ندای حقیقت:قربانیان فرقه رجوی ـ آلان محمدی و زهرا فیض بخش ـ قسمت 7 و 8

0
1662

قربانیان فرقه (۷ و ۸) – آلان محمدی (و زهرا فیض بخش)

 zahra-feizbakhsh-killed-by-mojahedin-khalq-rajaviندای حقیقت، هفتم نوامبر ۲۰۱۶:… روابط  زنان  شورای رهبری در  شکل فرمانده و تحت مسئول پس ازگسترش  اعضای  شورای رهبری یعنی حدودا” از سال ۷۶به بعد و مخصوصا” از هنگامی که مسئولیت    آنان به عهده مهوش سپهری معروف به نسرین (مسئول اول وقت سازمان) قرار داده شد با رواج آموزش های  فرقه ای بطرز اسفباری بسیار خشک و هراسناک شده بود. سران اصلی …

قربانیان فرقه (۷ و ۸) – آلان محمدی (و زهرا فیض بخش)

قربانیان فرقه – ۷

آلان محمدی

لینک به منبع

آلان محمدی توسط مجاهدین خلق فرقه رجوی کشته شددر سال ۱۳۸۰ اتفاق دلخراش دیگری در فرقه رجوی رخ داد آلان محمدی دخترک ۱۵  الی ۱۶ساله ای بود که پدر و مادرش در کمپ اشرف بودند وی از کودکی در  آوارگی و دربدری بود زمانی که  کودکی خردسال بود نزد مادرش در کمپ اشرف بود و سپس در سال ۱۳۷۰ به هنگام جداکردن فرزندان از پدر و مادرهایشان و فرستادن آنها به کشورهای خارجی او را  هم  در حالیکه کودکی ۴-۵ ساله بود به کشورهای خارجی فرستادند حوالی سال های ۷۶الی ۷۷ که سران سازمان به دنبال جذب نیرو و زیاد کردن نفرات  بودند. به فکر بازگرداندن کودکان  افتادند. آنها اکنون کمی بزرگتر شده بودند و  بعنوان یکی از کانال های جذب نیرو  برای سازمان تبدیل شده بودند. سپس با حقه و فریب  برخی از همین کودکان را ازخارج کشور به کمپ اشرف بردند تعدادی از آنان از همان بدو ورود  متوجه  محدودیت های خفقان آور تشکیلات شده و تحمل فضای موجود را نداشتند و در رنج و عذاب بسیار بودند. آلان محمدی با اینکه  در آن زمان دخترکی ۱۴ ساله بود از همان روزهای اول بنای مخالفت را گذاشته و نمی توانست با فضای سخت و سنگین تشکیلات  فرقه ای کنار بیایدو  و بطور مستمر مشکلات زیادی با سران فرقه داشت.  او قبول کرده بود فقط برای مدتی کوتاهی (۶ماه) به عراق برود و پس از دیدار با خانواده و گذراندن یک دوره کوتاه مجددا” به خارج کشور برود ولی  افسوس که نمی دانست قدم در راه بی برگشت  گذاشته  و دیگر اجازه بازگشت به وی داده نمی شود. باری وی یکی از افراد  ناراضی بود و  بشدت زیر کنترل تشکیلات بود و  برخوردهای زیادی با او می شد.  آلان بسختی فضای تشکیلات را تحمل می کرد وعلیرغم سن کم اش که زیر ۱۸سال بود  او را در یگان های نظامی سازماندهی کرده بودند  و سلاح   های پر از فشنگ  هم در اکثر زمان ها در اختیار نفرات بود. سرانجام در سال ۸۰ و  درحالیکه ۱۶ سال بیشتر نداشت . بطرز دردناک ومرموزی با شلیک گلوله به مغزش کشته شد.

(تشکیلا ت اعلام نمود وی در هنگام پست و نگهبانی در حال بازی با سلاح  مسلح ، بعلت شلیک ناخواسته کشته شده . دخترک ۱۵-۱۶ ساله  ای که با تطمیع  دیدار خانواده به اشرف برده  و به اجبار نگه داشته بودند و هنوز به سن قانونی نرسیده در یگان های نظامی سازماندهی نمودند. به سرنوشتی دردناک دچارشد.

 چه کسی پاسخگوی این خون ریخته شده خواهد بود ؟

قربانیان فرقه – ۸

زهرا فیض بخش

لینک به منبع

سایت ندای حقیقت ندای حقیقت – ۱۶آبان ۱۳۹۵ برابر ۰۶/۱۱/۲۰۱۶

 به قلم خانم سنحابی

“خودکشی مشکوک زهرا فیض بخش”

زهرا فیض بخش توسط مجاهدین خلق فرقه رجوی کشته شد

روابط  زنان  شورای رهبری در  شکل فرمانده و تحت مسئول پس ازگسترش  اعضای  شورای رهبری یعنی حدودا” از سال ۷۶به بعد و مخصوصا” از هنگامی که مسئولیت    آنان به عهده مهوش سپهری معروف به نسرین (مسئول اول وقت سازمان) قرار داده شد با رواج آموزش های  فرقه ای بطرز اسفباری بسیار خشک و هراسناک شده بود. سران اصلی تشکیلات درهر قسمت، حیطه تحت فرماندهی  خود را ملک طلق خود دانسته و بسیار بی رحمانه با زیردستانشان تنظیم می کردند. بطوریکه بدلیل یک اشکال و یا خطای  کوچک  افراد را زیر ضرب برده و از  هیچ گونه هتاکی و بی حرمتی و فشار آوردن کوتاهی نمی کردند و  بی حرمتی ها و هتاکی ها زن و مرد نمی شناخت و همه در جلسات  چه انتقادی ویا اجرایی زیر سنگین ترین فشارها و حسابرسی کارها قرار می گرفتند بخاطر اینکه اکثرا” کارهاو وظایف تعریف شده برای هر قسمت چندین برابر حد نرمال بود همواره بهانه های کافی برای مواخذه و حسابرسی  هم وجود داشت. البته این فشارها دقیقا” ازسران بالاتر و ازطرف خود مریم و مسعود رجوی بود که لایه اول را بشدت زیر حسابرسی می بردند و آنها نیز به  همین روال فشار را بر روی زیر دستان خود تخلیه می کردند با این مقدمه می توانید درک کنید  که وضعیت و روابط نفرات با  تحت مسئولین شان  چگونه بود و همواره  فشارها و مشکلات و سرزنش های فراوانی  وجود داشت…. در آن  روزها و در بحبوبه این فشارها یکی از  زنان  بنام سیمین (زهرا) فیض بخش که در بخش اداری و سررشته داری تشکیلات رجوی  کار می کرد.  ماهها بود که در زیر فشار کار و  دعواهای مسئول مستقیم اش بود . او از فشار کار و دعواهای مستمری که داشت تحت فشار عصبی زیادی بود و بیمار شده و حدود دو هفته بستری بود در تمام آن مدت با تحقیر و  سرزنش و ادامه برخوردهای مسئولش ( محبوبه عالی) مواجه بود بطوریکه در آن وضعیت  بیماری و بستری چند بار او را بر سر کار احضار  کرده بودند.  و حتی اجازه استراحت و بستری  به وی نمی دادند نهایتا در آخرین خبری که از  او  شنیده شد دو سه روزی بود که با دعوای شدید مسئولش دربستر بیماری بود که به یکباره خبر فوت او بصورت مخفیانه و ناگهانی  به بعضی از نفرات رسید و  بدون اطلاع عمومی شبانه  او  را  از کمپ پارسیان به کمپ  اشرف منتقل کرده و  بی سر وصدا و پنهانی دفن نمودند. وی در اثر فشارهایی که به وی آورده بودند اقدام به خودکشی نموده و تنها راه نجاتش را چنین دیده بود

زهرا فیض بخش توسط مجاهدین خلق فرقه رجوی کشته شد

او هم سند دیگری از خیانت  تشکیلات رجوی شد که ادعا می کرد برای زنان  آزادی و رهایی آورده است… تا مدت ها فوتش را ازهمه پنهان می کردند. کسی که بیش از ۲۰ سال زندگی خود را درتشکیلات رجوی  فدا کرده بود . دیگر هیچ نام و یادی از وی نشد و حتی  زنان  در بین صحبت های خصوصی خود جرات نام بردنش را  هم نداشتند. این سرنوشتی بود که بدون شک برای هر کسی که کوچکترین اعتراضی به رجوی می کرد رقم زده شده بود….

 او هم چنین مادر یک دختر بود که سال ها از فرزندش اطلاعی نداشت و فرزند او  از سال ۱۳۷۰ به کشورهای خارجی فرستاده شده بود.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید