حامد صرافپور: جنایتکاران جنگی و تولید لیست تروریستی از نام سپاه پاسداران!

0
649

جنایتکاران جنگی و تولید لیست تروریستی از نام سپاه پاسداران!

حامد صرافپور، صفحه فیسبوک، اول ژوئن ۲۰۱۷:…  از همان ایام، این سرهنگ جنایتکار فشار را بر نیروهای جداشده از مجاهدین در اسارتگاه تیف تشدید نمود و طی مدت زمامداری خود بیشترین شکنجه های جسمانی و روحی را به اشکال مختلف بر آنان روا داشت تا دیگر کسی جرأت جدا شدن از مجاهدین را پیدا نکند. وی به افرادی که تحت فشارهای طاقت فرسا دست به اعتراض می زدند با تمسخر اعلام می کرد که اگر تحمل شرایط موجود را ندارند “دوباره به نزد …

Wesley Martin Mojahedin Khalq Rajavi cult 3Wesley Martin at another paid gathering of Mojahedin Khalq Rajavi cult promoting Saddam’s Private Army

لینک به منبع

جنایتکاران جنگی و تولید لیست تروریستی از نام سپاه پاسداران!

HAMED SARRAFPOUR·THURSDAY, 1 JUNE 2017

اخیراً با سخنانی از سوی سرهنگ بازنشسته وسلی مارتین در مورد قرار دادن نام سپاه پاسداران در لیست تروریستی مواجه شدم که در حمایت از مریم قجرعضدانلو و فرقه تروریستی رجوی ابراز شده بود. با توجه به شناختی که من و برخی دوستان طی ده سال گذشته از این شخص داریم، لازم دیدم مجدداً برای هموطنانی که ایشان را نمی شناسند نکاتی را مطرح کنم.

این سرهنگ بازنشسته در اوایل اشغال عراق به این کشور اعزام گردید و مسئولیت حفاظت از قرارگاه اشرف و اسارتگاه تیف (TIPF) بر دوش وی نهاده شد. در طی مدتی که او حفاظت این دو مقر را برعهده داشت، مجاهدین موفق شدند با صرف بودجه های کلان که به عنوان رشوه به وی می دادند و با اجرای مراسم های مختلف عیش و نوش که برای او در آن کشور جنگ زده ترتیب می دادند که احساس خستگی نکند!، پس از مدت کودتاهی او را جذب نمایند و زمینه را برای استخدام وی در سال های بازنشستگی فراهم آورند.

از همان ایام، این سرهنگ جنایتکار فشار را بر نیروهای جداشده از مجاهدین در اسارتگاه تیف تشدید نمود و طی مدت زمامداری خود بیشترین شکنجه های جسمانی و روحی را به اشکال مختلف بر آنان روا داشت تا دیگر کسی جرأت جدا شدن از مجاهدین را پیدا نکند. وی به افرادی که تحت فشارهای طاقت فرسا دست به اعتراض می زدند با تمسخر اعلام می کرد که اگر تحمل شرایط موجود را ندارند “دوباره به نزد مجاهدین برگردند!” و به این ترتیب جلوی ریزش مهلک فرقه رجوی را گرفت و اجازه نداد حتی یک نفر از جداشدگان از عراق به کشور امن و ثالث منتقل شود.

در طی این مدت افراد زیادی به بیماری های مختلف جسمانی و روحی دچار شدند. تنبیه های مختلفی که وی برای کلیه افراد به جرم اعتراض و شکایت در نظر می گرفت آنچنان دشوار بود که برخی افراد خواهان انتقال خود به زندان ابوغریب شده بودند. وی به مدت طولانی به جای غذای گرم به افراد جیره جنگی می داد که در شرایطی بسیار غیربهداشتی و انسانی خورده می شد، هیچکس قادر به تماس با خانواده و یا ملاقات با آنان نبود و همگی از داشتن وکیل محروم بودند.

ولسی مارتین جنایتکار جنگی و لابی مجاهدین خلق فرقه رجوی

وضعیت چادر غذاخوری افراد در تیف در دوران زمامداری سرهنگ وسلی مارتین

ولسی مارتین جنایتکار جنگی و لابی مجاهدین خلق فرقه رجوی

همچنین رفتن به نزد پزشک و درمان بیماری های سخت از موارد بسیار دشوار بود. برای رفتن به نزد پزشک هفته ها طول می کشید و آنگاه بیماران را با دست و پای بسته شده به گردن، درون یک نیم بشکه فلزی که پشت کامیون جاسازی شده بود قرار می دادند و به پایگاه اناکاندا در سی کیلومتری اسارتگاه منتقل می کردند. شیوه حمل و انتقال بیماران به نحوی بود که دست ها زخمی و یا خونمردگی می گرفت. شخصاً سه بار به همین وضعیت برای عمل جراحی وادار به تردد شدم که در نهایت قرار عمل خود را کنسل کردم چون احتمال خونریزی حین انتقال بسیار بالا بود. آقای محمد رزاقی از خاطرات خویش در دوران اسارت می گوید بخاطر درمان دیسک کمر به گونه ای او را منتقل کرده بودند که دردهای ایشان تشدید شده بود و اعتراض وی نیز با تمسخر فرماندهان آمریکایی تحت فرمان سرهنگ وسلی همراه شده بود!

نمونه هایی از برخورد با معترضین و بیماران و انتقال برای مشکلات پزشکی در تیف در دوران سرهنگ وسلی مارتین

ولسی مارتین جنایتکار جنگی و لابی مجاهدین خلق فرقه رجوی

ولسی مارتین جنایتکار جنگی و لابی مجاهدین خلق فرقه رجوی

ولسی مارتین جنایتکار جنگی و لابی مجاهدین خلق فرقه رجوی

بهداشت و استحمام معمولی در حداقل های ممکن قرار داشت به نحوی که ما ناچار بودیم حتی در فصل زمستان با یک یا دو بطری آب که به صورت مخفیانه گرم می کردیم در میان باد و بوران استحمام کنیم. مدت زمان استحمام برای هر نفر در فصل سوزان تابستان هر دو روز به مدت ۳-۵ دقیقه بود آنهم با یک باریکه آب که امکان شستشو را بشدت محدود می کرد. موارد متعدد مشاهده شد که فرد را با کف صابون روی بدن از حمام بیرون می کشیدند و آب را قطع می کردند و با در صورت اعتراض او را با همان وضع به زندان انفرادی منتقل می کردند که از جمله می توانم به آقای محمد کرمی اشاره کنم که با وضع نابهنجاری او را با انبوهی کف صابون و شامپو به زندان انفرادی بردند.

هر شب دوبار برای آمارگیری به داخل چادرها می آمدند و با سر و صدای زیاد افراد را از خواب بیدار می کردند و اگر در آمار آنها اشتباهی صورت می گرفت کلیه افراد را در میان سوز و سرما به محوطه برده و ساعتها به شکل نامناسبی نگه می داشتند. در فصل تابستان نیز روزانه ۵ نوبت در میان آفتاب سوزان به مدت یکساعت سرپا نگه می داشتند. مدتهای طولانی از میوه، سبزیجات و شیر خبری نبود. برای معترضین به وضع موجود قفس هایی از سیم خاردار در میان آفتاب ایجاد کرده بودند و به مدت چند روز زندانی می کردند. بعد از لو رفتن شکنجه های ابوغریب، این قفس ها مبدل به اتاقک های چوبی انفرادی شد که در همان اتاقک انفرادی نیز گاه سه نفر را محبوس می کردند.

سرهنگ وسلی مارتین هرگونه ارتباط ما با سازمان ملل و صلیب سرخ را ممنوع کرده بود و نمایندگان این سازمان ها که امروزه می بینیم براحتی در خطرناکترین مناطق سوریه برای نقل و انتقال تروریستهای داعشی وارد می شوند، حق ملاقات با ما را نداشتند و آمریکایی ها مدعی بودند که به دلیل خطرناک بودن عراق از آوردن آنان خودداری می کنیم!

هیچکدام از افراد اسیر در این کمپ حق تماس تلفنی و یا نامه نگاری خصوصی به خانواده خویش را نداشتند و تماس تلفنی که در ماه تنها ۵ دقیقه بود زیر نظر آمریکایی ها قرار داشت و هیچکس مجاز نبود به خانواده خویش بگوید که با چه شکنجه هایی مواجه است و در اینصورت بلافاصله تلفن قطع و شخص برای مدتی از هرگونه تماس تلفنی منع می شد. جالب اینجاست که دو تن از کنترل کنندگان تماس های تلفنی ساکن تیف که برای آمریکایی ها کار می کردند با کمک مجاهدین از عراق خارج شدند و هم اکنون در کشورهای اروپایی مشغول کار برای این فرقه می باشند!

با چنین وضعیت نابسامانی که تنها درصد اندکی از شرایط را به نمایش می گذاشت، سرهنگ وسلی مارتین که به استخدام مجاهدین درآمده است، دم از حقوق بشر می زند و به خواست مریم رجوی درخواست قرار دادن سپاه در لیست تروریستی آمریکا می شود!. البته از جنایتکاران جنگی که اینک عابد و زاهد شده اند انتظاری بیش از این نیست که دم از حقوق بشر بزنند و گذشته سیاه خود را فراموش کنند. اما ایشان و مریم رجوی باید بدانند که کارنامه سیاه هردو از یاد نرفتنی است و روزی باید در یک دادگاه بین المللی به جرم اقدامات تروریستی و سرکوبگرانه و جنایتکارانه به مجازات برسند.
……………………………………………………………………………………..

یادآور می شوم که حدود ۵ سال قبل نیز وسلی مارتین به مباحث حقوق بشری به دفاع از مجاهدین در کمپ اشرف پرداخته بود که مقاله ای در همین زمینه به تاریخ ۲ فوریه ۲۰۱۲ نوشته بودم. خواندن این مقاله نیز خالی از لطف نیست و به همین دلیل در زیر آنرا مجدداً انتشار می دهم:

جنایتکار جنگی «سرهنگ مارتین وسلی» حامی حقوق بشر

ولسی مارتین جنایتکار جنگی و لابی مجاهدین خلق فرقه رجوی

روز ۳۱ ژانویۀ ۲۰۱۲ تلویزیون بی بی سی (برنامۀ ۶۰ دقیقه) مصاحبه ای با سرهنگ مارتین وسلی فرماندۀ پیشین حفاظت پادگان اشرف داشت که بسیار حیرت انگیز بود. این جنایتکار جنگی که به حق بایستی در یک دادگاه بین المللی بخاطر نقض آشکار حقوق بشر و جنایتهایی که علیه صدها پناهجوی ایرانی در کمپ موسوم به «تیف» مرتکب شد محاکمه شود، با بیان مجموعه دروغهای آشکاری مدعی شد که در دوران فرماندهی وی «به ساکنان اشرف در ازای خلع سلاح، کارت مورد حمایت داده شد و توافقنامۀ امضا شده به آنان داده شد و به آنان قول داده شد که این حمایت دائمی خواهد بود!». و همچنین مدعی شد که اینک «ساکنان اشرف در وضعیت بدی قرار دارند و برای ژنراتورهای آنان سوخت کافی نمی رسد و غذای کافی هم به آنان داده نمی شود و آب آشامیدنی تمیز به آنها نمی رسد! و تمام امکانات زندگی، چیزی که من و تو (مجری بی بی سی) امروز از آن برخورداریم، آنها از آن محروم شده اند!».

اینکه آیدی کارت مورد نظر ایشان در ازای «خلع سلاح» چه ارزش مادی برای ساکنان اشرف داشته است بماند چون کارت بی ارزشی بود برای زندانیانی که به هیچ نقطه ای نمی توانستند سفر کنند و اساساً مورد استفادۀ آنها قرار نمی گرفت که ارزش مادی داشته باشد… و اینکه توافق مورد نظر وی چه تضمین مادی و معنوی داشت هم بماند چرا که با وجود دارا بودن امضای ژنرال میللر فرماندۀ وقت نیروهای ائتلاف در پای این توافقنامه، هیچ کارایی و ارزش حقوقی و انسانی و سیاسی نداشت جز اینکه مثل یک کاغذ باطله در دستان ما باشد بدون اینکه بتوانیم از آن برای رسیدن به هدف خود و رهایی خود از اشرف و عراق مورد استفاده قرار دهیم. بویژه اینکه همین سرهنگ جنایتکار هرگز اجازه نداد افراد جداشده از مجاهدین آن مدارک را مورد استفاده قرار دهند و به وکیل دسترسی داشته باشند تا به آنها جهت رها شدن از زندان مارتین وسلی یاری کنند. در زندان این سرهنگ داشتن وکیل هم ممنوع بود!

ولسی مارتین جنایتکار جنگی و لابی مجاهدین خلق فرقه رجوی

اما نکاتی چند جهت ثبت در تاریخ می نویسم هرچند به جایی نخواهد رسید و زمانه در دست جنایتکارانی است که اگر حداقل شرفی هم داشته باشند به بهایی اندک می فروشند تا حقیقت را کتمان کنند و وجود عاری از شرم و شرف خود را با پول جایگزین سازند.

این جنایتکار جنگی بازنشسته که با گرفتن پولهای کلان از مریم عضدانلو دوران بازنشستگی خود را هم با بیزینس می گذراند، مدعی است که دولت عراق به مجاهدین آب مناسب و غذا و سوخت کافی برای ژنراتورهایشان نمی رساند!!!! اول از همه باید از ایشان پرسید چنین اطلاعاتی را از کجا بدست آورده ای؟ آیا تو نمی دانی که مجاهدین جز دروغگویی هیچ در چنته ندارند؟ آیا مابقی سرهنگهای مربوطه که جایگزین تو شدند خود به این واقعیت معترف نبودند که دروغگوتر از سران مجاهدین را ندیده اند؟ ای کاش از سرهنگ وودساید می پرسید این افراد در دروغگویی تا چه حد خبره شده اند چون این سرهنگ در این حد انسانیت خود را حفظ نموده بود که درد زندانیان تیف را درک کند و جهت وصل آنها به سازمان ملل تلاش کند. و اما توضیحاتی که لازم است در ارتباط با گفته های این جنایتکار جنگی ذکر کنم:

الف- در مورد آب آشامیدنی به مدت ۲۵ سال است که مجاهدین آب تصفیه نشده را از شط پمپاژ کرده و در داخل اشرف تصفیه و مورد استفاده قرار می دهند و چیز جدیدی اتفاق نیفتاده است و همیشه هم به ساکنان اشرف گفته می شد که بهترین آب تصفیه شده را در اختیار داریم (و البته من از جزئیات آن مطلع بودم چون به مدت یکسال امور فنی این تصفیه خانه را پیگیری می کردم و اینرا هم می دانم که رجوی از آبهای تصفیه شده خارجی استفاده می کرد در حالی که تصفیه خانۀ اشرف بشدت کهنه و فرسوده و آب آن بشدت غیربهداشتی شده بود و شکایت مستقیم من به خانم ماندانا بیدرنگ که مسئولیت تصفیه خانه را بردوش داشت به جایی نرسید و هیچ رسیدگی در این رابطه نمی کردند چون نمی خواستند برای سلامت اعضای اشرف پول اضافی صرف کنند).

اما گیریم که این خبر صحت داشته باشد، در اینصورت وسلی مارتین باید پاسخ بدهد که چرا در دوران ریاست ایشان بر کمپ جداشدگان که یک بازداشتگاه نیمه مخفی اسیران جنگی محسوب می شد، وضعیت آب کمپ تا به این حد غیراستاندارد بود و تا مدتهای طولانی در گرمای حدود ۶۰ درجه تابستان عراق روزانه تنها ۴ بطری آب به هر جداشده داده می شد که برای آشامیدن و لباسشویی و شستن دست و صورت و حتا استحمام باید از همان چند لیتر آب استفاده می کرد به حدی که چندین نفر حالشان بد شد که به خاطر جلوگیری از افتضاحات آینده ناچار دو بطری دیگر هم به آمار اضافه نمودند؟ به چه علت در دوران صدارت مارتین وسلی نیروهای جداشده از داشتن آب برای استحمام محروم بودند و تنها هر دو روز یکبار در آن هوای بشدت داغ و خاک آلود، فقط ۵ دقیقه اجازۀ استحمام با یک باریکه آب که مستمر هم قطع می شد داشتند؟ چرا افراد را بخاطر اعتراض به شرایط استحمام و آب آشامیدنی روانۀ سلولهای انفرادی می کردند که نمونه های آن بسیار بود که شخص را با بدن کف آلود به انفرادی منتقل می کردند.

آیا سرهنگ مارتین می تواند در یک دادگاه جنایتکاران جنگی پاسخگوی این عملکردهای خودش باشد؟ مگر این سرهنگ بازنشسته صدها نفر را از حداقل امکانات زندگی محروم نساخته بود؟ آیا ایشان فراموش کرده که به مدت یکسال به صدها نفر اعضای کمپ سه وعده «جیره جنگی» می داد در حالیکه این نوع غذا به گفتۀ پزشکان متخصص خودشان برای بیش از چند روز ممنوع بود؟ آیا خود سربازان آمریکایی به خاطر این مسئله ناراحت نبودند؟ (خود من بخاطر سوء تغذیه و نداشتن غذای مناسب بشدت ضعیف شده بودم به حدی که امدادگر آمریکایی هم نگران حال من شده بود و از من خواهش می کرد اگر نمی توانم این غذاها را بخورم حداقل کمی کیک بخورم که به او گفتم آخر تا چقدر وقت می توان به جای غذا از این کیکهای کهنۀ جنگی استفاده کرد؟). آیا سرهنگ مارتین فراموش کرده که همان جیره جنگی ها هم هر از مدتی با جیرۀ بدتری تعویض می شد تا ما را تنبیه جمعی کنند؟ آیا وی فراموش کرده است که وقتی خودش بهترین غذاها را در رستوران می خورد ما چه دردی می کشیدیم؟ آیا فراموش کرده است که انبوهی غذاهای مختلف بسته بندی شده را دور می ریختند ولی حاضر نمی شدند همان را به افراد کمپ بدهند؟ آیا فراموش کرده که وقتی خودش در اتاقهای استاندارد استراحت می کرد اعضای جداشده در چه وضعیت بدی زندگی می کردند و در چادرهایی بودند که زمستانها سرد و تابستانها بشدت گرم بود؟ اینها همان امکاناتی است که این جنایتکار مدعی است خودش و مجری بی بی سی از آن برخوردارند و دولت عراق از ساکنان اشرف دریغ کرده است!!! تا چه حد این شخص شرافت را زیر پا گذاشته است؟

درست در همان زمان، سران مجاهدین مدام این سرهنگ طماع را به میهمانی دعوت می کردند و ضمن دادن هدایایی گرانبها به اسم ارتش آزادیبخش، اطلاعات نظامی ایران را هم ما به ازای سختگیری بیشتر نسبت به جداشده ها به او تحویل می دادند تا دیگر اعضای مجاهدین از ترس دست به فرار نزنند.

وسلی مارتین در پاسخ به توضیح مجری که می گوید با تعدادی از ساکنان پیشین کمپ گفتگو داشته است که می گویند در کمپ به آنها اجازه تماس با خانواده داده نشده است و تنها ارتباط آنها با خارج تلویزیون سیمای آزادی بوده است… و آیا آنها با دنیای خارج ارتباط دارند، با منحرف کردن اصل قضیه می گوید: وقتی من آنجا بودم آنها می توانستند هرچه می خواهند از من بپرسند، و وضعیت ارتباطی در عراق در آن زمان خیلی ضعیف بود. در مورد اینکه آیا آنها کاملاً تحت کنترل بودند باید بگویم که هر عضو این کمپ اگر می خواست با ما صحبت کند و یا کمپ را ترک کند کاملاً آزاد بود!

عجیب است که این سرهنگ جنایتکار فراموشش شده که چگونه اکثریت مطلق نیروها با فرار خود را به تیف می رسانیدند و مدعی شده که هرکس می خواست می توانست برود از ایشان سوآل کند و یا کمپ را ترک کند!…

آیا اگر چنین ادعایی صحت داشت، نیازی بود که صدها نفر از نزد مجاهدین فرار کنند و خود را به تیف برسانند؟ این سرهنگ جنایتکار تصور می کند که با دسته های کوران و ابلهان طرف است… اما پولهای کلان مریم رجوی او را به کتمان حقایق و دروغگویی وادار کرده است. آمار حدود ۸۰۰ نفری جداشدگان که بیش از ۷۰ درصد آنان با فرار خود را به تیف رسانیدند، بینه ای است بر دروغگویی این سرهنگ بازنشسته. ضمن اینکه آن درصد از نیروهایی که توسط خود مجاهدین به آمریکاییها تحویل داده شدند، در زمانی بود که بناگاه رجوی خود را با صدها معترض مواجه دید که همگی قصد جداشدن داشتند و اگر آنها را تحویل نمی داد مناسبات تشکیلاتی خودش را در معرض آسیب شدیدتر قرار می داد برای همین ناچار شد برای خروج از بحرانی که او را فراگرفته بود کمتر از دویست نفر را به مدت دو سه هفته به تیف منتقل نماید تا جلوی شورش گرفته شود و فرصتی برای زد و بند با آمریکاییها پیدا شود.

در پایان این مصاحبه، وی ضمن اقرار به اینکه مجاهدین از سال ۲۰۰۳ با آمریکا همکاری داشته اند اعتراف می کند که آنها با میانگین سنی ۵۰ سال بدرد استفادۀ نظامی نمی خورند و مجاهدین از آن پس «منبع» خوبی برای شناخت دولت افراطی ایران بوده اند و به همین خاطر وی از آنان حمایت می کند.

در واقع مارتین وسلی به صراحت اعتراف می کند که رهبران مجاهدین تنها برای فروش اطلاعات کشورشان به آمریکا دارای ارزش و اعتبار هستند و باید از آنان حمایت کرد!

آیا بهتر از این می توان وطنفروشی مریم و مسعود رجوی را در معرض قضاوت و دید جهانیان قرار داد؟

باید دید که چه عواملی باعث شده رجوی ناامید از حمایت مردم خودش، به سوی این سیاستمداران و نظامیان پیر و از کار افتاده روی بیاورد و دست بدامان ابرقدرتهایی شوند که به کمتر از برده شدن ملت ایران رضایت نمی دهند.

حامد صرافپور
۱۱ خرداد ۱۳۹۶

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید