همه ما هم قسم شدیم تا رهایی کامل فرزندان مان دست از سر رجوی ها بر نداریم – قسمت اول، دوم و پایانی

0
415

همه ما هم قسم شدیم تا رهایی کامل فرزندان مان دست از سر رجوی ها بر نداریم – قسمت اول، دوم و پایانی

انجمن نجات، مرکز مازندران، سیزدهم اوت ۲۰۱۵:… من وقتی توی تشکیلات بودم به من ابلاغ شد علیه خانواده ام مصاحبه کنم بر خلاف تمایل خودم این کار را کردم ، به من یک متنی دادند گفتند از روی آن متن تمرین کنم تا عین همان چیزی را که آنها می خواستند در مصاحبه ام گفته باشم ، من از آنجائی که تمایل نداشتم، نتوانستم یاد بگیرم و عین متن را بخوانم اشکالاتی زیادی داشتم سپس  …

همه ما هم قسم شدیم تا رهایی کامل فرزندان مان دست از سر رجوی ها بر نداریم – قسمت اول

لینک به منبع

در تاریخ ۱۴ مرداد تعدادی از خانواده های استان به دفتر انجمن مراجعه نموده و جویای برنامه کثیف پرونده که رجوی ها به راه انداخته شدند در این بازی کثیف باز هم مسئولین فرقه با صحنه آوردن تعدادی دیگر از اعضای روحیه باخته خود سعی نمودند آنان را وادار به لجن پراکنی علیه خانواده خود بکنند .

این خانواده ها که در ماه خرداد برای ملاقات به جلوی لیبرتی رفته ولی به علت کارشکنی رجوی ها موفق به این کار نشدند . دستگاه تبلیغاتی فرقه در یک اقدام مشمئز کننده دیگر اعضای خانواده شان را به تلویزیون سراسر دروغ خود آورده تا شاید قدری از سوزش و گزش خود را کم کرده و از طرف دیگر بیان دارد که افراد وی همه به اصطلاح در این راه تا آخر هستند .

ابتدا مسئول انجمن با توجه به شناخت از تشکیلات فرقه رجوی پیرامون بازی کثیفی که فرقه در باره خانواده ها راه انداخته صحبت نمود و بیان داشته این اراجیف که توسط مسئولین فرقه به افراد القا می شود ارزشی نداشته و نمی تواند حرف اصلی این افراد باشد .

خانواده های حاضر در جلسه بسیار ناراحت شدند که رجوی ها چه بازی کثیفی را علیه آنها به راه انداخته و سعی دارد از افراد اسیرشان در این بازی مسخره و مشمئز کننده استفاده نماید .

آقای مجید محمدی یکی از نفرات جدا شده در رابطه با شیوه انجام این گونه مصاحبه ها در تلویزیون فرقه بیان داشت : من وقتی توی تشکیلات بودم به من ابلاغ شد علیه خانواده ام مصاحبه کنم بر خلاف تمایل خودم این کار را کردم ، به من یک متنی دادند گفتند از روی آن متن تمرین کنم تا عین همان چیزی را که آنها می خواستند در مصاحبه ام گفته باشم ، من از آنجائی که تمایل نداشتم، نتوانستم یاد بگیرم و عین متن را بخوانم اشکالاتی زیادی داشتم سپس مسئولین فرقه دستور دادند از روی مانیتور بخوانم و علیه خانواده ام صحبت کنم ، اگر من مصاحبه نمی کردم بعدش باید جواب می دادم در واقع از سوی فرقه شکنجه روحی می شدم یعنی مرا توی جمع بزرگی می بردند و با فحش و بد و بیراه تحقیر می شدم ، به همین جهت آدم ها را مجاب می کنند کاری را که خودشان می خواهند را به آن تن دهند . پس می توان گفت که انجام این گونه مصاحبه ها چگونه است و آن افراد مجبور هستند تن به اینکار بدهند .

در ادامه بحث آقای سید محمد یعقوبی برادر هاجر یعقوبی که از خانواده های فعال استان می باشد بیان داشت خواهرم هاجر که اکنون اسیر فرقه می باشد حرفهایی را بیان نمود که از اساس دروغ می باشد و من به این یقین رسیدم که چگونه سران فرقه سعی دارند افراد را با دروغ و خراب کردن شان در فرقه نگهدارند . وی در آن برنامه مسخره بیان داشت که پدرم از رفتن وی خبر داشته و برای او آرزوی موفقیت کرده است و گفته که خیالم راحت است که تو نزد آنها می روی!!.

آقای یعقوبی در ادامه می گوید: پدرم یک فرد روحانی بوده و من شناختی که از او دارم هیچ وقت این فرقه رجوی را قبول نداشت و او از غصه دوری دخترش یعنی هاجر دارفانی را بدورد گفت .

اینجا می خواهم مطلبی را بیان کنم تا همگان دریابند که چگونه رجوی فریبکار خواهرم را وادار کرده به دروغ چیزهایی بگوید که اصلا درست نیست کاری که در مورد دیگران هم انجام داده است.

خواهرم به همراه شوهرش مراد یونسی مخفیانه و شبانه از ساری گریختند و به عراق رفتند در واقع هیچ یک از خانواده ام اطلاع نداشتند اگر می فهمیدیم حتما مانع می شدیم .

ما در سال ۸۲ متوجه شدیم که وی در مناسبات فرقه می باشد به همین خاطر در همان سال به ملاقات خواهرم در اشرف رفتم او در ملاقاتش وقتی که اطرافش کسی نبود به صراحت بمن گفت این شوهرش(مراد یونسی) بوده که او فریب داد و جبراً وارد این فرقه شد ، خودش تمایل نداشت .

در ضمن آقای سید محمد یعقوبی عنوان نمود وقتی به خواهرم گفتم که آیا می توانی با ما برگردی؟ او گفت داداشم، چه جوری بیائیم تشکیلات رجوی راه فراری برای ما باقی نگذاشته است.

همین چند کلمه دیالوگ کوتاه برایم روشن شد که خودش تمایلی برای ماندن در تشکیلات را ندارد و او به خاطر شوهرش و حصارهای ذهنی که مسئولین فرقه برای او ایجاد کردند هنوز مانده است .

ادامه دارد

همه ما هم قسم شدیم تا رهایی کامل فرزندان مان دست از سر رجوی ها بر نداریم – قسمت دوم

لینک به منبع

در ادامه جلسه در محل دفتر انجمن نجات استان مازندران، یکی دیگر از جدا شده های فرقه آقای عین الله شعبانی که در سال ۱۳۹۰ از فرقه فرار کرده و اکنون زندگی جدیدی بدور از مناسبات فرقه ای ایجاد نمود در رابطه با عملکرد خانواده ها در اطراف اشرف بیان داشت : عامل اصلی که باعث فرار من از فرقه شد حضور خانواده ام در اطراف اشرف بود و از آنها انگیزه گرفتم و توانستم با تکیه بر آنان از فرقه فرار کنم و موفق شوم .

آقای ایرج صالحی در مورد مصاحبه پرویز حیدر زاده گفت حرف های او در مورد معدوم قاسم علی پور دروغ محض می باشد چرا که او در زمانی که معدوم شد جوانی بیش نبود وی در موقع سربازی اسیر شد و به خاطر شرایط و جو حاکم بر کمپ اسرای ایرانی در عراق تحمل شرایط را نداشته و به فرقه پیوست و اکنون وقتی عنوان می کند که هوادار بوده و فرقه را می شناخته ، حرفهایی است که مسئولین فرقه به او دیکته می کنند و او هم مجبور است که آن را بیان کند .

آقای وحید اکبرزاده خواهر زاده اسیر فرقه پرویز حیدر زاده می باشد وی بعد از شنیدن حرف های پرویز تعجب نموده و بیان داشت : برایم کاملا روشن شد حرف هایی که در مورد معدوم قاسم علی پور بیان می دارد کاملاً دروغ می باشد و این را فرقه به او گفته است تا این را بیان دارد چرا که وقتی قاسم علی پور معدوم شد پرویز سنش بسیار کم بوده و اصلاً این فرقه را نمی شناخت و دنبال این کارها نبود.

این حرف های پرویز برایم روشن شد که این مصاحبه ساختگی است و حرف دلشان نیست بلکه از طرف فرقه دیکته می شود .

مجدداً آقای عین الله شعبانی که خود یکی از اسرای پیوسته به فرقه بوده بیان داشت : زمانی که در اردوگاه ارتش صدام زخمی بودم فشار روحی و جسمی زیادی روی من بود به همین خاطر مرا تحویل فرقه دادند پرویز هم مانند من اسیر بوده و از سر اجبار به فرقه پیوسته است او نه سازمان را می شناخت و نه آدم سیاسی بود .

بعد از اعلام آتش بس در سال ۶۷ مسئولین فرقه به کمپ اسرا آمده و با فریبکاری ما را به اشرف بردند که این گول خوردن همانا و تلف شدن ۲۳ سال زندگی ما همان، خواستیم خودمان را نجات بدهیم که از چاله به چاه افتادیم و راه خروجی هم نبود .

سپس آقای مجید محمدی که در سال ۹۱ از فرقه رجوی ها فرار کرده و به آغوش خانواده اش برگشت در مورد شیوه فریبکاری و دروغ گفتن مسئولین فرقه به افراد را توضیح داد و بیان داشت که سالیان زیادی به من گفته شد که خانواده ام توسط حکومت ایران اعدام شدند!! ولی وقتی در سال ۸۲ پدر و مادرم برای ملاقات من به اشرف آمدند و آنها را دیدم برایم کاملا روشن شد که مسئولین فرقه برای اینکه من در مناسبات آنان بمانم به من دروغ می گفتند .

پدرم تعدادی از عکس های خانوادگی را به همراه خود آورده و به من داد البته به این نکته اشاره کنم که این عکس ها را به مسئولین فرقه نشان ندادم این عکس ها را به دور از چشم مسئولین وقتی نگاه می کردم و گریه ام می گرفت و به خودم لعنت می فرستادم در چه فرقه ای که همش دروغ و ریا می باشد گرفتار شدم و بعد از این بود که منتظر فرصتی بودم تا از چنگال این فرقه رهایی یابم و خدا را شکر می کنم که توانستم از این فرقه فرار کرده و اکنون در کنار پدر و مادرم زندگی جدیدی را آغاز نمودم و اکنون معنی زندگی را متوجه می شوم .

وقتی بحث به فریبکاری فرقه رسید آقای عبدالله افغان که از نزدیک آقای پرویز حیدر زاده را می شناخت خاطره ای از وی گفت پرویز ابتدا در مقابل مسئولین فرقه مبنی بر ملاقات نکردن با خانواده در سال ۸۲ خود فریب خورده بود وقتی به او گفتم که خانواده وی نیز می باشند و چرا با آنها ملاقات نمی کنی او نیز تصمیم گرفت که با خانواده خود ملاقاتی داشته باشد .

وقتی پرویز با خانواده خود ملاقات نمود روحیه او کاملاً فرق کرده بود و انگار چشمش به دنیای جدیدی باز شده است .

سئوال من این است که اگر همه خانواده های داخل کشور به اصطلاح مزدور می باشند پس فرقه دم از کدام خانواده می زند ؟ در ضمن اگر این تحلیل درست باشد پس باید گفت که حکومت ایران در دل مردم جا داشته و حضور ما در عراق که برای مردم به اصطلاح دم از مبارزه می زنیم نامشروع و دروغی بیش نیست .

در ادامه این نشست آقای مصطفی فرد که برادرش مهدی در شوی تلویزیونی”پرونده” فرقه خانواده اش را مورد توهین قرار داده بود، بیان داشت که در راه انجام ملاقات و چهره کثیف رجوی افراد جدا شده از فرقه بسیار به من کمک کردند تا متوجه شویم که با چه شیطانی روبرو هستیم .

من در طی این سالیان چندین بار به عراق رفتم تا با برادرم مهدی ملاقاتی داشته باشم ولی هر بار این مسئولین فرقه بودند که با کارشکنی مانع از ملاقات من می شدند در حالی که ملاقات از اولیه ترین حقوق خانواده ها می باشد .

سران فرقه به خوبی می دانند که اگر این ملاقات ها انجام گیرد کاخ دروغین شان فرو می ریزد مهار اوضاع از چنگ اش خارج می شود به همین دلیل پافشاری می کند تا بین ما ارتباطی برقرار نشود و با به صحنه آوردن آنها قصد دارند که ما را در این کار سست کنند رجوی ها باید بدانند که ما تا آخر در کنار آنها هستیم .

ادامه دارد

همه ما هم قسم شدیم تا رهایی کامل فرزندان مان دست از سر رجوی ها بر نداریم – قسمت پایانی

لینک به منبع

آقای مجید محمدی که خود یکی از افرادی است که به دستور مسئولین فرقه به سوی خانواده ها اقدام به سنگ پراکنی می نمود ، بیان داشت که قبل از همه باید از خانواده ها معذرت خواهی کنم چرا که من خودم راضی به این کار نبودم رجوی جنایتکار بخاطر اینکه جلوی ریزش نیرو را بگیرد با مغز شویی مستمر علیه خانواده ها افراد را به سمتی که خودش مایل بوده، برد و تا جایی پیش رفت که خانواده را کانون فساد نامید در چنین شرایطی ما قرار داشتیم من خودم در مناسبات فرقه شاهد بودم که افراد به بهانه های مختلف از این کار طفره می رفتند من که کارم فیلمبرداری بود بابایم را در بین جمع دیدم و این قسمت فیلم را با خودم نگهداشته و به مسئولین فرقه ندادم و هر موقع که تنها بودم به آن نگاه کرده و گریه می کردم و اگر من اکنون در خدمت شما هستم علتش حضور و فعالیت شما خانواده ها می باشد که به اشرف می آمدید اگر فرقه رجوی در برنامه هایشان ما را به اصطلاح مزدور می نامند من به مزدوری مردمم و خانواده ام افتخار می کنم خیلی خوشحال هستم مزدور رجوی های وطن فروش نیستم و حداقل به وطنم خدمت می کنم .

آقای عین الله شعبانی در ادامه صحبت های دوستش مجید محمدی بیان داشت من برای اینکه حرفهای دوستم را تکمیل کنم باید به نکته ای اشاره کنم . من در مناسبات فرقه بسیار کار می کردم ولی وقتی خانواده ام به ملاقات من آمدند متوجه شدم که مسئولین فرقه طی این سالیان به من دروغ گفتند که حکومت ایران خانواده ات را اذیت و آزار می کنند . در سال ۸۲ خانواده ام برای ملاقات من آمده بودند مسئولین فرقه برای اینکه دروغ شان روشن نشود سعی نمودند که با مغز شویی و مزدور خواندن خانواده ام مرا از ملاقات با آنها منصرف کنند که در این کار موفق نشدند و من برای ملاقات رفتم .

وقتی با خواهرم حرف زدم ، دریافتم که طی این سالیان مسئولین فرقه به من دروغ گفتند تا من در تشکیلات بمانم و عمر خود را تلف کنم . به همین خاطر تصمیم گرفتم از فرقه ای که سراسر دروغ و فریبکاری می باشد جدا شوم و همین کار را کردم و به لطف حضور خانواده و جدا شدگان در اطراف اشرف انگیزه ام را برای فرار از اشرف بیشتر کرد و اکنون که در خدمت شما عزیزان هستم زندگی جدیدی را شروع نمود و امیدوارم که افراد اسیر شما هم روزی زندگی جدیدی به دور از مناسبات فرقه ای را شروع کنند .

آقای وحید اکبرزاده خواهر زاده پرویز حیدرزاده بیان داشت ما خانواده ها مصمم هستیم عزیزانمان را نجات دهیم و این کار را هم می کنیم به واکنش فرقه توجه ای نداریم اگر چه روشن است وقتی نفرات ما را به تلویزیون آوردند یعنی اینکه رفتن ما به لیبرتی ثمر بخش بود اگر چه آنها را از نزدیک ندیدم ولی اکنون فیلم آنها را دیدیم ، همین فاکتور انگیزه ای است تا ما بیشتر به لیبرتی برویم .

او که از عمق اعتقادتش نسبت به رهایی اسیر فرقه رجوی پرویز حیدرزاده حرف می زند بیان داشت که من برای ملاقات بعدی همین امروز اعلام آمادگی می کنم تا پرویز را از چنگ فرقه و تشکیلات جهنمی رجوی ها نجات ندهم دست بردار نیستم .

آقای سید محمد یعقوبی که با اشتیاق زیاد در مورد دیدار با خواهرش هاجر حرف می زد و بیان داشته است که اگر مسئولین فرقه درست می گویند خواهرم را در حضور سازمان های بین المللی بیاورند تا با یکدیگر رو در رو حرف بزنیم و من مطمئن هستم دیگر حرف سازمان را تکرار نمی کند صحنه به ضد فرقه رجوی تبدیل خواهد شد این شوی مسخره ای که آنان ساختند ارزانی خودشان ، من در مورد خواهرم همانند دیگر خانواده ها تا رهایی وی کوتاه نخواهم آمد بازی کثیفی را که مسئولین فرقه به راه انداختند ارزانی خودشان ، ما کوتاه نمی آئیم و تا آزادی نفرات مان ادامه می دهیم .

در پایان مسئول نشست ضمن تشکر از حضور خانواده ها در دفتر انجمن بیان داشت که این استقامت و استواری شما خانواده های استان مازندران به ما جدا شده ها از فرقه انگیزه کار بیشتری می دهد که هر چه در توان داریم برای افشای چهره کثیف رجوی ها بکار بگیریم و بتوانیم در این مسیر کمک کار شما برای رهایی اسیران تان از چنگال فرقه باشیم و برای ما جدا شده ها از فرقه اصلاً مهم نیست که ما را به اصطلاح مزدور و …. می نامند چرا که می دانیم این نام یعنی مزدوری شایسته رجوی های وطن فروش می باشد که اکنون در آغوش امپریالیست های جنگ طلب علیه وطن خویش کار می کند .

اگر اکنون سران فرقه با آوردن اعضای خانواده تان به شوی تلویزیونی خود قصد دارد اراده شما را سست کند همانگونه که خودتان هم بیان داشتید این موضعگیری مشت محکمی به دهان رجوی ها خواهد بود و مطمئن هستم که وی نیز پیام استقامت و استواری شما خانواده ها را گرفته و در خواهد یافت از این طنابی که خانواده ها به گردن وی انداختند گریزی ندارند .

در پایان جلسه نیز خانواده ها بیانیه ای را تنظیم کرده و بعد از مطالعه کردن آن را به مراجع ذیصلاح ارسال نمودند .

به نام خدا

اخیرا مطلع شدیم که فرقه رجوی و فرماندهانش اقدام به راه اندازی خیمه شب بازی جدیدی به نام ” پرونده ” در تلویزیون خود نموده و در یک اقدام ضد انسانی فرزندان ما را به جلوی دوربین آوردند تا بر علیه ما یعنی اقوام خود به فحاشی بپردازند این روش دنباله همان اقدامات ضد انسانی وادار کردن اعضا به سنگ پرانی علیه خانواده ها در جلوی درب اشرف است که موجب جراحت شدید برخی از خانواده ها و منجلمه آقای شعبان شعبانپور یکی از خانواده های استان مازندران گردید که خبر و تصاویر آن در اینترنت بصورت گسترده وسیعا انعکاس یافت .

ما خانواده ها مطئمن هستیم که این صحبت ها خواسته قلبی فرزندان مان نبوده بلکه ناشی از فشار شدید تشکیلاتی و مغزشویی های مستمری است که فرقه رجوی بر روی اعضا اعمال می نماید و حتی شاهد بودیم که تعدادی از همین افراد که سران فرقه آنها را به مصاحبه اجباری کشانده بودند و در تلویزیون پخش نموده بود بعد از مدتی از فرقه جدا شده و دست به افشاگری علیه فرقه زدند افراد مصاحبه کننده چه نیازی به صحبت در پشت دوربین داشتند و آنها می توانستند خیلی راحت در یک ملاقات حضوری حرف های خود را به ما بزنند .

ما خانواده های اعضای فرقه که فرزندان مان توسط رجوی ها مورد استفاده ابزاری قرار گرفته اند اعلام می کنیم که :

۱- ما تمام این کارها را ترفند و جنگ روانی که توسط رجوی ها و فرماندهان فرقه اش اعمال شده می دانیم و فرزندان خود را که در شرایط غیر معمول اقدام به این عمل کرده اند مقصر نمی شناسیم .

۲- از مراجع بین المللی و دولت عراق می خواهیم تا رجوی ها را به دلیل محروم کردن ما و فرزندان مان از اولیه ترین حقوق انسانی یعنی انجام ملاقات که حتی زندانیان نیز از آن بهره مند هستند محکوم نماید .

۳- از مراجع بین المللی و دولت عراق می خواهیم امکان ملاقات با فرزندان مان را در مکانی خارج از کنترل فرماندهان فرقه فراهم نمایند .

۴- ما تا رسیدن به خواسته خودمان که همانا ملاقات حضوری با فرزندان مان می باشد دست از تلاش خود بر نداشته و تا رسیدن به این خواسته به آنچه در توان مان باشد اقدام خواهیم کرد .

جمعی از خانواده های اعضای گرفتار در فرقه رجوی از استان مازندران

(پایان)

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید