مصاحبه سبحانی با سیاوش رستار ـ مسعود رجوی در اشرف دنبال ” خون” بود. قسمت 4

0
1590

سازمان مجاهدین خودتون میدونید که با دجالیتهای خاص خودش و نشستهایی که مسعود رجوی می گذاشت، کتمان یکسری حقایق را میکرد ولی توی محفلهای درونی خب من مهرداد بهره وند رو دیدم که بنگال و اتیش زد اومدم بعدشم یخه شو گرفتم  و گفتم مهرداد  ببین تواین بنگال و اتیش زدی وسایلهای ما توی آن بود، گفت نه دستورداده بودند که اتیش بزنیم تا یک سری چیز ها به دست عراقیها نیافتهگفتم ببین ازاونجاییکه اتیش زدی یک سری نفرات خودمونم هم خوردند، این بنگال منفجر شد، بعد گفتم به اصطلاح چیه اسمش، من اونجا بودم و بعد نفری که ازاون طرف تیراندازی کرد کی بود اینا ؟ گفت نه کسی نبود عراقیها اومده بودندگفتم ببینتومحفلهای درونی که به اصطلاح خودمون وصحبتهایکه به اصطلاح بود گفتوبعد از آن هم مشخص تر شدشما بعد از درگیری های19فروردین در اشرف دیدید که مسعود رجوی یکسری لال مونی گرفت، چند وقت بعدش آمد یک نشست از راه دور )گذاشت و گفتتبریک تبریکآخه باید گفت چه تبریکی؟ 36 نفر کشته شدند، نزدیک هزار نفر زخمی شدند، چه تبریکی؟ بعد مسعود رجوی گفت من انتظار این رو داشتم که بالای هزار نفر کشته بشه.  ببینید این عین دقیق کلمه و حرف خود مسعود رجوی است ، میگفت من انتظار داشتم که 19فروردین بالای هزار تا کشته بشوند.

مصاحبه سبحانی با سیاوش رستار ـ مسعود رجوی در اشرف دنبال ” خون” بود. قسمت 4

23.02.2016

لینک به قسمت قبلی

https://www.youtube.com/watch?v=vwjYJmKtkCQ

مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای سیاوش رستار آخرین عضو جداشده از مجاهدین در آلبانی 

سیاوش رستار : در ادامه صحبت‌هایم باید یادآوری کنم که یکسری از نفراتی که هستند الان از سازمان مجاهدین جداشده اند. نفرات باسابقه سازمان با رده تشکیلاتی ( ام ) . یعنی اگر کمی وجدان و کمی شرف توی وجودشان باشه، ببین یه سری ادمها ی که با سابقه بودن تمام این جریانهای که من دارم میگم را میدونند شایدم بیشتر ازمن بدونند، خب تمام جنایتهای مسعودرجوی را میدونند وبخاطر همین موضوعاتم درگیر و جدا شدند.

محمد حسین سبحانی: ولی سکوت کردند،اعلام جدایی نکرده اند؟

سیاوش رستار : نه اعلام جدایی نکرده اند.

محمد حسین سبحانی: پس درواقع افرادی هستند که درحاشیه تشکیلات سازمان حضور دارند و هنوز به نقطه جدایی علنی از سازمان نرسیده اند.

سیاوش رستار: بله من نمیدونم چی میشه گفت خود من شاید اتفاقاتی که من در جریان صحبتهام به شما خواهم گفت، اگر نمی افتاد من هم شاید سکوت میکردم و این مسایل را عنوان نمیکردم، ولی یکجا خیلی تکون خوردم، ببینید یکجا ادم یجوری یهو میشه، که حالا من تو بحثم بعد ازاین خواهم گفت، وقتی که دیدم خانواده ام را مورد اذیت وازارشدن(کردن)دیدم پای شرافت وپای انسانیت وپای اگاهی من،اینا دارند خیلی معذرت میخوام چطوری بگم،یک حالته حسی است که ادم احساس میکنه که واقعا داره خرد میکنه میگه که بابا تو آدم بیشعوری هستی..در صورتیکه اینجوری نیست. من الان این حرفهایی که بهتون به شما دارم میزنم مطئنم که سازمان میگه دروغه و موضع گیری خواهد کرد ولی من این حرفهام وخیلی ازحرفهای دیگرم را با سند ومدرک میزنم، اگرهرکسی ادعا دارد که من این حرفهایی را که دارم میزنم این واقعیتهایی که تو صحنه اتفاق افتاده،هرکسی توی سازمان مجاهدین، اصلا برای من مهم نیست، من حاضرم باهاشون مناظره وصحبت بکنم یا جلوی مطبوعات، جلوی تلویزیون بیان صحبت کنند منم بگم اونها ام بگن.. . از نظر من در وجود مسعود رجوی اصلا چیزی بعنوان وجدان وجود ندارد، ببینید کسی که وجدان داشته باشد، شرف داشته باشد چیزی ازانسانیت حالیش بشه نمیاد اینکارو بکنه،..بابا نیروهای خودش بودند،.من نفرخودش بودم، من 15سال خانواده ام را، زندگیمو، همه چیمو، تمام زندگیمو دادم، ؟خب تو میای با من اینطوری میکنیتوی 19فرودین بلند میشی نفرات وبا گلوله میزنی؟ نفراتی که همه چیزشون را برای تو دادند،.یه خورده وجدان و شرف داشته باش.Sobhani-Rastar

محمد حسین سبحانی: آن فردی که گفتی، مهرداد، اون کی بود؟

سیاوش رستارمهرداد بهره وند(بهروند)

محمد حسین سبحانی: این مهرداد بهره وند یعنی او بنگال را اتیش زد درسته؟.گفتید که .درتوجیهش ایا تو جمع بندی ، توی نشستها، آیا مطرح نمیشد که خب چرا این بنگال را اتیش زدی ، .چه توجیهی مثلا سازمان برای این کارش می اورد؟ یا این بحثها درمحفلهایی که شما ها داشتید مطرح نمیشد که خارج ازروال تشکیلاتی که  خب  فلانی داشت خودش میزد، یا این تیراندازی را ما دیدیم که از اون سمت میشد ، می خواهم ببینم  که خود اعضای سازمان..بچه های سازمان از اونجا از این فضاییکه درگیری پیش امده بود . همانطوریکه شما گفتید وعراق هم درواقع میگفت که یه بخشی از زمینهارا باید درواقع که مربوط به کشاورزها است تحویل بگیره که  هم من درواقع بتونم اعمال حاکمیت داشته باشم  هم اشراف بیشتری داشته باشم، زمینهای اونهاست تحویلشون بدیم ، ولی خب طبق گفته شما و دوستانی که من صحبت کردم ، مسعود رجوی در واقع نمی خواست تن بده، بنابراین موضوع و سناریویی دیگه ای را همانطوریکه شما گفتید چیدحالا بعدازاین موضوع البته هرچیزی که تواین قسمت هنوزباقیمانده درمورد 19فروردین بفرمایید و بعدش چی شد؟ بعدازاین توضیح بدید چی شد؟ جمع بندی کردند و افرادیکه دیده بودید که درواقع خودشان درواقع سعی میکنند که این درگیری را تشدید بکنند، یعنی نیروهای خود سازمان را بزنند و بنگالها را اتیش بزنند خب اینا چه پاسخی دادند ؟سازمان چه پاسخی داد؟ آیا مطرح شد ؟

سیاوش رستار اولا که خدمت شما عرض کنم که سازمان مجاهدین خودتون میدونید که با دجالیتهای خاص خودش و نشستهایی که مسعود رجوی می گذاشت، کتمان یکسری حقایق را میکرد ولی توی محفلهای درونی خب من مهرداد بهره وند رو دیدم که بنگال و اتیش زد اومدم بعدشم یخه شو گرفتم  و گفتم مهرداد  ببین تواین بنگال و اتیش زدی وسایلهای ما توی آن بود، گفت نه دستورداده بودند که اتیش بزنیم تا یک سری چیز ها به دست عراقیها نیافته. گفتم ببین ازاونجاییکه اتیش زدی یک سری نفرات خودمونم هم خوردند، این بنگال منفجر شد، بعد گفتم به اصطلاح چیه اسمش، من اونجا بودم و بعد نفری که ازاون طرف تیراندازی کرد کی بود اینا ؟ گفت نه کسی نبود عراقیها اومده بودند. گفتم ببین. تومحفلهای درونی که به اصطلاح خودمون وصحبتهایکه به اصطلاح بود گفت. وبعد از آن هم مشخص تر شد. شما بعد از درگیری های19فروردین در اشرف دیدید که مسعود رجوی یکسری لال مونی گرفت، چند وقت بعدش آمد یک نشست ( از راه دور )گذاشت و گفت: تبریک تبریک. آخه باید گفت چه تبریکی؟ 36 نفر کشته شدند، نزدیک هزار نفر زخمی شدند، چه تبریکی؟ بعد مسعود رجوی گفت من انتظار این رو داشتم که بالای هزار نفر کشته بشه.  ببینید این عین دقیق کلمه و حرف خود مسعود رجوی است ، میگفت من انتظار داشتم که 19فروردین بالای هزار تا کشته بشوند. ببین پس جون ادمها براش مهم نبود، انتظارشم بالای هزار نفر بود، انتظارش ادمهای مثل من بودند، ادمهاییکه با یکسری حرفها وعقاید اینها همخونی نداشت، خب می خواست بکشه دیگه،.مقصود شومش را اومد دوباره اجرا کرد..دوباره همین صحبتهاییکه به اصطلاح کرد، ادمها دیگه خسته شده بودند.خب شما نگاه کن بعد از19فروردین وجریان 19فروردین خیلی از ادمها از اشرف فرار کردند،.خیلی از ادمها امدن خارج. مسعود رجوی ام میامد با دجالیت خاص به عوامفریبی مشغول بود. ببین خب ما اونجا از هیچ جا خبر نداشتیم. هیچ منبع خبری و ارتباطی نداشتیم، یک دونه کانال تلویزیونی بود اونم مال خود سازمان بود، در محفل ها و ارتباطاتم باهمدیگر آدم‌ها نمی توانستند به همدیگر اعتماد کنند..نمیدونستی که با کی باید صحبت کنی یا کی فردا میره برات پیش تشکیلات میزنه،.خب شرایط، شرایط به اصطلاح فوق العاده جاسوسی و امنیتی شدید بود، ادمها میترسیدند با همدیگر صحبت بکنند،.چون جونشون درخطر بود..داشتن میدیدن دیگه. ببین شما مثلا شش و هفت مرداد(سال 88) 19فروردین (سال 91)نگاه میکنید خب ادمها دیدن کور نبودند که ..ببین ماها بچه نیستیم که،..خب متوجه شدیم که کشتن . بینید خود من . خیلی از افراد از جمله من را به خاطر بیماری‌هایی که داشتیم اونجا از بین میبردند. خیلی از آدم‌ها کشته شدند و فرار کردند تا بعد .صحبت از خروج از اصطلاح اشرف شد.

https://www.youtube.com/watch?v=vwjYJmKtkCQ

مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای سیاوش رستار آخرین عضو جداشده از مجاهدین در آلبانی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آرشیو موضوع : آلبانی

 

 

 

https://www.youtube.com/watch?v=Nz0IqmhpWHA

https://www.youtube.com/watch?v=m4FD2z9N3gU

https://www.youtube.com/watch?v=-Aw0Ll61sRY

https://www.youtube.com/watch?v=HFi9DHiKnOo

https://www.youtube.com/watch?v=_Ylfx84FUuw

https://www.youtube.com/watch?v=9NuSi-bJLNc

https://www.youtube.com/watch?v=pfl_q5lRDYI

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید