“مشت رئوف”

0
902

“مشت رئوف”

الف. دال. بنیاد خانواده سحر، تیرانا، آلبانی، بیست و نهم می ۲۰۱۷:… واقعیت اینست که از زمان آمدن به آلبانی همه چیز روی سر این فرقه تروریستی در حال آوار شدن است. ظاهرا ژست های میان تهی سیاسی می گیرد اما در عرصه عمل با معضلات روزانه جامعه جداشدگان مواجه است که دیگر قادر به رفع و رجوع آنها نیست. نمیداند به رژیم حاکم بر ایران … 

رحوی اعضای مجاهدین خلقچه کسی باید به چه کسی اعتماد کند؟

احسان بیدی سیاوش رستارفراخوان به مدافعان وفعالین حقوق بشری

لینک به منبع

“مشت رئوف”

مقاله ای از الف. دال. جداشده در آلبانی

“ناملایمات و ناگواریهای زندگی از اندازه فزون و گاهی از حدود مقدورات و توانایی بشر خارج است. واقعا مرد می خواهد که بار سنگین مصایب و تالمات را بر دوش کشد و در مقابل حوادث و وساوس شیطانی استقامت و پایداری نماید، سهل است بلکه رنج و بلا را به جان و دل پذیرفته از بارگاه رب العزه جز مزید صبر و شکر و ایمان و بندگی چیزی نخواهد. به داده اش شکر کند و نداده اش را به اقتضا و مشیت الهی تلقی نماید.”

این قسمتی از “داستان صبر ایوب” است که عینا در ابتدای مقاله ام آوردم با این تفاوت که اینبار مشت رئوف بر دهان فرقه رجوی کوبیده شد. در گشت و گذار و مرور سایتهای مختلف از سایت بشدت سانسور شده فرقه گرفته تا سایتهای ایران و حتی سایتهای خارج کشوری به یکباره عکس یکی از یاران قدیمی خودم را دیدم بنام رئوف فرامرزی که به تازگی به ایران و به آغوش گرم خانواده اش بازگشته است.

از یک طرف زلزله سیاسی تشکیلاتی فرقه و از طرفی تابوشکنی رئوف و قدعلم کردن شجاعانه او در مقابل فرقه به واقع این روزها رنگ و بوی دیگری گرفته است. ضعف و هزیان گویی و زندگی خائنانه و خفیف سران فرقه از یک طرف و تودهنی های محکم جامعه جداشدگان به فرقه از طرفی فی الواقع خواب شب را ازچشمان آنان ربوده است. فرقه ای که اصلا متعلق به عصر حاضر نیست و بایستی به زباله دان تاریخ انداخته شود.

خانواده همواره برای سران فرقه و مشخصا مسعود و مریم رجوی سم مهلک و خصم آشتی ناپذیر به حساب آمده و می آید، لذا تمامی تلاش و سرمایه گذاری این فرقه در این سالیان چه در اشرف و چه در لیبرتی و اکنون در کشور آلبانی این بوده و هست که از خانواده برای اعضا و کادرها یک تابو درست نماید که نزدیک شدن به آن گناه کبیره بوده و خانواده از کافر هم بدتر است.

رجوی سرمایه اصلی خودش را با تمام قوا در این سالیان بطور خاص بعد از خلع سلاح خائنانه براین قرار داد که القا نماید که خانواده بیش از حکومت ایران خصم این فرقه میباشد و تهدید آن بمراتب بیشتر از حتی نیروی نظامی ایران است.

یادم هست در سلسله نشستهای مغزشوئی افراد همواره با توسل به آیات قرآن کریم و روایات و احادیث گفته میشد که در جنگ حتی فرزند در مقابل پدر به صحنه جنگ رفته و وی را از دم تیغ گذرانده است، و تلویحا به نیروها گفته میشد که واکنش افراد و خط برخورد نیروها و کادرها در قبال اجتماع مسالمت آمیز خانواده ها در پشت دروازه اشرف همواره بایستی سنگ و کلوخ و فحش باشد. بالطبع هرکس بیشتر سنگ میزد و بیشتر فحش میداد تشکیلاتی تر و ذوب شده تر از بقیه در مکتب مسعود رجوی خائن بشمار میرفت.

من خودم همواره در اجتماعات خانواده ها در اضلاع مختلف اشرف و حتی لیبرتی مسئولیت فیلم برداری را داشتم. بگذریم که همواره در صحنه با اهانت و پرخاشگری از طرف سلسله مراتب مواجه میشدم ولی بعد از هر تجمعی تازه نشست ما شروع میشد که خودت را بخوان که چرا اینقدر پاسیو و غیرفعال هستی و همواره با انتقادهای پوشالی و تیغ و فحش و ناسزا مواجه میشدم، تا جایی که گفتند تو لیاقت این مسئولیت را نداری و مثلا به چه دلیل جواب سلام فلان مادر را دادی و النهایه دوربین را از من گرفتند و گفتند که باید پروژه بنویسی و خودت را بازخوانی نمایی چراکه آنطور که باید رادیکال و جنگنده در این نبرد نیستی.

از این که بگذریم تمامی این حرکات مشمئز کننده و ضدانسانی و ضد اخلاقی برای این بود که کسی ذره ای حتی ذره ای به ذهنش مهر و عطوفت خانواده رسوخ نکند چه برسد به اینکه کسی از کادرهای با سابقه دست به اقدام عملی بزند و نه تنها تابو شکنی نماید بلکه به فرقه پشت کند و به قلب کانون گرم خانواده خود نیز برود. این بالاترین گناه نابخشودنی در این فرقه است و البته مشت محکمی به دهان مسعود و مریم به حساب می آید.

من که سالیان در این فرقه عمرم بیهوده تلف شد بخوبی در این روزها میتوانم داخل تشکیلات را بخوانم که در چه حال و روزی بسر میبرند. با انتشار عکس رئوف و خانواده گرامی و عزیزش، رهبر فرقه همچون مار زخم خورده به خود می پیچد و از شدت ضربه وارده تا روزها گیج و منگ سرجایش میخکوب میشود.

واقعیت اینست که از زمان آمدن به آلبانی همه چیز روی سر این فرقه تروریستی در حال آوار شدن است. ظاهرا ژست های میان تهی سیاسی می گیرد اما در عرصه عمل با معضلات روزانه جامعه جداشدگان مواجه است که دیگر قادر به رفع و رجوع آنها نیست. نمیداند به رژیم حاکم بر ایران حمله نماید و فحاشی و اهانت کند یا به افراد جداشده و جامعه جداشدگان بپردازد که هر روز معضلی برایش بوجود می آورند.

جهت اطلاع خوانندگان گرامی خوب است که این روند را دنبال کنید و خود قضاوت نمائید که بعد از چند روز تلوتلو خوردن درصدد تخریب چهره افراد بر خواهد آمد. بیچاره شب پرستان هنوز در این اوهام بسر میبرند که فکر میکنند سالیان القائات پوشالی و شستشوی مغزی افراد اراده سیاسی و اجتماعی را از آنان گرفته است. اما خوشبختانه بدلیل اینکه افراد جدا شده همان افرادی هستند که روزی آگاه ترین و تحصیلکرده ترین قشر جامعه ایران بودند اکنون که خود را آزاد و رها می بینند انتخاب درست را انجام میدهند و این حرکت تودهنی محکمی بر دهان شخص رجوی و خط بطلانی بر دجالگریهای او است.

حال هرچقدر میخواهد جامعه جداشدگان را در آلبانی محدود نماید و تحت فشار قرار دهد و کمک هزینه نشان را قطع کند و به زعم خود بخواهد ما را به زنجیر اسارت بکشد. اما کور خوانده است. آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. باید به او گفت: تا تو باشی که دگر جفتک بیجا نزنی.

الف. دال. (تیرانا – آلبانی)

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید