هفتاد دلار خونبهای آرام گفتاری. یکصد هزار دلار مزد ۱۰ دقیقه یاوه گوئی یک مزدور ـ قسمت 2 و پایانی

0
873

هفتاد دلار خونبهای آرام گفتاری. یکصد هزار دلار مزد ۱۰ دقیقه یاوه گوئی یک مزدور

(قسمت دوم و پایانی)

 آرام گفتاری مجاهدین خلق فرقه رجوییکی از جداشدگان آذربایجانی (امضاء محفوظ)، ایران اینترلینک، ششم سپتامبر ۲۰۱۷:…  خانم مرضیه قرصی همسر آرام گفتاری ، بعد از ، از دست دادن همسرش و تحمل ۱۰ سال اسارت ، زجر و رنج و دوری از فرزندش و اقامت اجباری و زندان انفرادی در اشرف ، در تشکیلات مافوق دموکراتیک رجوی ! وسالها شرکت اجباری در نشستهای عملیات جاری و غسل هفتگی و تف باران و… 

خانم مرضیه قرصی عضو سابق ارتش آزادیبخش و مجاهدین خلقمرضیه قرصی: یقه دریدن های رجوی نشانه تنگ شدن عرصه است 

http://iran-interlink.org 

لینک به قسمت اول

هفتاد دلار! خونبهای آرام گفتاری !!!

یکصد هزار دلار! مزد ۱۰ دقیقه یاوه گوئی مزدور !!!

قسمت دوم وپایانی

۱۲ شهریور۱۳۹۶

 آرام گفتاری مجاهدین خلق فرقه رجویآرام گفتاری ، در حالیکه همسرش در اشرف گروگان بود ، در ۴ بهمن ۱۳۷۹ که برای یک رشته بمب گذاری از اشرف به تهران اعزام شده بود، هنگامی که مورد شناسائی نیروهای انتظامی قرار گرفت با نارنجک خود را منفجر کرد ! یکی از شگردهای سازمان این بود که افرادی را به داخل کشور می فرستاد که یک گروگان از او در اشرف داشته باشد!

مسعود رجوی خونخوار ! پس از این عملیات ! به نیت شیطانی خود رسید و آرام گفتاری  را شهاب ظلمت سوز ! و گرد گردن فراز ! خطاب کرده و خوشحال و سرمست از اینکه که یک نفر دیگر را به کام مرگ فرستاده ، مسرورانه نام او را به لیست شهداء اضافه کرد !

آرام گفتاری یکی از قربانیان باند مسعود و مریم رجوی ! است که با وجود داشتن یک طفل خردسال و گروگان بودن همسرش در اشرف ، به عملیات تروریستی اعزام گردید و کشته شد !

همسر و فرزند خرد سال این فرد ، مهمترین قربانیان این عمل تروریستی رجوی هستند . کودکی که از دو سالگی بدون پدر و مادر بزرگ شد و مادری که با اجبار و خشونت فرقه ای از فرزند خود به دستور مسعود و مریم رجوی جدا شد و بعنوان گروگان در اشرف زندانی شد و مدت ها بعد ، بدون همسر نزد فرزندی بازگشت که سال ها از دیدن مادر و پدر محروم شده بود !

مسعود رجوی به نیات پلید خود رسید ، اما فرزندی را چشم به راه پدر گذاشت که هیچ تقصیری نداشت و پدری فریب خورده را به کام مرگ فرستاد که نه سیاسی بود و نه قبلا از مناسبات کثیف رجوی در پادگان اشرف خبری داشت !

خانم مرضیه قرصی می گوید :

سال ۲۰۰۳ که صدام سقوط کرد ، مادرم به عراق آمد و مرا دید ، گفت : رهبران سازمان شما را در این بیابان رها کردند که بمیرید و خودشان فرار کردند و به خارج رفته اند! تصمیم گرفتم از سازمان جدا شوم اما به محض این که خواسته ام را به زبان آوردم ، مرا به زندان انداختند ! آزادی زن ها فقط شعار است  ، دو روئی است ، مجاهدین خلق حرف و عملشان یکی نیست ، مرا که یک مادر هستم از فرزندم جدا کردند … شوهرم را به عملیات خطرناکی به ایران فرستاند و وعده دادند وقتی برگردد ، می توانیم با هم برویم خارج زندگی کنیم ! … او رفت و من برای همیشه تنها شدم …موقع جدائی پول و جواهراتم را درخواست کردم ، گفتند چیزی پیش ما نداری ! یک کاغذ برای تسویه حساب امضاء کردم و بعد از آن بالاخره آزاد شدم و … در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵ برای اولین بار بعد از ۱۰ سال ، فرزندم را درآغوش کشیدم …!!!

خانم مرضیه قرصی همسر آرام گفتاری ، بعد از ، از دست دادن همسرش و تحمل ۱۰ سال اسارت ، زجر و رنج و دوری از فرزندش و اقامت اجباری و زندان انفرادی در اشرف ، در تشکیلات مافوق دموکراتیک رجوی ! وسالها شرکت اجباری در نشستهای عملیات جاری و غسل هفتگی و تف باران و…. باذهنی آشفته ازمجاهدین جدا شد و پس از طی  پروسه ای ، با پیکری خسته و فرسوده ، مسئولین سازمان او را تحویل “زندان تیف” دادند و ۲۰۰ هزار دینار عراقی ، معادل تقریبا ۷۰ دلار به او داده بودند، تا بعد از دست دادن همسرش و یک دهه بردگی و بندگی برای رهبر عقده ای ، زندگی خود و فرزندش را با آن ۷۰ دلار سامان دهد و بسازد!!!

  بعد ازاقامت کوتاهی در تیف، اوایل اردیبهشت ماه  ۱۳۸۵با کوله باری از درد و رنج اسارت برای سرپرستی فرزندش” سعید ” راهی ایران گردید!

گوئی جنایت ها و ظلم های فرقه رجوی را پایانی متصور نیست ! ظلم همچون دروغ ، در ابتدا مانند گلوله ی کوچک برفی است که از کوه جدا می شود ، کوچک و ریز است اما هر چه پائین تر می آید بزرگتر و سهمگین تر می شود، تا همچون بهمنی عظیم آوار می گردد و….

روز اول پیوستن آرام و خانواده اش به فرقه رجوی بافریب ها و دروغ های فراوانی آنها را به بغداد  و اشرف کشانیده بودند ! اما در پایان مرگ پدر و بی سرپرست ماندن یک پسر و پاشیدن کانون گرم یک خانواده ثمره ای بود که مسعود رجوی تقدیم این خانواده ی متعلق به ”  خلق قهرمان ” کرد !

فرقه تروریستی رجوی دو دسته قربانی دارد ، یکی آنهایی که ترور شده اند و دیگر آنهایی که اسیر ذهنی و مغزشویی شده و  وادار به ترور گردیده اند . دسته دوم به طور مضاعف قربانی هستند چرا که هم زندگی خود را باخته و هم دستشان به خون دیگران آغشته شده است !

دسته اول اگر چه جان خود یا عزیزانشان را از دست داده اند اما آبرو  وحیثیت خود را حفظ کرده و کمتر از دسته ی دیگر، احساس غبن میکنند ، در حالیکه خانواده های قربانیان دوم حتی خود را مجبور به کتمان هرگونه نسبت با عزیزانشان می بینند!

مسعود رجوی ، مریم رجوی ، فهیمه اروانی ، حسین فضلی ، احمد حنیف ، اسدا.. مثنی ، فاطمه غلامی ، نبی مجتهد زاده ، فروغ ، مسلم ، و  مرضیه و حشمت در بغداد و … بخشی از مزدوران باند جنایتکار رجوی هستند که دست در این پروژه جنایت آمیز داشتند ! باشد روزی که این فریب کاران به سزای اعمالشان برسند.

آیا آقای مسعود رجوی و سران باند جنایتکارش ، نباید به جرم جنایت و مغزشوئی و نقض فاحش حقوق بشر محاکمه شوند؟؟؟

جا دارد نسل جدید بداند که چگونه یک انسان صادق می تواند به راحتی بازیچه دست یک شارلاتان خوش کلام مثل مسعود رجوی ، قرار گیرد و جوانی و زندگی خود و خانواده اش را به نابودی بکشاند .

نسل جوان ما باید با این گونه مکر و خدعه ها آشنا شود و تجربه کافی در اختیارش قرارگیرد و آمادگی لازم را کسب کند تا از کم تجربگی و صداقتش سوء استفاده نشود .

فرقه ها یک تهدید و خطر برای امنیت ملی هستند ، چرا که براحتی می توانند با به کار گیری شیوه های روانی افراد را به ترور و جنایت نیز وادار نمایند!

اکثریت بزرگ بچه هایی که روزی به فرقه رجوی پیوستند ، پاک ترین ، صادق ترین ، آرمان گراترین ، و بهترین اعضای خانواده شان بودند و علت وارد شدن آنها به درون فرقه گمراه بودن آنها نبود بلکه  در حقیقت توسط افرادی آموزش دیده ، حقه باز و زیرک و سوء استفاده گر به داخل فرقه جذب شدند ، این فرقه ها هستند که فعالانه و مهاجمانه پیروان کم اطلاع خود را شکار می کنند .

 یکی از جداشدگان آذربایجانی

////////////////////

/////////////////////////////

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید