هراس رجوی از جریان جدائی در تیرانا + آدم های فضایی در آلبانی

0
560

هراس رجوی از جریان جدائی در تیرانا + آدم های فضایی در آلبانی

علی بابائی و حمید حقیقی، بنیاد خانواده سحر، تیرانا، آلبانی، اول ژوئیه ۲۰۱۷:… مردم تیرانا اصلا انگشت به دهان میمونند که اینا کیا هستند، از طرز لباس پوشیدن گرفته، از حالت راه رفتن و نگاه کردن به مردم و …. ، اصلا مال این دوران از حیات بشر نیستند و همین رو مردم تیرانا خوب گرفتند و فهمیدند و به همین خاطر به این آدم ها اینطوری نگاه میکنند، من خودم بارها شاهد این نگاه ها بودم، از طرفی باعث ناراحتی من میشد، که … 

هراس رجوی از جریان جدائی در تیرانا

نوشته علی بابائی، جدا شده در آلبانی

لینک به منبع

با عرض ادب و ارادت خدمت همه عزیزانی که دارید مطلب مرا می خوانید. از اینکه احساس می کنم کسانی این مطلب را خواهند خواند خیلی صفا میکنم، چون این احساس خیلی به حال من کمک میکنه.

رجوی و تشکیلات جهنمی اون رو باید به همه بشناسونیم.

در این مطلب میخوام برایتان از بیم و هراس رجوی بگم. میدونید که الان ما شاهد این هستیم که ظرف کمتر از یک هفته اخیر پنج نفر از سازمان جدا شدند. این کار در حالی صورت گرفته که اونا کاملا در شرایط اختناق رجوی بودند. حالا شما تصور کنید، تور اختناق رجوی پاره بشه و آدم ها امکان نفس کشیدن در خارج از تشکیلات رو داشته باشند. بخدا روزانه دسته دسته آدم ها از سازمان جدا میشند و به ما جامعه جداشدگان ملحق میشند، و من روزانه شاهد این هستم.

بطور خاص وقتی که آدم های این فرقه رو در سطح شهر میبینم، از سر و روشون میباره، که آدم ها دیگه از این سازمان و تشکیلات خسته شدند و دیگه نمیخواهند در سازمان بمانند، و رجوی از همین بیم و هراس داره که آمار جدا شدگان هر چه بیشتر بشه.

از من به رجوی نصحیت، لطفا گوش کن، دیگه اون دوران گذشت که تو آدم ها رو در یک محیطی مثل اشرف و لیبرتی، محصور کرده بودی و اجازه نفس کشیدن به اونا نمیدادی، گرچه میدونم الان هم در صدد این هستی که در اینجا هم، یک زندان مثل اشرف و لیبرتی برپا کنی، ولی کور خوندی، اینجا تیرانا است و نه بیابان های عراق که هیچ کسی اونجا به داد افراد نمیرسید، و هیچی نمیتونستیم بگیم و صدامون در نمی اومد.

حتی وقتی خانواده ها اومده بودند، به افراد جرات نمیکردی بگی که خانواده تون اومده، و حالا در اینجا ما اجازه نمیدیم که تو به اهداف شوم خودت برسی و اشرف دیگه ای درست کنی و افراد رو اسیر خودت بکنی.

دیگه اون دوران گذشت که با انقلاب باصطلاح مریم، افراد رو گول بزنی و اونا رو از زندگی کردن محروم کنی، در تیرانا، آدم ها واقعیت بیرون رو می بینند و به این میرسند که بله میشه انقلاب نکرد و خارج از سازمان، زندگی کرد، و ما برای اونا بزرگترین بینه و گواه هستیم و با دیدن ما در سطح شهر این انگیزه، بیشتر و بیشتر میشه.

متاسفانه بخاطر همین تو به افراد اجازه نمیدی که با ما حرف بزنند، حرف زدن که چه عرض کنم، حتی سلام بدهند، از چی میترسی؟ دقیقا از همین می ترسی که افراد با دیدن ما و حرف زدن با ما، آگاه بشند و از خواب غفلت بیدار بشند و به آینده خودشون فکر کنند، و دیگه به حرف های تکراری و یکبار مصرف تو گوش نکنند. میدونم که از این بیم و هراس داری، چون من به خوبی تو و انقلاب از دور مصرف خارج شده تو رو میشناسم.

خوانندگان عزیز ببخشید که وقت شما رو گرفتم، ولی نیازه که یک جا این حرفا زده بشه، چون رجوی و فرقه اش مطلقا همچین امکانی به آدم ها نمیدند که حرفا شون رو بزنند، بلکه تنها اجازه دارند به حرفای اونا گوش کنند و عمل کنند. ولی ما اجازه نمیدیم که این روند ادامه پیدا بکنه و با روشنگری، دست اونها را رو میکنیم، بیشتر از این وقت شما رو نمیگیرم، منتظر نوشته ها دیگر باشید ….

با تشکر و سپاس فراوان

علی بابایی- عضو جدا شده مجاهدین خلق، تیرانا

آدم های فضایی در تیرانا

مقاله ای از حمید حقیقی، جداشده در آلبانی

لینک به منبع

با سلام خدمت همه خوانندگان عزیز و گرامی سایت سحر،

فکر کنم برای شما هم این عنوان جالب هستش، که منظور از آدم های فضایی چیه؟ و اینا کیا هستند؟ میخوام یک خورده برگردم به دوران کودکی، وقتی بحث از آدم های فضایی میشد، و بطور خاص وقتی در فیلم سینمایی میدید که یک سفینه از فضا بر روی زمین میشینه و یکسری آدم با لباس فضایی و اجق وجق از اون پیاده میشدند، برای همه خیلی عجیب و غریبه، حالا شما همین فضا رو داشته باشید و من شاهد همین حال هوا در تیرانا بودم و هستم که بطور واقعی همچین آدم های در اینجا هستند، که انگار از یک سیاره دیگه به تیرانا اومدند و شاهد نگاه مردم تیرانا با دیدن اینا بودم و این آدم ها رو، یک جوری نگاه میکنند که انگار آدم فضایی دیدند، ببخشید که این موضوع رو به این صورت مطرح کردم، منظور من از آدم های فضایی، ”مجاهدین خلق انتقالی به آلبانی”، که در تشکیلات جهنمی رجوی هستند، میباشد.

بطور واقعی وقتی اینا در بازار و سطح شهر بطور خاص شنبه ها که روز تعطیل اونا هست و شاهد این هستیم که اونا گله وار، در سطح شهر سرازیر میشند، برای کوهنوردی و رفتن به شهر و باصطلاح خرید و گردش… و در سطح شهر پخش میشند، مردم تیرانا اصلا انگشت به دهان میمونند که اینا کیا هستند، از طرز لباس پوشیدن گرفته، از حالت راه رفتن و نگاه کردن به مردم و …. ، اصلا مال این دوران از حیات بشر نیستند و همین رو مردم تیرانا خوب گرفتند و فهمیدند و به همین خاطر به این آدم ها اینطوری نگاه میکنند، من خودم بارها شاهد این نگاه ها بودم، از طرفی باعث ناراحتی من میشد، که چرا هنوز آدم ها اینطوری اسیر این دستگاه جهنمی مجاهدین خلق هستند؟ و کی میشه اینا از فضای مجازی و غیرواقعی خودشون، به دنیای واقعی و به زمین بیایند و واقعیت جهان بیرون خودشون رو ببینند و برای اون روز دارم لحظه شماری میکنم.

به نظر من اون روز دست یافتنی هست، به شرط این که ما حقایقی که با اون مواجه شدیم و میشیم رو برای بقیه بازگو کنیم، و نباید از این بیم و هراس داشت، چون تشکیلات جهنمی مجاهدین خلق اصلا خواهان این نیست که کسی در مورد اونا چیزی بگه و اتفاقا اونچه که به ما اعضای جدا شده برمیگرده، باید هرچی بیشتر این حقایق رو به گوش انسانهای آگاه و بیدار رسوند، که واقعیت تشکیلات فرقه رجوی چیه و چه بلایی سر اعضای خودش آورده و اونا رو کاملا از انسانیت خالی کرده و مثل آدم فضایی ها شدند و این خیلی تاسف بار است.

از اینکه به این واقعیت توجه کردید خیلی ممنونم و همچنان برای شما در مقالات بعدی، از موضوعات مختلف دیگه خواهم گفت…

حمید حقیقی – عضو جدا شده مجاهدین خلق تیرانا

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید