اعزام افراد از دوزخ لیبرتی به آلبانی ، تهدیدها و فرصت ها ـ قسمت دوم

0
787

من از دنیا دلگیرم که دستانش را روی گوشش گذاشته تا صدای ما را نشنود. درد دلهای زیادی دارم از این فراق نا خواسته که گوش شنوایی برای شنیدنش نیست. من نمیدانم شکایت این دنیای بی قانون را کجا مطرح کنم؟! من بدنبال انصاف وعدالتم اما دنیا گویی علاوه بر ناشنوایی دچار نابینایی و زبان بستگی مادام العمر هم شده است…

گفتگوی سایت نیم نگاه و خواهران ایران پور ، اعزام افراد از دوزخ لیبرتی به آلبانی ، تهدیدها و فرصت ها ـ قسمت دوم

سه شنبه نهم شهریور ماه ۱۳۹۵

http://www.nimnegah.org/farsi/?p=20410

قسمت اول گفتگو با خواهران ایران پور

آرش رضایی : به زودی همه ی ساکنین لبیرتی به آلبانی منتقل خواهند شد و دو برادر شما هم جزو نفرات انتقالی هستند به نظر شما وقتی ساکنین لیبرتی به آلبانی منتقل شدند چه فرصت ها و چه تهدیدهایی برای خانواده ها پیش خواهد آمد؟

ماه منیر ایران پور: مهمترین فرصتی که با تخلیه ی لیبرتی به دست می آید امنیت کامل بچه هاست که از کشور جنگ زده و ناامن عراق حداقل جان سالم به در می برند.

من واقعا نمی دانم شرایط آلبانی چگونه است. چون خودم هنوز آن جا نرفته ام  و وضعیت آن جا برای خود من  هم  هنوز مبهم است .اما خانواده ها تحلیل های متفاوتی دارند.

من حدس می زنم چون آلبانی در قاره ی اروپا واقع شده  است فرصت پیگیری برای خانواده ها از نظر مطالبات حقوق بشری بیشتر فراهم باشد ، از آن گذشته چون علی الاصول بچه ها به صورت نفر به نفر ویزا گرفته اند و رفته اند یعنی پناهندگی انفرادی گرفته اند شانس جداشدنشان آنجا بیشتراست. کما اینکه شاهد جدا شدن برخی در هفته ی گذشته بوده ایم. پس این یک فرصت است هم برای خانواده ها و هم بچه ها. اما ازاین نظر که تبعا سفر به اروپا هم به جهت مسافت و هم هزینه برای خانواده ها سخت تر شده به نظرم یک تهدید است.

هما ایران پور: من مدام به فاصله ای که بیشتر شده فکر می کنم. البته باید رفت و شرایط آلبانی را دید و بعد نظر داد. من فقط برادرانم را آزاد و رها می خواهم نه برای خودم بلکه به خاطر خودشان. همین و بس…

و اینکه چرا هیچ کس زبان ما را نمی فهمد. دلتنگ برادرانم هستم. فقط همین. پانزده سال است مدام به لحظه وصال فکر می کنم. این لحظه هم زیباترین رویای من شده که پس از سالهای دور و دراز انتظار به کابوسی بزرگ تنه میزند.

راحله ایران پور: من رفتن برادرانم به آلبانی را به فال نیک می گیرم زیرا من اعتقاد دارم تا زنده هستیم امید هست و فقط مرگ است که چاره ندارد. همواره نگران سلامتی و جان دو برادرم در کشور جنگ زده و ناامن عراق بودم. الان دست کم دیگر حمله موشکی آنها را تهدید نمی کند. همچنین آب و هوای آلبانی بهتر از عراق است و از آن تابستانهای سوزان خبری نیست.

الان برادرانم در منطقه نظامی بغداد نیستند و همه اسیران فرقه به صورت متشکل در یک محیط نیستند. دست کم بین چند ساختمان چند طبقه تقسیم شده اند در جاهای مختلفی از تیرانا پایتخت آلبانی. کشور آلبانی هم هفتاد در صد مسلمان دارد و من از جهت این حداقل مشترکات با آن ها، خوشحالم.

ولی خوب چیزی که مرا نگران می کند نداشتن روابط دیپلماتیک بین ایران و آلبانی است و این که آیا ما می توانیم ویزا بگیریم و به این کشور برویم یا نه. با همه ی این احوال چون آمار جدا شده ها در آلبانی بسیار بالاست و از هر صدنفر بیش از ده نفر جدا می شوند من به رفتن برادرانم به آلبانی در مجموع خوش بین هستم.

 

خواهران ایران پور

هما ایران پور: من از دنیا دلگیرم که دستانش را روی گوشش گذاشته تا صدای ما را نشنود. درد دلهای زیادی دارم از این فراق نا خواسته که گوش شنوایی برای شنیدنش نیست. من نمیدانم شکایت این دنیای بی قانون را کجا مطرح کنم؟!

من بدنبال انصاف وعدالتم اما دنیا گویی علاوه بر ناشنوایی دچار نابینایی و زبان بستگی مادام العمر هم شده است…

ماه منیر ایران پور: البته من دیشب خواندم که کشور ما به آلبانی سفیر اعزام کرده است اما نمی دانم واقعا ایا آلبانی در ایران سفارت خانه دارد یا نه. ظاهرا قبلا نداشته و این کار را برای خانواده ها سخت تر می کند. اما من هم، من حیث المجموع خوشبین هستم.

نرگس ایران پور: خیلی سخته… سؤال تان و خیلی کلی ، اما قطعا سفر به آلبانی برای تمام خانواده ها میسر نیست.. و نمی شود پیش بینی کرد که فضای حاکم بر آن جا چه طور خواهد بود درست مثل زمانی که اسرا از اشرف به لیبرتی منتقل شدند به نظرم زمان می برد تا چند و چون این قضیه روشن بشود. در کل همین که اسرا از فضای ناامن عراق و گرمای سخت جانفرسای آن جا راحت شدند جای خوشحالی دارد و این که آن جا کمتر حالت حصر و زندان وجود دارد وشنیدم که اسرا ارتباط بیشتری با دنیای بیرون دارند و این شاید در لحظه جرقه ای ایجاد کند در ذهن هرکدامشان برای بیداری و جداشدن و نجات از فرقه و برادر های من هم از این قاعده مستثنا نیستند….  ولی شرایط برای خانواده ها سخت تر شده  است و تا الان که امکانی برای سفر وجود ندارد.

آرش رضایی : خب این سوال رو دوست دارم از هما بپرسم.

هما شما فرمودین : ” من مدام به فاصله ای که بیشتر شده فکر می کنم. البته باید رفت وشرایط آلبانی را دید و بعد نظر داد. من فقط برادرانم را آزاد و رها می خواهم نه برای خودم بلکه به خاطر خودشان. همین وبس…”

اما وقتی من این قسمت از پاسخ شما رو می شنوم پرسشی در ذهن من ایجاد می کند و آن  این که نظام سیاسی حاکم بر ایران از سال ۱۳۸۲ به بعد و بعد از سرنگونی رژیم صدام و انجمن نجات یک نهاد حقوق بشری و مستقل و متشکل از جدا شده های فرقه مجاهدین و نیز خانواده ها در سراسر ایران  طی این ۱۳ سال تلاش وافری برای رهایی و نجات افراد از اسارت تشکیلاتی فرقه رجوی داشتند که نمونه های زیادی می توان ذکر کرد، حال سوالی که در ذهن ایجاد شده به خصوص در باره دو برادر شما با توجه به فضای بعد از سرنگونی رژیم صدام و انتقال افراد از قرارگاه اشرف به لیبرتی و سپس به آلبانی و حضور کمیساریای عالی امور پناهندگان در لیبرتی و آلبانی ، هر گاه افراد و دو برادر شما اراده کنند می توانند از اسارت فرقه رجوی خارج شوند اما این کار را نکردند چرا؟ مقصر در این میان کیست؟ چه کسی است واقعا؟

هما ایران پور: تا وقتی برادرنم را در یک فضای امن و آزاد ملاقات نکنم هیچ پیش بینی ندارم. من آزادی برادرانم را می خواهم فقط همین. من مسؤول رسیدگی به تقصیر مقصرین یا کشف آنها  نیستم. فقط هر فردی ولو اندک دستی بر این آتش فراق داشته را به خداوند  واگذار  میکنم. آلبانی انتخاب من یا برادرانم یا کشورم نبوده پس باید ببینیم چه پیش می آید برای منتقل شده ها.

 آمنه ایران پور: شما دو مسأله رو مطرح کردید:

اول اینکه چرا برادران شما از فرقه خارج نمی شوند..

دوم مقصر کیست؟

من به ترتیب عرض می کنم: چرا احمد و رضا خارج نمی شوند؟

خودشان  را که الان پانزده سال است ما ندیده ایم که دقیقا بدانیم ، اطلاعات ما هم از طریق جداشده هاست و گمانه زنی ها و تحلیل هایمان بر اساس شرایط داخلی فرقه. پس با این اوصاف من می گویم اطلاعات برادران من از فضای خارج از فرقه ناقص است. آنها به دلیل جهل نسبت به واقعیت از بیرون آمدن می ترسند و این کاملا طبیعی است و این که آنها چون دو نفر هستند به هم وابسته هستند و باز طبیعی است که بدون هم نتوانند  ریسک کنند و خارج بشوند. این پاسخ بخش اول سؤال شما.

بخش دوم این که مقصر کیست؟

اگر بخواهم عمقی به مسأله و ریشه های آن بپردازم بدون توضیح و فهرست وار، اول سیستم تعلیم و تربیت، دوم رسانه های جمعی و از جمله صدا و سیما مربوط به بخش قبل از ورود برادرانم به فرقه مقصرند. اما اکنون من مقصر اصلی را سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان و دولت عراق می دانم که می توانستند ملاقات بدهند ولی نه تنها ملاقات ندادند بلکه مانع تراشی هم کردند.

 

1آرش رضایی

راحله ایران پور: ببینید من اکنون نزدیک به پانزده سال است که برادرانم را ندیده ام شاید نتوانم به قطع و یقین درباره دیدگاه های اکنون آن ها حرف بزنم ولی قدر مسلم این که من باور دارم برادران من بدون داشتن هیچ گونه دیدگاه سیاسی، بدون مطالعه در باره تاریخچه فرقه رجوی در قبل و بعد از انقلاب ، با شیادی عده ای از هواداران سازمان و نیز افرادی که با قاچاق جوانان از کشور و تحویل آن ها مبالغ هنگفتی از فرقه دریافت می کرده اند سر از آنجا در آوردند. اگر آن ها برادران من و فرزندان پدر من هستند، اگر من شاهد به دنیا آمدن و بالیدنشان بوده ام اگر در دامان پر مهر مادر من رشد کرده اند ، آنها دانسته به این سازمان پا نگذاشته اند و فریب داشتن یک زندگی رویایی که آرزوی هر جوانی است آنها را به این پرتگاه سوق داده است.

آنچه باعث شده با همه تلاش های فعالان حقوق بشر باز هم برادران من بیرون نیایند و جدا نشوند، در درجه اول حساسیت سازمان بر روی آنهاست و تمرکز بسیار شدید سران فرقه بر شست و شوی مغزی مداوم آنها.

زیرا ما از ابتدا یک خانواده فعال در زمینه دادخواهی به سازمان های بین المللی بوده ایم و حفظ دو برادرم برای سازمان حیثیتی شده است. دو برادر من هنرمند و نوازنده و جوان و زیبا هستند و سازمان برای استفاده های تبلیغاتی از آن ها به آنها نیاز دارد و همه تلاشش را می کند تا آن ها را از دست ندهد. برادران من از بیرون آمدن و شکنجه و مرگ به شدت می ترسند و هنوز نتوانسته اند قید جانشان را بزنند و بگویند آزادیمان را ولو شده با جانمان تاخت می زنیم. برادران من کبوتران جفت هستند،.با غیرتند، عاشق هم هستند و نمی توانند یکدیگر را تنها بگذارند. حتا اگر یکی از آنها نسبت به تشکیلات دلسرد شده باشد، موضوع بودن آن دیگری نمی گذارد به تنهایی برای فرار و جدایی اقدام کند. برادران من از قضاوت شدن به وسیله خانواده و آشنا و فامیل می ترسند و مجموعه این عوامل دست به دست هم داده است تا آن ها منتظر بعد و اتفاقات بعدی باشند و همچنان در جدا شدن تعلل کنند.

ولی بدون شک ما، خواهران ایران پور، با نیروی عشق و امید آن ها را از سوراخ مار بیرون خواهیم کشید و آنها به زودی شاهد آزادی را در آغوش خواهند کشید ، چرا که عشق بر نفرت پیروز است و ما سپاه عشقیم…

نرگس ایران پور: بارها این سؤال از من پرسیده شده است؟

 اما جواب من ، من دقیقا نمی دانم از چه تکنیک های مغزشویی درون سازمان (فرقه رجوی) استفاده می شود ولی قطع به یقین هرچه هست انسان ها را تبدیل به موجودات مسخ شده ای می کند که همه چیز حتی قدرت تصمیم گیری را از آن ها می گیرد آن ها را تبدیل به موجوداتی می کند که فقط وجود دارند و کور و کر و بی احساسند.

یعنی برادرهای من که اوج غیرت و مردانگی بودند حتی احمد رضا با آن سن کمش… برادرهایم حتی اجازه نمی دادند کسی در محل زندگی مان خواهرها را به اسم کوچک بشناسند و ببینید حالا فرقه چه بلایی بر سر آنها  آورده که خواهرهایشان از سربازهای عراقی کتک می خورند و عین خیالشان نیست… بعضی وقتها می گویم حاشا به غیرتت رضاجان…. حاشا به غیرتت احمد جان… چه طور دیدید به پای مادرمان سنگ زدند و گلوی آن ناجوانمرد را نجویدید.

و دوم این که برادرهای من همیشه پشت همدیگر بوده اند هر سه… واین که این دونفر توی هر لحظه که تصمیم به فرار می گرفته اند نگران نفر دوم بوده  اندکه چه بلایی سرش خواهد آمد و به خاطر مناسبات درون سازمان حتی شاید این دو نفر نتوانند به هم اعتماد کنند و باهم طرحی برای خروج داشته باشند… یعنی آن جا حتی برادر به برادر اعتماد نمی کند… و بدتر این که شنیدیم که دو برادرم در مقرهای جداگانه نگه داری می شدند و خیلی کم با یکدیگر تماس یا ارتباط داشتند.

 لینک مرتبط :

http://www.nimnegah.org/farsi/?p=20410

گفتگوی سایت نیم نگاه و خواهران ایران پور ، دوزخ لیبرتی

فرقه مجاهدین

_______________________________________________

محمد حسین سبحانی : پرداخت بدهی ” امپریالیسم ” به مجاهدین خلق

آرشیو موضوع : تحقیق و پژوهش

کریم غلامی:نگاهی به فرار خفت بار سران مجاهدین از „کانون استراتژیک مبارزه مسلحانه

مجاهدین در ایران آتش جنگی را به راه انداختند که نهایتا خودشان در این آتش سوختند. وضعیت کنونی مجاهدین چنان شده که با اسم های جعلی در حال فرار از „کانون استراتژیک مبارزه مسلحانه هستند!“. بی شرافتی رهبران و سران مجاهدین در آن است، وقتی که وضعیت برای خودشان خطرناک می شود، با هواپیمای خصوصی پا به فرار …

در ذهن یک داعشی چه می‌گذرد؟

 برنامه داعش برای حمله به غرب و مناطق خارج از عراق و سوریه چیست؟ دیدم در فرانسه، بلژیک، ترکیه، لبنان و دیگر جاها چه کرده است. برادرانمان در اروپا، آمریکا و کل دنیا مشغول آماده کردن سورپرایزهایی هستند. آنچه قبلاً انجام داده‌ایم در مقایسه با این سورپرایزها شبیه یک جک خواهند بود. {literal}{{/literal}شبکه اروپایی داعش که …

بمب‌گذار دفتر نخست‌وزیری که بود و چه شد؟

چند هفته پس از انفجار نخست‌وزیری در شامگاه ۲۲ شهریور ۱۳۶۰ آیت‌الله املشی، دادستان کل کشور در تلویزیون حاضر شد و مسعود کشمیری را به عنوان عامل انفجار نخست‌وزیری معرفی کرد. آیت‌الله ربانی املشی گفت: «عامل انفجار نخست‌وزیری همان شخصی بود که نام او در بین شهدا برده شد و روز اول در کنار شهیدان عزیز، رییس‌جمهوری و …

مسعود کشمیری به عنوان عامل بمب گذاری، عضو سازمان مجاهدین بوده است

البته، شکی وجود ندارد که مسعود کشمیری به عنوان عامل بمب گذاری، عضو سازمان مجاهدین بوده است. حتی سعید شاهسوندی، از اعضای سابق مجاهدین، در ۲۶ مهر ۱۳۸۶ گفته که او و همسرش مدت کوتاهی در ترکیه با کشمیری و همسرش در یک خانه سازمانی مجاهدین زندگی کرده اند. آقای شاهسوندی، همچنین، به نوشته ای در شماره مورخ …

نامه مطهری به پورمحمدی درباره فایل صوتی آیت الله منتظری

نامه مطهری به پورمحمدی درباره فایل صوتی آیت الله منتظری خبرگزاری ایسنا، تهران، بیست و هفتم اوت ۲۰۱۶:… این امر محل بحث نیست. محل بحث این است که با توجه به این که از نظر اسلام و در حکومت اسلامی حتی به چنین جانیانی و طرفداران آنها نیز نباید ظلم شود آیا شایعاتی که درباره …

محمد حسین سبحانی : پرداخت بدهی ” امپریالیسم ” به مجاهدین خلق

اما مسئله اصلی ، خروج  مسئولین ارشد مجاهدین خلق  و احتمالا  خود مسعود رجوی  از عراق، به نظر می‌رسد هم‌اکنون در یک توافق پشت پرده با همکاری آمریکا و عربستان سعودی در حال اجراست و آمریکا قرار است بدهی خود به تروریسم را بپردازد . در همین ارتباط  در دو ماه گذشته ده‌ها نفر از مسئولین ارشد فرقه مجاهدین با اسم جعلی …

ایران فانوس: کتابی که هم راه بود و هم راهنما

کتابی که هم راه بود و هم راهنما ایران فانوس، بیست و ششم اوت ۲۰۱۶:…  پس از این که جنبش اصلاح طلبی در سال ۱۳۷۶ در ایران آغاز شد و می رفت در داخل و خارج از ایران راه خود را پیدا کند و تاثیراتش را در داخل و اپوزسیون خارج نیز بگذارد، اتفاقی که …

چکیده بیانات مسعود خدابنده عضو ارشد سابق مجاهدین

 کمپ های لیبرتی و اشرف نمونه آن است. این جماعت در قرارگاه مریم در اورسوراواز یونیفورم نظامی می پوشند و کسانی هستند که قریب ده سال است از این محل خارج نشده اند. زیر خیابان بین دو قسمت قرارگاه تونل زده اند که برای رفتن از یک بخش به بخش دیگر مجبور نشوند از درب خارج شده و …

صداقی:از زیارت مخفی مسعود رجوی از مکه تا دعوت علنی از مریم رجوی برای زیارت

از زیارت مخفی مسعود رجوی از مکه تا دعوت علنی از مریم رجوی برای زیارت چه چیز فرقه کرده است میر باقر صداقی، ایران ستارگان، بیست و پنجم اوت ۲۰۱۶:…  حمایت مستقیم آل سعود از فرقه رجوی و این میهمانیهای آشکار و نهان نشان از شکست استراتژیک آل سعود در عراق , سوریه و یمن …

محتویات “تقویم کاری” دومین مرد مقتدر نازی‌ها منتشر می‌شود

مؤسسه تاریخی آلمان (DHI) مستقر در مسکو در یکی از آرشیوهای خود در سال ۲۰۱۳ به صورت تصادفی تقویم کاری هیملر را که سال‌ها در آنجا خاک خورده بود، پیدا کرد. تاریخدانان هیملر را دومین فرد قدرتمند حزب نازی، پس از آدولف هیتلر، معرفی می‌کنند. هیملر که به هنگام مرگ در سال ۱۹۴۵، ۴۵ ساله بود، برنامه‌ریز و …

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید