پاسخ به این سؤال را می توانیم در تحولات آمریکا پیدا کنیم. آنجا که دونالد ترامپ بیشتر برنامههایش را برای مهار چین تنظیم کرده و میخواهد پس از در دست گرفتن قدرت، فاصله اقتصاد آمریکا را با اقتصاد چین زیاد کند. کشوری که تا چند دهه پیش ۲۰۰ میلیون گرسنه داشت، امروز شانه به شانه اقتصاد اول دنیا حرکت می کند اما کار کوبا به کجا رسیده و کجای اقتصاد جهان ایستاده است؟ کوبا تازه دارد به بخش خصوصی اجازه می دهد که دکه های ساندویچی تأسیس کند و سلمانی راه بیندازد. تاکسی ها تازه چند سالی است که خصوصی شده اند و دیری نیست که مردم گوشی موبایل دست می گیرند. رائول کاسترو برادر فیدل فقید، کاری سخت پیش رو دارد. او حتی اگر پس از مرگ برادر، تعارف ها را کنار بگذارد و اصلاحات اساسی ایجاد کند، سال ها زمان می خواهد تا به اقتصاد نیمه جان کوبا، جانی تازه بدهد.
تجربه دو سوسیالیسم؛ کوبایی و چینی
محسن جلال پور ـ 28.11.2016
امروز که خبر درگذشت فیدل کاسترو را در رسانه ها دیدم، یاد روزهایی افتادم که او در اوج بود و نفوذ اندیشه های سوسیالیستی اش غیر قابل انکار.
برای سالهای طولانی، او و ارنستوچهگوارا و انقلاب کوبا الگوی بسیاری از سوسیالیستهای جهان، به شمار میرفتند. صورت آنها روی لباسهای زیادی نقش بست و راه و روش آنها در خیلی از کشورها به عنوان الگوی کشورداری دنبال شد اما الگوی اقتصادی سوسیالیسم کوبایی در نهایت به کجا رسید؟
به خاطر دارم ۱۰ سال پیش، فیدل کاسترو زمانی که قصد داشت از قدرت کناره گیری کند، در اظهارنظری غیر منتظره در پاسخ به این پرسش که آیا هم چنان معتقدید که انقلاب کوبا را میشود به دیگر کشورها صادر کرد؟ گفت: الگوی ما امروز حتی برای خودمان عمل نمیکند. (نقل به مضمون).
فیدل کاسترو اگر بر الگوی اقتصادی سوسیالیستی اش اصرار نمی ورزید، میتوانست سالها پیش صدای نارضایتی مردم را از خیابانهای هاوانا بشنود. مردمی که خود را به دریا می انداختند تا از ساختار به بن بست رسیده کوبا فرار کنند و زنانی که به خاطر فقر به تن فروشی افتاده بودند و مردانی که وقت خود را در قمارخانهها و میخانهها می گذراندند، بهترین نشانه بودند تا کاسترو عمق یک فاجعه را درک کند.
آن طرف در چین که نظامی بستهتر از کوبا داشت، دن شیائوپنگ با درک درست از شرایط، اصلاحات اقتصادی را در پیش گرفته بود و زمینه ساز تحولاتی شد که چند سال بعد، کشورش را به ابرقدرتی واقعی در عرصه اقتصاد تبدیل کرد. او چین را در مسیری قرار داد که به واسطه آن میلیونها نفر از دایره فقر بیرون آمدند.
شیائوپنگ برای چین چه کرد و کاسترو برای کوبا چه ارمغانی داشت؟
پاسخ به این سؤال را می توانیم در تحولات آمریکا پیدا کنیم. آنجا که دونالد ترامپ بیشتر برنامههایش را برای مهار چین تنظیم کرده و میخواهد پس از در دست گرفتن قدرت، فاصله اقتصاد آمریکا را با اقتصاد چین زیاد کند.
کشوری که تا چند دهه پیش ۲۰۰ میلیون گرسنه داشت، امروز شانه به شانه اقتصاد اول دنیا حرکت می کند اما کار کوبا به کجا رسیده و کجای اقتصاد جهان ایستاده است؟
کوبا تازه دارد به بخش خصوصی اجازه می دهد که دکه های ساندویچی تأسیس کند و سلمانی راه بیندازد. تاکسی ها تازه چند سالی است که خصوصی شده اند و دیری نیست که مردم گوشی موبایل دست می گیرند. رائول کاسترو برادر فیدل فقید، کاری سخت پیش رو دارد. او حتی اگر پس از مرگ برادر، تعارف ها را کنار بگذارد و اصلاحات اساسی ایجاد کند، سال ها زمان می خواهد تا به اقتصاد نیمه جان کوبا، جانی تازه بدهد.