عبدالکریم ابراهیمی:راه اندازی فاز سرنگونى، شیادى رجوى و خانمش

0
1012

راه اندازی فاز سرنگونى، شیادى رجوى و خانمش 

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، بیست و چهارم ژانویه ۲۰۱۷:… واقعیت این است که رجوى با حربه سرنگونى، بسیارى از جوانهاى صادق و آزاده مردم ایران را به عراق کشاند و به کشتن داد و با وعده هاى دروغین، تشکیل ارتشى تحت امر و مزدور یک دیکتاتورى که هزار برابر جنایتکارتر و سبوع تر در حق مردم خودش و همسایگانش نسبت به آخوندها بود تشکیل داد و خودش را غلام … 

لینک به منبع

راه اندازی فاز سرنگونى،  شیادى رجوى و خانمش

عبدالکریم ابراهیمی

عبدالکریم ابراهیمی

 باز جیغ سرنگونى و مرحله و فاز آن، عبارتى بس شیرین و دلنشین براى برانداختن ریشه ظلم و بیدادگرى و دیکتاتورى، اما این کلمه براى رهبرى فرقه رجوى یک حربه خاص و بخصوصى است. شاید فکر کنید که هدف نابودى دیکتاتورى در ایران است! اما با تأسف و هزاران تأسف باید یک واقعیت را گفت که خود به مدت بیست و پنج سال در درون این تشکیلات به خوبى با پوست و گوشت خود آن را چشیده و دیده و درک کرده ام. واقعیتى که وقتى اسم آن را می شنوم نفرت و انزجار تمامیت وجودم را از رجوى و به میان کشیدن بحث سرنگونى، فرا می گیرد. شاید فکر کنید که به قول رجوى من هم مزدور وزارت اطلاعات هستم و خواهان سرنگونى نیستم، اما صبر داشته باشید و بعد قضاوت کنید.

رجوى این جرثومه جهل و جنایت و خرافات و این شیطان مجسم دوران، با حربه „سرنگونى“ از سال ۶٢ تا الان، آن هم با شیوه قهرآمیز و مسلحانه، بر شیپور تبلیغاتى خود می دمد و هیچوقت استراتژى غلط شیوه مبارزه را تصحیح نکرده و نخواهد کرد و می بینیم حال که پشم و پیله اى برایش نمانده و نیرویى در ید اختیار ندارد و به قول خودش در جوار خاک میهن تشریف ندارند و کانون و ظرف استراتژى سرنگونى و سلاح که به ناموس مجاهد خلق تشبیه کرده بود، از دست داده و آواره فقیرترین کشور اروپایى شده است،  باز همان „شکرخورى“ همیشگى را نعره میزند.

واقعیت چیست؟ واقعیت این است که رجوى با حربه سرنگونى، بسیارى از جوانهاى صادق و آزاده مردم ایران  را به عراق کشاند و به کشتن داد و با وعده هاى دروغین، تشکیل ارتشى تحت امر و مزدور یک دیکتاتورى که هزار برابر جنایتکارتر و سبوع تر در حق مردم خودش و همسایگانش نسبت به آخوندها بود تشکیل داد و خودش را غلام حلقه بگوش آن کرد تا در این رهگذر، چون می دانست در میان ملت ایران جایگاهى ندارد،  زندگى نکبت بار خود را در زیر حمایت آن سپرى کند، با تمام توان به مزدورى براى آن پرداخت و خائن به تمام معنا نسبت به ملت و مردم خود شد، بطورى که اطلاعات کشور خود را در اختیار دستگاه اطلاعات و جنگ صدام حسین قرار داده و باعث کشتن مردم عادى و تخریب اقثصاد و زیربناى  میهن خود شد.

 این قدم اول رجوى بود، قدمى نامیمون و بسا ناجوانمردانه که در تاریخ آینده این مرز و بوم به نفرت از آن یاد خواهد شد و فراموش شدنى نخواهد بود. اما أصل قضیه حربه ی سرنگونى این بود که رجوى نیاز داشت براى بقاء خود و تداوم مزدوری اش، می باید نیرو در دست و پاى خود داشته باشد تا هم حیات خائنانه داشته و هم اریکه قدرت و رهبریش را تثبیت کند و با پول هاى مزدورى و باد آورده، شاهانه طى طریق نماید و بر عده اى از جوانان صادق و زن و مرد ایران زمین که تشنه آزادى بودند و براى سرنگونى این انتخاب را داشتند، حکمرانى داشته و آنها را مطیع و برده و بنده خود سازد تا جایى که خود را نائب خدا و رهبر بلامنازع و خانم مکارش را در قیاس حضرت مریم عذرا، دیده و رئیس جمهور خود خوانده قرار می دهد تا با این روش کذایى از حرص قدرت ارتزاق شود.

چرا رجوى در هر سر فصلى از سال، مثلا شش ماهه و پایان هر سال  وعده حتمى سرنگونى به نیرو می داد، ولى بجاى سرنگونى حلقه اسارت و بردگى و فشار و جو پلیسى در تشکیلات را بالا میبرد و در درون تشکیلات به شیوه هاى ناجوانمردانه، رعب و وحشت براه انداخته تا افراد با تهدید و تطمیع، مطیع اوامرش باشند؟

چرا رجوى وقتى که  وعده دروغین اش براى سرنگونى محقق که نمی شد هیچ، بلکه از آن طرف رژیم بر توان و قدرت منطقه اى و نظامى خود می افزود، این شیاد قرن با گذاشتن نشستهاى طولانی مدتِ، بدهکار کردن افراد تشکیلات، تقصر را گردن کل نفرات می انداخت و مانع سرنگونى را بحث تمام عیار با انقلاب مریم نیامدن نفرات توجیه می کرد. آیا واقعا انقلاب مریم، سرنگونى را محقق می کرد یا از افراد ربات می ساخت که مانند موم در دستش باشند به هر نحوى که خواست شکل داده و در خدمت بگیرد و بر مزدوری اش براى بیگانه و سازمانهاى جاسوسى و دشمنان ملت و سرزمین ایران، ادامه دهد و همچنان از آنها در این مسیر خیانت سود ببرد تا بیشتر بر عمر کثیف خود بیافزاید؟

چرا رجوى با وجود اینکه از عراق با خفت و خوارى بیرون رانده شده و چشم اندازى براى تصلیح به تجهیزات نظامى براى جنگیدن و مبارزه ندارد، باز بر شعار مبارزه مسلحانه و سرنگونى اصرار دارد؟

علت اینکه رجوى خودش را به هر اتفاقى قلاب میکند که نعره سرنگونى سر دهد، چیست؟ مثلا همین الان خود را می خواهد با جنگ طلبان کابینه آقاى ترامپ، وفق دهد و از لابیهاى دلارى اش در این راستا سود ببرد و در دستگاه تبلیغاتی اش آن را هوا هوا کند، براى چیست؟

چرا با این شیادى افراد تشکیلاتش را در آلبانى با بحثهاى سیاسى و ایدئولوژیکى خود در این راستا مشغول کرده  و آنها را همچنان مثل گذشته فریب داده و سرگرم میکند؟

رجوى براى بقاء زندگى کثیف و خائنانه خود و خانمش، نیاز به این همه دریوزگى و شیادى دارد تا با اغفال افراد تشکیلات و مغزشویى آنها و در اسارت نگه داشتن شان بتواند به خودفروشى و مزدورى ادامه دهد و صباحى بر عمر رئیس جمهور خود خوانده و کذایى و رهبرى موش همیشه خوابیده در سوراخ، یعنى خودش بیفزاید ولا غیر.

نتیجه، در یک کلام این همه مزدورى و خود فروشى و شیطان سازى و فریب با ترفند سرنگونى فقط و فقط براى حفظ بقاء رهبرى این تشکیلات است و لاغیر و رجوى نهایت هدفش هم براى تحقق این زندگى خفت و نکبت است، نه یک حرف اضافه و نه یک حرف کم.

حتى در صورت انقلابى دیگر در ایران رجوى و رجوى صفتان بخاطر خیانت شان در حق ملت و نفرت مردم هیچ جایگاهى در آینده ایران نداشته و نخواهند داشت. بگذارید با این ترفند چند صباحى دیگر دل خوش کنند اما خوب می دانند تشکیلات در بورژوازى، طناب گردن رهبران آن است، دور نیست آن روز.

„پایان“

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید