قرنطینه در فرقه رجوی! چرا؟

0
904

قرنطینه در فرقه رجوی! چرا؟

+ تفتیش عقاید به سبک رجوی +“کمیته انقلاب” چیست؟

Sahar_Family_Foundation_SFF_Tirana_Albaniaبنیاد خانواده سحر، تیرانا، آلبانی، هشتم اوت ۲۰۱۷:…  همه اونا تنها حرفشون اینه که جلوی این زندان سازی توسط مجاهدین خلق رو باید گرفت و نباید اجازه بدیم که اونا هرکاری که دلشون میخواد در تیرانا با اعضای خودشون انجام بدهند. من هم با خواسته اونا موافقم و از شما خوانندگان عزیز نیز میخوام که در هر کجای دنیا که هستید از زندانیان زندان رجوی حمایت کنید و جلوی زندان سازی مجاهدین … 

قرنطینه در فرقه رجوی! چرا؟

مطلبی نوشته حمید حقیقی
(لینک به منبع)

خوانندگان عزیز و ارجمند، از اینکه می توانم مطالبم را به نظر شما برسانم خیلی خوشحال و مسرور هستم و این باعث افتخار من هست که با شما درددل کنم.

میخواهم یک موضوعی را بدون مقدمه با شما در میان بگذارم. این موضوعی که میخواهم بگویم این است که به تازگی مجاهدین خلق یک قرنطینه در تیرانا به راه انداخته اند. حالا سوال اینست که چرا مجاهدین خلق دست به این اقدام ضد بشری علیه اعضای خود زده اند؟

حالا علت اون رو میگم. میدونید که الان سران فرقه به سختی از خروج و ریزش نیروها و جدا شدن اونا میترسند. به همین خاطر دست به اقدامات جنایتکارانه ای مثل درست کردن قرنطینه زده اند، اون هم به این ترتیب که افرادی که خواهان خروج هستند رو در یک محل نگه داری میکنند که تقریبا یک الی دو ماه اونجا نگه داری میشند، و با شکنجه روحی و روانی، اونا رو وادار میکنند که از کاری که میخواند انجام بدند منصرف بشند. از طرفی با توجه به اینکه آمار این گونه نفرات خیلی زیاد است نمیخواهند که یک دفعه همه رو آزاد کنند، چون این به ضررشون تموم میشه، و به همین خاطر، میخواهند آدم ها رو کم کم آزاد کنند، تا اینطوری جلوی این موج ریزش رو بگیرند. ولی کور خوندند، چون خودشون میدونند که این کار اصلا جواب نداره، چون به ضد خودش داره تبدیل میشه، چون دیگه آدم ها تنها راهی که براشون باقی میمونه اینه که بدون اطلاع سازمان و تشکیلات جهنمی، اونجا رو ترک کنند و خودشون رو به کمیساریا معرفی کنند. اگر این کار را نکنند، یعنی فرار نکنند، باید برند قرنطینه.

الان من خودم شاهد چند مورد اینطوری بودم و با اونا نیز صحبت کردم و اونا هم دلیل اینکه از سازمان اینطوری بیرون اومدند، یعنی بدون اطلاع فرار کردند، رو همین عنوان کردند که دیگر نمیخواهند در قرنطینه رجوی بیفتند و اونجا مورد شکنجه روحی و روانی قرار بگیرند، چون به اندازه کافی در طی این سالیان در زندان به سر برده و مورد شکنجه روحی و روانی قرار گرفته اند. همه اونا تنها حرفشون اینه که جلوی این زندان سازی توسط مجاهدین خلق رو باید گرفت و نباید اجازه بدیم که اونا هرکاری که دلشون میخواد در تیرانا با اعضای خودشون انجام بدهند.

من هم با خواسته اونا موافقم و از شما خوانندگان عزیز نیز میخوام که در هر کجای دنیا که هستید از زندانیان زندان رجوی حمایت کنید و جلوی زندان سازی مجاهدین خلق در تیرانا رو بگیرید تا که به امید خدا همه زندانیان، هرچه زودتر از بند رجوی آزاد بشند و به دنبال زندگی مطلوب خودشون بروند و در دنیای خارج از مجاهدین خلق و مسعود رجوی، زندگی رو تجربه کنند و خوشبخت بشند.

از اینکه به حرف های این حقیر توجه کردید، یک دنیا ممنونم. منتظر موضوعات دیگه باشید.

مخلص و ارادتمند همه شما

حمید حقیقی – عضو جدا شده مجاهدین خلق در تیرانا

تفتیش عقاید به سبک رجوی

نوشته ای به قلم علی بابائی
لینک به منبع

با عرض سلام و ادب خدمت همه عزیزانی که به حرف های ما جداشدگان فرقه رجوی توجه میکنید. امیدوارم هر کجا که هستید شاد و تندرست باشید.

میدونید که در تاریخ بشریت، تفتیش عقاید یکی از پست ترین و منفورترین کارها بوده است. به همین خاطر همه، از این کار بدشون میاد، حالا طنز این داستان این است که مجاهدین خلق مدعی این هستند که ما بالاترین آزادی در بیان را در داخل خودمون داریم. بخاطر اینکه این موضوع بیشتر روشن بشه، با اجازه شما اول به خود معنی تفتیش عقاید از ویکی پدیا بپردازیم.

تفتیش عقاید، باورپرسی یا باورکاوی که به معنی بازرسی و جستجو در باورهای افراد است، به اعمالی گفته می‌شود که یک موضع صاحب قدرت، مردم را به دلیل باورهایی که دارند، بازخواست می‌کند. مشهورترین آن، تفتیش عقاید در اروپای مسیحی است که این کار توسط دستگاه کلیسا انجام می‌شد و متهمان بسیاری در دادگاه‌های تفتیش عقاید متهم به ارتداد، شرک و جادوگری می‌شدند. این افراد ابتدا برای اعتراف‌گیری شکنجه می‌شدند. در صورت عدم اعتراف سرنوشت معلومی برای آن‌ها متصور نبود. می‌کرد،در

حالا میخوام برای شما از تفتیش عقاید به سبک رجوی بگم. میدونید که در سازمان و تشکیلات، مطلقا اجازه نداری به جز اون چیزی که ایدئولوژی سازمان و تشکیلات اون میگه، فکر کنی و باور کنی. این بزرگترین جرم محسوب میشه که طور دیگری فکر کنی و به همین خاطر اونا میگند، هرچی در ذهن و ضمیر خودتون دارید باید به سازمان بگید، و هیچ چیز پنهان و بیان ناشده ای نباید داشته باشید.

بعنوان مثال من خودم و هم بقیه وقتی برای تماس با خانواده میرفتیم، سازمان میگفت که هرچی گفتید رو باید بگید، حالا من و بقیه، بطور واقعی هرچی رو گفته بودیم رو گزارش میکردیم ولی این سازمان لعنتی، راضی نمیشد، میگفت که همش این نیست و باید اون دونه درشت ها رو بگید، و ما هرچی قسم و آیه میخوردیم، بخدا به جز این چیز دیگه ای نبود، اونا اصلا گوش نمیکردند و خلاصه ما رو مجبور میکردند که در جمع افراد، بیایم یکسری چیزها بخوانیم که اصلا واقعی نبود.

هدف اونا این بود که بگند خانواده خوب نیست و نباید که اصلا با خانواده ارتباط برقرار کنی. در صورتیکه بخدا اینطور نبود. خانواده خیلی خوب است و این مسعود رجوی است که بد است و همه رو میخواد مثل خودش بکند و باید مثل اون فکر بکند. از این مثال ها زیاد است و بخاطر اینکه وقت شما رو بیشتر از این نگیرم از اونا صرف نظر میکنم و به یک وقت دیگه موکول میکنم.

از اینکه با هم بودیم، خیلی ممنونم، در فرصت های بعدی، خدمت میرسم.

دوستدار شما

علی بابایی – عضو جدا شده مجاهدین خلق در تیرانا

توضیح: موضوع تفتیش عقاید در فرقه رجوی بحث کشافی است که مشخصا در نشست های عملیات جاری و غسل هفتگی بارز می گردد. افراد موظف هستند حتی خواب شبانه خود را هم گزارش کنند و بابت آن هم بازخواست می شوند. مسعود رجوی تحت عناوینی همچون “لیبرالیسم فکری”، “ولگردی سیاسی”، “افکار هرز”، “خطای ذهن” و غیره هرگونه “دگراندیشی” را در درون تشکیلات به شدت سرکوب می کرد و می کند. افراد می بایست هرآنچه که در ذهنشان خطور کرده است را تحت عنوان “بیان تناقضات” گزارش می نمودند. “تناقض” در تعریف فرقه تلاقی عین با ذهن معنی شده و تأکید گردیده که “تناقض” با بحث و توضیح و بیان منطقی حل نمی شود بلکه باید سرکوب روانی گردد چون ریشه در فردیت دارد و باید با آن مبارزه کرد.

“کمیته انقلاب” چیست؟

نوشته ای از رضا افخمی جداشده در آلبانی
لینک به منبع

با سلام خدمت هموطنان عزیز، خصوصا خانواده های محترم

من رضا افخمی یکی از اعضای جدا شده از تاریکخانه مسعود رجوی در آلبانی هستم. میخواستم از اوضاع و احوال انسانهایی که اسیر و در بند این فرقه ریا کار هستند برایتان حقایقی را بازگو کنم که چه بر این افراد میگذرد.

وقتی آخرین پرواز چارتر، عراق را به مقصد آلبانی ترک کرد، فرقه اسم آنرا هجرت بزرگ گذاشت و آنرا یک پیروزی قلمداد کرد و به خورد اعضا داد. من و بقیه فکر می کردیم که دوران فشار و سختیهای عراق تمام شده و در یک کشور اروپایی حداقل نیازهایی که قبلا در عراق می گفتند امکانش نیست در آلبانی فراهم خواهد شد، اعم از ارتباط با دنیای بیرون از قبیل اینترنت و تماس خانوادگی و امکاناتی که در عراق نبود. ولی زهی خیال باطل.

یک ماه اول بعد از آخرین انتقال یک در باغ سبز خیلی کوتاه نشان دادند ولی رفته رفته چون در ذات و قاموس این سازمان ارزشی برای افراد قایل نیستند باز همان فشارها و محدودیتهای گذشته شروع شد با همان شیوه‌های پلیسی و نشست‌های مزخرف مغزشویی یا عملیات جاری که همه افراد چرت میزدند یا به بهانه‌های مختلف نشست را ترک می‌کردند.

تقریبا همه انواع نشست‌ها کسالت‌آور و بی محتوا شده بود و ظرفی برای طنز و خندیدن افراد، چون حرف‌ها آنقدرپوشالی و دروغ و تکراری بود که نفرات حوصله شنیدن آن اراجیف را نداشتند.

مثلا در یکی از نشست‌های تفتیش عقاید به اسم “کمیته انقلاب” که باید نقطه مختصات طرف را در میاوردند همه سکوت می کردند برای اینکه مسئولین گیر ندهند و بعد یک چیز پوشالی همه سر هم می کردیم که صورت جلسه خالی نباشد.

همه نشست‌ها شده بود شکنجه روحی و روانی افراد. البته ناگفته نماند که چند ماه اوضاع آنقدر خراب شده بود که انتفاد را تعطیل کرده بودند. بعد از مدتها باز گفتند باید به هم انتقاد کنید و میخواستند آدمها را به جان هم بیندازند ولی کسی گوش نمی کرد. همان ریل سکوت و بایکوت بهترین راه در مقابل تشکیلات این فرقه جهنمی بود.

یک موضوع دیگر که میخواستم بگویم در مورد پزهای مسخره و پوشالی سازمان می باشد. در مورد توزیع گوشی بین اعضا که البته خود مسئولین فرقه تحت فشار و جو حاکم از طرف اعضا مجبور به توزیع گوشی شدند. البته گوشی که چه عرض کنم بچه‌ها برای طنز اسم گوشی که سازمان داده بود را گوشت کوب گذاشته بودند چون بیشتر اسباب بازی دست بچه ها بود و به درد هیچ کاری نمی خورد. ولی با این وجود این تشکیلات پوشالی به قدری از موضوع تماس افراد با خانواده ها وحشت داشت که حتی گوشت کوبی که نمی شد با آن تماس با خانواده گرفت را هم برنتابید و آن را جمع کرد.

البته برای نور چشمی‌های خودشان بهترین و بروزترین گوشیها فراهم بود ولی گفته بودند که مخفیانه استفاده کنید که بقیه افراد نبیند. این هم از ادعاهای مسخره شان که می گفتند تبعیض در سازمان نیست ولی دروغ می گویند تبعیض و بیگاری کشیدن از افراد بسیار زیاد میباشد.

کلاه کشادی طی این سالیان سر اعضا گذاشتند و همه این ریا کاریها در آلبانی بر همه اعیان شد. دوستان عزیز تا فرصت دارید به فکر جوانی و عمر از دست رفته خود باشید. بیشتر از این گول حرفهای رجوی را نخورید. مردم ایران بخصوص نسل جدید اصلا این دار و دسته رجوی را نمی شناسند یا اگر می شناسند به شدت از او و فرقه اش متنفر هستند. تا دیر نشده خودتان را نجات بدهید و به آغوش گرم خانواده‌هایتان برگردید.

در ادامه این روشنگریها در آینده مطالب بیشتری را از این تشکیلات پوشالی برایتان بازگو خواهم کرد.

رضا افخمی جداشده از فرقه رجوی ساکن تیرانا

(پایان)

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید