علی جهانی:در گذشت رفسنجانی و نگاهی به اراجیف مریم رجوی در این رابطه

0
423

در گذشت رفسنجانی و نگاهی به اراجیف مریم رجوی در این رابطه

علی جهانی، وبلاگ آیینه، دهم ژانویه ۲۰۱۷:… البته علت چنین افاضاتی در این شرایط اسف بار و خیم تشکیلاتی سازمان بسیار روشن و واضح هست و ایشان می خواهند بدین وسیله به نیروهای به شدت روحیه باخته مستقر در آپارتمانهای کمپ تیرانا کمی روحیه تزریق نمایند تا بلکه از موج رو به افزایش ریزش نیرویی جلوگیری کنند و از قرار معلوم این بلوف سیاسی اش تحت عنوان مرحله … 

لینک به منبع

در گذشت رفسنجانی و نگاهی به اراجیف مریم رجوی در این رابطه

 علی جهانیبر طبق اخبار رسیده آقای رفسنجانی دیروز بر اثر عارضه قلبی در گذشت . همانطور که همگان در جریان هستند ایشان یکی از افراد موثر در جمهوری اسلامی بود . ایشان دو دور رئیس مجلس و دو دور هم بعنوان رئیس جمهور ایفای نقش کرده و بعدش هم در مقام رئیس مجمع تشخیص مصلحت بودند . ایشان در دوران ریاست جمهوری اش بعد جنگ ایران و عراق در ترمیم خرابی های جنگ خیلی کوشید و بخاطر همین به سردار سازندگی معروف شد . و بعد از فوت ایشان هم مقامات کشور های مختلف در گذشت شان را تسلیت گفتند .

اما در میان همه واکنش های داخلی و خارجی بخاطر فوت ایشان واکنش مظحک و تکراری مریم عضدانلو رئیس جمهور خود خوانده بسیار جالب هست . ایشان در واکنش به در گذشت آقای رفسنجانی گفته است که مرگ ایشان سرنگونی را نزدیک کرده است . واقعا خنده دار ترین حرفی هست که از شنیدنش مرغ پخته بخنده می افتد . البته اصلا جای تعجب ندارد چون این بار اولی نیست که چنین افاضات و تحلیل های آبکی از سران این فرقه بیرون می آید و در این رابطه مسعود رجوی شوهر ایشان و رهبر مفقود الاثر سازمان هم بار ها از این تحلیل های آبکی و از این تابلو های سرنگونی و سرفصل ها سخن گفته است تا بتواند بیشتر نیروهای نگون بخت را در تشکیلات استالینی اش نگه دارد و سرکارشان بگذارد .

من یادم هست که رجوی همیشه در نشستها در تایید عملیات تروریستی انفجار حزب جمهوری در هفتم تیر ماه سال شصت و کشته شدن بهشتی می گفت ما با این کار رژیم را بی آینده کرده ایم و همجنین بعد از عملیات به اصطلاح فروغ رجوی برای روحیه دادن به نیروهای روحیه باخته و وارفته و مسئله دار می آمد و در نشستها به تابلو کشی و تحلیل آبکی می پرداخت و یکی از تحلیل هایش این بود که با مرگ خمینی ما بلا فاصله برای سرنگونی می رویم و یا با روی کار آمدن خاتمی می گفت خاتمی جام زهر هست و رژیم بزودی سرنگون می شود و حالا هم این خانم که سعی می کند در فقدان شوهر مفقودش نقش او را بازی کند گفته که مرگ رفسنجانی باعث نزدیک تر شدن سرنگونی می شود إإإإإإ؟؟؟؟؟.

البته علت چنین افاضاتی در این شرایط اسف بار و خیم تشکیلاتی سازمان بسیار روشن و واضح هست و ایشان می خواهند بدین وسیله به نیروهای به شدت روحیه باخته مستقر در آپارتمانهای کمپ تیرانا کمی روحیه تزریق نمایند تا بلکه از موج رو به افزایش ریزش نیرویی جلوگیری کنند و از قرار معلوم این بلوف سیاسی اش تحت عنوان مرحله تهاجم سیاسی هم که هیچ دردی از درد های بی درمان این سازمان فرقه گرا و تروریستی دوا نکرده است حالا خانم رئیس جمهور مادام العمر می خواهد از این فرصت پیش آمده بقول خودش استفاده کرده و سرنگونی را نزدیک کند . غافل از اینکه دادن اینگونه وعده های دروغین و اینگونه تحلیل های آبکی را شوهر در بدر شده اش بار ها برای سرکار گذاشتن نیروها انجام داده است ولی بجایی نرسیده است و اکنون هم دیگر نمی شود با این تحلیل های آبکی نیروهای زوار را در رفته گول زد و جمع و جور کرد .

لابد این خانم که شیادی را از شوهرش آموخته استبرای نیروهایش اکنون پیام داخلی فرستاده و گفته که این از تنایج اولیه اعلام مرحله تهاجم سیاسی هست . که آقای رفسنجانی فوت کرده است إإإإإإإ؟؟؟؟؟؟. در پایان می خواهم خطاب به ایشان بگویم که بهتر است از نتیجه اینگونه تحلیل های آبکی و شکاف زی بودن شوهر شان که منجر به وضعیت وخیم تشکیلاتی سازمان شده است پند بگیرید و از سرکار گذاشتن نیروها برای حفظ تشکیلات پوسیده اش دست بردارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سبحانی: هاشمی رفسنجانی در اوج محبوبیت مردمی درگذشت. چرا رجوی عبرت نمی گیرد؟

سبحانی: هاشمی رفسنجانی در اوج محبوبیت مردمی درگذشت. چرا رجوی عبرت نمی گیرد؟

هاشمی رفسنجانی در قدرت بود و امتحان پس داد ، قبول نشد، اما شجاع بود و خود را اصلاح می کرد. اما شما به قدرت نرسیده امتحان پس دادید و نتیجه آن خیانت و زندان سازی و زندانبانی بود. و  نزدیک 40 سال است می گویید ” مبارزه مسلحانه و خشونت طلبانه ” و برای ادامه آن خیانت می کنید و هیزم بیار جنگ و خشونت برای قدرت های جنگ ظلب هستید. آری ! ای کاش مسعود رجوی نیز در اثر خواست جامعه و مردم از خشونت دور می شد و به اعتدال و عقلانیت و حرکت های مصلحانه ، مثل هاشمی رفسنجانی ، نزدیک می شد. ای کاش فرقه رجوی هم می توانست از حصار از خشونت ساخته ، کمی بیرون می آمد تا از مردم مصلح و اعتدال طلب ایران میانه روی ، و مسالمت جویی را یاد می گرفت. اما او نمی تواند.

محمد حسین سبحانی:

 هاشمی رفسنجانی در اوج محبوبیت مردمی درگذشت. چرا رجوی عبرت نمی گیرد؟

10.01.2017 ـ ایران قلم

آیت الله هاشمی رفستجانی در گذشت. خبر کوتاه  و برای مردم ایران همه فعالان سیاسی داخل و خارج کشور غافلگیر کننده بود و در 48 ساعت گذشته تمام رسانه ای فارسی زبان و رسانه های بین المللی نقش هاشمی رفستجانی در شکل گیری و بنای ساختار و آینده جمهوری اسلامی را مورد بحث و بررسی قرار داده اند و تمام خبر های دیگر  ایران و منطقه تحت الشعاع مرگ هاشمی رفسنجانی قرار گرفته است. انبوده جمعیت و عکس ها و فیلم های منتشر شده از مراسم خاکسپاری هاشمی رفسنجانی نیز  برای همگان بویژه فرقه رجوی عبرت آموز است و….

اما مریم رجوی نیز طبق معمول در حالیکه درانزوای کامل در بین مردم و رسانه های فارسی زبان هست، خواسته از فرصت استفاده کند و بدون اینکه بگوید  مسعود رجوی کجاست، آیا زنده است یا مرده، و چرا در این ارتباط  نظری نمی دهد، اظهار فضل کرده و گفته است:

” … یکی از پایه های فاشیسم دینی حاکم بر ایران و عامل تعادل آن فرو ریخته و رژیم در تمامیت خود به سرنگونی نزدیک تر میشود. رفسنجانی در 38 سال گذشته چه در زمان خمینی و چه بعد از آن، یکی از بالاترین نقشها را در سرکوب و صدور تروریسم و تلاش برای دست یابی به بمب اتمی داشت. رفسنجانی همواره نفر شماره 2 رژیم و وزنه تعادل آن بوده و در حفظ آن نقش تعیین کننده داشته است. رژیم آخوندی اکنون تعادل درونی و بیرونی خود را از دست میدهد.”

آری! هاشمی رفسنجانی سمبل اعتدال و عقلانیت در جمهوری اسلامی بود یا بزعم شما ” وزنه تعادل ” رژیم ایران که از آن با عوام فریبی  “سرنگونی” را نتیجه می گیرید.

البته ای کاش حداقل 10 سال هاشمی رفستجانی جوانتر بود یا بیشتر عمر می کرد و شما می توانستید درس بیشتری از تغییرات شکل گرفته متاثر از جامعه از او  بگیرید. هاشمی رفسنجانی در قدرت بود و امتحان پس داد ، قبول نشد، اما شجاع بود و خود را اصلاح می کرد. اما شما به قدرت نرسیده امتحان پس دادید و نتیجه آن خیانت و زندان سازی و زندانبانی بود. و  نزدیک 40 سال است می گویید ” مبارزه مسلحانه و خشونت طلبانه ” و برای ادامه آن خیانت می کنید و هیزم بیار جنگ و خشونت برای قدرت های جنگ ظلب هستید. آری ! ای کاش مسعود رجوی نیز در اثر خواست جامعه و مردم از خشونت دور می شد و به اعتدال و عقلانیت و حرکت های مصلحانه ، مثل هاشمی رفسنجانی ، نزدیک می شد. ای کاش فرقه رجوی هم می توانست از حصار از خشونت ساخته ، کمی بیرون می آمد تا از مردم مصلح و اعتدال طلب ایران میانه روی ، و مسالمت جویی را یاد می گرفت.  رجوی! چرا تو هم مثل هاشمی رفسنجانی نمی توانی “وزنه تعادل” “اپوزیسیون” یا درون فرقه ات باشی؟ چرا پادوی  لابی های جنگ طلب شده ای؟ آیا واقعا جمعیت حاضر در حاکسپاری وی را نمی بینید؟ این جمعیت را مثل تو از لهستان و آفریقا و کمپ های پناهندگی با پول نیاورده بودند. اتفاقا بخش عمده این مردم که در خاکسپاری آیت الله هاشمی رفسنجانی شرکت کرده بودند، از طبفه متوسط و تحصیل کرده و روشنفکر جامعه بودند و بخش دیگر نیز توده های مردم بودند که به اعتدال و آرامش و گفتکو اعتقاد دارند . اما عبرتی برای تو نیست رجوی .

جمله آخر را برای رجوی می نویسم :hashmei

” وزنه تعادل ” جمهوری اسلامی مردم مصلح و مسالمت جوی مردم ایران هستند، مطمئن باش که هاشمی رفسنجانی را نیز بدون جانشین نخواهند گذاشت. کمی درنگ داشته باش، خواهی دید. اما اگر  این بار دیدی، حداقل از مردم درس بگیر.

اما چند خط دیگر…

پرده اول

من در جنگ سیاسی که به شدت بین سازمان مجاهدین و زمامداران جمهوری اسلامی در حد فاصل  1357 تا سال 1360 ادامه داشت و سرانجام به سی خرداد 1360 و  سرانجام به آغاز مبارزه مسلحانه توسط مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق منجر شد، در فعالیت تنگاتنگ تشکیلاتی با سازمان مجاهدین خلق قرار داشتم، در آن مقطع بیش از همه نفرت و کینه اعضای سازمان مجاهدین، از جمله من ، هاشمی رفسنجانی را نشانه می رفت، اگر چه دکتر بهشتی نقش برجسته تری از هاشمی رفسنجانی در حکومت ایران داشت، اما او با درایت بیشتر سخن می گفت. اما هاشمی رفسنجانی ” انقلابی ” تر ، عریان تر و خشن تر سخن می گفت و عمل می کرد و …

پرده دوم

گذشت و گذشت من به همراه دیگر نیروهای تشکیلاتی سازمان مجاهدین به عراق منتقل شدیم. ما در عراق و تشکیلات سازمان اساسا  از اخبار و رویدادهای سیاسی ، اجتماعی دور بودیم، بویژه بعد از  آنچه تحت عنوان “انقلاب ایدئولوژیک” در سال 1364 توسط مسعود رجوی صورت گرفت. باز هم گذشت و گذشت تا اینکه در سال 1367 قطعنامه آتش بس بین ایران و عراق توسط دو طرف صورت گرفت و امضا شد، این در حالی بود که مسعود رجوی می گفت صلح طناب دار رژیم است و توقف جنگ و هر گونه عقب نشینی جمهوری اسلامی را ناممکن می دانست. اما آیت الله خمینی خود “جام زهر ” را سر کشید تا آینده حکومت خود را تضمین کند و …

پرده سوم

گذشت و گذشت. از سال 1368 به بعد یکی از شانس های زندگی من این بود که از مسئولیت در فرماندهی انتظامات قرارگاه اشرف به ستاد اطلاعات و ستاد امنیت و سپس ستاد حفاظت مسعود رجوی منتقل شدم و  در این بخش ها توانستم  از سانسور تمام عیار درون تشکیلات مجاهدین دور شوم، چرا که   در  ستاد های اطلاعات و امنیت سازمان مجاهدین به دلیل نیاز تخصصی کار، تمامی روزنامه های ایران را باید مطالعه می کردم تا بخشی از اطلاعات علنی مورد نیاز سازمان را در مورد موضوع های مختلف جمع آوری کنم تا در ستاد اخباری برای کسب اطلاعات غیر علنی و تحلیل های سیاسی مورد استفاده قرار گیرد. من آن موقع هاشمی رفسنجانی دیگری را در میدان سیاست در جمهوری اسلامی دیدم که در حال تغییر بود و …

پرده چهارم

گذشت و  گذشت تا اینکه به دلیل اختلافاتی که با سازمان مجاهدین در مورد   حضور در عراق و همکاری با صدام حسین ، مبارزه مسلحانه و … داشتم به در ششم شهریور 1371 به زندان انفرادی سازمان مجاهدین افتادم و هشت سال در حبس قرار گرفتم و بعد هم برای ادامه حبس به زندان ابوغریب فرستاده شدم. درمورد علل اختلافات و طرح انتقادات استراتژیک می توانید به کتاب ” روزهای تاریک بغداد ” صفحه 348 تا 359 مراجعه کنید.

باز هم گذشت و گذشت ، اما این بار در زندان انفرادی سازمان مجاهدین در قرارگاه اشرف ، چند سال در حبس بودم تا اینکه مسعود رجوی به دلیل اینکه بتوانم برنامه های تلویزیون مجاهدین که از تلویزیون عراق پخش می شد، بادادن تلویزیون به من موافقت کرد. خوشبختانه به دلیل پوشش برنامه های تلویزیونی ایران از استان کرمانشاه علاوه بر شبکه های تلویزیونی عراق ، امکان دریافت شبکه های تلویزیونی ایران نیز وجود داشت ،  در تلویزیون ایران دیدم که مصاحبه هایی از هاشمی رفستجانی در مورداهداف سفرش به آسیانه میانه را پخش می کنند با شنیدن سخنان وی بر انچه که مبنای اختلاف من با سازمان مجاهدین و مسعود رجوی شد راسخ تر شدم و لبخنی بر لب من نشست. اما این لبخند که از دوربین مخفی زندان انفرادی رجوی قابل پنهان شدن نبود برای من گران تمام شد و برق تلویزیون را از بیرون سلول قطع کردند و …

پرده پنجم

گذشت و گذشت تا اینکه در دی ماه 1379  از زندان انفرادی مسعود رجوی به زندان ابوغریب صدام حسین تحویل داده شدم و بعد از یکسال و نیم سر انجام بعد از آزادی در سال 1381 خودم را به اروپا رساندم. وقتی به آلمان رسیدم ، از همان روز اول و در حال طی پروسه پناهندگی  خودم روشنگری در مورد فرقه مجاهدین را آغاز کردم.

پرده ششم

در این ایام روزی  سازمان مجاهدین خلق آدم جاسوس و نفوذی که در دفتر و دستگاه دکتر علیرضا نوری زاده و دکتر بنی صدر داشت ، خرج این کار کرد تا من را به قول خودش بسوزاند. از آن مطالب می گذرم و برای مطالعه آن می توانید به بخش دوم کتاب روزهای تاریک بغداد و یا نشریه شماره 599 مجاهد ارگان تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق رجوع کنید.

مسعود رجوی سازمان مجاهدین در تدافع و  برای تحقیر من در سال 1381 نوشتند:

14 ـ این فرد ( سبحانی ) به وضوح خود را طرفدار رفسنجانی و مطی که او دنبال می کرد می داند ولی از من ( جاسوس مسعود رجوی ) خواست که در مصاحبه به آن اشاره نکنم.

سبحانی گفت: رفسنجانی پدر اصلاحات در ایران است و معتقد بود فعالیت های ( خشونت طلبانه ) مجاهدین در داخل ایران از یک سو و چپ روی های بخشی از جناح خاتمی باعث شکست و انزوای رفسنجانی شده است و از این بابت به شدت از مجاهدین جریحه دار بود …

منبع : نشریه شماره 599 مجاهد و همچنین بخش دوم کتاب روزهای تاریک بغداد صفحه 418 تا 421

پرده آخر

رجوی ! از آن تاریخ 15 سال گذشته است. من آنچه گفته بودم در سالهای بعد مشخص تر شد. اکنون که سال 1395 هستیم هم مطمئن باشید. ” وزنه تعادل ” جمهوری اسلامی ، مردم ایران هستند. چرا که نه تنها سرنگون طلب نیستند، بلکه به شدت مصلح و مسالمت جو هستند. همه اجزای ساختار سیاسی حکومت ایران نیز ، بخشی کمتر و بخشی بیشتر به این  ” نقطه تعادل ” نزدیک تر شده اند. پس مردم ایران را با تفاله های صدام حسین و قدرت های جنگ طلب کاری نیست.

mojahed-599-sobhani

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عکس های از مراسم خاکسپاری آیت الله هاشمی رفسنجانی

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید