مواضع فعلی مجاهدین در عراق حاکی است که آنها تحت هیچ شرایطی به خروج تن نخواهند داد. در این راستا آنها عملا مقامات عراق و امریکایی را تهدید کرده اند که در قبال هر تصمیمی در این خصوص به شدت مقاومت خواهند کرد.چنین شرایطی بدون تردید به آزمون دیگری برای مجاهدین تبدیل خواهد شد. به همان نسبت که مواضع اهانت آمیز، هتاکانه و تهدید آمیز مجاهدین در جامعه بین المللی و دولت عراق حاکی از بی اعتنایی و دهن کجی و تمرد مجاهدین از قواعد و پرنسیب ها می کند. روند موجود و در چشم اندازی نه چندان دور حداقل این معنا را اثبات خواهد کرد که مجاهدین صرفنظر از همه هزینه هایی که بر مردم و دولت عراق تحمیل می کنند، نه به مثابه یک پناهنده سیاسی، (که از اساس هیچ مشروعیتی در این خصوص نداشته) که بیشتر شبیه یک اشغالگر در سایه عمل می کنند و در نهایت چاره جز خروج تمام بدنه فرقه از عراق نخواهند داشت.
چرا رجوی تن به خروج مجاهدین از عراق نمی دهد ؟
آینده تاریک مجاهدین
شهروز تاجبخش ـ 27.08.2015 اصرار مجاهدین به ماندن در عراق از هر حیث قابل تعمق به نظر می رسد. مجاهدین به دو دلیل عمده تن به خروج از عراق و استقرار در مکان فرضی دیگر را نمی دهند.
۱ـ به این دلیل که هر گونه جابجایی ناگزیر موجب ترک برداشتن مناسبات درونی موجود در سازمان خواهد شد. واقعیت این است که مجاهدین به جز در تشکیلات عراق که توان استمرار فشارهای تشکیلاتی بر نیروها و ادامه روند مغز شویی و کنترل آنها را دارند ، در هیچ نقطه دیگری قادر به ادامه مناسبات موجود نخواهند بود. هر گونه تعامل احتمالی و تغییر شرایط به این معنی است که مجاهدین برای تبدیل مکان جدید به یک اشرف یا لیبرتی ثانوی به زمان طولانی دیگری نیاز خواهند داشت. مضاف بر اینکه در صورت پذیرش آنها از سوی هر کشوری شرط اولی برای پناهندگی آنها، پذیرش پناهندگی فردی اعضا سازمان خواهد بود. آنها به جز در عراق در هیچ نقطه دیگری قادر به حفظ انسجام موجود که با اهرم های روانی و … مسیر است نخواهند بود.
۲ـ دلیل دیگر، موقعیت کاملا سوق الجیشی خاک عراق برای مجاهدین است. مریم رجوی بارها به آمریکایی ها گوشزد کرده است که می تواند از ارتش موسوم به آزادی بخش او برای هر گونه تحرک در خاک ایران استفاده کنند. مجاهدین برای افراد خود در لیبرتی این معنا را حقنه می کنند که در نهایت خاک عراق تنها امکان بالقوه برای هر حل معضل سرنگونی خواهد بود. آنها تاکید دارند بگویند این فرض به اصطلاح دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. خروج مجاهدین ازعراق به مثابه منتفی شدن این فرض است.
مجاهدین برای حفظ خود در چنین موقعیتی ناگزیرند از اساس سرنوشت خود را به ماندن در عراق پیوند بزنند. از سوی دیگر اصرار دولت عراق برای اخراج مجاهدین و اذعان آنها به دخالت مجاهدین در مسائل داخلی و ارتباط با عناصر و جریان های مسئله ساز حاکی از این معنا است که مجاهدین بخشی از موجودیت خود را مرهون وضعیت ناپایدار و بی ثباتی در عراق هستند.اگر چه انتقال مجاهدین به هر نقطه دیگری لاجرم هزینه هایی به دنبال خواهد داشت، اما در مقایسه با وضعیت موجود آنها در عراق، حداقل این امکان را برای بدنه سازمان فراهم خواهد کرد تا از این فرصت در جهت تعیین تکلیف فردی خود به دور از هر گونه اعمال نظر و تهدید و تطمیع استفاده کنند. مواضع فعلی مجاهدین در عراق حاکی است که آنها تحت هیچ شرایطی به خروج تن نخواهند داد. در این راستا آنها عملا مقامات عراق و امریکایی را تهدید کرده اند که در قبال هر تصمیمی در این خصوص به شدت مقاومت خواهند کرد.
چنین شرایطی بدون تردید به آزمون دیگری برای مجاهدین تبدیل خواهد شد. به همان نسبت که مواضع اهانت آمیز، هتاکانه و تهدید آمیز مجاهدین در جامعه بین المللی و دولت عراق حاکی از بی اعتنایی و دهن کجی و تمرد مجاهدین از قواعد و پرنسیب ها می کند. روند موجود و در چشم اندازی نه چندان دور حداقل این معنا را اثبات خواهد کرد که مجاهدین صرفنظر از همه هزینه هایی که بر مردم و دولت عراق تحمیل می کنند، نه به مثابه یک پناهنده سیاسی، (که از اساس هیچ مشروعیتی در این خصوص نداشته) که بیشتر شبیه یک اشغالگر در سایه عمل می کنند و در نهایت چاره جز خروج تمام بدنه فرقه از عراق نخواهند داشت.