تحلیل های که مجاهدین را به خاک سیاه نشاند ( + سامع و خدایی صفت)

0
908

تحلیل های که مجاهدین را به خاک سیاه نشاند ( + سامع و خدایی صفت)

انجمن نجات، مازندران و آذربایجان شرقی، هفدهم فوریه ۲۰۱۶:…  رجوی فریبکار که اکنون شما اینگونه سنگ او را به سینه می زنید در نشست درونی اش همیشه دار و دسته تان را مشتی مفت خور و اینکه به بهانه مبارزه طلبی در اروپا لم داده نام می برد حال شما با این گفتار رجوی فریبکار باز هم از مریم قجر این زن داعشی و تکفیری برای چند دلار گدایی نموده تا مفت خورهایی همانند شما بتوانند در اروپا برای چند صباحی راحت زندگی کنند … 

سیروس غضنفری، انجمن نجات، مرکز آذربایجان شرقی
لینک به منبع

این نوع تحلیل ها بود که مجاهدین را به خاک سیاه نشاند!

داستان معروف ” گوبلز- وزیر تبلیغات آلمان هیتلری ” را ازیاد که نبرده اید ؟

او همان شعبده باز ودروغگوی معروفی بود که وقتی نیروهای پیاده ی ارتش شوروی سابق در کنار دروازه های برلین وبرای اشغال نهایی پایتخت آلمان اردو زده بودند ، باحضور دررادیوی آلمان اعلام میکرد که ساعاتی دیگر شهر مسکو سقوط خواهد کرد ومردم آلمان باید آماده ی برگزاری جشن وچراغانی مربوط به این پیروزی ارتش آلمان باشد!

این شخصیت ماکیاول گونه ، مدعی بود که دروغ هرچه بزرگتر باشد وبیشتر تکرار گردد، مردم بهتر باورش خواهند کرد!

رجوی درس گرفته ازاین جنایتکار تاریخی وآن نظریه پرداز ضد مردمی ، چهار دهه ایست که براین راه میرود و باوجود اینکه این روش ضربات خردکننده ای بر سازمان داشت، اما ظاهرا برای خودش خوب بوده است!

البته دراین میان ، رجوی شرایط زمانی ومکانی رادرنظر نگرفته وبا گرفتار شدن دردام دگماتیزم غلیظ، هنوز هم خیال میکند که تنها تعداد اندکی از مردم صاحب رادیو هستند ومیتوان تا مدتی آنها رابازی داد!!

این خودشیفته وکوتولوی سیاسی باوجود اینکه ازبالاترین تکنیک های خبر رسانی ( دروغ پردازی) استفاده میکند ، هنوز هم انفجار اطلاعاتی بنفع مردم را قبول ندارد!

درتحلیل گونه ی ” چشم‌انداز توفان منطقه‌یی و سمت آن ” منتشرشده دررسانه های این باند مخرب آمده است:

” اگر خبرها رو دنبال کرده باشید لابد می‌دانید که یک توفان عظیم در افق سیاسی منطقه در حال شکل‌گیری است که عبارت است از تشدید و گسترش دامنه جنگ در سوریه “.

روند جنگ درسوریه برخلاف نظر شما به سمت وسویی برای اعاده ی تمامیت ارضی این کشور وایجاد حداقل ثباتی که بموجب آن بشود که یک انتخابات درست وتحت نظر سازمان ملل متحد برگزار کرده تا مردم سوریه حکومت دلخواه خود را برسر کار آورند، درحرکت است واین به

منزله ی تشدید دامنه ی جنگ که نه، بلکه در راستای برقراری ثبات درسوریه میباشد.

درادامه میخوانیم:

” این روزها با اعلام آمادگی ارتشهای عربستان و ترکیه و کشورهای متحد آنها برای اعزام نیروی زمینی به سوریه، توفان عظیمی در افق سیاسی منطقه در حال شکل‌گیری است “.

دولت قانونی سوریه ومتحدانش هم دست شان سرگرم ” پلو خورانی ” نیست واتفاقا نشان داده اند که درآزاد سازی سوریه، قوی تر از گروه بندی آمریکا عربستان عمل کرده اند و عربستان ومتحدانش ، عملا حضور نظامی غیر مستقیم وشدید در سوریه داشتند که شکست خوردند واراضی تحت تصرفشان را که تا حومه های دمشق گسترش داشت، ازدست داده اند.

حالا هم این شاخ وشانه کشیدن ها، صرفا به خاطر لاپوشانی بحران های داخلی خودشان وبعضا دوشیدن عربستان شیرده ازیک طرف وتلاش برای بسته شدن مرز سوریه با ترکیه ازطرف دیگر است که این بسته شدن ، راه های لجستیکی گروه های تکفیری را میبندد و دولت های مورد نظر شما موفق نمیشوند که به هدف استراتژیک خود که سقوط بشار اسد به دست تکفیری ها ست ، برسند!

این ائتلاف دلخوش کننده ی شما دراصل می خواهند اگر قرار است بشار اسد کنار برود، ازطرف مردم نباشد که دراین حالت حکومت آتی سوریه دموکرات تر ازحالا شده و عربستان و… بازنده تر ازحالا باشند!!

تمام تعلل های اخیر شما از اعزام لیبرتی نشینان مفلوک به اروپا، سرمایه گذاری براین تحلیل بود که مانند حبابی میل دائم به ترکیدن دارد، درست همین مسئله است!!

بدین ترتیب است که ” آفتاب آمد دلیل آفتاب” و باند رجوی به مشکل واقعی عربستا و… درمورد سوریه اذعان نمود:

” …هم ترکیه که همجوار سوریه است و هم عربستان تحولات سوریه را تهدید مستقیم امنیتی برای خود محسوب می‌کنند، از آنجا که عربستان به خوبی تشخیص داده که محور جبهه شری که برای حفظ دیکتاتوری خونریز اسد شکل گرفته، رژیم آخوندی است، استراتژی خودش را بر اساس خلع‌ید از رژیم در منطقه و کشورهای عربی بنا کرده، بنابراین سمت این توفان، بی‌تردید علیه رژیم است و همین مسأله رژیم را دچار وحشت کرده است. رژیمی که در چنبره تضادها و بحرانهای متعدد گرفتار است به خوبی می‌داند که قبل از هر چیز به‌خاطر مقاومت قهرمانانه مردم سوریه و رزمندگانش هیچ شانسی برای یک پیروزی بلندمدت و پایدار در سوریه ندارد” !

دراین میان تقصیر مردم ایران ویا سوریه چیست که رژیم عربستان میخواهد همه جا را وهابی مذهب کرده وتحت انقیاد مستبدانه ی خود درآورد و دولت ترکیه هم درانتظار موهوم تشکیل امپراطوری اسلامی است!

شما که خود را طرفدار جدائی دین از سیاست میدانید، چرا باید شاه عربستان مستبد را بر رئیس جمهور سکولار سوریه – گیرم مستبد- ترجیح میدهید؟!

سیروس غضنفری

هادی شبانی، انجمن نجات، مرکز مازندران
لینک به منبع

مهدی سامع مفت خور ، شما را چه به شعار به اصطلاح سرنگونی !!

به مناسبت سالگرد درگیری نظامی در روستای سیاهکل گیلان سر دسته گروهک اقلیت یکسری کلماتی را سر هم کرده و بعد هم آنرا جمع بندی نموده که پرداختن به آن اباطیل خالی از لطف نیست .

اگر کسی از وضعیت و سابقه به اصطلاح مفت خوری مهدی سامع اطلاع نداشته باشد فکر می کند که وی چیزی در چنته داشته که اکنون لغز به اصطلاح سرنگونی سر می دهد .

اگر وی به سابقه نیروهای چپ مارکسیستی می نازد و اینکه ادامه دهنده راه شان است این موضوع اصلا ربطی به ایشان ندارد و نام بردن از آنها یعنی سوء استفاده تمام عیار .

اگر شما و دار و دسته تان که به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد این گونه ادعای به اصطلاح سرنگونی و مبارزه !! دارید بسیار خنده آور است و بهتر است که گذشته نکبت بار خود در کردستان عراق را نقد کنید که چگونه به جان همدیگر می افتادید و بعدا برای اینکه راهی برای رفتن به اروپا پیدا کنید نزد رجوی پلید گردن کج کرده تا شما را به همراه زن و بقیه دوستانتان راهی اروپا نماید تا در کنار امپریالیسم شعار مبارزه با او و دیگر ایسم ها را سر دهید .

برای اطلاع باید یادآور شد که رجوی فریبکار که اکنون شما اینگونه سنگ او را به سینه می زنید در نشست درونی اش همیشه دار و دسته تان را مشتی مفت خور و اینکه به بهانه مبارزه طلبی در اروپا لم داده نام می برد حال شما با این گفتار رجوی فریبکار باز هم از مریم قجر این زن داعشی و تکفیری برای چند دلار گدایی نموده تا مفت خورهایی همانند شما بتوانند در اروپا برای چند صباحی راحت زندگی کنند..

در میان اراجیفی که مهدی سامع سر هم کرده یک نکته ای بسیار جالب می باشد و آن این که در روزهای بهمن سال ۱۳۵۷ سازمان وی، از نظر اجتماعی به نیروی دوم پس از نیروهای انقلاب اسلامی تبدیل شد . حال باید کدام حرف را باور کنیم از طرف دیگر رجوی مدعی است که وی به اصطلاح عامل انقلاب در بهمن ۵۷ بوده !! و نیروی اول این انقلاب.، حال حرف کدام یک از این دروغگوها را باید باور کرد .

تازه اگر به فرض محال شما نیروی به اصطلاح انقلاب بودید اکنون در کجا قرار دارید ؟ از شما چه مانده است جز تعداد انگشتان یک دست که اکنون پز آن دوران را می دهید ؟

از قدیم یادمان هست که وقتی تعداد اعضای شما به ده نفر می رسید دست به انشعاب زده و یک گروه دیگر تولید می کردید و به کشتار همدیگر می پرداختید بهتر است همانند همسرتان فقط دلتان را به پولهای سران فرقه خوش کنید که حداقل این اسم بی مسما از روی شما برداشته نشود .

این خوش خیال که فکر می کند به اصطلاح در غرب برای خودش کسی است اکنون مدعی می شود که ما انتخابات روز ۷ اسفند ۱۳۹۴ را تحریم می کنیم. واقعا خیلی خنده دار است اصلا کسی شما را به حساب می آورد و مورچه گان را چه به سیلاب انتخابات مردم ایران . بهتر است شما دلتان را به اینگونه اراجیف خوش کنید چرا که اکنون در دنیای فعلی برای همه روشن شده است و کسی دیگر به ایدئولوژی مارکسیستی اعتقادی ندارد و هر کشوری که این خط را دنبال می کند دنباله رو و سینه چاک غرب شدند. بهتر است شما در همان غرب بمانید و مانند آنان شعار حکومت کارگری و سکولار سر دهید !!.

به مهدی سامع باید گفت که شما مانند دیگر رهبران فرقه فقط تبحری خاص در ردیف کردن یک مشت اراجیف دارید که به درد شما و سران فرقه می خورد . حالا که در اروپا لم داده و حمام آفتاب می گیرید بهتر نبود شیوه و نوع به اصطلاح مبارزه را مشخص می کردید و اینقدر مانند رجوی فریبکار شعار وظیفه به اصطلاح مردم ایران و نیروهای مقاومت سازمان یافته و اینکه ما تمامی اشکال به اصطلاح مبارزه را حق مسلم مردم ایران می دانیم را ردیف نکنید. اگر واقعا شما به این حرف اعتقاد دارید بدانید که مردم ایران از دست شما جانیان خسته شدند و دیگر حتی حاضر نیستند نام کثیف شما را یاد کنند چرا که هم مانند دارو دسته رجوی جنایت کار به زباله دان تاریخ ریخته شدید .

اگر شما در مورد حکومت سکولار و به اصطلاح دمکراتیک و مستقل حرف می زنید واقعا خنده دار است از کدام استقلال حرف می زنید شما که هیچ اراده ای از خودتان نداشته و هر چه که سر دسته فرقه رجوی جنایت کار بگوید باید آن را نشخوار کنید پس دیگر معنی استقلال برای شما ارزشی نداشته و همانند دیگر رهبران تان لاشه ای بیش نیستید که فقط بوی گندتان به مشام مان می رسد .

هادی شبانی

نوید، انجمن نجات، مرکز آذربایجان شرقی
لینک به منبع

مهدی خدایی صفت، انقلاب ۵۷ را بسود رجوی مصادره کرد!

این طبیعی بود که فرقه ی رجوی هم بمناسبت فرا رسیدن سالگرد انقلاب بهمن ۱۳۵۷ مطلبی بنویسد وطبیعی تر بود هم بود که اکثریت فعالیت های مربوط به شکل گیری انقلاب را بخود نسبت دهند که درغیر این صورت صفت فرقوی وانحصار طلبی خود راازدست میداد!

دراین میان، برای درگیر نشدن با فدائیان – مثلا مهدی سامعی ها را نرنجاند- قدری هم آنها را دراین افتخارات سهیم گرداند!

این سهیم کردن ، دلیل دیگری هم دارد وآن عبارتست از تلاش این فرقه برای قائل شدن نقش ممتاز بر نهضت چریکی است که درآن صورت هم ، این مصادره شکل زشتی پیدا میکند وچرا؟

برای اینکه نقش اول را درجنگ چریکی ، جریانی غیر از مجاهدین بعهده داشت وازنظر آمار تلفات، زندانیان و شروع جنبش ، بر مجاهدین برتری داشت . جریانی که اکثریت نزدیک به وابستگانش، خود دهه هاست درستی این راه را نمی پذیرد!!

گویا وابستگان فرقه ی رجوی فراموش کرده اند که درمواجهه با آمریکائی ها در کمپ اشرف اذعان نموده اند که ترورها واقدامات مسلحانه مربوط به گروه منحرف وچپ گرایی بوده که سازمان مجاهدین رادرقبضه ی خود گرفته بود و ربطی به آنها نداشت !

با این حال ادعای پیشتاز بودن ازطرف او دراین عرصه ، حرف عبث وادعای دروغینی است!!

خدایی صفت بدون توجه به این مسائل ومخصوصا درک اینکه انقلاب بهمن ماحصل مبارزات چریکی نبوده و سازمان او هم نقش درجه اولی درنهضت چریکی نداشته ، در یک نوشته ی ۹صفحه ای ، به نقل حوادثی ازانقلاب پرداخته وبدون آنکه درک واعلام کند که چرا این حوادث به میل رجوی پیش نرفت، یکباره مدعی مصادره شدن انقلاب ازطرف دیگران شد!

گویا که انقلاب یک سیب رسیده ای بود که اتفاقا فردی زرنگی کرد ویا با خوش شانسی ، آنرا تصاحب نمود!

درارزیابی این مرید رجوی، تحلیل مناسبات اجتماعی وتوازن قوای داخلی وخارجی علت و چرائی آنها ابدا مورد توجه نبوده که اگر بود، نامبرده این حرف ها را نمیزد وبجای آن درمی یافت که نوبت سازمان مجاهدین نبود که قدرت را بدست بگیرد !

آقای مهدی خدایی صفت از دبیران شورای ملی مقاومت در رزمگاه لیبرتی در نوشته ی مبسوط اش با نام ” نگاهی تازه به شناسنامه انقلاب ضدسلطنتی؛انقلاب ایران، حقیقت کتمان شده ” مینویسد:

” …راستی اگر به راهی که طی این ۳۶سال رویارویی طی شده، نگاهی بیندازیم و فقط برای لحظاتی، مجاهدین را از صورت مسأله ایران حذف کنیم، در این صورت چه خواهیم دید؟! آیا رژیم خمینی که هم‌اکنون در بحران سرنگونی هم‌چنان به‌عنوان اصلی‌ترین تهدید تروریزم، بنیادگرایی و سلاح اتمی در سراسر دنیا شناخته شده، با فراغ بال رویاهای شوم خود را محقق نمی‌کرد؟! آیا از ایران و ایرانی و آرمانهای رهایی بخش اسلامی چیزی در این کشور باقی می‌ماند؟ آیا خمینی برای تحقق رویای به‌اصطلاح ”حکومت جهانی اسلام ”خود سراسر این منطقه و جهان اسلام را به اقلیم ولایت سفیانی خود تبدیل نمی‌کرد؟! آیا کشوری به‌نام عراق اساساً بر روی نقشه جغرافیا باقی می‌ماند؟ آیا میخهای یک امپراطوری سیاه برای نه دهه‌ها بلکه شاید سده‌های متوالی در این منطقه کوبیده نمی‌شد؟! آیا و آیا… “؟!

جواب این ادعا – با تساهل وتسامحی که خواستم بنفع شما انجام میگیرد- این است که ” فرقی نمیکرد بود ونبودش “!

دخالت شما درمسائل اتمی اگر کاری کرد ، کارستانی بود برعلیه مردم وتحریم ظالمانه ی آن !! وگرنه هم جمهوری اسلامی بطور رسمی وبرابر فتوای معتبرعدم احتیاج خود وممنوعیت شرعی آنرا بیان داشته وازدیگر سو، هیچک یک از دوستان ایران مانند چین وروسیه هم با تولید سلاح اتمی ایران مخالف بودند وایران عملا نمیتوانست این کار را انجام دهد!

البته ممکن است مثل بعضی ازهموطنان دیگر بگویید که اگر کره شمالی بدون توجه باین تهدیدات ، سلاح های اتمی لازم را ساخت ، ایران هم میتوانست!!

دراین صورت به شما جواب خواهم داد که کشور کره شمالی کشور کوچکی است تقریبا خودکفا ودربرابر ایرانی که بزرگتر است وبسیار حساس با بزرگترین روابط تجاری و … با جهان ، فرق اساسی دارد وایران هرگز نمیتواند با وضعی که دارد، خود را محصور نماید وبنابراین بدون توجه بنظر شما، عملا سلاح اتمی نخواهد ساخت!

نوید

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید