مجید روحی:حاج مسعود رجوی آرزوهای سرنگونیت بر باد رفت

0
966

حاج مسعود رجوی آرزوهای سرنگونیت بر باد رفت 

مجید روحی، ایران اینترلینک، چهاردهم مارس ۲۰۱۶:…  اکنون پس از گذشت بیش از چندین دهه از تأسیس فرقه از آن نگاه اولیه و هدف تعریف شده ی اولیه چیزی باقی نمانده است و این همان حاج مسعود رجوی است که روزی مدعی سرنگونی آخوندهای دجال و تأسیس حکومت دمکراتیک سکولار در ایران بود واقعیت کشک و پوشال بودن تمامی تحلیلهای بیست و چند ساله حاج مسعود رجوی و فرقه اش است که نشانه ورشکستگی … 

لینک به صفحه فیسبوک آقای روحی

حاج مسعود رجوی آرزوهای سرنگونیت بر باد رفت

 مجید روحیاز ابتدای شروع تحرکات نظامی فرقه رجوی همواره آرزوها و پیش بینی های حاج مسعود رجوی به نتیجه نرسیده و با وجود تحرکات فراوان به شکست انجامیده است، حاج مسعود رجوی وفرقه اش در سال۶۰ اقدامات فراوانی را وعملیات های شهری گسترده و بمب گذاری های وسیعی را در ایران و ضد رژیم و سران آن پایه ریزی کرد، ولی با وجود هجم گسترده عملیات ها و در واقع کشتن افراد کلیدی رژیم آن هم در بحبوحه جنگ موفق نشد به آرزوی خودش ( سرنگونی) برسد

در واقع حاج مسعود رجوی و فرقه اش بعد از آن کشتار خونین باید نتیجه می گرفت و کشتار و مبارزه مسلحانه را کنار می گذاشت و استراتژی خود را تغییر می داد، و به رویارویی و جنگ سیاسی فرهنگی روی می آورد، ولی بار دیگر حاج مسعود رجوی و فرقه اش روی جنگ و حمله های مرزی و اتحاد با عراق سرمایه گذاری کرد و تعداد زیادی از افراد خودش و سربازان ایرانی را به قربانگاه برد و چنین تحلیل کرد و شعار داد” امروز مهران فردا تهران” ولی شکست خورد و درعملیات و ماجراجویی سنگین و احمقانه تعداد زیادی را قربانی کرد و باز حاج مسعود رجوی و فرقه اش شکست خورد و بعد ها هم حاج مسعود رجوی تمام سلاحهای خود که ناموسش بودن را دو دستی تحویل ارباب امپریالیزم آمریکا داد و آمریکا هم همه سلاح ها و ناموس حاج مسعود رجوی را نابود کرد و باز هم آرزوهای حاج مسعود رجوی برای سرنگونی آخوندها دجال بر باد رفت که حاج مسعود رجوی و فرقه اش به جنگ بمثابه، سکوی سرنگونی رژیم امیدوار بود و چشم دوخته بود

سپس حاج مسعود رجوی و فرقه اش روی جنگ های داخلی و تضاد جناح های مختلف سیاسی در ایران سرمایه گذاری کردند و امیدوار بودند که این درگیری ها که آن را تحت عنوان جنگ گرگ ها تعبیر می کردند حاج مسعود رجوی و فرقه اش را به آرزوی سرنگونی برساند و به آن امید بسته بودند که آن آرزو هم بر باد رفت

حال حاج مسعود رجوی و فرقه اش در باتلاق عراق و بن بست آمریکا و سراب اور در فرانسه گرفتار شده اند، و شاید دیگر آرزو و امیدی برایشان نمانده که روی آن سرمایه گذاری کنند و یا به آن دل ببندند  و این در حالیست که در ایران حاج مسعود رجوی و فرقه اش هیچ نوع مشروعیتی در میان مردم برایشان باقی نمانده و فقط تعداد معدودی آنها را می شناسند و همه دستاورد های حاج مسعود رجوی و فرقه اش مانند کف روی آب از بین رفته و پراکنده شده است و در حال حاضر حاج مسعود رجوی و فرقه اش بعنوان فسیل های سیاسی و محتضرهای ایدئولوژیک فقط اسمی از آنها در اپوزیسیون ضد رژیم موجود است، و شاید دیگر رژیم ایران برخلاف گذشته حتی از آنها استفاده می کند و در واقع حاج مسعود رجوی و فرقه اش مانند” زن روسپی” که خود را در اختیار همه قرار می دهد و فقط به دنبال کسب درآمد است، هرکس که قیمت بیشتری بدهد خود را به او می فروشد، حال اگر امپریالیزم باشد یا صهیونیسم یا سران مرتجع عرب و یا……

ولی از هر سو که حاج مسعود رجوی به کل قضیه نگاه کند بازنده اصلی این شرایط خواهد بود  بعد از توافق هسته ای و برداشتن تحریمها حاج مسعود رجوی دیگر تردیدی در مورد سرنوشت خودش ندارد و در این وضعیت بحرانی بدون شک تنها و تنها اهرم و امکانی که برای فرافکنی و نجات خود پیش رو می بیند باز هم وطن فروشی بیشتر و باز هم رفتن به زیر پرچم بیگانگان هست. و اکنون شاهد آن هستیم دامنی که سالهاست حاج مسعود رجوی به زعم خود،مدعی است که به خاطر پیشبرد و اجبار مبارزه آن را به تن کرده پا پیچش شده و چگونه با لگد زدن و عقب نشینی از مواضع باصطلاح انقلابی سابقش تمامی شعر و شعارهای آرمانی و مقدس مآبانه اش را به زیر کشیده است و خود حاج مسعود رجوی و فرقه اش را تبدیل به یک روسپی سیاسی کرده است که معتقد به هیچ پرنسیب و اصول و قانونی نیست و حاضر است که به خاطر منافع و مطامع فردی آن را به هرکس و ناکسی بفروشد تا بلکه برای چند صباحی به حیات سراسر ننگ و خیانت بارخود ادامه دهد

تاریخ سراسر جنایت و خیانت و وطن فروشی حاج مسعود رجوی و فرقه اش از دیرباز بیانگر ارتزاق حاج مسعود رجوی و فرقه اش از این خیانت های ملی و سیاسی بوده است. در اواخر حیات خائنانه و خفیف حاج مسعود رجوی و فرقه اش شاهد خوش رقصی حاج مسعود رجوی و فرقه اش برای ارباب سابقشان صدام جنایتکار بودیم بعد از سقوط دیکتاتوری صدام دست به دامان ارباب جدیدشان یعنی امریکا شدند و شروع به خیانت و جاسوسی علیه منافع ملی در عرصه های مختلف آن به ایران زمین کردند

حاج مسعود رجوی و فرقه اش باخوش خدمتی هایی که به اربابان آمریکایی و صهیونیستی و سران مرتجع عربی خود کرده، چه دخالت در ترور دانشمندان اتمی ایران و چه فروش اطلاعات اماکن و نیروگاه های اتمی و حمایت از تروریست های نظام پوسیده بعثی در عراق که خط و خطوط آمریکا و رژیم صهیونیستی و را پیش می برند و چه دخالت مستقیم و غیر مستقیم درامور داخلی آن و اعلام همبستگی با تروریست های اجیر شده سوریه ، و خوش رقصی ها برای شیخ نشین های خلیج فارس و چه خزیدن به زیر دامان امپریالیزم جهانی همه و همه تلاش های مذبوحانه ای است که حاج مسعود رجوی و فرقه اش برای بزک کردن چهره خود ازآن کمال سوء استفاده را کرده است

اما پرواضح است که با توجه به کارنامه سیاهی که این حاج مسعود رجوی و فرقه اش درطول سالیان گذشته از خود به جای گذاشته اند محال است که بتوانند چهره ای مدرن و دموکراتیک و صلح طلب از خود نشان دهد و بتواند یک شبه تغییر ماهیت دهند زیرا که ترور و تروریست پروری درخون و رگ های حاج مسعود رجوی و فرقه اش جریان دارد و عمیقا معتقد به آن هستند و هرگونه تغییر وعقب نشینی از این ماهیت فرقه ای موجبات مرگ آن را فراهم خواهد آورد

بی شک حاج مسعود رجوی و فرقه اش که کلا انسانی است که نان را به نرخ روز میخورد اینبار با غش کردن به سمت سران مرتجع عرب نشان دادند که همانطور که انتظارش می رفت حاج مسعود رجوی و فرقه اش یک شبه داغترین حامی آل سعود در این اوضاع اخیر شده اند

حاج مسعود رجوی چه شد تو که خودت را رهبر مقاومت و مسئول سرنگونی آخوندهای دجال میدونستی آرزوهای سرنگونیت بر باد رفت و حالا همه شعارهای قبلی را کنار گذاشته و صرفا مسئول آخرت نیروهای خودت شده ای؟

حاج مسعود رجوی حالا چرا به جای آرزوهای سرنگونیت بر باد رفته ات  و کسب قدرت در این دنیا به وعده رستگاری و بهشت در آن دنیا روی آورده ای؟ مگر نیروها از ابتدا به امید آخرت و بهشت به سراغ تو آمده و این مدت از همه چیز خود گذشتند؟

همه کنش ها و واکنشهای متناقض و بحث برانگیز حاج مسعود رجوی و فرقه اش که شمه ای از آن را در بالا ذکر کردم بیانگر آن است که حاج مسعود رجوی و فرقه اش به یک استراتژی پای بند نیست بلکه نوعی متدولوژی را پی گرفته است. متدولوژی به معنای برگزیدن مجموعه ای از روش ها و ابزارها است که متناسب با هر شرایطی و در هر مرحله ای روش و ابزار متفاوت است در مبارزه ی سیاسی این نوع رویکرد مصداق بارز فرصت طلبی است یا به نرخ روز نان خوردن

این رویکرد مبارزه ی سیاسی را تبدیل به آمیزه ای از تناقضات می کند چنانچه اکنون پس از گذشت بیش از چندین دهه از تأسیس فرقه از آن نگاه اولیه و هدف تعریف شده ی اولیه چیزی باقی نمانده است و این همان حاج مسعود رجوی است که روزی مدعی سرنگونی آخوندهای دجال و تأسیس حکومت دمکراتیک سکولار در ایران بود

واقعیت کشک و پوشال بودن تمامی تحلیلهای بیست و چند ساله حاج مسعود رجوی و فرقه اش است که نشانه ورشکستگی استراتژیک غلطش اوست. امروز می بینیم که اساسا خطوط سیاسی و استراتژیک غرب دستکم برای یک دهه عوض شده و حاج مسعود رجوی و فرقه اش کاملا از دور خارج شده اند  این نه یک تحلیل بلکه واقعیت سیاسی منطقه است

حاج مسعود رجوی هم باید بداند دیگر جرقه و جنگ او اساسا به گل و خاک نشسته است و هر چه که میخواست درو کند به باد رفته است وحاج مسعود رجوی آرزوهای سرنگونیت هم بر باد رفت و خودت سرنگون شدی

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید