پس قبول میکنید که توازن نیرویی درکار نبوده!

0
684

پس قبول میکنید که توازن نیرویی درکار نبوده! 

 صابر از تبریز، امضاء محفوظ، ایران اینترلینک، سی ام اوت ۲۰۱۷:… اگر شما رجوی ها با دادن مشروعیت آسمانی به حکومت مخالفید ، چرا رجوی را نائب امام زمان معرفی کرده و با داغ ودرفش القائات ذهنی وفیزیکی ، پذیرفته اید که ” رجوی بجز خدا ، پاسخگوی هیچکس نیست “!! مقامی که این بنیانگذار جمهوری اسلامی هرگز برای خود قایل نشد و حتی در مواردی در بر خورد با علاقمندان آتشین اش گفت که “مرا به انسان … 

http://iran-interlink.org

پس قبول میکنید که  توازن نیرویی درکار نبوده!

۰۸/۰۶/۱۳۹۶

درقسمتی از متن  تحلیل گونه ای که با امضای فردی بنام رضا محمدی در رسانه های فرقه ی رجوی درج شده – که با انشاء وادبیات شخص رجوی مویی نمیزند – چنین میخوانیم :

” پس ازسقوط نظام پهلوی دربهمن ماه سال ۱۳۵۷ خمینی توانست با فریب و درفقدان نیروهای سیاسی و مبارزآن زمان ازجمله سازمان مجاهدین خلق ایران، رهبری انقلاب را بسرقت ببرد…پایه های حکومت ارتجاعی خود را تحت نام اسلام بنا کند “.

من بدون اینکه درصدد مخالفت ویا موافقت با بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران ونتایج حاصله ازاین انقلاب– یکی ازبزرگترین انقلاب های قرن بیستم-  باشم ، با ضرس قاطع میگویم که یکی از دلایل سقوط شاه ، قاطعیت زیاد  وبی همتای آیت اله خمینی  دربرابر شاه و رهبری کاریزماتیک ایشان بود ومشکل بتوان تصور کرد که با عدم وجود او ، شاه باین آسانی سقوط میکرد .

شخصا ، نظریه پردازان زیادی را هم دیده ام که با این عقیده من همسویند وشاید که بهتر است بگویم من با این تئوریسین های برجسته موافقم!

درهر صورت ، مشاهده ی این اظهار نظر که  طی آن پذیرفته  شده که مجاهدین نیروی قابل توجهی درایام انقلاب نداشتند ، قدری نشانه ی واقع بینی است که جای شکر دارد!

زیرا که رجوی همواره می گفت که انقلاب مال اوست و اخوندها ازدستش خارج کردند؟!

اما مسئله ی مهم عبارت ازاین است که رجوی چگونه با وجود این توازن قوای ناموجود ، دچار خیره سری شد وبه فکر کسب قدرت به هر طریق ممکن وبا توسل به هروسیله گردید؟؟!!

آیا  با قبول اینکه فرض محال ، محال نیست ، نباید با قبول نظریه ی جدیدی که باند رجوی دراین نوشته ارائه داده ، باید که یک کنگره ی حداکثری ترتیب داده وبا نقد این سیاست ها واعلام صادقانه ی؟ نتایج آن به افکار عمومی ، شخص رجوی و پیرامونی های نزدیک او را برکنار کرده واز ” خلق قهرمان ” بخاطر این ضربه ی بزرگی که به این انقلاب وارد کرده ، عذرخواهی نماید؟؟!!

درادامه :

“خمینی … پس از رفراندوم و اعلام رای نود ونه وهشت درصد برای تشکیل حکومت جدید، از دل آن رفراندوم، حکومت “ولایت فقیه” را بیرون آورد و برای خود وحکومتش مشروعیت الهی وآسمانی قائل شد وتمامی قدرت سیاسی را درخود متمرکز کرد، مشروعیتی که بدلیل عدم مراجعه به “رای مردم ” دراساس فاقد آن بوده است “.

در شرکت بی سابقه ی مردم دراین رفراندوم ودادن رای مثبت به جمهوری اسلامی ، کوچکترین شک وتردیدی وجود ندارد!

و اگر شما رجوی ها با دادن مشروعیت آسمانی به حکومت مخالفید ، چرا رجوی را نائب امام زمان معرفی کرده و با داغ ودرفش القائات ذهنی وفیزیکی ، پذیرفته اید که ” رجوی بجز خدا ، پاسخگوی هیچکس نیست ” !!

مقامی که این بنیانگذار جمهوری اسلامی هرگز برای خود قایل نشد و حتی در مواردی در بر خورد با علاقمندان آتشین اش گفت که “مرا به انسان هایی شبیه نکنید که معصوم هستند و اگر این شباهات دادن ها را ادامه دهید ، ممکن است که من بعنوان یک انسان جایز الخطا ، دچار خود بزرگ بینی ومعصیت شوم – نقل به معنی “!

کاش رجوی هم تا این حد جلو میآمد و ازتکرار پدیده ی  اشرف و فرقه گرایی خطرناک درآن جلو گیری می کرد که نکرد!

من با اینکه این انتخاب مردم درست بوده ویانه  نظری ارائه نمیدهم، اما شکی ندارم که آقای خمینی درآن زمان ، در دموکراتیک ترین انتخابات ممکن ، بعنوان شخص اول مملکت انتخاب میشد وبنابراین به سراغ دشمنی با مردمی بروید که چنین کردند والحق هم که رفتید ودرترورها ، جاسوسی برعلیه منافع ملی و تبدیل کردن سازمان به زائده ی ارتش صدام ، هرچه دشمنی با مردم داشتید ، عرضه نمودید!

ودیگر اینکه :

” … درهمین راستاست که باید مبارزه عادلانه سازمان مجاهدین خلق برای تحقق آزادی وعدالت با رژیم مستبد وجبارخمینی ومیراث داران وی را، که تحت نام واعتبار دین، استبداد برقرارکرده و به حقوق مردم تجاوزکرده وهمچنان به جنایات خود ادامه می دهند، ارزیابی کرد “.

اولا مجاهدین خلقی که بنیانگذاران فقیدش انتظارات خاصی ازآن داشتند وجود ندارد!

ثانیا با نفی حرکات شوم چهار دهه ای خود ، باید گام هایی برای کسب نظر بشدت منفی موجود مردم نسبت به این سازمان استحاله شده بردارید !

ثالثا ، این عدالت را دروهله ی اول دربین اعضای دربند خود اجرا کرده واعتبار اولیه ای برای خود کسب کنید!

 برای انجام این منظور، دروهله ی اول گام کوچکی درحد اجازه دادن به این اسرای خود به تماس تلفنی با اعضای خانواده ی خود ودوستان شان وامکان دسترسی بدون کنترل آنها را به شبکه های اجتماعی ، بردارید !

رابعا ، رسما اعلام کنید که منبعد رجوی و دستیاران اصلی اش ، حق سوء استفاده ازدین را نداشته ودرعوض اعضای مثلا سازمان مجاهدین ، حق انتقاد دراین مورد را داشته ودچار عقوبت های بعد ازانتقاد نخواهند شد!

درغیر این صورت ، به پرت وپلا گویی ها ووعده ی بهشت دادن های خود خاتمه دهید که نه ” خلق قهرمان ” را خوش میآید ونه سودی برای این اعضای نگون بخت دارد ودرتحلیل نهائی برای رجوی ها هم وفائی نخواهد کرد!

صابر

—————————–

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید