دیدار با محمود عباس شامورته بازی دیگری ازمریم رجوی + دو مطلب در ارتباط

0
606

چند مطلب پیرامون ملاقات فرمایشی محمود عباس و مریم قجر عضدانلو (+ اخبار اعتراض فلسطینیان)

محمد ب، علیرضا نصراللهی، میر باقر صداقی و پیوند رهایی، ششم اوت ۲۰۱۶:… واقعیت امر بسیار بسیار فاجعه بار تر از آن چیزی است که سازمان در بیرون نشان میدهد. تشکیلات منتقل شده به آلبانی، در یک ساختمان بزرگ نگهداری می شوند که حتی بخاطر اینکه «دچار فاکت جیم» نشوند، شیشه های پنجره ساختمان را هم با روزنامه پوشانده اند. یعنی روی یک عنصر تشکیلاتی با سی یا چهل … 

دلیل فعال شدن در عرصه سیاسی

محمد ب، وبلاگ باند رجوی
لینک به منبع

طی یکی دو ماه اخیر دو حرکت سیاسی سازمان مجاهدین خلق درعرصه سیاسی انجام داده است که خبرساز شد. نام این سازمان مدفون در میان گرد وخاک روزگار را دوباره به سر زبانها انداخت. یکی جلسه آنها در پاریس و دیگری ملاقات محمود عباس با مریم رجوی.

تبلیغات وسیعی که سازمان روی آن انجام داد نشان داد که نیاز به مطرح شدن در این شرایط یک نیاز اساسی برای آنهاست. چرا؟

روزهای اخیر ارگان پناهندگی سازمان ملل (یو ان اچ سی آر) اعلام کرد که سازمان مجاهدین خلق تا چهل و پنج روز دیگر یعنی تا نیمه های سپتامبر سال جاری میلادی، عراق را ترک خواهند کرد و آخرین نفر آنها به آلبانی منتقل خواهد شد. با اعلام این خبر، دلیل و علت اصلی دست و پا زدنهای سیاسی سازمان مشخص شد.

در شرایطی که علیرغم شعارهای توخالی و بی محتوای آنها، مجبور شدند تمامی تشکیلات خاک عراق را ترک کنند، اکنون نیاز سازمان به قدرت نمایی سیاسی به مثابه تنها راه نفس آنها پس از خروج از عراق تنها و تنها علت این تشبثات است.

خروج از عراق، را تنها نبایستی در دستگاه سیاسی و یا تشکیلاتی به آن نگاه کرد. خروج از عراق، به معنی ، پایان یک استراتژی و شکست یک نگاه و طرز فکر است. «ارتش آزادیبخش» تنها در عراق معنا و مفهوم پیدا می کرد. جنگ مسلحانه تنها در خاک عراق تجسم یافته بود. «سرنگونی رژیم بصورت قهرآمیز» تنها درخاک عراق می توانست معنا و مفهوم پیدا کند. اکنون دیگر این دکانها همه تعطیل شده است. فعالیت در خارج از کشور هیچ چیز تازه ای نیست، صدها و شاید هزاران گروه و گروهک در خارج از کشور سالیان سال است که در بوق سرنگونی و اسقاط نظام می دمند و به هیچ جایی هم نمی رسند. از داریوش همایون و داستان «ما هستیم» گرفته تا هخامنش و پروازهای به تاخیر افتاده اش به تهران تا گروهای چپی و الی آخر… در این میان، اصلا تعداد آنها مهم نیست یکی می تواند ده نفر دور خودش جمع کند یکی می تواند صد نفر و یکی هم می تواند ده هزار نفر. مهم راندمان و نتیجه عمل است که همه آنها یکسان هستند.

نتیجه اینکه پایه اصلی تشکیلات که «ارتش آزادیبخش» در عراق بوده است منحل شده است. سرنگونی قهرآمیزرژیم دیگر هیچ پایه و نمود عملی ندارد. در آلبانی که نمی توان ارتش تشکیل داد و توپ و تانک فراهم کرد و فرمان حمله به خاک ایران را صادر کرد. پس این خلاء را بایستی در پایه دیگر یعنی پایه سیاسی پر کرد. حرکات جنجال آفرین و پرسر و صدا تنها چاره پر کردن این خلاء از طرف تشکیلات تشخیص داده شده است که با استفاده از آن بتوان خروج از عراق را تحت شعاع قرار داد و اینطور نشان داد که «با خروج از عراق، پایه سیاسی ما چندین برابر گسترش پیدا کرده است»

در حالیکه واقعیت امر بسیار بسیار فاجعه بار تر از آن چیزی است که سازمان در بیرون نشان میدهد. تشکیلات منتقل شده به آلبانی، در یک ساختمان بزرگ نگهداری می شوند که حتی بخاطر اینکه «دچار فاکت جیم» نشوند، شیشه های پنجره ساختمان را هم با روزنامه پوشانده اند. یعنی روی یک عنصر تشکیلاتی با سی یا چهل سال سابقه حرفه ای در تشکیلات نمی توانند هیچ حسابی باز کنند. حتی به اندازه یک هوادار دورشان در فلان شهر اروپا نیز نمی توان روی آنها حساب باز کرد. این خسیسه تشکیلات فرقه ای است. اگر غیر از این باشد شیرازه آن از هم می پاشد کما اینکه در مورد جدا شدگان از تشکیلات در آلبانی میتوان دید. آنها نه تنها هیچ هواداری از سازمان نمی کنند و هیچ حرفی از آنها در صفحات فیس بوک و مکالماتشان نمی زنند، بلکه در خیلی از موارد ابراز انزجار نیز می کنند.

نکته دیگر اولین نمود از «مرگ رجوی» را نیز در انتقال ساکنان به خارج از عراق می توان دید. رجوی در صورتی که زنده بود هرگز تن به خروج از عراق نمی داد مگر اینکه یک کشتار جمعی دیگری مثل اشرف البته در ابعاد بزرگتر انجام میشد. کما اینکه سالیان قبل بارها و بارها گفته بود که من به همراه ارتش یا جمعی کشته می شویم یا از عراق به خاک خودمان می رویم. اعلام زودرس مرگ رجوی توسط ترکی فیصل، سازمان را به این عمل واداشت که زودتر و قبل از اینکه مرگ او بتواند تشکیلات را بلرزاند، آنها را به آلبانی منتقل کنند.

از این شاخه به آن شاخه پریدن

بنیان و ریشه این فرقه بر می گردد که ذاتأ خوشونت طلب هستند. همین باعث پیوند ایدئولوژیک و استراتژیک

علیرضا نصراللهی، یاران ایران
لینک به منبع

مجاهدین با این گروه های تندروو افراطی است و تماما هم با این نوع گروه های تند رو و تروریست رابطه دارند،مریم قجر عضدانلو فراتر از آن در ضیافتی شاهانه به نام سمینارو…ازعربستان و فلسطین وسوریه، بنام شخصیت سیاسی !! دعوت می کنند . که خود جای خیلی سوال ها دارد که آنها اگر انقلابی هستند، دراین برهه از وضیعت بهم ریخته در عراق وسوریه و فلسطین،در پاریس چه کار می کنند. در این ضیافت بطور غیر مستقیم به غرب انتقاد می کند،و شروع می کنند ازشیر مرغ وجان آدمیزاد صحبت کردن و درآخر هم خودش را ناجی جهان می داند که چی اگرهمه جهان به حرف ما گوش کنند در عرض یک شب دنیا را گلستان می کنیم.مثل همان حرفی که مسعود رجوی سالیان،در همه نشستهای سیاسی خودش در عراق برای ما میزد (رژیم خیلی ضعیف شده شکافهای درونی به اوج خودش رسیده این هفته ایران را فتح میکنم) البته از این تحلیل ایشان(مسعود رجوی) تا به حال سی و پنج سال می گذرد.

نقش های که سازمان مجاهدین خلق در جریانات اخیر داشته است ، عمل کرد و ماهیت واقعی این فرقه را بخوبی نشان می دهد.اگر اتفاقاتی که در این چند سال اخیر در کشور های عربی روی داده است نگاه کنید ، خیلی واضح و روشن است که چه خطی را دارند پیش میبرند با هم به خلاصه ای از عمل کرد این فرقه نگاه می کنیم .

در جریان انقلاب لیبی ، اکثر خبر سایت های رسمی آنها از آنقلاب لیبی بود که برای آنها تبلیغ می کردند وانعکاس می دادند . وقتی داستان لیبی را آنهای که می خواستند تمام کنند ، تمام شد . سازمان مجاهدین دیگر از اتفاقاتی که در آنجا روی داد انعکاسی نداد ( از قبیل کشتار و زندان سیاه پوستان در لیبی ، اعتراضات داخلی نصبت به عمل کرد دولت موقت و …..)

در جریان انقلاب مصر ،علاوه بر آنکه تمام خبر های آنها را انعکاس می دادند .آن را با موضوع و جریانات ایران پیوند می دادند ! کاکل و ثمره آن را هم سازمان مجاهدین خلق می دانستند که هسته مرکزی آن درعراق ، اردوگاه اشرف است. همگان می دادند که بعد از سقوط حسنی مبارک و روی کار آمدن دولت نظامی اعتراضات زیادی در میدان التحریر روی داد. در جریان این اعتراضات ده ها نفر کشته و صدها نفر مجروح شدند ، جریان انقلاب برهنگی اتفاق افتاد که انعکاس فروانی داشت . اما سازمان مجاهدین بعد از سقوط حسنی مبارک اتفاقاتی که در ادامه همان جریان است انعکاس نمی هد .

در جریان انقلاب سوریه: فراترازدو موضوع قبلی انعکاس می دهند ، آن هم فقط آن سری اخبار که چهره به اصظلاح انقلابیون را خوب نشان بدهد ،خیلی از خبر گزاری ها با عکس گزارش داده اند که یکی از گذرگاه های سوریه به ترکیه در دست گروه القاعده است؟سخنگوی همان انقلابیون در مصاحبه می گوید از فرانسه سلاح و کمک می گیریم،…….مریم قجر عضدانلو فراتر از آن در ضیافتی شاهانه به نام افطار صدها تن سوریه ها را بنام شخصیت سیاسی !! دعوت می کنند . که خود جای خیلی سوال ها دارد که آنها اگر انقلابیون سوریه ای هستند ، دراین برهه از انقلابشون در پاریس چه کار می کنند. در این ضیافت بطور غیر مستقیم به غرب انتقاد می کند که چرا مانند لیبی به سوریه تهاجم نظامی نمی کنید!

اما رویکرد دیگر فرقه رجوی در این بهار عربی که در منطقه در حال وزیدن است . بهار عربی به بحرین هم رسید ، مردم توی خیابان ها ریختند . دولت بحرین به تنهائی نتوانست مردم را سر کوب کند ، نیروی نظامی عریستان سعودی که به عنوان ژاندارم دول غرب عمل می کند با قوای زرهی وارد بحرین شد ، انقلاب و بهار عربی را بشدت سرکوب کرد . ده ها کشته و صدها زخمی بر جای گذاشت، صدها تن سیاه چال ها فرستاده شدند. مطلقا سازمان مجاهدین از انقلاب بحرین خبری انتشار نداد.
در روند تکاملی بهار عربی به عربستان سعودی هم رسیده است ، دولت وهابی سعودی جمعیت اقلیت شیعه آن کشور که خواستار برسمیت شناخته شدن حقوق اولیه شهروندی خود هستند ، بشدت تظاهرات ها ی آنها را سرکوب کرد . تعدادی کشته و مجروح بر جای گذاشت ، صدها تن از جمله رهبر آنها را پس از زخمی کردن زندانی کرد . مطلقا سازمان مجاهدین از انقلاب عربستان سعودی هم خبری انتشار نداد.

ورود فرقه رجوی به این جریانات چند روی کرد دارد : اولین رویکرد آن هزینه هنگفتی است که عربستان سعودی و اسرائیل به سازمان مجاهدین خلق می دهند . بلندگوی تبلیغاتی آنها هستند . از طرفی هم این کشور ها غیر مستقیم به دولت ایران پیام می رسانند که از اپوزسیون تو حمایت می کنیم .

رویکرد دوم که فرقه رجوی وارد این مناقشات می شود ،به بنیان و ریشه این فرقه بر می گردد که ذاتأ خوشونت طلب هستند. همین باعث پیوند ایدئولوژیک و استراتژیک مجاهدین با این گروه های تندروو افراطی است و تماما هم با این نوع گروه های تند رو و تروریست رابطه دارند و از آنها حمایت می کنند.بعد از تمام این جریانات که در کشورهای عربی رخ داده است و انقلابیون سوریه تبدیل شدن به همین (داعش) که دنیا به آن در جنگ هست دیدید که سازمان مجاهدین باز هم پافشاری داشت روی اینکه بشاراسد باید از قدرت کنارگیری کنند،چون خوب میدانست که اگه دولت بشاراسد سقوط کند آنها (مجاهدین) میتوانند از عراق به سوریه کوچ کنند و همان اشرف را در سوریه راه اندازی کنند ولی هرچه تلاش کردن نتوانستند تا به حال به این آرزو برسند،این فرقه یک شامه ضد ایرانی دارد نشسته و نگاه می کند، کدام کشوررابطه اش با ایران خراب شده زودی می پره بقلش، برای همین اینبار دست به دامان عربستان شدن،بعد از برهم خوردن رابطه سیاسی ایران وعربستان و بسته شدن سفارتهای هر دوطرف؛سریع خودشان را چسباندن به عربستان؛…که گویا این عربستان،میخواد در یک صبح بهاری این خانم را سوار برهواپیما کرده و در تهران پیاده کند و مردم هم با دسته های گل منتظر این خانم(مریم رجوی)

.نقش عربستان در این میان خوب مشخص است میخواهد از این فرقه به عنوان اهرم فشار بر روی دولت ایران استفاده کند؛ولی اخه یکی نیست به این آقایان بگه شما دیگه چرا،البته باید این نکته را ذکرکنم آقای ترکی بن فیصل در حال حاضردرعربستان هیچ سمتی رسمی ندارد ولی این آقا وکسانی که در پس این حمایت ازفرقه قرار گرفته اند، یک تشکل بزرگ هستند وگر نه این همه پوشش خبری که از روزنانه های عربی،الحیات و الشرق الاوسط، دو روزنامه بین المللی اصلی جهان عرباز این مراسم پخش شد توسط این شخص نبوده که اکثر آنها این مراسم را در راًس تیتر اخبار خودشان قراردادند،البته خیلی ازاین کسانی هم دعوت شده بودن این فرقه را به خوبی نمی شناختن،مثلا مثل نمانیده های مصری ،یکی از آنان حتی نام مریم رجوی را هم بدرستی به خاطر نداشت که می تواند حاکی از این باشد که چه بسا او اطلاعات چندانی درباره سازمان مجاهدین ندارد. پرسش اینجاست که چرا یک قانونگذار بدون شناخت دقیق از سازمانی که گردهمایی ای را برپا کرده، در این گردهمایی که علنی برگزار و پوشش گسترده رسانه ای به آن داده شده است شرکت می کند، اما سپس حاضر نیست درباره انگیزه خود از این حضور سخنی بگوید؟ اینجا نیز گمانه ترغیب، تشویق و نفوذ احتمالی دیگران خودنمایی می کند.

وبعد از آن یک دفعه ضیافتی دیگر امًا اینبار آقای محمود عباس

anjoman-yaraniarn

در خصوص اطلاع رسانی از دیدار وی با مریم رجوی می تواند به این شائبه دامن بزند که وی با توجه به جایگاهی که نه به عنوان عضو قدیمی جنبش فتح، بلکه به عنوان رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی دارد، شاید نه با طیب خاطر که با رودربایستی و احتمالا با ترغیب و تشویق دیگران با مریم رجوی دیدار کرده است. اما ترغیب و فشار از جانب که؟

ولی با این همه خرج باید به این سرمایه گذارن گفت شما روی اسب بازنده دست گذاشته اید به چند دلیل خیلی ساده یک:این سازمان که خودش را ایرانی می داند اصلا ایرانی نیست چون شما در کجای تاریخ دیده اید یا خوانده اید کشوری در حال جنگ با کشورهای دیگر(عراق) تعدادی از همان کشور با دست به دست دادن به دشمن، خواستار کشته شدن هموطن خودشان باشند.دوم:این فرقه به نیروهای خودش رحم نکرد چه برسه به بقیه.سوم:این فرقه ضد ایرانی هیچ جایگاهی درمیان مردم ایران ندارد و این موضوع هیچ ربطی به دولت ایران ندارد شما میتوانید با یک نظر سنجی از مردم ایران متوجه این موضوع شوید.چون این افرادی که در این فرقه هستند خانواده دارن اینها(مجاهدین) حتی به این افراد اجازه ندادن که بعد از این همه سال با عزیزان خودشان ملاقات کنند.به راستی بعد از این همه خیانت وجنایت شما بازهم میخواهید به این فرقه کمک کنید که چرا رابطه سیاسی شما با دولت ایران تیره شده است پس وجدان آدمی کجا رفته همه چیز که پول و انتقام نیست تاریخ جهان بعدها از نوشتن این دوره شرم خواهد کرد.حالا بازهم به این کار ادامه دهید که امیدوارم به زودی دستتان باز شود.

علی رضا نصراللًهی انجمن یاران ایران

دیدار با محمود عباس شامورته بازی دیگری ازمریم رجوی برای مطرح شدن

میر باقر صداقی انجمن ایران ستارگان
لینک به منبع

فرقه رجوی پس از برگزاری نمایش سالانه به مناسبت دستگیری مریم رجوی درپاریس, با سرخوردگی و داغ دلی که از این متینگ داشت برای مرحم گذاشتن روی تمامی زخمهایش (ترکی الفیصل با مخاطب حاضرین با جمله مرحوم مسعود رجوی ) بازبرای خوش رقصی به ارباب مرتجع عربی خود به عنصر سازشکاری همچون ابومازن دل خوش کرد و با دعوت ابومازن به مقر اقامتش در پاریس مراتب چاکری و سازشکاری خود را به عالم اعلان کرد بدون شک همگان با شخصیت متزلزل و ضعیف و خائن به آرمانهای مردم فلسطین محمود عباس آشنایی دارند و جای تعجب نیست که مریم رجوی با نفراتی همچون ترکی الفیصل و یا ابومازن هم کاسه میشود .

بگذار مریم اینبار هم اینطوری در پاریس جولان دهد . چیزیکه در این فرقه یافت می نشود استقلال و هویت ملی است .شاید این دیدار باجی از فرقه رجوی به آل سعود برای دریافت کمک های مالی بیشتر است همگان بخوبی میدانند محمود عباس همپیمان رژیمهای وابسته همچون عربستان است و مردم فلسطین را نمایندگی نمیکند . خوب است فرقه رجوی بجای آویزان شدن به این وآن رژیم مرتجع و دیکتاتورهمچون صدام حسین یکبار هم شده با سعه صدر از گذشته خیانت بار خود توبه کرده فدا و صداقت پیشه کند. در مورد مجاهدین آنچه که بیش از حد چندش آور است این است که این فرقه به وابستگی و پاچه خواری افتخار میکند و اگر تا به دیروز روابط پنهان و مخفی با دولتهای مرتجعی همچون عربستان داشت امروز روابط و حمایت آشکاری ازاین دولتها و نیروهای همچون داعش ( انقلابیون عشایر سنی عراقی ) دارد و به طور رسمی از آنها حمایت و جانبداری میکند .

بعد از نمایش بورژه و فضاحت بار آمده توسط ترک الفیصل خوب بود شیر همیشه خفته یکبار هم شده سرش را از سوراخ موشی که در آن رفته بیرون میاورد و خبر مرگ از زبان ترکی الفیصل را تکذیب یا تائید میکرد تا هواداران و اعضای زوار درفته کمی جان میگرفتند و مریم قجر را نیز را هم کمی از خجالتی روز میتینگ بورژه در میآورد چقدر مضحک بود مریم آنجا چقدر برای سلامتی مسعود دعا کرد و ترکی الفیصل با یک جمله کوتاه و تکرار آن تمامی آبروی نداشته مریم را به تاراج داد . از طرف دیگر وقتی آدم هیجان و اشتیاق مریم رجوی را در مطرح شدن در این ملاقاتها و دیدارها را میبیند انگشت بدهان به این فکر میکند کجای کار لنگ است چرا کسی در مناسبات و غیر مناسبات مریم رجوی را جدی نمیگیرد .چرا مریم رجوی مجبور است مرگ یا زنده بودن مسعود رجوی را در مناسبات و بیرون از مناسبات مخفی کند , این سوراخ موش چه حکمتی برای این فرقه دارد که این فرقه دو دستی آنرا چسبیده است ؟ و هزاران سئوال دیگر از جمله دیدار ابومازن با مریم رجوی آیا باز تکرار اشتباهات رئیس تشکیلات خودگردان در بدعت با فرقه تروریستی و همسو شدن با آل سعود است . آیا رابطه ای بین دیدار ترکی الفیصل و متعاقب آن دیدار محمود عباس با مریم رجوی وجود دارد آیا محمود عباس با توصیه سعودیها حاضر شده است با مریم رجوی دیدار کند یا این دیدار رابطه ای با شکست داعشیها و تروریستها در حلب داشته و دارد و آل سعود بخاطر شکست سیاستهای کلانش در سوریه اینطور میخواهد به مخاطب خود پیام دهد که دشمنی من ادامه خواهد داشت و با شکست داعش و تروریستهای تحت حمایت من درعراق وسوریه دشمنی پایان نخواهد یافت و این اعلان قطب بندی جدید در جنگ فرقه ای منطقه است و چرا مجاهدین در این جنگ وارد قطب وهابی و مرتجع شده است ؟ وچرا مجاهدین از این سیاست دست برنمیدارند ؟ اینجا مهمترین سئوال این است که مریم چه وزنه ای است ؟ که میبایست محمود عباس او را در جریان آخرین تحولات منطقه خاورمیانه بخصوص مسائل فلسطین و طرح فرانسه برای سازش مطلع میکرد و متقابل آن مریم رجوی نیز محمود عباس را در جریان اجلاس سالانه خود که اخیرا در پاریس با حضور ترکی الفیصل رئیس اطلاعات پیشین عربستان برگزار شد قرار دهد .

البته برای مشتبه نشدن امرباید گفت که مریم رجوی هیچی نیست و در دنیای سیاست توان هیچ تغییر را ندارد فرقه رجوی آنزمان که بیش از دوهزارسلاح وزرهی داشت هیچ کاری نتوانست تحت حمایت صدام حسین بکند در نهایت فرقه رجوی با خفت و خواری مجبور به خلع سلاح شد بخاطر اینهم شوهر فراری مریم برای عدم جوابگویی به تمامی شکستهایش در سوراخ موش مخفی شده است .

میر باقر صداقی انجمن ایران ستارگان

انتقاد شدید گروه‌های فلسطینی به دیدار محمود عباس و مریم رجوی

ده گروه فلسطینی اطلاعیه ای در محکومیت این دیدار صادر کردند

پیوند رهایی
لینک به منبع

اظهار نظرهای سیاستمداران و مسئولان جنبش فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین و دولت فلسطین و تحلیلگران مبنی بر نتایج منفی این دیدار برای فلسطین و عوامل پشت پردۀ آن:

این دیدار بدون اطلاع کمیتۀ مرکزی جنبش فتح و کمیتۀ اجرائی ساف و هیأت دولت فلسطین بوده است

ده گروه فلسطینی با انتشاربیانیه‌ای از دیدار رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین محمود عباس با رهبر سازمان مجاهدین خلق مریم رجوی در پاریس به شدت انتقاد کردند. این گروه‌ها ادعا می‌کنند این دیدار به درخواست عربستان سعودی انجام شده است.

جمعی که خود را “ائتلاف گروه‌های مقاومت فلسطینی” معرفی می‌کند در بیانیه‌ای که شامگاه دوشنبه ۱۱ مرداد/ ۱ اوت در دمشق منتشر شد دیدار محمود عباس با مریم رجوی، از رهبران سازمان مجاهدین خلق را “عملی دیکته شده از سوی عربستان سعودی” خواند.

رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین که روز شنبه برای ملاقات با جان کری، وزیر خارجه آمریکا به پاریس سفر کرده بود، شامگاه همان روز با مریم رجوی نیز دیدار و گفت‌وگو کرد.

ده گروه فلسطینی در بیانیه خود دیدار محمود عباس و مریم رجوی را تلاشی در جهت “سنگین کردن کفه ترازوی توازنات علیه محور مقاومت و ایران” توصیف کردند.

در این بیانیه آمده است: «ملت فلسطین هیچ منفعتی از چنین دیدارهای دیکته شده‌ای نمی‌تواند داشته باشد، بلکه [این دیدارها] می‌تواند به خنجری به روابط فلسطینی ایرانی تبدیل گردد.»

امضاءکنندگان بیانیه می‌گویند کمک‌های جمهوری اسلامی به “مسئله فلسطین و مقاومتش” فراتر از هر کشور عربی است، در حالی که دیدار محمود عباس با کسانی که “اپوزیسیون ایران” خوانده می‌شوند بیشترین زیان را به این مسئله وارد کرده و بیانگر میزان سقوط و وابستگی سیاسی تشکیلات خودگردان فلسطین است.
در میان این گروه‌ها نام جریان‌های چپ‌گرایی چون حزب کمونیست انقلابی فلسطین و جبهه دمکراتیک برای آزادی فلسطین و تشکل‌های اسلام‌گرای افراطی چون جنبش جهاد اسلامی و حماس نیز به چشم می‌خورد.
سیاستمداران و تحلیلگران فلسطینی ضمن محکوم کردن دیدار اخیر رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با رهبر سازمان مجاهدین خلق تاکید کردند محمود عباس با خیانت به جبهه مقاومت ضدصهیونیستی به دنبال جلب رضایت عربستان و بقای طولانی‌تر در قدرت است.

در رام الله، دیدار «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با «مریم رجوی» رهبر سازمان مجاهدین در پاریس با موج گسترده تقبیح از سوی سیاستمداران و تحلیلگران فلسطینی همراه شد.
به گفته منابع فلسطینی، «محمود عباس»، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در این مرحله به دنبال اختلاف افکنی با ایران است تا با جلب رضایت عربستان بقای خود در منصب ریاست تشکیلات خودگردان را برای مدت طولانی‌تری تضمین کند بخصوص که در برهه اخیر گزارش‌های صهیونیست‌ها درباره پایان دوره سیاسی محمود عباس بیشتر شده است.

مطبوعات اسرائیلی اخیرا جایگزین‌هایی را برای محمود عباس پیشنهاد دادند که این امر اصرار رئیس تشکیلات خودگردان برای نزدیک شدن هر چه بیشتر به سعودی‌ها را به همراه داشت تا برای مدت بیش‌تری در قدرت بماند.
یکی از رهبران جنبش فتح در خصوص دیدار عباس با رجوی گفت: از این اقدام محمود عباس متعجبیم او باید پس از بازگشت از سفر دوره‌ای خود به خارج از فلسطین به کمیته مرکزی فتح درباره دلایل ملاقات خود با رجوی توضیح بدهد.

این رهبر فتح که خواست نامش فاش نشود، افزود: دیدار مذکور به نفع آرمان فلسطین نبوده و خلاف اصول ما در جنبش فتح است که با مداخله در امور داخلی کشورها مخالفیم غیر از اینکه شخص محمود عباس، کودتاچیان در ترکیه را محکوم کرد بنابراین کودتاچیان علیه ایران نزد ما پذیرفتنی نیستند.
«خلیل اللحام»، عضو تشکیلات خودگردان نمایندۀ پارلمان فلسطین با چند نمایندۀ دیگر به تشویق از سوی عزام الاحمد رئیس فراکسیون فتح در پارلمان فلسطین که سابقۀ دیدار با مسعود رجوی در عراق را دارد در اجلاس سالیانه اخیر سازمان مجاهدین در پاریس حضور داشت.
این عضو رهبری فتح با بیان اینکه کمیته مرکزی جنبش فتح اطلاعی از حضور خلیل اللحام و دیگران به نمایندگی از فتح در اجلاس سازمان مجاهدین نداشته گفت: بنده نیز مثل دیگر رهبران فتح این خبر را از طریق رسانه‌ها شنیدم و اعزام این گروه به پاریس نشانه بی عقلی کسانی بود که آنها را به این اجلاس فرستادند.
وی افزود: در سایه وضعیت بسیار بد کنونی فلسطین و همین که اسرائیل یکی پس از دیگری به دنبال ضربه به ماست نباید در راستای جلب رضایت کشور مسلمانی علیه کشور مسلمان دیگری دشمنی کنیم.
این فرد از کادر رهبری فتح ضمن انتقاد از شیوه ائتلاف تشکیلات خودگردان با عربستان گفت: هر گونه ائتلافی در منطقه که مبارزه با تروریسم اسرائیل را هدف قرار نداده و قطب نمای آن به سوی آزادی قدس تنظیم نشده جای سوال درباره آن است.

«طلال ابوظریفه»، عضو دفتر سیاسی جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین نیز مخالفت خود را با هر گونه ائتلاف منطقه‌ای که مساله فلسطین را در اولویت مسائل جهان اسلام قرار نمی‌دهد، اعلام کرد.
ابوظریفه گفت: ملت فلسطین در مرحله آزادی ملی است و به حمایت همه کشورهای اسلامی نیاز دارد چه برسد به کشوری همچون جمهوری اسلامی ایران که نقش فعال و مثبتی در حمایت از مقاومت فلسطینیان دارد.
این سیاستمدار فلسطینی نیز دیدار محمود عباس با مریم رجوی را به زیان مساله فلسطین خواند و گفت: ما پیش‌تر چنین مواضع و جانبداری از یک طرف به زیان طرف دیگر داشته‌ایم که در ازای آن مجبور به پرداخت بهای سنگینی شدیم.
وی ضمن انتقاد از تک‌روی‌های تشکیلات خودگردان در تصمیم‌گیری‌های خود ابراز امیدواری کرد که گروه‌های فلسطینی ضمن تعهد به اصل اجماع ملی از ورود به هر گونه مناقشه‌ای با کشورها خودداری کنند.
«حسن عبدو»، نویسنده و تحلیلگر سیاسی فلسطین نیز اظهار داشت: محمود عباس در گذشته بر دخالت نکردن در امور داخلی کشورها تأکید کرده و حماس را سرزنش و آن را به دخالت در مسائل منطقه متهم می کرد.
وی افزود: این در حالی است که عباس در این مرحله با دخالت‌های خود در مسائل منطقه به زیان مساله فلسطین و بر خلاف گفته‌های خود عمل می‌کند.

وی ضمن ابراز تعجب از چرخش کامل مواضع محمود عباس در قبال ایران گفت: رئیس تشکیلات خودگردان در ماه اوت سال گذشته یعنی تقریبا یک سال قبل، «احمد مجدلانی» عضو کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین را مسئول پرونده ارتباط با ایران قرار داد و مجدلانی در سفر به تهران بر اهتمام رهبران ساف برای تحکیم روابط با ایران تاکید کرد اما چه شد که همه چیز به طور ناگهانی تغییر کرد؟.

عبدو گفت: نشست اخیر عباس با رجوی به معنای اعلام ائتلاف عربستان با تشکیلات خودگردان علیه ایران است و این موضعی اشتباه و غیرقابل قبول است.

«ولید القططی»، نویسنده و تحلیلگر سیاسی فلسطین نیز گفت باید این سوال را پرسید که مردم، مقاومت و مساله فلسطین از این دیدار چه نفعی بردند.

وی افزود: سیاست خارجی تشکیلات خودگردان بر اساس اصولی است که همچون دیگر رفتارها و گفتارهای اخیر مقامات این تشکیلات قابل فهم نیست و شاید این از اسرار امنیت ملی فلسطین است که کسی جز رئیس تشکیلات خودگردان از آن خبر ندارد.

مصطفی البرغوثی وزیر سابق فرهنگ و تبلیغات دولت فلسطین و رئیس جنبش ابتکار ملی و انستیتوی اطلاع رسانی فلسطین در آمریکا در گفتگو با شبکۀ تلویزیونی بی بی سی گفت که کمیتۀ اجرائی فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین اطلاعی از این دیدار نداشتند و هیچگونه تصمیم گیری جمعی برای این دیدار وجود نداشته بلکه یک دیدار کاملا خودسرانه از سوی آقای محمود عباس بوده و احتمالا به درخواست عربستان سعودی بوده است. وی تأکید کرد که اینگونه دخالتها در امور کشورهای منطقه و وارد شدن به تشنجها و اختلافات منطقه ای بویژه بین ایران و عربستان سعودی که هر دو به جنبش فلسطین کمک می کنند و تشدید این اختلافات به سود جنبش و دولت فلسطین نیست و دولت فلسطین باید در جهت کاستن از این تشنج ها و اختلافات منطقه ای حرکت کند نه اینکه وارد آن شده و آن را تشدید نماید چرا که این کار به سود اسرائیل می باشد.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید