سهیلا دشتی رجوی نشان، به عبث مدعی بصیرت است!

0
797

سهیلا دشتی رجوی نشان، به عبث مدعی بصیرت است!(این درخشش از نور چراغها بوده خانم)

صابر از تبریز (امضاء محفوظ)، ایران اینترلینک، سیزدهم مارس ۲۰۱۷:…  راستش را که بخواهیید، روزجهانی زن که با صحنه گردانی مریم رجوی درکمپ اسرای رجوی درآلبانی برگزار شد، ماهیتا حکم دهن کجی به زنان واین روزجهانی بود. دراصل بدترین توهین برای زنان ایران بود و و متقابلابهترین شانس برای مادران این جامعه که دوست ودشمن خود را بهتر بشناسند … 

http://iran-interlink.org

سهیلا دشتی رجوی نشان، به عبث مدعی بصیرت است!

راستش را که بخواهیید، روزجهانی زن که با صحنه گردانی مریم رجوی درکمپ اسرای رجوی درآلبانی برگزار شد، ماهیتا حکم دهن کجی به زنان واین روزجهانی بود.

دراصل بدترین توهین برای زنان ایران بود و و متقابلابهترین شانس برای مادران این جامعه که دوست ودشمن خود را بهتر بشناسند!!

بدترین ازاینجهت که حرفی درمورد این عوامفریبی مریم خانم زده نشود!

سینه چاکان ومریدان  رجوی صفحه هادرتعریف و تمجید ازاین مراسم ضد زن  تهیه  ومنتشر کرده اند وظاهرا که این روند ادامه خواهد داشت!

برگزاری مراسم روزجهانی زن ازطرف مریم که درهمکاری با مسعود رجوی معلوم الحال ومجهول المکان ومشکوک الوجود ، صدها زن را ازداشتن همسر محروم کردوبچه های آنها را بدست پرورش گاه ها با مسئولان خشن وشکنجه گر فرستاده وبنیان خانواده را در تشکیلات رجوی برانداخت ودراین راه دست به هرجنایت ممکن زد، دراصل لوث کردن این روز تاریخی است!

یک فرد ناظر ، اگر از سوابق وعلت وجودی روز جهانی زن اطلاع نداشته باشد وازطرف دیگر آشنائی نسبی با عملکرد ضد بشری رجوی وهمسرش داشته باشد وآنگاه مشاهده کند که مریم با برپائی مراسم این روز را جشن می گیرد، براحتی قضاوت خواهد کرد که این روز، حتما روزنحسی است وگرنه مریم ضد زن وضد انسان ، این روز را با این طمطراق گرامی نمیداشت ونتیجه میگیرد که روز زن ، روز بدی است !!

 “عاشقان بی قرار در حضور و ناظران بی بصر دور” نوشته ی خانم سهیلا دشتی – ازادوات رجوی – است که سخنان غیر زمینی او را که به کنار بگذاریم ، درقسمتی از آن چنین میخوانیم:

” در باره حضور مریم رجوی در جمع مجاهدین در آلبانی دلیلی بود که برای دیدن برنامه سیمای آزادی روبروی تلویزیون بنشینم. لیوان چای را هم گذاشته بودم، می خواستم به سخنرانی ها گوش کنم. روال سخنرانی هشت مارس روز زن در حداقل ده سال گذشته حول محور مسائل زنان و تبعیض ها، نابرابری ها و دردها می گذشت…”.

این مریم خانم اگر واقعا اهمییتی به این روز می داد،  می یابد ازتمام حاضرین – اعم از زن ومرد- درخواست پوزش میکرد بخاطر حقوق های انسانی ابتدائی ائی که ازآنان سلب کرده  وکمی ازلکه های ننگین گذشته اش را پاک میکرد ، که نکرد ونشان داد که  جریان برعکس است ودرحقیقت ، از اعتبار این روز برای تحمیق هرچه بیشتر این اسرا و گروگان های رجوی سوء استفاده میکند!!

درادامه ترهات این شیفته ی مسعود رجوی میخوانیم :

” در دنیای مادی امروز که همه چیز بر اساس واقعیت سخت منفعت طلبی که به سهو و یا به عمد آن را “پراگماتیسم” که در زبان فارسی “عمل گرائی” می گویند تعریف می شود؛ جائی برای وجود آرمانها و آرزوهای والای انسانی وجود ندارد؛ چه رسد به اینکه آن را به منصه ظهور برسانی. سیاستمداران کنونی جهان همه سعی بر این دارند که ثابت کنند که هر کدام بیش از دیگری “پراگماتیست” هستند و در این مسابقه نفر اول “!

آیا این قاعده شامل مریم ومسعود هم میشود؟

جواب قاطع من این است که بله!! وشما زمانی به رد این نظر من موفق میشوید که ثابت کنید که نامبردگان ازاولیاء اله بوده وانسان های مقدس سماوی هستند!!

آرمان رجوی ومریم که ازکار کرد ۴ دهه ای شان معلوم است که اینها برای رسیدن به آرزوهای پست وضد میهنی خود ، با شیطان هم بیعت میکنند، چنانکه کرده اند !

پراگماتیزم سیاستمداران ممکن است درراستای منافع ملی آنها باشد که دقیقا بخاطر این کار انتخاب شده اند و یا لااقل مدافع اقشار وطبقاتی ازکشور خود می باشند که برای موفقیت این سیاستمداران هزینه های گزافی را متحمل شده اند!

اما پراگماتیزم رجوی تنها وتنها بنفع خودش است و مریم ها هم ازاین خوان یغمائی که او دارد، به ریزه خواری مشغول اند ومیزان این ریزه خواری بستگی به  اندازه ی سر سپردگی به مسعود دارد که مسلما مریم خانم ، سهم بیشتری میبرد!!

سهیلا خانم نوشته است :

“… حال من نشسته ام و منتظر!.. پرچم سه رنگ ایران با امواج زیبائی بر روی صفحه تلویزیون می درخشد و ناگهان انفجار نور است که چشمها را خیره می کند. مریم رجوی در آلبانی، در میان مجاهدانی که سالیان برای حفاظت عقیده وآرمان آنان هیچ مانعی را به رسمیت نمی شناخت. چه با شکوه و انسانی! شاید هزاران نفر دیگر هم مثل من اشک شوق از دیدگانشان سرازیر شد. شاید کمی هم احساس حسادت کردم که چرا در آن جمع نیستم. چون هر چه که سیما با دوربین هایش بتواند صحنه ها را برای ما به تصویر در آورد یک هزارم حضور در آنجا نیست. بر حسادتم کمی غلبه کردم، ولی نمی توانستم آن را انکار کنم. زیبائی و شکوه آن چنان سحر آمیز بود که نمی خواستم صحنه ای را ازدست بدهم. به خودم نهیب زدم که سالها من در برنامه های هشت مارس شرکت کرده ام و این بار نوبت آنان است که به حق پرچمدار این مبارزه هستند. نوش جانشان بگذار مریم را از نزدیک ببینند. چهره ها غرق شادی است “.

این درخشش از نور چراغ ها بوده خانم!

و مجاهدی در جند دهه ازحیات سیاسی ایران درتشکیلات رجوی وجود نداشته وبنابراین بگردید وپیداکنید که ازعقیده و آرمان چه کسانی دفاع میشده است!

دیگر اینکه به شما هموطنم توصیه میکنم که حسادت نکنید که اگر این خصلت را دردرون خود بیشتر پرورش دهید، به مریم هم حسادات کرده وباو خیانت هم خواهید کرد وجسم ناتوان ویا روح بی قرار مسعود را آزار خواهید داد!!

شاید منظورتان غبطه خوردن بوده که شما به سیاق رجویست های کم اطلاع وکم سواد ، آنرا با حسادت همسان دانسته اید؟!!

همچنین ، لازم نبود که به حال این زنان درزنجیر حسادت کرده وحتی غبطه بخورید که برای اوضاع جسمی ودماغی تان خوب نیست!

شما لااقل آزادی این انشاء نویسی ها وطرح نام خودتان دررسانه ها را دارید وزنان حاضر درخیمه شب بازی آلبانیایی مریم ، ازاین حق حقیر هم محرومند!

اینقدر ناشکری نکنید عزیز برادر!

صابر

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید