رومیان هم غولهای فکری داشتند

0
912

سنکا غیراز علم اخلاق علاقه وافری به حقوق انسانها داشت و خلاف افلاتون میگفت فیلسوفان نباید مسئولیت سیاسی بپذیرند چون سیاست فعالیتی است خطرناک واز نظر اخلاقی قابل سرزتش. رواقیون احترام خاصی برای حقوق طبیعی و انسانگرایی قائل بودند و ایندو را علت و معلول هم میدانستند. سنکا میگفت طبیعت بر اساس عقل و منطق عمل میکند وآزادی و عقلگرایی مقدمه سعادت انسانی هستند و فلسفه رومی روی علوم اخلاق و روانشناسی بنا شده است

سنکا،- فلسفه یعنی اخلاق.
علیشاه سلطانی _ 21.04.2017

رومیان هم غولهای فکری داشتند.

سنکا،متفکررواقی رومی در سال 4 پیش از میلاد در منطقه اندلس اسپانیا بدنیا آمد ودرسال 65 بعداز میلاد به دستور نرون،امپراتور رومی مجبور به خودشی شد، گرچه او رواقی آنارشیستی بود که مشاور اخلاقی یک حاکم ودیکتاتور گردیده بود.سنکا چون سفراط ،فلسفه را علم اخلاق میدانست. اوخلاف افلاتون وارسطو، مخالف نظام برده داری رم بود وکوشید با تکیه برجهانبینی رواقی نو به انتقاد از امپریالیسم روم بپردازد. رومی ها اعتقاد عجیبی به قدرت سرنوشت داشتند. در آثار سنکا نیز مقوله سرنوشت نقش مهمی داشت. مارکسیست ها سنکا را یکی از نمایندگان جهانبینی ایده آلیستی میدانند چون او میخواست تضادهای اجتماعی را با هم آشتی دهد. سنکا، شاعر،سیاستمدار،تراژدی نویس،و رواقی میانه رو، نشان داد که فیلسوف اخلاقگرا نمیتواند مشاور و معلم دیکتاتور امپریالیست گردد. نرون، دیکتاتور رومی،سنکا را به اتهام توطئه و افشاگریهای سیاسی مجبور به خودکشی نمود. او برده ها را بخشی از وسایل تولید جامعه طبقاتی رم میدانست ولی سنکا کوشید آنان را مشمول حقوق انسانی طبیعی نماید. سنکا غیراز علم اخلاق علاقه وافری به حقوق انسانها داشت و خلاف افلاتون میگفت فیلسوفان نباید مسئولیت سیاسی بپذیرند چون سیاست فعالیتی است خطرناک واز نظر اخلاقی قابل سرزتش. رواقیون احترام خاصی برای حقوق طبیعی و انسانگرایی قائل بودند و ایندو را علت و معلول هم میدانستند. سنکا میگفت طبیعت بر اساس عقل و منطق عمل میکند وآزادی و عقلگرایی مقدمه سعادت انسانی هستند و فلسفه رومی روی علوم اخلاق و روانشناسی بنا شده است.رومی ها خلاف یونانیها عقل گرا بودند و برای تئوری و فلسفه، حرمتی قائل نبودند. اختلاف فلسفه روم با فلسفه یونان از طریق مخالفت سنکا و سیسرو با افلاتون و ارسطو شروع شد. در فلسفه رومی-رواقی درس اخلاق بخش مهم شکل زیستن بود. در این فرهنگ، انسان حاضربود در راه اهداف ایده آل خود مانند آزادی،عدالت،جمهوریت،و وطن پرستی، جان دهد. سنکا فلسفه نظری و تئوریک نداشت بلکه فلسفه عمل را تبلیغ میکرد و میگفت فلسفه درس عمل است و نه هنر سخن سرایی، و تئوری نیز نوعی عمل است و فلسفه تنها دانش آزاد است چون موجب آزادی میگردد و بزرگترین سعادت، بریدن زنجیرهای شغلی روزانه است و مهمترین اصل در زندگی، باید انسان آقا و ارباب خودش باشد. سنکا چون مارک آورل اعتقادی به اتوپی دخالت فیلسوفان در سیاست را نداشت و همچون سیسرو با کمک ادبیات،فلسفه و سخنوری مبلغ سیاست عمل بود. او بعد از سیسرو مهمترین متفکر رم باستان است. آثار سنکا شامل دیالوگ، نامه های اخلاقی، درام های میهن پرستانه، تحقیقات طبیعی، و تراژدیهایی که به تفسیر، شناخت اخلاقی، و روانشناسانه از جامعه رم باستان می پردازند. اغراق و تحریک خواننده و تماشاچی از جمله سبک روشنگری هنر نویسندگی او بود. از جمله آثار سنکا- فواید نیکوکاری، درباره دوراندیشی، مجموعه آثار هفت جلدی تحقیق در علوم طبیعی، 124 نامه اخلاقی،9 تراژدی اسطوره ای، زندگی سعادتمند، نامه هایی پیرامون بردهها، سازمان های گلادیاتوری، تساوی حقوق زن ومرد، پایداری و مقاومت روشنفکران، درباره کوتاهی زندگی، پیرامون آسودگی خیال، و قهرمان بازی های غلط، هستند. سنکا در میان فرانسویان بسیار محبوب است؛ دیدرو،کورنل، و راسین را شاگرد او میدانند. در آلمان گوته و لسینگ نیززیر تاثیر افکار سنکا قرار گرفتند. جانبینی مسیحی نیز در قرون 18-16 از نظرات او استفاده نمود. فلسفه مسیحی سنکا بعدها براساس فلسفه رواقی جدید رم باستان بنا شد. از زمان رنسانس تاکنون فلسفه رواقی و تصورات پرهیزکاری مسیحی در یک رابطه تنگاتنگ باهم قرارگرفته اند. در طول قرن اول میلادی اصول مسیحی به رقابت با جهانبینی فلسفه رواقی پرداختند و بسیاری از اصول و دستورات مسیحی ریشه در فرهنگ هلنی رومی دارند.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید