این نوشته ها به رنج نامه بیشتر شباهت دارد تا ظفرنامه!

0
668

اگر هدف رژیم همان بوده که شما مطرح کرده اید، با توسل به راه های مختلف ، میتوانست مانع حضور اعضای خانواده ها در پس دیوارها وموانع سخت کمپ های لیبرتی واشرف باشد که عملا چنین نشد وخانواده ها موفق به تحصن مشقت بار چند ساله ی خود دراطراف اشرف ولیبرتی شدند وبنابران ادعای اینکه رژیم نمی خواست که شما لیبرتی را ترک کنید، یک ادعای مسخره وبی پشتوانه است وغیر قابل اثبات!! با این وضع، فراری که تا آخرین روزها باند رجوی برای عدم تحقق آن به آب وآتش میزد و مصر بود که کمپ لیبرتی از استاتوی ترانزیتی خارج شده وبه دائمی تبدیل شود واین اسرا کماکان درآنجا بمانند ، قاعدتا نباید بمنزله ی شکستی برای حکومت ایران باشد و منطقا عکس قضیه باید درست تر بحساب آید!! اما گناه ما نیست که خصلت فرقوی این گروه دغلکار و دشمن منافع ملی، نشان دادن شکست ها بجای پیروزی است وهرواقعه ای را بنام پیروزی خود وشکست هر شخص وجریانی که با او زاویه دارند ، به ثبت می رسانند !!

این نوشته ها به رنج نامه بیشتر شباهت دارد تا ظفرنامه!

منبع: انجمن نجات ـ 30.09.2016

جریان سعدی وآن چوان پرروی درشانه ی او وادعاهای عجیب اش را که سعدی دربرابر آن گفته بود ” عاقلان دانند” ، خیلی ها میدانند!

این حکایت در حال حاضر درحال بازسازی شدن توسط گماشتگان قلم بدست رجوی بوده وهرکس ازاین طایفه میخواهد با نوشتن ظفرنامه ای که بتواند جای رنج نامه را پرکند ، گوی سبقت را ازدیگران بگیرد!

جریان این ظفر نامه نویسی بخاطر پوشاندن شکست بزرگ باند رجوی درباقی ماندن درعراق و انتقال مذلت بارشان به آلبانی بوده که البته ازنظر خانواده های درگیر ، یک حادثه ی خوب ازجنبه ی  حفظ جان فرزندان وبستگانشان بوده است واتفاقا برای این انتقال مبارزات سختی با سازمان داشته و پیروز میدان هم  بودند.

آقای مرتضی نامور یکی ازاصحاب این طایفه ی پررو و فرقه گرا بوده که طی نوشته ی ” و «اینچنین پولاد آب‌دیده شد»! ناله های دردآلود رژیم از «آنچه نباید می‌شد» ” ، منتشر شده در رسانه های مجازی وابسته به باند رجوی با گزافه گویی تمام چنین مطرح میکند:

” پیروزی عظیم و «غیرممکن» انتقال مجاهدین با هویت کامل سازمانی و استراکچر تشکیلاتی به انجام رسید و … ناله‌های دردآلود رژیم همچنان متناقض و گیج و گول از «آنچه نباید می‌شد» ادامه دارد “.

اتفاقا خبر این پیروزی؟؟!! باند رجوی را رسانه های رژیم مدت ها قبل اطلاع داده بودند با این مضمون که برابر تصمیمات دولت عراق، کمیساریای عالی پناهندگان و … ، هیچ فردی ازاسرای رجوی تا آخر شهریور ماه درعراق نخواهد ماند !!

بنابراین اگر صدایی درداخل شنیده شد، صدای خوشحالی خانواده هایی بود که میدانستند انتقال فرزندان گرفتارشان، هم ازنظر حفظ از خطر جسمی وهم ازلحاظ ایجاد شرایط مناسب تر برای آزادی نسبی وحتی قطعی آنها  گام بزرگی است که به جلو برداشته شده و این انتقال تحمیل شده برباند رجوی، حاصل مبارزات وصبر ومتانت قابل تحسین خودشان بوده وخلاصه هرچه بوده، اظهار ناراحتی درکار نبوده والبته ممکن است برخوردهای دیپلماتیکی برای اهداف دیگر درکار بوده باشد که ما ازاین موضوع اطلاعی نداریم.

درادامه:

” … بعد از اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا در این مورد که به‌اختصار از «حساب پس دادن مزدوران رژیم» حکایت می‌کند، همه شواهد گویای شکست مهلکی است که رژیم ابتدابه‌ساکن در تاکتیک در این زمینه خورده و درنهایت ضربه کشنده‌ای که در استراتژی «نابودی و گرفتن تلفات سنگین از مجاهدین» و تثبیت رژیم دریافت نموده “.

اگر هدف رژیم همان بوده که شما مطرح کرده اید، با توسل به راه های مختلف ، میتوانست مانع حضور اعضای خانواده ها در پس دیوارها وموانع سخت کمپ های لیبرتی واشرف باشد که عملا چنین نشد وخانواده ها موفق به تحصن مشقت بار چند ساله ی خود دراطراف اشرف ولیبرتی شدند وبنابران ادعای اینکه رژیم نمی خواست که شما لیبرتی را ترک کنید، یک ادعای مسخره وبی پشتوانه است وغیر قابل اثبات!!

با این وضع، فراری که تا آخرین روزها باند رجوی برای عدم تحقق آن به آب وآتش میزد و مصر بود که کمپ لیبرتی از استاتوی ترانزیتی خارج شده وبه دائمی تبدیل شود واین اسرا کماکان درآنجا بمانند ، قاعدتا نباید بمنزله ی شکستی برای حکومت ایران باشد و منطقا عکس قضیه باید درست تر بحساب آید!!

اما گناه ما نیست که خصلت فرقوی این گروه دغلکار و دشمن منافع ملی، نشان دادن شکست ها بجای پیروزی است وهرواقعه ای را بنام پیروزی خود وشکست هر شخص وجریانی که با او زاویه دارند ، به ثبت می رسانند !!

همچنین:

” …عظمت عملیاتی است که مجاهدین به شایستگی و کمال به انجام رساندند و رژیم رادرتاکتیک بور و کور و در استراتژی جا گذاشتند و حالا به ولی‌فقیه شکست‌خورده نشان خواهند داد که چه دماری در پهنه جهان از او و رژیم زهر خورده‌اش درخواهند آورد و انرژی بزرگ‌ترین و متشکل‌ترین تشکیلات و سازمان سیاسی تاریخ ایران که توسط رژیم و دستگاه مماشات در بیش از دو دهه به زنجیر «لیست تروریستی» و «زندان لیبرتی» کشیده شده بود چه فرجامی برای رژیم تدارک خواهد دید “.

منابع مختلف ازجمله دولت عراق، کمیساریا و … دست بدست هم دادند که با مهیا کردن چند فروند هواپیما، کل  اعضای تشکیلات رجوی را به آلبانی منتقل کنند و معلوم نیست که این انتقال چرا باید عملیات عظیمی تلقی شود؟!

البته قسمت مبهم عملیات عبارت ازچشم پوشی دولت عراق از تحت تعقیب قرار دادن تعدادی ازعناصر رهبری نظامی سازمان بود که دردادگاه های عراق پرونده ی قضائی داشتند و بقرار اطلاع،  این امر با پول سرویس های مخفی عربستان وهمکاری آمریکا انجام شد ونگذاشتند که شکایات متعدد دردادگاه های عراق مطرح و منجر به صدور حکم گردد ودراین میان ما بدرستی نمیدانیم که دولت عراق چگونه درتحلیل سود وزیان این مسئله، تصمیم به اینگونه برخورد کرد.

میماند دمار درآوردن ها که البته این امر ربطی به ما خانواده ها ندارد و مطمئن هم نیستیم که قادر به انجام چنین کاری خواهید بود!

درادامه:

” … این عملیات همچنین پروژه وزارت اطلاعات به نام خانواده مجاهدین را سوزاند وبریدگان از مبارزه را هم که جملگی مرثیه‌خوان و با قلاده وزارت اطلاعات بر گردن منتظر عزای مجاهدین بودند تا به سور بنشینند را به سوگ نشاند، دست‌مریزاد به خالق و خالقین این عملیات کبیر”!

خانواده ها بیکار ننشسته اند ومسلما برای دیدار فرزندان خود به هرکجای جهان سفر خواهند کرد ازدادن این وعده ی شیرین رهائی رجوی ها ازدست خانواده ها به معده ی شریف خودداری کنید!!

ما  به عنوان گروهی از اعضای این خانواده ها منتظر استقرار کامل عزیزانمان بوده ودراسرع وقت، راه وروش های مسافرت به آلبانی را یاد گرفته ومصدع اوقات خواهیم شد وبنابراین ازاین بابت، خوش خیالی را به کنار گذاشته وبدانید که انگیزه های ما در آزاد کردن این فرزندان مان از دستگاه مغز شویی رجوی قوی واراده ی مان پولادین است واگر خواستید دراین مورد خاص نگران باشید!

ضمنا اگر لازم است که  دست مریزادی به کسانی دراین مورد گفته شود، آنها اشخاصی غیر از ما خانواده ها نیستتند.

نهایت اینکه:

” … روزگاری درمام وطن که از بیداد شاه رها گشته بود، با چوب و چماق و دشنه و تفنگ دفاتر آن‌ها را بستند، …، تمام گروه‌ها و سازمان‌ها و تشکلات سیاسی را منهدم کردند آن‌ها شورای ملی مقاومت ایران را تشکیل دادند، در «مهد دمکراسی» اجبار به سکوت و سکونشان نمودند، آن‌ها «پرواز» را برگزیدند و درجوار خاک میهن ارتش آزادی به پا نمودند تا «برافروزند آتش‌ها در کوهستان‌ها»، … آن‌ها اما همه را پس زدند و گفتند «هیچ‌چیز نداریم الا وطن که در پیش روداریم»، شبیخون خوردند و با دستان از پشت بسته و با «کاکُل آتشفشان» ایستادند و دشمن را در تمامیتش به هیچ گرفتند، در زندانی که «لیبرتی» نامش نهادند به زنجیرشان کشیدند و مرز «آزادی» را نفی سازمانشان قرار دادند، آن‌ها نیز در جواب فریاد هیهات سر دادند و «اینچنین بود» که «پولاد آب‌دیده شد».

واین شورای ملی مقاومت به یمن خودشیفتگی ها و خودمحوری های رجوی، عمری کوتاه داشت و تتمه اش تبدیل به زائده ی این مرد تشنه ی قدرت شد واز حیز انتفاع افتاد!

وقتی این شورا نتوانست بماند، آتشی هم درکوهستان ها افروخته نشد و بجای آن، سازمان مجاهدین به زائده ی دستگاه اطلاعاتی ونظامی صدام تحویل شد وبر آرمان بنیانگذاران خود که به استقلال کشور عشق می ورزیدند، خیانتی بزرگ شد و این سازمان به باند تبهکار رجوی ودشمن منافع ملی ایران تبدیل گردید وآبدیده شدنی مشاهده نگردید.

گروهی از خانواده های اسرای فرقه ی رجوی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از بغداد تا تیرانا، سه دهه دربدری مجاهدین

آرشیو موضوع : مجاهدین خلق و خروج کامل از عراق

عاطفه اقبال: انتقال مجاهدین از عراق پایان یافت! زنده باد انتقال!

انتقال  پایان …

از اشرف تا تیرانا

رجوی به جای این که موفق شود میخ ماندن در اشرف را بکوبد؛ میخ تابوت تشکیلات استالینی و مخوف خود در اشرف را کوبید. او با آن همه امکاناتی که در اشرف داشت نتوانست تشکیلات زهوار دررفته اش را در آنجا حفظ کند. رجوی در قرارگاه وسیع اشرف برای حفظ تشکیلاتش دور تا دورش را با سیم خار …

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید