وحید وحدت حق: اومانیسم و محافل ادبی

0
554

در قرن شانزدهم در آلمان «مجامع زبانی» به‌وجود آمدند. در این مجامع درباره زبان  و ادبیات زبان آلمانی  بحث می‌شد. آنها گرایش‌های سیاسی وطن‌پرستانه و ناسیونالیستی داشتند، که در آن زمان جوانب ترقی‌خواهانه داشت. در قرن هفدهم جنگ سی ساله (۱۶۴۸-۱۶۱۸) اروپا را به قحطی و کشتار وحشتناکی کشاند. بیش از نیمی از مردم جوامع جنگ ‌ده اروپا هلاک شدند. آمار دقیق موجود نیست، ولی تخمین زده می‌شود که در حدود ۸ میلیون انسان تلف شدند. به دلایل این جنگ در چارچوب این مقاله پرداخت نخواهد شد. فقط می‌شود گفت که قدرت‌های مختلف دنبال هژمونی سیاسی خود بودند.

اومانیسم و محافل ادبی

اومانیسم جنبشی بود که در قرن پانزدهم و شانزدهم اوج گرفت. روشنفکران جنبش اومانیسم از فرهنگ خشونت‌آمیز و بربریت قرون وسطی فاصله گرفته و دنبال بر پا نمودن دنیایی نوین رفتند.

در این مقاله نشان داده می‌شود که نطفه فرهنگی و تاریخی دموکراسی‌های مدرن غربی در محافلی که بیش از پنج قرن پیش بحث آزاد را تمرین می‌کردند شروع به رشد نمود. دموکراسی و بحث آزاد امری تفکیک‌ناپذیر هستند. فرهنگ بحث و مراوده در بخشی از مرکز فرهنگی اروپا قدمتی پانصد ساله دارد.

تشکیل محافل آزاد ادبی بخشی از جنبش اومانیستی بود. روشنفکران فرهیخته در محافلی خارج از کلیسا، صومعه و دانشگاه دور هم جمع می‌شدند و مشغول به مراوده در خصوص آثار ادبی و مسائل روز می‌شدند. آنها برای اولین‌بار در محافلی بسته امکان بحث آزاد را پیدا کرده بودند، بدون آنکه مجبور شوند توجه خاصی به اظهار نظر روحانیون و کشیش‌ها بکنند. الهیات قدیمی هم در این محافل دیگر نقشی بازی نمی‌کرد. می‌شود گفت که این محافل روشنفکری آغاز تشکیل اتحادیه‌های آزاد در اروپای مدرن بودند.

در قرن پانزدهم در شهرهای دانشگاهی، گروه هایی از فرهیختگان برای بحث دور هم جمع می‌شدند. در این محافل یک نوع جدید از مراوده و بحث به آزمایش گذاشته می‌شد. این محافل در زمانی فعال شدند که چاپ کتاب توسعه یافته و موسسات انتشاراتی کتاب رایج شدند.

اولین فعالیت‌ها در این خصوص در قرن پانزدهم شروع شد. یکی از اومانیتست‌های آلمانی به نام کونراد کلتیز (۱۵۰۰-۱۴۵۹) شروع به سازماندهی روشنفکران آن زمان نمود. پادشاه آن زمان به کلتیز کمک می‌کرد که قادر بشود فرهیختگان  را تا حدی دور هم جمع کند.

سرمشق این جنبش اومانیستی در آلمان گروه‌هایی بودند که در شهرهای رم و فلورانس در ایتالیا از طرفداران فلسفه افلاطون به شمار می‌آمدند. برای مثال کلتیز در شهرهای وین و هایدلبرگ محافلی تشکیل داد که مردانه بودند ولی نسبت به زمان خود بحث‌های آزاد در نشست‌هایشان انجام می‌گرفت.

هدف اصلی کونراد کلتیز تشکیل محافل ادبی مردانه در سراسر آلمان بود. در آن جلسات طرح‌های فلسفی در مورد موضوعاتی مانند فردیت و انسان، آزادی و حیثیت انسان‌ها، رواداری و شکیبایی و آزادی عقیده و انتقاد به خشونت مورد توجه و بحث و مراوده قرار می‌گرفت.

به موازات این محافل به‌خصوص در دانشگاه وین سمینارهایی تشکیل می‌شد، که در آن ادبیات و شعر، ریاضیات، تاریخ و فلسفه تدریس می‌شد. سرمشق این نوع تدریس نوین که با مراوده و بحث زنده آمیخته بود طرز تفکر فیلسوفان یونان باستان بود که برخلاف متدهای اسکولاستیک نسبتا آزاد بود.

در این نوع محافل نظریه‌های مختلف روشنفکران مورد بحث و انتقاد قرار می‌گرفت. این جلسات نطفه جنبش‌های رفرمیستی در اروپا بودند که در طی چند قرن دنیای مدرن را ساختند.

در قرن شانزدهم در آلمان «مجامع زبانی» به‌وجود آمدند. در این مجامع درباره زبان  و ادبیات زبان آلمانی  بحث می‌شد. آنها گرایش‌های سیاسی وطن‌پرستانه و ناسیونالیستی داشتند، که در آن زمان جوانب ترقی‌خواهانه داشت.

در قرن هفدهم جنگ سی ساله (۱۶۴۸-۱۶۱۸) اروپا را به قحطی و کشتار وحشتناکی کشاند. بیش از نیمی از مردم جوامع جنگ ‌ده اروپا هلاک شدند. آمار دقیق موجود نیست، ولی تخمین زده می‌شود که در حدود ۸ میلیون انسان تلف شدند. به دلایل این جنگ در چارچوب این مقاله پرداخت نخواهد شد. فقط می‌شود گفت که قدرت‌های مختلف دنبال هژمونی سیاسی خود بودند.

یکی از پیامدهای این جنگ در قرن شانزدهم این بود که گروه‌های روشنفکری تشکیل شدند که تحت تاثیر پروتستانتیسم قرار گرفته و شروع به گفت‌وگو درباره فضیلتهای انسانی کردند.

ناگفته نماند که این نوع گروه‌های روشنفکری را امیران و شاهزاده‌های انساندوست تاسیس می‌کردند. زنان، کشیش‌های اونجلیک و کشیش‌های کاتولیک اجازه شرکت در این انجمن‌ها نداشتند، با وجودیکه بین کشیک‌های اونجلیک شاعران زیادی پیدا می‌شدند.

فقط اشخاصی که با واسطه یکی از اعضاء قدیمی گروه معرفی می‌شدند امکان ورود به گروه فرهیختگان را داشتند. مثلا به هر کدام از اعضای جدید«انجمن پر ثمر» نام جدیدی داده می‌شد که نام انجمنی آنها بود. مثلا نام یکی از اعضای انجمن نامبرده «همراهتان» بود. بعضی از اعضایی که نویسنده هم بودند فقط به اسم انجمنی خود کتاب‌هایشان را می‌نوشتند و در اختیار عموم می‌گذاشتند. در واقع اسم انجمنی نویسندگان اسم مستعار آنان بود.

یکی از اهداف این انجمن‌ها این بود که میان انسان‌های مختلف با مقام‌های گوناگون در جامعه در وقت حضور آنها در محفل یک نوع برابری بین مردان عضو بوجود آورد.

رئیس چنین انجمن‌هایی غالبا امرای آن زمان بودند که می‌خواستند به نویسندگان کمک کنند. و نویسندگان و شاعران نیز تمایل زیادی داشتند که عضو همچنین انجمن‌هایی بشوند تا در آن محافل با نویسندگان دیگر آشنایی بیشتری پیدا کنند.

در اواخر قرن هفدهم سرمایه‌داران و پزشکانی نیز بودند که برای کمک به رشد ادبیات و اشعار با تفکرات نوین به تشکیل این نوع انجمن‌ها مبادرت می‌ورزیدند.

می‌شود نتیجه گرفت که تفکرات، ادبیات و فلسفه نوین اومانیستی و انساندوستی توسط فعالیت و مساعدت انسان‌هایی از قشرهای مختلف و با پیشه و حرفه‌های گوناگون رشد نمود.

آنها در زمان خود، یعنی پانصد سال پیش اقلیت‌های رادیکالی بودند که با تفکرات خود پایه تاریخی و فرهنگی جهانی نو را ریختند.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید