ندای حقیقت: حاصل ۳۰ سال فرقه گرایی رجوی در عراق – قسمتهای سوم، چهارم و آخر

0
1206

حاصل ۳۰ سال فرقه گرایی رجوی در عراق – قسمتهای سوم، چهارم و آخر

ندای حقیقت، نوزدهم نوامبر ۲۰۱۶:… بدنبال فرارهای متعدد و بیشتر شدن نارضایتی  ها در بین اعضا که خط رجوی را نمی خواندند او  در یک  عمل  حیرت انگیز در سال ۱۳۸۰ با تشکیل  بیدادگاهی به ریاست خودش  به مدت دو ماه تعداد زیادی از اعضای ناراضی و رده بالای تشکیلات (حدود ۴۰الی ۵۰ تن) را در مقابل ۳۰۰۰ تن از اعضای معاون بخش به بالای سازمان مورد محاکمه قرار داد … 

حاصل ۳۰ سال فرقه گرایی رجوی در عراق -سوم

 قسمت سوم

لینک به منبع

سایت ندای حقیقت -۲۵ آبان ۱۳۹۵ برابر۲۰۱۶/۱۱/۱۵

عملیات کردکشی (موسوم به مروارید)

در سال ۱۳۷۰ صدام حسین به کویت حمله کرد واکنش شورای امنیت و دخالت امریکا منجر به اخراج صدام حسین  از کویت شد همزمان با دخالت امریکا و اخراج ارتش عراق از کویت صدام با قیام شیعیان  مخالف دولت در جنوب و اکراد در شمال مواجه شد. ارتش صدام در وضعیت ضعیفی قرار داشت . پیشروی نیروها و موفقیت های نسبی  آنان درمتزلزل کردن دولت صدام  سبب مداخله نیروهای نظامی رجوی و مقابله با نیروهای کرد در شمال عراق شد. (صدام شمال عراق را به رجوی سپرد) پس از سقوط صدام  موضوع  از سوی کردهای عراقی تعقیب و به تدریج ابعاد پنهان آن برملا  شد. دو پارامتر بیش از همه نقش فرقه رجوی در سرکوب کردها را تایید می کند.

۱-بررسی رابطه سازمان با صدام و تعاملات تنگاتنگ و اهمیت ثبات صدام در بقای سازمان مجاهدین در عراق.

۲- اعترافات و اظهارات اعضایی که مستقیما در آن عملیات شرکت داشتند.

به اعتراف بسیاری از آگاهان سیاسی و اعضای جدا شده ، رژیم صدام نقش عمده و تعیین کننده ای در سازماندهی ارتش موسوم به آزادیبخش داشت. استفاده از خاک عراق و تامین تجهیزات نظامی رابطه  رجوی و  صدام را به رابطه صاحبخانه و میهمان تبدیل کرده بود. رجوی  در جریان جنگ عراق با ایران بخشی از این بدهکاری را با جاسوسی و دادن خط روانی جنگ شهرها جبران کرد. با توقف جنگ در واقع این رجوی بود که مدام و پیوسته بابت کمکهای عراق بدهکار می شد. از این بابت مشارکت او در سرکوب اکراد عراقی از دو جهت  منفعت داشت  . اول اینکه مجاهدین به خوبی بر این امر واقف بودند که با سقوط صدام امکان بقای آنها در عراق متصور نیست دوم  رجوی  الزاما برای اثبات حسن نیت استراتژیک خود با صدام و همچنین پرداخت بخشی از دیون خود به او ناگزیر بود در کنار نیروهای صدام بر علیه مخالفین او وارد جنگ شود. اعضای جدا شده بارها بر این تحلیل رجوی تاکید داشتند که به زعم او ما در قایق عراق نشسته ایم و هر کجای این قایق سوراخ شود ما هم با صدام غرق خواهیم شد. این تعبیر  به خوبی نشان می دهد که  رجوی در مقطع (جنگ اول خلیج) در خوش بینانه ترین حالت چاره ای جز مشارکت در سرکوب ناراضیان  نداشته . مضاف بر اینکه کمیت و کیفیت این دخالت نشان می دهد که رجوی  تا چه میزان صرفنظر از ضرورتهای تاکتیکی، نسبت به کردهای عراقی کینه توزانه برخورد کرده . این نقش به میزانی برجسته می شود که به اعتراف یکی از اعضای جدا شده سازمان ” صدام روی نیروهای فرقه رجوی حتی بیشتر از نیروهای گارد ریاست جمهوری حساب باز می کند و اعتماد دارد.” (اظهارات جلیلیان در فیلم مستند کردکشی.) هم چنین اعترافات شخص رجوی پس از عملیات مروارید مشارکت آنان را در این سرکوب تایید می کند.

و  تاکنون بیش از  ۲۱ تن از اعضای جداشده    طی بیانیه ها و مستندات و شواهد   خود  مشارکت  گروه تروریستی  فرقه رجوی  درآن سرکوب را اعلام نموده اند.

پس از سقوط صدام   دفترفرمانداری خالص اسامی و سمت های حدود  ۱۴۲ تن از نفراتی  که در آن عملیات مشارکت داشتند را  اعلام و تحت تعقیب اعلام کرد.

فهیمه اروانی – از سران رده یک فرقه

 مهدی ابریشمچی –  از سران رده یک فرقه

 عذرا علوی طالقانی – از سران رده یک فرقه

 عباس داوری – از سران رده یک فرقه

 مهدی برایی – رئیس اطلاعات و امنیت سازمان

 ابراهیم ذاکری – فوت کرد

 محمد سید المحدثین – رئیس بخش روابط بین الملل سازمان

 محمود عطایی – کادر ستاد اطلاعات و امنیت

 رسول خدابنده – کادر ستاد اطلاعات و امنیت

 علی خدایی صفت – کادر اطلاعاتی

 حمیده شاهرخی – فرمانده یک محور شرکت کننده در عملیات

 پری بخشایی – فرمانده پادگان اشرف در خلال عملیات

 ماندانا بیدرنگ – از فرماندهان ارتش

 کبری طهماسبی – از فرماندهان ارتش

 ثریا شهری – از مسؤلان عملیات

 مهوش سپهری – از کادرهای عملیات

 بهشته شادرو – از مسؤلان بخش روابط خارجی سازمان

 فائزه خیاط حصاری – از مسؤلان سازمان در عملیات

 فرشته یگانه –  از سران رده یک فرقه

 شهرزاد صدر حاج سید جوادی – دفتر ومشاور مریم رجوی

 زرین (فاطمه طهوری) –  مفقود

 رقیه عباسی – – از فرماندهان ارتش

 محمد سادات دربندی – رئیس بازداشتگاه های سازمان

 موسوی (فاضل) – مسؤول بازجویی

 فریدون سلیمی – کادر امنیتی و مسؤول بازجویی

 حسن محصلی – کادر امنیتی و مسؤول بازجویی

 حسن رودباری – از کادرهای ارتش

 محمد علی توحیدی – مسؤول در روابط خارجی

 فرید سلیمانی – از مسؤولان بخش سیاسی و روابط خارجی

 حسین مدنی – کشته شد

 نادر رفیعی نژاد – سکته و فوت

 احمد فروغی – رئیس دفتر سازمان در ایتالیا

 علی صفوی – از مسؤولان وابط خارجی سازمان

 محسن نادی شبستری – مسؤول در بخش روابط خارجی سازمان

 محسن رضایی – مسؤول در بخش روابط خارجی سازمان

 میترا باقرزاده – کشته شد

 زهرا مریخی – از فرماندهان ستاد تبلیغات ارتش

 زهره اخیانی – مسئول اول پوشالی

 فرح حاج یوسف مختار – از کادرهای ارتش

 زهرا گرابیان – از کادرهای ارتش

 معصومه ملک محمدی – از سران روابط

 محبوبه جمشیدی – از کادرهای ستاد امنیت و حفاظت

 زهره بنی جمالی- از مسؤولان و بخش پزشکی

 ژیلا دیهیم – از کادرهای نظامی

 محمد حیاتی(سیاوش) – کادر ارتش

 اصغر پوریا مفرد (صفر) – از سران روابط

 احمد افشار (فرزاد) – مترجم رجوی

 محسن سیاکلاه (صمد) –ستاد تخریب و انفجار

 رضا منانی (فرهاد) – از کادرهای نظامی

 حجت بنی عامری(حکمت) – از کادرهای نظامی

 عبدالوهاب فرجی نژاد (افشین) – از کادرهای نظامی

 احمد طبا – از کادرهای ستاد هوایی

 رحیم باطبی –  کشته شد

 فرهاد الفت – از کادرهای نظامی

 محسن نیکنامی (کمال) – مفقود

 فرامرز صفا (سهراب) – مترجم روابط

 حسین داعی الاسلام (علی قادری) – از سران روابط عمومی در بغداد

 محمد اقبال – مترجم نشریات عربی و از کارکنان دفتر سازمان در بغداد

 فاطمه رمضانی ( سرور) – از کادرهای نظامی

 منصوره رضایی – خلبان

 افسانه پیچگاه – از سران بخش پشتیبانی ومالی

 تراب – فرمانده بخش مهندسی رزمی

 محمد رضا مرادی نسب – از کادرهای نظامی

 محمد مرادی – از کادرهای نظامی

 نادر رشیدی – از کادرهای نظامی

 کریم رشیدی – از کادرهای نظامی

 حسن اوانی – کشته شد

 جعفر آقامیری – از کادرهای نظامی

 علی ذوالجلال –بخش اطلاعات و امنیت وسر گشت های خارج از پادگان

محمد تسلیمی – از کادرهای نظامی

 مرتضی اسماعیلیان (منصور) – از کادرهای نظامی

 پرویز کریمیان (جهانگیر) – از کادرهای نظامی

 علی فیضی رشیدی – از کادرهای نظامی و اطلاعاتی کشته شد

 رضا مرادی – از کادرهای نظامی

 محمد رضا طامحی – معاون لشکر

 سعید حبیبی – فرمانده توپخانه

 فاطمه داعی الاسلام –از فرمانده هان عملیات

 شکرالله ربیعی – فرماند ه تانک

 سعید مهدویه – فرمانده لشکر

 حمید یوسفی – فرمانده توپخانه

 مهدی مددی(جلیل) – جانشین محور

 بابک رهنورد – افسر اطلاعات

 رضا اکبری- افسر اطلاعات

 حمید رضا نصیری (داریوش)  – از فرماندهان عملیات

 سیامک  – از فرماندهان عملیات

 حسن تقدیری – فرمانده هنگ لشکر ۱۱

 افشین ابراهیمی- فرمانده هنگ لشکر ۱۱

 اکبر عباسیان – فرمانده لشکر در صحنه عملیات

 محسن امینی – فرمانده هنگ لشکر ۱۱

 فریدون سلیمی – از سران بخش امنیت

 محمد رضا موزرمی – از فرماندهان عملیات

 بتول معصومی –  از فرماندهان عملیات

 عظیم رحیم مشایی  – از فرماندهان عملیات

 احمد شاعری – از سران دستگاه اطلاعات

 فرخ سبزقبا – فرمانده تانک

 مسعود اسد – فرمانده هنگ لشکر ۴۹

 اسد حداد – فرمانده تانک

 ولی رضا اکبری – کادر نظامی

 مسعود نصیری – فرمانده تانک

 جلال تقی زاده – مسؤول بخش پشتیبانی

 علی رضا ارجمندی – فرمانده تانک

 عارف دیانت – فرمانده تانک

 علیرضا پور محمدی – فرمانده تانک

 ناصر سلیمانی – فرمانده تانک

 مهناز جدیدیان – کادر نظامی

 قدرت حیدری – فرمانده نظامی

 محسن امینی –  فرمانده نظامی

 حجت الله بنی عامری – فرمانده نظامی

 محمد جواد برومند – فرمانده نظامی

 حسن ربوبی(فضلی) – فرمانده نظامی

 علی شمس – از کارکنان اطلاعات

 داریوش دباغ – از کارکنان اطلاعات

 سعید مختاری– کادر نظامی

 محمد شعبانی همت – کادر نظامی

 غلامرضا بشارت – کادر نظامی

پروین صفایی – از سران سازمان

 زهراء مازوچیان – از سران نظامی

 احمد وشاق – فرمانده لشکر کشته شد

 اسماعیل مرتضایی – فرمانده هنگ

 حکیمه سعادت نژاد – جانشین فرمانده محور

 بتول یوسفی – فرمانده محور

 زهره قائمی – فرمانده محور کشته شد

 حشمت جوادی – فرمانده توپخانه

 جواد سلیمان جاه – فرمانده یگان تانک

 حمید اسماعیل زاده – فرمانده یگان تانک

وجیه کربلایی – خلبان – مفقود

 مژگان زمانی- خلبان از سران سازمان

 انسیه گلدوست – خلبان از سران سازمان

 فرید ماهوتی – خلبان

 مسعود فرشید – خلبان

 محمد اکبری- خلبان

 بهمن عظیم – خلبان

 هادی احدی – خلبان

 علیرضا معصومی- خلبان

 سعید زرگر – خلبان

 وحید رضا دولتشاهی – خلبان

 فاطمه علیزاده – خلبان

هم چنین فرقه رجوی اسامی ۴۰نفر از کشته شدگان خود در عملیات موسوم به  مروارید  را  اعلام می کند که  حدود ۱۴ نفر از آنان فقط در کلار کشته شدند که نشانه دیگری از  جنگ و درگیری فرقه در مناطق کردی می باشد.

اسامی بشرح زیر است

–         ولی الله عبدالله نژاد ، غلامعلی بخشی، علی فرجاد، علیرضا کرمعلی، کوشا ابراهیمی، جلیل مجریان، محمد شرف الدین، محمد کوه نشین، محمدحسین رضایی فومنی، محمدرضا آل اسحاق، سیاوش محمد نژاد، محمود کلاته محمدی، آنامحمد مرادی فرد، کامل منصوری، سید جعفر منوچهری آبکناری، مهدی صادقیان، علیرضا مولایی، ناصر گوزلی، حسین نیکنام، یونس حسینی، نادر احمدی، غلام اسداللهی، اسماعیل پوریانفر، صمد امامعلی، امیر شایان، انوشیروان ملک لی مزلقانی

–         ، شعبان خواجه نصیری، داوود شکیب شرامین، حمیدرضا داوودی احمدرضا دوست محمدی، حسن زواره ای، سهراب حمیدی کوچصفهانی

سید حسن برکاتی، سید کاظم سید امینی، سید مراد دولتیاری، شهریار شجاعتی، شهریار غفاری، شهریار ناصری، علی محمد صفری، آراسب صیادی

حاصل ۳۰ سال فرقه گرایی رجوی در عراق-۴

قسمت چهارم

لینک به منبع

سایت ندای حقیقت -۲۶ آبان ۱۳۹۵ برابر۲۰۱۶/۱۱/۱۶ 

ممنوعیت خروج از سازمان

در مرحله بعدی رجوی ضمن فرمانی از سال ۱۳۷۲ خروج نیروهای ناراضی از تشکیلات را ممنوع کرد و از ان پس به نوعی تمام ناراضیان و نیروهای آگاه  شده را در درون تشکیلاات  زندانی نمود.  افراد ناراضی متحمل شکنجه های جسمی و روانی زیادی شدند. تعداد بسیاری بعلت فرار های ناموفق به قتل رسیده و سربه نیست شدند و تعدادی نیز در اثر فشارهای  آمده  بر آنان خودکشی کردند

    بنا به  گزارش جداشدگان و شاهدین عینی تعداد افراد به قتل رسیده و      سربه نیست شده به حدود  ۱۰۰ تن میرسد

 که اسامی ۳۷ تن  ازآنان بشرح زیر است:

۱٫    نسرین احمدی

۲٫    کامران بیاتی

۳٫    خدام گل محمدی

۴٫    کریم پدرام

۵٫    فرمان شفابین

۶٫    آلان محمدی

۷٫     زهرا فیض بخش

۸٫    کمال  حیدری (موسوی)

۹٫    مینو فتحعلی

۱۰٫              مهری موسوی

۱۱٫              مرضیه علی احمدی

۱۲٫              فائزه اکبریان

۱۳٫              یاسر اکبری نسب

۱۴٫              معصومه غیبی پور

۱۵٫              احمد رازانی

۱۶٫               محمدرضا باباخانلو

۱۷٫              علینقلی حدادی

۱۸٫              داوود احمدی

۱۹٫              شمس الله گل محمدی

۲۰٫              پرویز احمدی

۲۱٫              احمد رضاپور

۲۲٫              جعفر کهزادمنش

۲۳٫              ناصر محمدی

۲۴٫              علیرضا طاهرلو

۲۵٫              مرتضی هود دشتیان

۲۶٫              محمد نوروزی

۲۷٫              مجتبی میرمیران

۲۸٫              رحیم (با نام مستعار رسول)

۲۹٫              جلیل بزرگمهر

۳۰٫              قربانعلی ترابی

۳۱٫              ندا حسنی  –

۳۲٫              محمدرضا صباحی

۳۳٫              فرهاد طهماسبی

۳۴٫              فردین مقصودی – صادق

۳۵٫              مهدی خزعل

۳۶٫              حجت عزیزی

۳۷٫              نوح مجدّم

 زندانی کردن اعضا

در یک مرحله دیکر در سال ۱۳۷۳ رجوی دست به عمل جنون آمیز  دیگری زد و حدود ۵۰۰تا ۸۰۰ تن از زنان و مردان تشکیلات  را  به بهانه ترس از ورود نفوذی   به تشکیلات ، زندانی و شکنجه نمود.  ۵۰۰تا ۸۰۰ نفر قربانی  ماه ها در زندان های رجوی زیر ضرب و شتم و شکنجه های روحی و جسمی  بودند و بنا به گفته شاهدان عینی حدود ده تن در این زندان ها کشته و سربه نیست شدند

 اسامی تعدادی از زندانیان منتشر شده بشرح زیر است:

فاطمه مهرنیا – فتانه عوض پور – عفت نجاتی –   فریبا فروغی  –  مهین لطیف  – ناهید سعادت – پروانه یزدیان  – فاطمه علیزاده –  فریده علیزاده ، مژگان محمد زمانی – زهرا احمدی  ومرضیه نوری – مرضیه رضایی – معصومه ترابی – مریم ترابی –  فرح حاتمیان –   مهری سعادت  – طوبی بزرگمهر  – میترا ایلخانی – مینا  جهانی  – صغری خان محمدی- آرزو حیدرزاده – فرانک شاه کرمی مریم سنجابی   قربانعلی ترابی – جلیل و خلیل بزرگمهر  – رضا فلاحی – سیف الله کلبی – محمد رزاقی –  محمود سعادت –  عباس صادقی – مجید مهرنیا – علی قشقاوی – عبدالکریم ابراهیمی – علی اشرفی – پرویز رنجبر –  احمد توکلی – محمد فلاح – بهمن اعظمی  – فرامرز رحیمی – شیرین رحیمی – خسرو رحیمی – رمضان زارع – علیرضا حاتمی – علیرضا پورمحمد – فرید فلاحی – فریدون اسکندری – یدالله مهدیان – ایوب مهدیان – طالب جلیلیان –  عادل اعظمی – شیرزاد جلیلی – مصطفی غنیمتی– مهرداد بزازیان –  شهرام نصیری – بهزاد علیشاهی – حمید هادی بیگی – نصرت تخم افشان و …

تعدادای  از خواهران  و برادران مجاهد! در طی این پروسه شکنجه گر و بازجوی دوستان خودشان شدند که اسامی تعدادی از آنان  به نقل از  اسامی  منتشره شده عبارتند از:

میرحسین موسوی نیا (فاضل) ،حسن  حسن زاده محصل(دو تن از مسؤلین ستاد اطلاعات) ،مجید عالمیان، مختار جنت صادقی، نریمان عزتی، سید محمد سادات دربندی(عادل)، محسن امینی ، حمید یوسفی، حجت بنی عامری(حکمت)، حسن رودباری، حسین اصفهانی، نادررفیعی نژاد،محمد رضا محدث،محمد شعبانی(باقر)، فریدون سلیمی، حسین فرزانه سا/ حسین ابریشمچی/حسن نظام الملکی/ اکبرمعینی/جواد خراسان /رسول خدابنده(رسول ای تی)شهین حائری، فاطمه خردمند، سعیده شاهرخی وفریبا خداپرستی سپیده ابراهیمی، محبوبه جمشیدی،  پری بخشایی،(شکنجه گر)    لیلا سعادت نژاد، ناهید صادقی ، کبری حسن وند، حشمت تیفکتچی، فخری امیرعلیپور، و انسیه نوید (زندان بان )

اسامی تعدادی از  افرادی که در این پروسه به قتل رسیده و سربه نیست شدند به شرح زیر است

–         ۱٫قربانعلی ترابی اهل شمال در اثر شکنجه و فشار های طاقت فرسا در میان دستان بقیه دوستانش جان سپرد (یکی از خواهرانش نیز به نام مریم ترابی دراثر شکنجه های طاقت فرسا  و  موضوع کشته شدن برادرش روانی شد)
۲٫پرویز احمدی
۳٫فرهاد طهماسبی اهل تهران که از اردوگاه حله به سازمان پیوسته بود و در نشریه ۳۸۰ در سال ۱۳۷۵ ، سازمان اعلام کرد که این فرد موقع رفتن به عملیات در منطقه مرزی توسط یک نفوذی کشته شده است.

–         ۴٫جلیل بزرگمهر اهل کرمانشاه (برادرش خلیل و خواهرش طوبی بزرگمهر  هم تحت شکنجه وآزار و اذیت بودند) وی پس از این ماجرا ناپدیدشد.
۵٫الیاس کرمی اهل ایلام
۶٫حمزه حیدری که خلبان نیروی هوایی ایران بوده و در سال ۱۳۶۸ به عراق آمده بود.(او هم نا ناپدید شد)

–         ۷٫ علی خوشحال

–         جلسات فرقه ای حوض

–          بدنبال بالا گرفتن اعتراضات و نارضایتی ها  و بیشتر شدن درخواست های خروج در سال ۱۳۷۴ رجوی  برای چند ماه کارهای مراکز و ستادها  را تعطیل نموده و بحث هایی به نام حوض شروع کرد.

–         جلساتی طولانی و همگانی که در سه سری در تالار موسوم به  بهارستان بغداد برگزار شد. در این جلسات رجوی  ابتدا  می گفت  وضعیت تشکیلاتی و موقعیت سازمان در شرایط خوبی نیست و  درموقعیتی قرار گرفته ام که یا بایستی سازمان و ارتش را منحل کنم و یا شما برای تشکیل مجدد آن تعهد سرسپاری به   بند های  انقلاب بدهید.  او شیادانه می گفت بعلت اینکه ما زمین  و حمایت ابرقدرت و پول و وسایل و تجهیزات  فوق مدرن در دنیا نداریم بایستی به نیرو و قدرت خودمان تکیه کنیم.  … ما تنها سازمان مستقل! درجهان هستیم  و کشور ابر قدرتی پشت ما نیست ، یا باید ارتش را منحل نماییم و همه بروند پی کارشان و یا اینکه شما تعهد جدید بدهید که بتوانیم مجددا ارتش را تاسیس کنیم (این بحثها درحالی می شد که   او ماهانه میلیون ها دلار پول از بابت قاچاق و فروش  سهمیه نفت عراق  نصیبش می شد و همزمان از حمایت  تمام عیار دولت صدام  برخوردار بود)

–          البته در ادامه تمامی دروغ و شارلاتان بازی هایش رو شده و در لابلای صحبت هایش  که قدرت نمایی می کرد از محفل ها و نارضایتی ها و آگاهی های جدید نیروها به وحشت افتاده و تلاش می کرد  که راه  حل سرکوب گرایانه اش را با ظاهری مناسب   ارائه دهد  او  در این نشست ها اعتراف نمود که سران از وضعیت تشکیلاتی  را ضی نیستند. وضعیت نگران کننده است. و سازمان با بحران خروج نیرو مواجه است و همه مشکلات و معضلات را به نفرات ربط داد که خوب انقلاب نکرده اند و یکسری قوانین فرقه ای جدیدی راعلام کرد  از جمله گفت

–         از این  به بعد هیچ نیروی ضعیفی در داخل سازمان تحمل نمی شود هیچکس بریده شناخته نمی شود –و هرکسی بگوید بریده است به صورت جمعی در مراکز و ستادها  بایستی او را تعیین تکلیف کرده و وادار به انقلاب نمایید!(درطی دو سه ماه برگزاری جلسات تعدادی را هم خودش در جلسات عمومی محاکمه و تحقیر می کرد)

–          در مرحله بعد اعلام کرد دیگر دیگر کسی را بعنوان اینکه بریده به خارج کشور نمی فرستیم –  او گفت تاکنون هر کس که می برید  با هزینه سازمان و تهیه پاسپورت او را به خارج کشور می فرستادیم. به همین دلیل دیگر ما کسی را به خارج نمی فرستیم. هرکس که اصرار به خارج رفتن از مناسبات کرد اولا  به مدت دوسال در خروجی ارتش  بایستی  زندانی باقی بماند تا اطلاعات او بسوزد. دوما بدلیل اینکه ورود همه افراد به داخل خاک عراق غیر قانونی بوده و هیچکس در پاسپورتش مهر ورود به عراق نخورده است، افراد طبق قوانین  ورود غیر قانونی عراق  ۸ سال نیز بایستی در زندان ابوغریب بمانند… و پس از آ ن اگر تبادلی بین ایران و عراق انجام شود آن افراد به عنوان اسیر جنگی با ایران تبادل می شوند.(به این ترتیب تقریبا فکر خروج ازسازمان از ترس جلسات جمعی و زندان مهیب ابوغریب از سر هر کسی خارج می شد )

–          و بحثی هم  حول محفل کرد یعنی ممنوع کردن دیالوگ های دونفری که افراد حق گپ و صحبت های دوستانه و دونفری را باهمدیگر ندارند.  و اظهار نظر و یا تعریف خاطرات بین افراد ممنوع شد.

 سال ۱۳۷۶تا ۱۳۸۰

در مراحل بعد حدودا از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰  در مقابله با روند اصلاحات در داخل کشور رجوی تصمیم گرفت  برای ضربه زدن به دولت اصلاحات و همینطور مشغول کردن نیروهای خود تیم های عملیاتی جدیدی تدارک ببیند در این راستا یک سری تیم های دو ، سه و تا هفت نفره برای انواع عملیات ایذایی در مراکز آماده می شدند. در نتیجه چهار سال فشار و زور زدن برای تشکیل و ارسال تیم های خمپاره زنی به ایران،  بیش از ۹۰ درصد تیم ها ضربه خوردند و دستگیر شدند و تمامی دستگیر شدگان هم با بازگشت به وطن و فرهنگ خود از سازمان روی برتافته و جدا شدند. تعداد بسیار زیادی هم بر اثر آموزش های فرقه ایی در درگیری های متفاوت خودکشی کردند و یا کشته و تلف شدند.  حدود ۵۰الی ۶۰ نفر دیگر را هم رجوی بدان شکل به کشتن داد.

–         سال ۱۳۸۰   اقدام  شنیع دیگری از  طرف مسعود رجوی و مریم قجر  انجام شد.  جلسات سهمگین محاکمه اعضای ناراضی توسط  شخص رجوی

–         بدنبال فرارهای متعدد و بیشتر شدن نارضایتی  ها در بین اعضا که خط رجوی را نمی خواندند او  در یک  عمل  حیرت انگیز در سال ۱۳۸۰ با تشکیل  بیدادگاهی به ریاست خودش  به مدت دو ماه تعداد زیادی از اعضای ناراضی و رده بالای تشکیلات (حدود ۴۰الی ۵۰ تن) را در مقابل ۳۰۰۰ تن از اعضای معاون بخش به بالای سازمان مورد محاکمه قرار داد.   اسامی یکسری از این نفرات ازجمله  آقایان «مهرداد.ف»، «مصطفی. غ»، «ابراهیم.س»، «حمید.ف»، «فتح الله.ف، »جواد.ف»، »جمال . ا«، »اردشیر … «، » حسین . م« ، »مسعود .ض «، »عبددالرحیم.. .«، »ا حسان .م «…. »اکبر. و« ، »ابراهیم. س «، »پرویز. ف« ، »ق حسین نژاد« و »مهدی فتح الله  نژاد« می باشد..به موازات  جلسات  او صدها تن دیگر  از اعضای رده پایین در جلساتی مشابه، توسط  سران بالای سازمان نظیر مهوش سپهری و فرماندهان مراکز ، بخاطراینکه در بحث های انقلاب تعلل داشته و یا بعضا” درخواست خروج  و اعلام جدایی کرده بودند مورد محاکمه و مواخذه  جمعی قرار می گرفتند.

–         پس از آن جلسات مشابهی برای محاکمه زنان به اصطلاح سرکش که زیر بار قوانین تشکیلات و ضوابط انقلاب نرفته بودند به مدت۶ الی ۷ ماه  انجام شد. کلیه زنان شورای رهبری از کار برکنار و به قرارگاه پارسیان واقع در شمال غرب بغداد منتقل  شده بودند. در آن محاکمات هم رجوی  خانم های ناراضی و متمرد از جمله  ( فاطمه غ – مهناز الف – مهری الف– مهشید ر-  زهرا الف – صدیقه ح – ناهید ط – شهلا ی – نرگس س – پوران ن و…. مخصوصا خانم مهری موسوی و مینو فتحعلی ) محاکمه گشتند.

–         ( یک سال بعد خانم مهری موسوی بدلیل اصرار بر خروج از سازمان و مینو فتحعلی بدلیل فرار از سازمان با قرص سیانور و بدستور رجوی به قتل رسیدند.)

حاصل ۳۰ سال فرقه گرایی رجوی در عراق -۵

قسمت پنجم و آخر

لینک به منبع

سایت ندای حقیقت -۲۳ابان ۱۳۹۵ برابر۲۰۱۶/۱۱/۱۳سال ۱۳۸۲

 در سال ۱۳۸۲ صدام سقوط کرد. مریم رجوی به همراه دویست نفر   لایه حفاظتی به فرانسه گریخت و مسعود رجوی برای مدتی خودش را در کوه های حمرین مخفی کرد تا بعدا که آب ها از آسیاب افتاد او هم به خارج کشور بگریزد و از  آن تاریخ از ترس جانش که تاکنون حدود ۱۳ سال است مخفی شده است

 در آن سال  بعد از  گذشت دو سه ماه از  رفتن  مریم قجر عضدانلو به پاریس   او دستگیر شد و رجوی از ترس  ادامه زندانی شدن او  و نگرانی هایی برای  دستگیری و ردیابی خودش  دستور عمل شنیع و  وحشتناک خودسوزی اعضا و هواداران را  صادر  کرد.(رجوی در یک پیام درونی خطاب به همه اعضا گفت برای آزادی مریم قجر هرکاری که بتواند می کند و هر تعداد لازم باشد بایستی جان خود را فدا کنند) در جریان آن خودسوزی های دهشتناک حدود ۲۲نفر خودرا به دستور سازمانی به آتش کشیدند

 طبق گزارش‌های منتشر شدهٔ سازمان، ۱۶ نفر در طی سه روز در شهرهای پاریس، رم، برن، لندن، اتاوا، آتن و نیکوزیا اقدام به خودسوزی کردند. این تراژدی انسانی با مرگ دو زن، صدیقه مجاوری ۴۰ ساله و ندا حسنی ۱۹ ساله که بر اثر جراحات وارده از خودسوزی جان باختند به اتمام رسید فرقه رجوی  دارای لیست از پیش تعیین شده کسانی است که برای اقدام به خودسوزی داوطلب  اجباری شدند ازبین شواهد بسیار، نامه علیرضا جعفرزاده سخنگوی رسمی سازمان مجاهدین در آمریکا به تاریخ ۲۸ آذر ماه ۱۳۶۶ که در روزنامه اتحادیه انجمن‌های دانشجویان مسلمان خارج از کشور (نشریه وابسته به سازمان مجاهدین خلق شماره ۱۲۷ صفحه ۱۱) چاپ شده رسماً اعلام می‌دارد که آماده است هر کجا که لازم باشد برای منافع سازمانی خود را به آتش بکشد. تصاویر خودسوزی‌های اعضای سازمان که بیشتر آنها را خبرگزاری‌های جهان گزارش کرده‌اند، نشانگر صحنه‌های غم‌انگیز سرنوشت اعضای فرقه  ایی است  که  دردستان رهبرش  اسیرهستند.

اسامی  افراد خودسوزی کرده منتشره از طرف سایت های فرقه به شرح زیر است:

۱- علی قاسمی : ۴۳ ساله ، خود سوزی در رم

۲- هادی محتشم  مسئول  ستادی  : ۴۸ ساله ، خود سوزی در رم

۳- مرضیه باباخانی عضو شورای رهبری::۴۲ ساله ، خود سوزی در پاریس

۴- محسن شریفی معاون    ستاد:۴۰ ساله ، خود سوزی در برن

۵- محمد وثوق ایمانی مسئول ستاد  : ۴۶ ساله ، خودسوزی در لندن

۶- حمید عرقا عضو : ۲۱ ساله ، خود سوزی در پاریس

۷- حشمت زندی ۳۸: ساله ، خود سوزی در لندن

۸- ندا حسنی عضو : ۱۹ ساله، خودسوزی و مرگ در لندن

۹- محمد ثانی مسئول  ستاد  : ۴۸ ساله، خود سوزی در پاریس

۱۰- صدیقه مجاوری عضو شورای رهبری: ۴۰ ساله، خودسوزی در پاریس مرگ در لندن

 هم چنین در سال ۱۳۸۲ و پس از سقوط صدام حدود ۵۰الی ۶۰ تن دیگر از اعضای کمپ در بمباران ها یا تصفیه های درونی تلف شدند که اسامی تعدادی از آنها بشرح زیراست.

۱٫معصومه پوراشراق ۲٫ محبوبه سوفاف ۳٫شهین حاتمی ۴٫مهرداد ابراهیمی۵٫بیژن محیطی اصل( در بمباران) ۶٫ محمودرضا کاوندی  ۷٫ سعید نوروزی ۸٫ سیاوش کیوانی ۹٫سهیل ختار ۱۰٫ غلامحسین ساعدی ۱۱٫ کمال حیدری ۱۲٫ مهری موسوی ۱۳٫مینو فتحعلی  …( در  تصفیه های درونی) ۱۴٫ پدر کریم ۱۵٫ احمد فلاحتگر ۱۶٫ نزهت ارزبگی ۱۷٫ مرضیه علی احمدی ۱۸٫ عمر دهانی ۱۹٫صادق سیدی ۲۰٫ محمدرضا احمدی دانش ۲۱٫محمد زارع زاده ۲۲٫ سهراب کوهستانی ۲۳٫صادق سیدی ۲۴٫ بیژن رحیمیان ۲۵ . اکبر فرقانی ۲۶٫ علی حافظی ۲۷٫ گل محمد امینی ۲۸ . محمدعلی ملایی ۲۹ . مهدی خرا شادی… در درگیری های مختلف با کردها و مکان های دیگر تلف شدند

۱۳۸۲الی ۱۳۸۴

از سال ۱۳۸۲  تا ۱۳۸۴ پس از سقوط صدام و تا حدودی  بدنبال کم شدن فضای  رعب و وحشت، حدود ۷۰۰ نفر  و پس از آن نیز حدود ۳۰۰ نفر از سال ۱۳۸۷ به بعد اقدام به فرار نموده  و یا با تحمل مرارت ها و شکنجه های جسمی و روحی فراوان موفق به جدا شدن از فرقه شدند.

اسامی حدود ۴۵۰تن از جدا شدگان در اینترنت منشتر شده است

 که در لینک زیر موجود است.

http://nasimerahaee.mihanblog.com/extrapage/jodashodegan

 و پس از آن نیز تا کنون نزدیک به صد تن دیگر از جدا شدگان معروف که اقدام به فعالیت و افشاگری برعلیه فرقه رجوی نمودند  جدایی خود را از این فرقه رسما اعلام نموده و دست به کارزار  گسترده  و افشاگری های متعدد علیه فرقه رجوی زدند . از جمله  اسامی برخی از آنان به شرح زیر است:

–         زهرا معینی، نسرین ابراهیمی، اسماعیل وفا یغمایی، مسعود خدابنده، مسعود بنی صدر، ابراهیم خدابنده  مرضیه قرصی، عباس صادقی، علی قشقاوی ، محمدحسین سبحانی، جواد فیروزمند، امیرصیاحی، محمد رزاقی، جعفر ابراهیمی، آن سینگلتون، حامد صرافپور، جعفر کهزادی، مهردادسلطانی، حسن عزیزی، شهروز تاجبخش، حمید سلمانی، سیروس غضنفری، مهدی نیکبخت، محمود سپاهی، امیر سپاهی، نادر نادری، قادر رحمانی، ادوارد ترمودیان، علی جهانی ، مهرداد ساغرچی،مهدی خوشحال، سعید جمالی ، میلاد آریایی،علی مرادی ، مریم سنجابی ، زهرا میرباقری، بتول سلطانی، ، شهرام و شهرود بهادری، علی اصغر باباپور، میرباقر صداقی ، عادل اعظمی، عیسی آزاده ، قربانعلی حسین نژاد، غفور فتاحیان، نادر کشتکار، منصور نظری ، بهزاد میرشاهی،  احسان بیدی، محمدرضا گلی اسکاردی، پوراحمد، داوود باقروند ارشد، رضا صادقی جبلی، کریم غلامی ، عبدالکریم ابراهیمی، علی اکبر راستگو، سیروس غضنفری،  رضا گوران، محمد کرمی. حجت سید اسماعیلی، حیدر حنیف نژاد، هادی افشار، حسن پیرانسر، عبدالرضا رستمی،  محمودرستمی. مهرداد ساغرچی، عاطفه و عفت اقبال..

 و در ادامه از سال ۱۳۸۲ و در پی سقوط صدام، دولت وقت عراق حکم خروج سازمان تروریستی مجاهدین از عراق را صادر کرد. ولی بیش از ۱۳سال رجوی و سران نابکار آن از حکم دولت رسمی عراق سرباز زده و با نیرنگ و فریب و کارشکنی های بسیاری در کشور عراق باقیماندند که نتیجه آن باز هم به کشتن دادن بیش از ۱۵۰ نفر بود.

–         در اثر لجبازی و عدم صلح با نیروهای عراقی   در نتیجه سه حمله  نیروهای عراقی و عوامل ناشناس ۱۰۲ نفر در کمپ اشرف قربانی شدند  و در ادامه لجبازی و باقیماندن در لیبرتی  بیش از ۴۰ نفر دیگر در موشک باران های لیبرتی .. تلف شدند..

–         (۱۱نفر در مرداد ۸۸ – ۳۷نفر در فروردین ۹۰ – ۵۹ کشته و مفقود در شهریور۹۲-  وبیش از ۴۰ تن در موشک باران های لیبرتی  و حدود ۵۰فوت  بر اثر سکته و سرطان و بیماری   ناشی از کار و  شرایط طاقت فرسای اردوگاه های رجوی)

سال ۱۳۸۷

–         د ر یک اقدام صلح جویانه و حقوق بشری از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۰ به مدت سه سال   خانواده های رنج دیده  و مشقت دیده اعضای دربند درپشت درب های بسته  کمپ  اشرف برای دیدن فرزندانشان در هوای سرد و گرم در کنار فنس ها به انتظار نشستند و هر  تلاشی که  توانستند انچام دادند تا بتوانند ملاقاتی با فرزندانشان داشته باشند ولی سران جنایتکار فرقه درمانده تر از آن بودند که  دلشان برای مادران و پدران پیر به رحم آید.. و در وحشت از فروپاشی تشکیلات مخوف حتی اجازه یک ملاقات کوتاه را به  آنان نمی دادند که هیچ حتی به اعضا خبر نمی دادند که خانواده های آنها ماه هاست که نگران و بی خبر از سرنوشت آنان در پشت درب های کمپ در انتظارند  آن سران خیانتکار در ریل پیشرفت کار خود بعدها دسته دسته اعضای بدبخت را مجبور به سنگ  باران و فحش دادن به پدران و مادران و خواهران …  خود کردند.

–         حکم مرگ خانواده ها صادر می شد. به آنها فامیل الدنگ خطاب می شد/ اعضا مستقر در تشکیلات به سگ  ها و گربه ها تشبیه می شدند ( رجوی می گفت هر سگ و گربه ای را هم مادر و پدری زاییده  ونباید به خانواده وابستگی داشته باشید) / مادرها هند جگر خوار نامیده می شدند. و  از اعضا به اجبار خواسته می شد که به تلویزیون رفته و آنها را مجبور می کردند که به خانواده های خود دشنام و فحش داده و  از خانواده برائت طلبند……!

–          سرانجام شورای خود ساخته

شورای پرطمطراق بصطلاح ملی و مقاومت رجوی هم سرنوشت بهتری از سازمان فرقه ایش نداشت

اولا اینکه رجوی در طی سالهایی که ماهیت فرقه ای و نفاق سازمان روشن می شد هر ساله تعدادی از اعضای اصلی آن را از دست می داد

و دوما اینکه در فاصله سال های ۱۳۷۲تا ۱۳۷۶ رجوی به طور مضحکی حدود ۴۰۰تا ۵۰۰تن از اعضای فرقه را عضو شورا نمود بطوریکه دیگر شورا  و  فرقه رجوی تفاوت آنچنانی با هم نداشتند و فرمانده مطلق در همه جا رجوی بود.  تعداد بسیار محدودی عضوغیر سازمانی شورا با  تطمیع و حقوق های ۷،۸ هزار دلاری (بنا به اعتراف مریم قجر ) بناچار باقی مانده بودند.

 در همان سال های اولیه و بسرعت بیش از ۹۵درصد اعضا اصلی و غیر سازمانی که در تاسیس اولیه شورا بودند با شناخت ماهیت دیکتاتوری رجوی از آن جدا شدند. که اسامی شخصیت ها و سازمان ها بشرح زیر است.

–         بنی صدر بتاریخ ۱۳۶۲ ( ۲۴ مارس۱۹۸۳ ) رسما جدایی خود را اعلام کرد.

–         جبهه دمکراتیک انقلابی زحمتکشان در سال ۱۳۶۲، حزب دمکرات کردستان ایران درسال ۱۳۶۴، شورای متحد چپ به نمایندگی مهدی خان بابا تهرانی در سال ۱۳۶۴،

–         حزب کار ایران( طوفان ) …

–          جبهه دمکراتیک ملی ایران به نمایندگی  هدایت‌الله متین دفتری، و خانم مریم متین دفتری در سال ۱۳۷۷

–         آقای ایرج شکری در دهه ۸۰ از شورا خارج شد.

خانم فریبا هشترودی که دو سه سالی به عضویت شورا درآمده بود با مشاهده وضعیت انحصارطلبانه رجوی   از آن خارج شد.

–         در ادامه خروج ها در سال ۱۳۷۵ ، تعدادی ازکادرهای قدیمی که عضو و نماینده شورا در کشورهای مختلف شده بودند آنان نیز از سازمان وشورا جدا شدند. ازجمله دکتر “مسعود بنی صدر” (نماینده شورا در آمریکا) – دکتر “بهمن اعتماد” (نماینده شورا در انگلستان) – “کمال رضائی” (نماینده شورا در هلند) – “سعید اسدی طاری” (از مسئولین روابط بین المللی درفرانسه) و …

–         هم چنین    آقای علی اصغر حاج سید جوادی،  حسن ماسالی ، فریدون گیلانی،  خانم الهه،اسماعیل وفا یغمایی دردهه ۹۰ و  کریم قصیم و محمدرضا روحانی نیز با خروج خود پرده دیگری از  پوشالی بودن شورا را کنار زده  و خود را از بند رجوی رها کردند.

–         در سال های تلخ و  حکومت دیکتاتوری رجوی بر سازمان مجاهدین شرایط حاکم بر اردوگاه ها  بسیار اسف بار و دقیقا کمتر از قلعه الموت نبود. قطع  ارتباط فیزیکی با دنیای خارج ازکمپ، عدم دسترسی به روزنامه و رادیو و تلویزیون کانال های  خبری ، تلفن و هر گونه وسایل ارتباط جمعی ممنوعیت ازدواج و حق تشکیل خانواده و ارتباط با بستگان چه در درون سازمان و چه در بیرون

–         شرکت افراد در جلسات رعب آور روزانه و هفتگی انتقادی به طور دائمی  و  زیر ضرب انتقادات مسئولین بالا جهت خرد شدن شخصیت ها  که گه گاه همراه با ضرب و شتم و شکنجه های فیزیکی بود.

–          و سال به سال محدود شدن و تنگ تر شدن فضای نفرات درون کمپ ها تا مرزی که بسیاری از نفرات برای رهایی خود از چنگال فرقه یا اقدام به خودکشی کرده و یا فرار می کردند.

بگذریم از اینکه علیرغم نام نهادن شهر بر روی  بیابان کمپ اشرف/ در این شهر! اثری از تلفن و تلفخانه و پست و تلگراف و  روزنامه و کانال های تلویزیونی و دسترسی به پلیس و مجامع حقوقی و بین المللی خبری نبو سرانجام با شرمندگی کامل در تابستان ۱۳۹۵خروج از عراق.. انجام شد.

مطالب فوق بخش هایی  از واقعیات  و خاطرات جدا شدگان از فرقه مخوف رجوی می باشد. باشد تا روزی که حقایق بیشتری عیان شود.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید