور مستقیم دست همکاری بسوی اسرائیل دراز کرد تا با آزاد ساختن هرچه بیشتر انرژی حزب اله لبنان، مخالفان بشار اسد را بیشتر درتنگنا قراردهد ومعنی دیگر این حرف آنست که اسرائیل وآمریکا در شکست های اخیر گروههای تکفیری درلبنان نقش مثبتی داشته اند؟؟!!

معنی دیگر این سخن آنست که تضاد این دوکشور (سلطه گر وژاندارمش ) ، با داعش و …، بیشتر از سوریه است؟!

اگر اینطور است، چرا این گروه هارا تجهیز کرده وبجان دولت وملت سوریه انداختند؟!

تعجب آور نیست خواننده ی محترم!

آیا شما ازاین تحلیل ، نگرانی عربستان را از کند شدن پیش روی های داعش در سوریه احساس نمیکنید ومتوجه نارضایتی جدی عربستان از مذاکرا ت هسته ای موجود نیستید؟؟

نگرانی ای که آنقدر عمیق است که میخواهد با پوشاندن لباس تقدس بر داعش و… ، آنها را بطور غیر مستقیم، ضد صهیونیزم- امپریالیزم هم معرفی میکند!

میشود درد عربستان درشکست های نسبی اش در یمن را که خشمگین اش کرده وبه شرق الاوسط دستورداده که چنین تحلیل عجیبی را ارائه نماید!، درک کرد!

اما نمیشود هدف مجاهدین خلق ازانتشار وسیع این نوشته ی شرق الاوسط را بدین راحتی دریافت!

آیا فرقه ی رجوی اینقدر غضبناک از ادامه ی مذاکرات اتمی است که صلاح اش را درهمسویی با عربستان میبیند تا آمریکایی که رئیس جمهورش با گرفتن درس عبرت ازافغانستان وعراق ازحمله ی مستقیم نظامی به سوریه خودداری کرد؟!

آیا هدف فرقه ی رجوی فشار آوردن بر ” مماشاتگران- افرادی درهیئت حاکمه ی آمریکا که مقداری محاسبه گرترند ” آمریکائی است که ازدست آنها اینهمه دلخور میباشد؟!

سئوالاتی که جوابش بدین سادگی ها نیست!

بازهم درمورد آینده ی حزب اله به گمانه زنی های ضدونقیض پرداخته شد که من فقط بر پاراگراف آخر آن متمرکز خواهم شد:

” این منبع ( ازعناصر حزب اله لبنان) با تأکید روی این موضوع اظهاراتش را پایان داد که حزب الله به مرحله پیشرفته ای از رشد بادکنکی سیاسی و نظامی رسیده است, و هر مصالحه ای در مورد بحران سوریه حتی اگر بشار اسد از راه نظامی سرنگون نشده باشد به نفعش نخواهد بود, زیرا علائمی که از مسکو به تهران می رسد نشان می دهد که روسها احتمالا ایده رفتن بشار اسد را بیشتر قبول می کنند زیرا اسد بیش از آنکه حامی منافع آنها در سوریه و خاور میانه باشد تبدیل به باری سنگین برای آنها شده است “.

دراین مورد که رشد حزب اله به مرحله ی بادکنکی رسیده وهرمصالحه ای درسوریه بنفع اش نخواهد بود ، اطلاعات درست وحسابی ندارم اما درمورد نقش روسیه وتمایلاتش که اشاره شده ، میتوانم معترض این حرف های شرق الاوسط باشم!

چرا که پوتین درروزهای اخیر گفته است که با تمام قوا، نخواهد گذاشت که سوریه سرنوشتی مانند عراق ولیبی داشته باشد!

لینک به منبع

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید