آزادی حلب نقطه پایان بر خواب های پنبه دانه ای فرقۀ رجوی (قسمت اول و پایانی)

0
616

علی اکرامی، انجمن نجات، مرکز خوزستان، بیست و سوم دسامبر ۲۰۱۶:… از روز بعد نشستهایی تحت عنوان «ولگردی سیاسی ممنوع» درتمامی قسمت ها برگزارشد. بعد از شکست های سنگین نظامی درخاک عراق وبخصوص عملیات موسوم به فروغ جاویدان و برقراری آتش بس و بن بست سیاسی رجوی درعراق و بدنبال آن تهاجم نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا که به سرنگونی وخلع سلاح …

لینک به قسمت اول 

لینک به قسمت دوم و پایانی

آزادی حلب نقطه پایان بر خواب های پنبه دانه ای فرقۀ رجوی

نوشتۀ علی اکرامی از اعضای جدا شدۀ سازمان مجاهدین

ارتش سوریه دوشنبه شب به صورت رسمی از آزادسازی کامل شهر حلب دومین شهربزرگ سوریه از دست نیروهای تروریست مخالف دولت این کشور خبرداد.. براساس گفته خبرگزاریها شور و شادی حلب را فراگرفته و اهالی برای برپایی جشن به خیابانها ریخته اند. درحالیکه خبرگزاریها بصورت گسترده با ارسال فیلم خبر تصرف شهر حلب توسط ارتش سوریه را به سراسر جهان مخابره میکردند روز دوشنبه ۱۱دسامبر رسانه های وابسته به فرقۀ رجوی دریک ادعای مضحک وبا ذوق زدگی تمام با منتشر کردن اخبار و تصاویری از تروریست ها درداخل شهر حلب پرداخته واعلام کردند به زودی نیروهای به اصطلاح آزادیبخش، نیروهای ارتش سوریه را متلاشی خواهند کرد. رسانه های این فرقه همچنین باپخش خبری از اسارت دو پرسنل ارتش سوریه خبردادند. ولی گویی مسئولین این به اصطلاح سازمان خبر نداشتند که ظرف ۲۴ساعت شهر حلب برخلاف تمامی توهمات وخیال پردازیهای ابلهانۀ آنها آزاد خواهد شد.. البته مسئولین وسرکردگان سازمان موسوم به مجاهدین خلق درگزاف گویی ووارونه نشان دادن واقعیت ها درطی این سالیان ید طولانی دارند..فرقۀ رجوی که درسال۶۰بهدلیل عدم درک درست از شرایط عینی جامعه و روان شناختی مردم ایران دچار بلانکیست نظامی گردیده وبا این پیش فرض که باکشاندن مردم ایران به صحنه وسازماتدهی آنها جنبش مقاومت مسلحانه سراسری را برعلیه رژیم ایران شکل داده ودرمدت ۶ماه رژیم را سرنگون خواهد ساخت، بعد از به راه انداختن موج ترورهای اولیه وانفجارهای دفتر حزب جمهوری ونخست وزیری با اقدامات خشن وتلافی جویانۀ رژیم جمهوری اسلامی روبرو گردید بطوریکه در کوتاه مدت ضربات نظامی سختی دریافت کرد. بااعدام وزندانی شدن بسیاری از اعضا که درحقیقت قربانی حرکت سکتاریستی رجوی گردیدند وکشف خانه های تیمی وعدم حمایت مردمی عملا رجوی ودیگر مسئولین رده بالای سازمان فرار را برماندن وادامه مقاومت ترجیح داده وبه فرانسه گریختند. رجوی که درتدوین وتشریح اولیۀ مبارزۀ مسلحانه روی مشی مردمی تاکید کرده بود و طبق تحلیل و برآورد او مبارزۀ مسلحانه روی دوش مردم پیش خواهد رفت از فرانسه به عراق رفت تا این بار با در پیش گرفتن مشی به اصطلاح او «جنگ آزادیبخش نوین» نیروی دشمن متجاوز به خاک میهن یعنی ارتش صدام را جایگزین مشی جنگ مسلحانه مردمی کند با این تفاوت که این بارعملا رودرو و درجنگ با مردم قرار گرفت.

رجوی که عملا دچار جنون قدرت طلبی شده بود عملا برای مطرح کردن خود و اصرار بر حضورش درصحنۀ سیاسی ایران به عنوان تنها آلترناتیو به آغوش کشورهای استعماری ومرتجع منطقه پناه آورد یعنی همانهایی که روزی رجوی ادعای مبارزه با آنها را داشت. درجریان نشست های سازمانی وقتی برخی از اعضا تلویحا او را بخاطر برقراری رابطه وملاقات با ملک حسین پادشاه اردن مسئول کشتار مردم فلسطین زیر سؤال می بردند و یا از سرکوب مردم شیعۀ عراق به دست صدام وسکوت ما می پرسیدند ویا نسبت به تجاوز عراق به کویت مسأله داربودند، مسعود رجوی در پاسخ آنان میگفت: «ما باید تمامی فکر و ذهنمان را روی آزادی خلقمان در ایران متمرکز کنیم، این ولگردی سیاسی است که به اوضاع داخلی اردن ویا عراق ویا هر کشور منطقه ای دیگر سرک بکشیم و اصولا اوضاع داخلی آنها به ما ربطی ندارد، ما برخلاف رژیم ادعای صدور انقلاب وکشورگشایی نداریم و نحوۀ عملکرد رژیم ها و چگونگی برخورد آنها با مردمشان  به ما مربوط نیست، آنها درنهایت اگر از رژیم حاکم برکشورشان ناراضی باشند خودشان دست به تغییر آن می زنند، ما به جای اینکه سرک بکشیم توی اوضاع داخلی این یا آن کشور باید تمام توانمان را صرف کار ومردم خودمان بکنیم».

 از روز بعد نشستهایی تحت عنوان «ولگردی سیاسی ممنوع» درتمامی قسمت ها برگزارشد. بعد از شکست های سنگین نظامی درخاک عراق وبخصوص عملیات موسوم به فروغ جاویدان و برقراری آتش بس و بن بست سیاسی رجوی درعراق و بدنبال آن تهاجم نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا که به سرنگونی وخلع سلاح سازمان منجرشد، رجوی که می دید عملا از صحنه سیاسی و نظامی حذف شده و دیگر در تعادل قوا به حساب نمی آید، عملا به ولگردی سیاسی که روزی خودش آن را ممنوع اعلام کرده بود روی آورد. تا به نحوی بگوید من نفس میکشم پس هستم. این رویکرد رجوی مرا به یاد خاطره ای از گذشتۀ بسیار دور انداخت. در آن زمان که مردم با اتوبوسهای ابران پیما وتی بی تی از خوزستان به شیراز مسافرت میکردند معمولا اتوبوس درکنار رستورانهای بین شهری توقف میکرد. درمقابل درب سرویس های بهداشتی سرایداری می نشست وچندین آفتابۀ رنگارنگ درمقابلش بود یک روز که بکی از مشتریها دست کرد تا یک آفتابۀ قرمز را بردارد سرایدار با حالت تحکم گفت: آفتابۀ آبی را بردار. مشتری با تعجب پرسید چه فرقی میکند جناب؟ مگر آب این آفتابه با آب آن آفتابه فرق دارد؟ سرایدار گفت اگرهمین را هم من نگویم پس بفرما ما چه کاره ایم؟! من باید یک حرفی بزنم که دیگران متوجه شوند من هم هستم!!… شرح حال و گذران زندگی فرقۀ رجوی هم بعد از خلع سلاح و سرنگونی صدام به این سرایدار سرویس بهداشتی مسیر خوزستان به شیراز می ماند.. به هرحال باید می گفت من هم هستم و برای عرضۀ خود به اربابان آمریکایی واروپایی وشیوخ مرتجع منطقه به مثابه یک روسپی سیاسی و در قامت یک مزدور عمل میکرد. چنین بود که سرکشی در اوضاع داخلی کشورها به منظور اعلام موجودیت و جاسوسی و دادن اطلاعات به طرف حساب های آمریکایی و منطقه ای به خصوص درمورد فعالیت های هسته ای ایران وزدن سنگ مردم کشورهای منطقه به سینه هم استراتژی وهم تاکتیک اوگردید.

درهمین راستا به دنبال برگزاری کنفرانس کشورهای امریکا، فرانسه و ترکیه ائتلاف ملی سوریه برای سرنگونی رژیم این کشور که درخط مقدم مبارزه با رژیم اشغالگر اسراییل قرار داشت شکل گرفت و احمد جربا به عنوان رئیس این ائتلاف انتخاب شد. مقر این گروه درخاک ترکیه شروع به کار کرد. احمد جربا مدتی بعد با رهبران فرانسه و آمریکا به منظورافزایش حمایت های تسلیحاتی از گروهای تروریستی دیدارکرد. در تابستان ۲۰۱۱ مریم رجوی در مقرش در فرانسه با احمد جربا ملاقات کرد. ملاقات این دو سرکرده تروریسم که باچراغ سبز فرانسه صورت گرفت عملا ادعای دروغین فرانسه وغرب در زمینۀ مبارزه با تروریسم را برملا نمود و انجام این ملاقات در کشور فرانسه خط بطلانی بر مشروعیت ادعاهای مذاکره طلبی وحل مسألۀ سوریه از طریق گفتمان سیاسی کشید. اینک با آزادی شهر حلب ضربۀ مهلکی براین ائتلاف وارد شده ودرب دکان ولگردی سیاسی و خودفروشی استراتژیک گل گرفته شد. دیگر از این به بعد حتی اربابان منطقه ای و استعماری رجوی هم برای او تره خورد نخواهند کرد.

علی اکرامی

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید