محمد رزاقی: رجوی داعشی با جان اعضاء تجارت می کند

0
644

محمد رزاقی: رجوی داعشی با جان اعضاء تجارت می کند

محمد رزاقی، وبلاگ رزاقی، پاریس، یازدهم اوت ۲۰۱۵:…  در مدتی که من و هادی با هم تا روز برگزاری دادگاه ساختگی شخص رجوی در زندان بودیم با هم از نزدیک صحبت می کردیم و هادی شخصا معتقد بود اسدالله مثنی برایش پاپوش درست کرده وقتی علت پرسیدم هادی گفت : اسدالله مثنی ادم کثیفی من تو قرارگاه متوجه رابطه پنهانی اسدالله با یکی از زنان شده بودم و اسدالله هم فهمیده که من از رابطه کثیف این فرد خبر دارم به …

لینک به منبع

رجوی داعشی با جان اعضاء تجارت می کند .

چند روز پیش خبر فوت هادی تعالی را در سایتهای فرقه رجوی داعشی دیدم . بطور خاص حرفهائی که مریم قجر داعشی بعد از مرگ هادی تعالی زده بود مشئز کننده حا ل بهم زن بود .

من شخصآ هادی تعالی را از اواخر سال ۷۱ می شناسم هادی اصلیت اهل شیراز بوده ولی بعد از انقلاب ضد سلطنتی در قزوین زندگی می کرده. دقیقآ یادم در یکی از اردوگاههای اهدائی صدام ملعون در شهر کوت اولین بار با هدی از نزدیک اشنا شدم ان روزها یک عده از اعضاء فرقه قرار بود برای عملیات به داخل ایران نفوذ کنند که از این اردوگاه بعنوان قرارگاه تاکتیکی استفاده می شد و من ۲ دستگاه خودرو جیپ از اردوگاه بد نام اشرف بارتریلی به این قرارگاه برده بودم و هادی هم از طرف قرارگاهی که قرار بود عملیات انجام بده بعنوان نفر راه اندازی تاسیسات موقت به قرارگاه کوت امده بود .

از انجا رابطه سلام و علیک من و هادی شروع شد و بعد ها هر وقت همدیگر در اردوگاه بد نام اشرف می دیدیم سلام وعلیک و چاق سلامتی می کردیم . تا اینکه اواخر پائیز سال ۷۳ من از زندان انفرادی به عمومی منتقل شدم و وقتی وارد سلول شدم هادی تعالی را انجا دیدم که هادی بلافاصله نزد خود جا باز کرد و رو کرد به سیف الله که اگر سیگاری دارید یک نخ بدهید حقآ سیف الله هم سیگار داد .

همان موقع هادی وضعیت سلول به من توضیح داد و قرار شد من و هادی به همراه یک نفر دیگر هر روزی ۳ نخ جیره سیگار روی هم بگذاریم تا بتوانیم در ۹ نوبت ۳ نفری سیگار بکشیم .

در مدتی که من و هادی با هم تا روز برگزاری دادگاه ساختگی شخص رجوی در زندان بودیم با هم از نزدیک صحبت می کردیم و هادی شخصا معتقد بود اسدالله مثنی برایش پاپوش درست کرده وقتی علت پرسیدم هادی گفت :

اسدالله مثنی ادم کثیفی من تو قرارگاه متوجه رابطه پنهانی اسدالله با یکی از زنان شده بودم و اسدالله هم فهمیده که من از رابطه کثیف این فرد خبر دارم به همین خاطر به من گیر داده و گزارشات دروغین نوشته !

روز ۲۴ فروردین در دادگاهی که رجوی شخصآ برای محاکمه و صدور حکم اعدام برای زندانیان خود ساخته بود رو به هادی تعالی کرد و گفت: هادی تعالی تو از زمان شاه به مجاهدین سمپاتی داشتی و بعد از انقلاب هم هوادار سازمان شدی پس چرا در زمان شاه دستگیر نشدی و یا بعد از انقلاب توسط رژیم دستگیر نشدی در صورتیکه هوادار شناخته شده بودی و می بایست دستگیر و اعدام می شدی ولی زنده مانده ای ؟!

سپس رجوی به هادی تعالی گفت : تو خودت را قطب می دانی و با تشکیلات و انقلاب ایدئولوژیک مخالفت میکنی ادمهائی مثل تو اسمشان قطب الدین هست !

سپس رجوی هر بار که می خواست هادی صدا کند با حالت تمسخر اسم قطب الدین صدا می کرد تا باعث خرد شدن و زمینه خنده باشد !

یادم هست وقتی دادگاه فرمایشی رجوی با ما تمام شد هادی یواشکی بهم گفت کسی نیست از این مردک بپرسه ( از رجوی ) خودت چطور زنده ماندی ؟ این مردک فکر می کنه همه مثل خودش بای داده اند !

بعد از ۳ روز که محاکمه ما تمام شد و به فضل و کرم رجوی بعنوان گناهکار بزرگ که هیچ وقت مرتکب نشده بودیم بخشیده شده و به اردوگاه بد نام اشرف برگشتیم که از همانجا من و هادی در یک یگان سازماندهی شدیم و بعد به اردوگاه جلولا یکی دیگر از اردوگاههای اهدائی صدام به رجوی منتقل شدیم و تا روزی که از اردوگاه بد نام اشرف به نزد امریکائیها فرار کنم با هادی تعالی در یک جا بودیم .

هادی سالیان سال از درد جسمی زجر می کشید از چشم درد از واریث پا و از درد معده و روده !

اما دکترهای اردوگاه بد نام اشرف که به اندازه دکتر علفی های دهات هم به روز نبودند به هادی گفته بودند تو هیچ مشکلی نداری و خودت به تمارض ( مریضی ) میزنی !

هادی مدتها به خاطر نداشتن عینک مناسب از یک ذره بین برای حتا برای نوشتن و خواندن گزارشات اش در نشستها استفاده می کرد .

من یک روز در همین نشستها به مسئول نشست گفتم خواهر چرا امداد برای هادی یک عینک تهیه نمی کند ؟ مسئول نشست گفت بودجه نداریم هر وقت دل نفر عینک خواست برایش عینک بگیریم سازمان از کجا پول بیاره ؟ یکدفعه هادی برگشت گفت خوب گفتید جوراب واریث از خارج میاد با دلار عینک که دلاری نیست مگر ملت عراق با دلار عینک می خرند ؟ یکدفعه مسئول نشست با داد و فریاد هر انچه لایق رجوی و مریم قجر بود به من و هادی گفت و با حالت حق به جانب گفت سازمان خرج نفراتی می کند که پا رویشان سفت ! شما دشمن رهبری و خواهر مریم هستید برای چی باید برای شما خرج کند و … !

اما سایت فرقه رجوی با اب و تاب از قول مریم قجر به وی درجه ۴۰ سال مجاهدی و مجاهد صدیق داده تا بتواند از مرده هادی تعالی و امثا ل هادی ها برای خود خوراک تبلیغاتی درست کند .

در سایت فرقه رجوی عکس فتو شاپ و رتوش شده از هادی دیدم هزاران بار تو گفتم لعنت خدا و خلق خدا بر تو ای رجوی اگر راست می گفتید عکسی از هادی می گذاشتید که درد و رنجی را که هادی کتحمل شده را نشان می داد عکس موهای سفید هادی ؛ عکس چین و چروک صورت که نشان دهنده زجر کشیدن پنهان هادی بود می گذاشتید ؛ عکسی از پاهایی که رگهای سیاه شده اش بیرون زده بود و شما شیادان بی وجدان حتا حتضر نبودید یک جوراب واریث برایش بخرید !

چگ.نه شما می توانید نرگس و مهتاب ؛ که از خانواده سلطنتی مریم قجر هستند از عراق به اروپا بیاورید ولی اعضاء نگون بخت بیماری مثل هادی باید در عراق میماندند تا از مرده انها برای خودتان خوراک تبلیغاتی درست کنید !

چگونه یک مشت ادمهای بی هویت و دزد و قاچاقچی برای حلوا ؛ جلوا کردن جلو جدا شده ها به اروپا اوردید یک بار مصرف استعمالشان کردید و تمام شدند اما امثال هادی را در اسارت نگه داشتید تا زمانی که مطمئن شدید زمان مرگش فرا رسیده انگاه به البانی که امکانات پزشکی اش از خیلی کشورهای جهان سومی هم عقب تر هست فرستادید ؟ ایا شکی هست که می دانستید هادی دیگربیشتر از یکسال عمر ندارد و مرگ در انتظارش هست انگاه به جائی فرستادید که امکان معالجه اش زیر ۱۰ در صد هم بوده !

ایا رجوی و مریم قجر فکر می کنید تجارت با جان اعضائ نگون بخت شما را از گردابی که در ان گرفتار شدید رها خواهد کرد؟

آیا فکر کردید اه و ناله این نگون بختها یقه شما را ول خواهد کرد؟

ایا فکر کردید شاهدی برای افشاء واقعیتها نیست و شما می توانید با هر شیادی ؛ اشک تمساح ریختن برای مرده اعضاء نگون بخت برای خودتان خوراک تبلیغاتی درست کنید ؟

رجوی و مریم قجر فکر می کنند می توانند روی حقایق خاک بپاشند؟

من و هر انسان با وجدانی که واقعیتهای مناسبات درون فرقه رجوی را دیده ایم نخواهیم گذاشت رجوی در سوراخ موش و مریم قجر از مرگ اعضاء و یا زنده انها برای ادامه حیات ننگین خود در کنار رود اوور سوراواز سوء استفاده کنند و ایمان دارم به زودی جواب این همه جنایات را خواهند داد .

هر وقت در نشتها هادی برای گزارش خواندن صدا می کردند هادی تعالی من به شوخی می گفتم ؛ کجا بودی تا حالا .

یاد ان روزها و افتادم و در طول نوشتن این مطلب هزاران بار گفتم لعنت خدا بر تو دارو دسته ات تا کی باید از این نگون بختها قربانی کنی حتا جنازه هایشان باید در غربت به خاک سپرده شوند اما مریم قجر با پرداخت و خرج ملیونها دلار در اروپا برای نماینده سابق ؛ کاندید سابق؛ و سابقون جشن خوش گذرانی بر پا کند در صورتیکه اعضاء نگون بخت در اسارتگاههای فرقه رجوی با مرگ دست و پنجه نرم کنند . … برای شما جز این نمی توان چیزی گفت ؛ لعنت خدا و خلق خدا بر شما شیادان و دورغگویان و …

پاریس : محمد رزاقی

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید