تراژدی، پیروزی در شکست بود

0
1609

طبق تعریف ارسطو گرچه تراژدی دراغازهمراه با فریاد، زاری،گریه،نفرت،  وترس است ولی در خاتمه موجب پاکی ونظافت روح ووجدان تماشاچی،  شنونده،  و خواننده میگردد. به زبانی دیگر کاروعمل قهرمانانه درمقابل درد ورنج وزاری باعث پاکی روان وتربیت اخلاق و شخصیت انسان میشود. قهرمان تراژدیک گاهی باید بین آزادی و اختیار، و جبر اجتماعیتاریخی یکی را انتخاب کند یا میان معنی وپوچی، درد و دلداری، هدف و بی هدفی، آزادی و جبر، فشار و نفی وجدان شخصی و سرنوشت،  جنایات و مکافات، من و جهان، انسان و خدا، دست به انتخاب بزند.

تراژدی، پیروزی در شکست بود

علیشاه سلطانی ـ 22.12.2015

مقوله تراژدی مفهومی است فلسفی،  زیباشناسانه و استتیک،  چون آن در ادبیات جهان ژانری نمایشی دراماتیک نیز است.  تئاتر در غرب در بیش از 2600 سال پیش دریونان با تراژدی آغاز شد.  سه تراژدی نویس مشهور عصرباستان سوفوکلس، آشیلوس، و اویرپیوس بودند. در غالب نمایشنامه های تراژدیک، انسان عملگرا وخودآزار به مبارزه باسرنوشت محتوم خود میپردازد.

بعدازیونانیها، رومیها 240 سال پیش از میلاد به نوشتن تراژدیهایی پرداختند وبعداز میلاد سخنوری بنام سنکا کوشید تابا کمک موضوعات سیاسی و اخلاقی آثاری تراژدیک بیافریند.  در سدههای میانه بدلیل فشارمسیحیت، تراژدی نویسی رونقی نداشت.  در قرون 16و17 روشن فکران بازهم سراغ هنروفرهنگ باستان رفتند.

غیرازسه نمایشنامه نویس معروف مذکورعصرباستان،  مارلو و شکسپیر دردوره رنسانس،  لسینگ، گوته،و شیلر دردوره روشنگری و انقلاب بورژوایی نیزسراغ نراژدی نویسی رفتند.  همچنین در قرن 18 میلادی لسینگ و مندلسن درآلمان به نوشتن نمایشنامه های تراژدیک همت گماشتند.

شیلرمیگفت وظیفه نویسنده آنست که باکمک نوشتن تراژدی، شخصیت متعال و والای انسان را نشان دهد. وی در سال 1792 میلادی دو کتاب با عنوانهای در باره هنرتراژدیک،  و دلیل لذت و تفریح درموضوعات تراژدیک،  را نوشت.  به نقل از مورخین چپ ادبیات،  تراژدی نویسانی مانند گورگی و وینسکی هفتادسال نمایشنامه نویسی انقلاب اکتبررانمایندگی نمودند.

درنظریه تراژدی نویسی،  ارسطوباعث شد که آن موضوع هنر و تئوری ادبی واستتیک فلسفی شود. وی مینویسد هنردرتراژدی بجای گزارش و روایت، موضوع نمایش میشود چون آن تقلید وتصویری ازعمل است. هگل نیزدرفلسفه استتیک خود ازاصول تراژدی سخن گفت،  وگوته و یاسپر آنرا به بحث گذاشتند.

 چون زندگی شامل تضاد وتناقض است جنبه هنری آن نیزگاهی بشکل تراژدیکمدی مطرح میشود. مهمترین نوع هنری درام درکنارکمدی در غرب، تراژدی ادبی بود که نمایش هنری درد و رنج انسان شد. تراژدی نویسان،  غمنامه نویسان سنتی درام هستند. تراژدی نمایشنامه ایست درباره واقعه ای تکاندهنده، غم انگیز ویا بدبختی های ناشی ازآن. همانطورکه کمدی موجب شعف ونشاط بیننده وخواننده میشود،تراژدی باغم ودردورنج انسان همراه است.

موضوعات تراژیک درآغازریشه در مطرح نمودن موضوعات تاریخی، اسطوره ای و حماسی داشتند. مارکسیستها میگویند که در عصر سازندگی و جامعه سوسیالیستی،  مبارزات تراژدیک انسانها با یکدیگر تبدیل به مبارزه آنان با طبیعت وفرهنگ متحجر طبقاتی گذشته میشود، حتی سقوط وشکست موقتی قهرمان درزمان حال، زمینه ساز پیروزی مبارزات انسانهای آینده بعدی میشود.

طبق تعریف ارسطو گرچه تراژدی دراغازهمراه با فریاد، زاری،گریه،نفرت،  وترس است ولی در خاتمه موجب پاکی ونظافت روح ووجدان تماشاچی،  شنونده،  و خواننده میگردد. به زبانی دیگر کاروعمل قهرمانانه درمقابل درد ورنج وزاری باعث پاکی روان وتربیت اخلاق و شخصیت انسان میشود. قهرمان تراژدیک گاهی باید بین آزادی و اختیار، و جبر اجتماعیتاریخی یکی را انتخاب کند یا میان معنی وپوچی، درد و دلداری، هدف و بی هدفی، آزادی و جبر، فشار و نفی وجدان شخصی و سرنوشت،  جنایات و مکافات، من و جهان، انسان و خدا، دست به انتخاب بزند.

مارکسیستها اشاره میکنند که تراژدیهای مهم رئالیستی در زمان تحول تاریخی،  شرایط بحران و انقلاب بوجود آمدند. قهرمان تراژدیک بین دوتضاد قرار دارد یعنی بین ضرورت وجبرتاریخیسرنوشتی یا آزادی انتخاب واراده. هبل، ادیب آلمانی نوشت که تمام زندگی، مبارزه با خود،  با جهان، با سرنوشت، یا طبقه، با دولت حاکم، با کلیسا و غیره است.

در تراژدی مبارزه ودرگیری عادلانه وضروری قهرمان معمولا منجربه شکست یا نابودی اومیشود، گرچه او تاثیرات مهمی ازخود برای آینده گان بجا میگذارد.  قهرمان ممکن است برای دفاع از ارزشها وایدههایی دست به مبارزه بزند.  مبارزه و مقاومت تراژیک معمولا اجتناب ناپذیر است.  شخصیت تراژدیک بی گناه و بی تقصیر مجبوربه مبارزه است.

غالبا انسانهای اطراف برای قهرمان تراژدیک ارزش و احترام خاصی قائل هستند و از شخصیت محکم و صداقت و فداکاری اوتعجب میکنند. به این دلیل آنها اغلب به اسطورههای فرهنگ آن جامعه می پیوندند.  در تراژدی تناقض نابودکننده ای به آزمایش عظمت انسان برای انتخاب بین آزادی و سرنوشت میپردازد.  تراژدی شامل چند معنی و صفت است از جمله بدشانسی سرنوشت ساز و تکاندهنده همراه با یک بدبختی ونبرد اجتناب ناپذیر همراه با سقوط و شکست حتمی و یا نامساعد بودن شرایط تاریخی اجتماعی.  ولی در پایان قهرمان تراژدیک بصورت سنبل وجدان آگاه و عدالت و انسانیت بشکل فدایی و مجاهد و شهید و قهرمان در خاطرهها میماند.  گرچه میتوان در زبان فارسی تراژدی را فاجعه ترجمه کرد ولی آن به زیبایی و جامعیت واژه تراژدی یونانی نیست.  در فرهنگ و تاریخ روشنگری غرب سقراط را میتوان نخستین چهره ثبت شده تراژدیک دانست که از طرف اشرافیت حاکم اتن به مرگ محکوم شد.  در رابطه با مفهوم تراژدی اشاره میشود که  گاهی پیروزی در شکست ابدی میشود

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرشیو موضوع : ادبیات جهان

 

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید