حاج مسعود رجوی باز دارنده آزادی انسانها (ماجرای خود سوزی فرمان شفابین)

0
1060

حاج مسعود رجوی باز دارنده آزادی انسانها (ماجرای خود سوزی فرمان شفابین)

مجید روحی، ایران اینترلینک، بیست و نهم مارس ۲۰۱۶:…  شکریه به حدی جسه کوچک و نحیفی داشت که هیچ لباسی به درستی اندازه اش نمی شد . او بسیار کودک و ساده بود همیشه کارهای سیاه و سخت به او داده می شد . سواد خواندن و نوشتن بسیار کمی داشت . خیلی سخت مسائل را می فهمید . فرماندهی که برایش می گذاشتند با کلمات ساده با او حرف می زد . صبریه را بعد از شکریه به فرقه رجوی آوردند . قربانی دو بار … 

لینک به صفحه فیسبوک آقای روحی

حاج مسعود رجوی عامل بازدارنده تصمیم گیری های فردی و آزادی انسان هایی در فرقه اش می باشد

ماجرای خودسوزی فرمان شفابین

سوزاندن اعضای مجاهدین خلق به دستور مسعود رجوی

 مجید روحیحاج مسعود رجوی و فرقه اش علاوه بر ترور ۱۲ هزار شهروند ایرانی، قتل عام هزاران نفر از کردها و شیعیان عراق و هفت شهروند آمریکایی، بزرگترین موارد نقض حقوق بشری نسبت به اعضای خود را در پرونده سیاه شان  دارد

گزارش دیده بان حقوق بشر در سال ۲۰۰۵ میلادی با نام خروج ممنوع و گزارش موسسه تحقیقات دفاع ملی آمریکا (رند) در این خصوص بیانگر وقایع هولناک در مورد وضعیت حقوق بشری اعضاء اسیر در فرقه رجوی و نحوه و الگوهای وحشتناک رفتاری حاج مسعود رجوی  با اعضای اسیر فرقه اش است

حاج مسعود رجوی موجودی است تشنه قدرت و معروفیت و برای رسیدن به قدرت حتی در اندازه یک کرسی درمجلس هم حاضر است دست به هر جنایت و کشتاری بزند

حاج مسعود رجوی را با توجه به تاریخچه زندگی اش می توان چنین تعریف نمود _  حاج مسعود رجوی اوج و نهایت و آخر رذالت _ پستی _ فرومایگی _ دنائت _ شیادی _ دروغگویی _ فریبکاری _ دجالیت_ بی سوادی _ نادانی و حماقت _بزدلی _ پاچه خواری _ سرسپردگی _ مزدوری _ زن ستیزی _ بلاهت _ دریوزگی _ عهد شکنی _ خیانت _ ریاکاری _ بیشرمی و……..

حاج مسعود رجوی جانور کم یابیست که در عمر ننگین و سراسر جنایت و خیانت خود همیشه زائده و سربار بوده است و زندگی خفت بارش به مزدوری و بیکاری و بی عاری سرسپردگی گذرانده سپری شده است

سابقه ی حاج مسعود رجوی مشحون از فرار، سازشکاری و تن دادن به هر شرایطی برای نجات جان خودش از خطرات و سختی ها است و بر سر این موضوع با هر کس معامله کرده است و نزدیکترین یارانش را نیز به کشتن داده است تا خود جان بدر ببرد

 به دستور حاج مسعود رجوی استفاده از نقطه ضعف های اهالی رمادیه  در عراق و تامین مواد غذایی مانند آرد ، روغن ، شکر ، پرداخت پول شیوه جذب نیرو برای فرقه اش  بود

شکری و صبریه شفابین خواهران فرمان شفابین بودن در فرقه رجوی

شکری شفابین ۱۳ ساله جسته کوچک و نحیفی داشت . هیچ لباس نظامی به درستی اندازه اش نبود ، کودک و ساده بود

صبریه شفابین ۱۶ ساله بود

شکریه به حدی جسه کوچک و نحیفی داشت که هیچ لباسی به درستی اندازه اش نمی شد . او بسیار کودک و ساده بود همیشه کارهای سیاه و سخت به او داده می شد . سواد خواندن و نوشتن بسیار کمی داشت . خیلی سخت مسائل را می فهمید . فرماندهی که برایش می گذاشتند با کلمات ساده با او حرف می زد .

صبریه را بعد از شکریه به فرقه رجوی آوردند . قربانی دو بار ازدواج ناخواسته بود با مردانی به سن پدر بزرگش ازدواج کرده بود . او را با چند کیسه ناقابل آرد عوض کرده بودند او به دلیل فرار از همین مسائل به فرقه رجوی پناه آورد . اما همیشه در تشکیلات فرقه رجوی بنای ناسازگاری داشت و نمی توانستند از او مانند شکریه کار بکشند چون سنش بیشتر بود و بهتر می فهمید ، آنقدر غذای کامل نخورده بودند که معده شان قادر به هضم مواد گوشت و پیاز و … نبود .

هر وقت خواستار غذای دیگری بودند که این مواد ها را نداشته باشد مورد توبیخ فرماندهایشان قرار می گرفتند ، منت روی شرشان می گذاشتند که شما را از گرسنگی و بدبختی نجات داده ایم ولی حالا برای ما ادا در می آورید ، باید خدا را شکر کنید شما را از مردن نجات دادیم ، ولی به میلیشیاهای خودشان که بچه های خودشان بودند چنان رسیدگی می کردند که نگو و نپرس .

البته فرقه رجوی در مناسبات درونی از این مسئله به عنوان نقض ضابطه یاد کرد .

من با فرمان شفابین در قرارگاه پنجم در اشرف مرکز ۳۵ با هم بودیم .

فرمانده قرارگاه پنجم زهره قائمی بود و فرمانده مرکز ۳۵ مهری علی قلی بود . ماه رمضان بعد از افطار، در سالن غذا خوری داشتم فاکت های عملیات جاری با مسئولم حسن می نوشتم و با هم درباره زندان  و شکنجه صحبت میکردیم

یک دفعه فرمان رو دیدم از درب سالن غذا خوری وارد شد لباس هایش کاملا آلوده به گازوئیل و نفت بود و مشعلی از آتیش در دستش و یکی از نفرات قدیمی به نام علی به فرمان التماس میکرد این کار رو نکن مشکلاتت حل میشه ولی فرمان انقدر تحت فشار و آزار و اذیت فرقه رجوی بود که به آخر خط رسیده بود فرمان شفابین رفت پای سن تو سالنغذا خوری ایستاد و شروع کرد به حاج مسعود فوش دادن

از مسئولم حسن  پرسیدم فرمان می خواهد چه کار کند ، مسئولم حسن با خنده جواب داد حتما شعبده بازی خیلی بهم بر خورد برخورد مسئولم و حرف زدنش

فرمان داشت فوش میداد و حرفهای دیگه ای میزد  که یکی از مسئولین به نام عابدین جانباز به سویش دوید تا آتش را بگیرد که آتش به زمین افتاد و فرمان شفابین روی آتش خوابید .

صحنه دردناکی بود . من توی این چند سال عمرم تا به این لحظه  نفری را ندیده بودم خودسوزی کند . وقتی فرمان شفابین را دیدم با آتش در سالن غذا خوری می دود و به حاج مسعود رجوی و فرقه اش فحش میداد دنیا روی سرم خراب شد

و برایم سوال شد که فرمان شفابین را فرقه رجوی چکار کرده در تشکیلاتش که به نقطه خودسوزی رسیده؟؟؟؟؟؟

از شانس بد فرمان شفابین در سالن غذا خوری کپسول آتشنشانی هم نبود که خاموشش کنند

باز هم برام سوال شد که چطور در سالن غذا خوری کپسول آتش نشانی نیست ولی در زندانهای فرقه  رجوی در اشرف چندتا چندتا کپسول آتشنشانی بود که زندانی ها با پودر کپسولهای آتشنشانی دوش میگرفتن توسط زندان بانهای حاج مسعود رجوی ؟؟؟؟؟

  در سالن غذا خوری نه آبی بود نه کپسول آ تش نشانی که  فرمان شفابین رو خاموشش کنند تا لباسهای فرمان شفابین سوخت و در کنار ظرفشویی افتاد ، وقتی بالای سرش رسیدم سوخته بود و باز هم داشت به حاج مسعود رجوی و فرقه اش  و مسئولین رده بالا فحش میداد

 فرمان شفابین را با بدنی سوخته گذاشتن داخل پتوی معمولی و پشت جیب لنکروز بردند حال خدا میداند به کجا بردن بیمارستان یا جای دیگری برای همه سوال شده بود و پچ پچ در بین اعضای فرقه رجوی را افتاد و همه میگفتن که سر فرمان شفابین را فرقه زیر آب میکند خیلی ها رفتن لباس سبزشان را اطو کنند و برای مراسم دفن فرمان شفابین آماده بشن

صبح که بیدارباش زدن همه نفرات قرارگاه ناراحت و به هم ریخته بودند  مسئولین فرقه به دستور حاج مسعود رجوی خط جدیدی رو پیش بردن و سناریوی درست کردن که فرمان شفابین خائن بود ، فرمان شفابین نفوذی رژیم بود با این کار می خواست فرقه رجوی را لکه دار کند

برای همه نفرات قرارگاه سوال شده بود که فرمان شفابین در عراق و رومادیه به دنیا آمده و با کلک فرمان شفابین رو به فرقه رجوی آورده بودن چطور حاج مسعود رجوی  ذره ای وجدان نداره و مارک نفوذی به فرمان  شفابین  میزنه کسی که تو عمرش دقیقه ای ایران رو هم ندیده

من و چند نفر دیگر که نفرات جدیدی بودیم  که وارد ارتش ومرکز ۳۵ شده بودیم  شب من و نفرات جدید را صدا زدند و به ما یک ساعت هدیه دادند  گفتند از طرف حاج مسعود است . من نگرفتم  این شگرد فرقه رجوی بود رشوه دادن و کم رنگ کردن موضوع فرمان شفابین

باید به حاج مسعود رجوی گفت جای رشوه دادن  بیاید جواب بدهی که چرا فرمان شفابین به نقطه خودسوزی رسید اگر نوشته سر در فرقه ات را ذره ای قبول داری که فدا و صداقت است ؟

 حاج مسعود رجوی چه شکنجه ها و بلاهایی سر فرمان شفابین آوردید که به این نقطه رسید ؟

مهری علی قلی همه نفرات قرارگاه را جمع کرد و گفت خبر خوش برایتان دارم فردا خواهر نسرین و خواهران شورای رهبری برای افطار به قرارگاه ما می آیند.  کسی از این خبر خوشحال نشد چون همه میدونستند که چرا نسرین شکنجه گر حاج مسعود رجوی می آید

نسرین شکنجه گر و چماق داران شورای رهبری آمدند برای افطاری و جای اینکه ناراحت باشن از خودسوزی فرمان شفابین هرهر هر می خندیدند ، همه از اتفاقی که افتاده بود ناراحت بودند ولی نسرین شکنجه گر و چماق دار هایش می خندیدند .

بعد از افطار نشست شروع شد . نسرین رفت بالای منبر شروع کرد مارک زدن به فرمان شفابین و میگفت فرمان شفابین نفوذی و خائن بود و شروع کرد همه را تهدید کردن

 این موضوع فرمان شفابین اطلاعاتی است و حاج مسعود رجوی گفته اگر نفری این موضوع اطلاعاتی را در قرارگا های دیگر بگوید شدیدن با او برخورد میشود

برای همه علامت سوال شده بود اگه فرمان شفابین نفوذی است پس چرا حاج مسعود رجوی انقدر ترس دارد و شکنجه گرش را فرستاده تا همه را تهدید کند که این موضوع پخش نشود ؟؟؟؟

 بعد نسرین شکنجه گر شروع کرد درباره کمپ رمادیه بد گفتن که آنجا دختران را می فروشند به یک کیسه آرد .

خیلی برایم سخت بود و فشار می امد حرفهای که زنیکه شکنجه گر میگفت ، تهمت هایی که به زنان و دختران ردمادیه میزد .  که همه لایق خودش بود

بعد تعدادی از مسئولین که پاچه خوارهای حاج مسعود رجوی بودن حرفهای نسرین شکنجه گر رو تائید می کردند

یکی از مسئولین به نام نوح مجدد از حرف ها و تهدیدهای نسرین شکنجه گر به هم ریخت و میکروفن را گرفت شروع کرد بالا و پایین حاج مسعود رجوی و فرقه اش را شستن که بعد به دستور حاج مسعود رجوی نوح مجدد را سر به نیست کردند بعد گفتند که در عملیات شهید شده است در مقاله بعدی ماجرای سر به نیست شدن نوح را توضیح میدهم

نسرین شکنجه گر گفت ما پیش فرمان شفابین رفتیم و به فرمان شفابین  گفتیم اگر خانواده ات پرسیدند چه شده بگو زیر تانک کار می کردم روی لباس هایم بنزین ریخته  شد رفتم دم اعشتارخودم گرم کنم لباس هایم آتش گرفت  چگونه می شود شخصی با لباس آلوده به بنزین جلوی اعشتار بیستاد و آنقدر به مشعل آن نزدیک شود که دچار آتش سوزی گردد . حتی با پذیرش این موضوع باید سئوال کرد که چطور هیچ کس دیگری در محل حضور نداشت تا به یاری فرمان شفابین بشتابد

باید از نسرین شکنجه گر سوال کرد که کدوم تانگ با بنزین کار میکند حداقل حرفی رو بزنید که کسی می شنود باور کند دروغ به این بزرگی فرمان شفابین مگه بچه بود که نداند بنزین چیه

حاج مسعود رجوی این تانک های جدید را که ما ندیدیم با بنزین کار کنند کاش به ما هم نشان می دادید ما تو سرمای زمستان لباس هایمان گازوئیلی می شد زیر تانک می چسبیدیم به عشتار آتش نمیگرفت

بعد نسرین شکنجه گر گفت وقتی فرمان بی هوش بود مسئولین بالای فرقه رجوی رفتن بالای سرش و اثر انگشت گرفتن اگر فرمان شفابین  بخواهد واقیت را به خانواده اش بگوید ما هم کلی مدرک علیه اش درست میکنیم و در سایتهای فرقه و نشریه های فرقه چاپ میکنیم و دو تا از خواهر های فرمان شفابین در فرقه گروگان حاج مسعود رجوی هستن که علیه خانواده فرمان شفابین در سیمای  سازش فرقه می آوریم برای مصاحبه

بعد از چند روز گفتن که فرمان در اثر سوختگی شدید فوت کرد

ولی من شاهد زنده صحنه هستم و به عنوان قربانی فرقه رجوی حاضر هستم در هر دادگاهی هم به عنوان شاکی و هم شاهد در هر کجا شرکت کنم

گرچه دستگاه قرون وسطی حاج مسعود رجوی داستان های مختلفی از کشتار بی رحمانه خود در مورد اعضای اسیر فرقه اعلام داشته اند ولی خون بناحق ریخته شده  و سر به نیست کردن ها عامل رسوایی حاج مسعود رجوی جنایتکار و فرقه اش است

حاج مسعود رجوی بنام رهبر عقیدتی و مغز متفکر تشکیلات غصب شده فرقه اش و دیگر مسئولین ، عروسک و مجری طرحهای حاج  مسعود رجوی باید پاسخگوی جنایات های باشند که بیش از چندین سال بر ملت ایران و اعضائ اسیر در تشکیلات فرقه اش  روا داشته اند

 حاج مسعود رجوی عامل بازدارنده تصمیم گیری های فردی و آزادی انسان هایی می باشند که به آن ها پیوسته اند و نیز عامل به خاک و خون کشاندن جوانان برومندی از ایران زمین هست

جنایاتی که حاج مسعود رجوی در حق هواداران تشکیلات روا داشته در جهان همتا ندارد و متاسفانه بخشی از تاریخ سرزمین مان را مانند لکه ای ننگین ، سیاه کرده است

در مورد خودسوزی فرمان شفابین حاج مسعود رجوی و فرقه اش مسئول  و جوابگو می باشند .

 باید حاج مسعود رجوی  پاسخ دهد چگونه در داخل فرقه اش و تشکیلات تحت فرمانش انسان ها به همین راحتی به قتل می رسند و هیچ کس نیست جوابگوی مرگ آنها باشد

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید