کریم غلامی : یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱، سر آغاز فاجعه برای بشریت

0
1092

یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱، سر آغاز فاجعه برای بشریت

 کریم غلامی، ایران فانوس، دوازدم سپتامبر ۲۰۱۷:… اوایل تابستان سال ۱۳۸۰ بود که مرحوم اول مسعود رجوی همه را به قرارگاه یا بهتر است بگویم شکنجه گاه “باقرزاده” فراخواند. تحت نظارت و کنترل مستقیم شخص او، نشستهای مغزشوی به نام “طعمه” شروع شد که در این جلسات افرادی که مخالفت داشتند با فحاشی و ضرب و شتم و زندانی کردن سعی در شکستن آنها کردند(در مقاله های قبلی به … .

لینک به منبع

یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱، سر آغاز فاجعه برای بشریت

هر گاه صحبت از فاجعه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ به میان می آید عمده توجه به همان روز و کشته های همان روز است، اما کمتر کسی صحبت از سالهای تاریک و طولانی از سرنگون شدن دولت ها و از هم پاشیدن کشورها و کشته و آواره شدن میلیون ها انسان تحت نام مبارزه با تروریسم است. شکل گیری تروریسم، دلایل زیادی دارد. اما پایه اساسی شکل گیری، رشد و قدرت گرفتن گروه های تروریستی، کشورهایی مانند آمریکا و عربستان سعودی هستند. ۱۱ سپتامبر، نتیجه تولید گروه القاعده توسط آمریکا در افغانستان برای جنگ با „اتحاد جماهیر شوروی“ سابق بود. این گروه، سالیان توسط آمریکا و عربستان مورد پشتیبانی نیرویی و مالی و لجستیکی و تسلیحاتی، شد و این گروه توانست قدرت بگیرد. بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوری و پایان جنگ سرد، این گروه با افکار ارتجاعی و فناتیک اسلامی به حال خود رها شد، القاعده به مانند همه گروه های تروریستی دیگر در جنگ می توانند ادامه حیات داشته باشند. به همین دلیل، سمت و سوی جنگ آنها تغییر کرد و آنها بر علیه غرب(کشورهای غربی مانند آمریکا و اروپای غربی) اعلام جنگ کردند و طی سالیان عملیات های تروریستی گسترده ای در این کشورها انجام دادند. نهایتاً، حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر صورت گرفت. این حمله تروریستی، توسط القاعده که به دست خود آمریکایی ها ساخته شده بود و توسط عربستان سعودی تامین نیرو شده بود صورت گرفت، اما بهای آن را کشور افغانستان و مردم آن دادند و می دهند.

طی سالیان گذشته، بسیاری از کشورها تحت نام مبارزه با تروریسم مورد تهاجم آمریکا و متحدانش قرار گرفتند. چنان که امروز ما شاهد فاجعه انسانی در کشور سوریه و عراق هستیم. همانطور که القاعده توسط آمریکا ساخته شد، گروه „داعش“ نیز توسط آمریکا تولید شد. بعد از سرنگونی صدام حسین، اعضای باقی مانده از حزب بعث و نیروهای مخالف بشار اسد، توسط آمریکا سازماندهی شدند و مانند القاعده به لحاظ لجستیکی و تسلیحاتی، توسط آمریکا تامین شدند و عربستان سعودی، بزرگترین تامین کننده مالی این گروه شد. اما این گروه به مانند القاعده از کنترل خارج و تبدیل به یک مشکل بزرگ برای مردم دنیا شد.

امروزه و در گذشته ما شاهد حمایت آمریکا از مجاهدین خلق و نیروهای مخالف دولت مرکزی ایران، هستیم و بودیم. بطور خاص، مجاهدین که همواره بخصوص مورد حمایت عربستان سعودی بودند بازیچه ای برای آمریکا بوده و آمریکا هرگاه خواسته آن را در لیست تروریستی قرار داده و هرگاه خواسته آن را به عنوان چماقی بر علیه دولت ایران استفاده کرده است. طی دو سال گذشته و بخصوص از زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ به عنوان رییس جمهور آمریکا، این روند شکل خاصی به خود گرفته است. حضور جان مک کین در کنار مریم رجوی، نمونه بارزی از این حمایت است. شاید این سوال پیش بیاید که آیا مجاهدین یک گروه با تفکر و ایدئولوژی همسان با آمریکا هستند؟ پاسخ این است نه، سازمان مجاهدین با یک تفکر اسلامی افراطی و به شدت ارتجاعی، ضد آمریکایی است به مانند القاعده و داعش. می توان این رد پا را در ایدئولوژی آنها یعنی اعتقاد به „جامعه بی طبقه توحیدی“ که ضد سرمایه داری است و یا ترور مستشارهای نظامی آمریکایی در زمان شاه و یا سرود „سر کوچه کمینه“ مجاهدین مشاهده کرد.

گذشته از این که به مدت ۲۳ سال از نزدیک شاهد دشمنی مجاهدین با آمریکا بودم، ولی می توان به یک مورد بسیار خاص که در روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ اتفاق افتاد، اشاره کنم:

اوایل تابستان سال ۱۳۸۰ بود که مرحوم اول مسعود رجوی همه را به قرارگاه یا بهتر است بگویم شکنجه گاه “باقرزاده” فراخواند. تحت نظارت و کنترل مستقیم شخص او، نشستهای مغزشوی به نام “طعمه” شروع شد که در این جلسات افرادی که مخالفت داشتند با فحاشی و ضرب و شتم و زندانی کردن سعی در شکستن آنها کردند(در مقاله های قبلی به صورت کامل به آن پرداخته ام). این فاجعه تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ادامه داشت. من آن روزها به دلیل فشارهای زیاد بیمار شده بودم. عصر روزی بود که با صدای آهنگ های شاد از خواب بیدار شدم و خودم را به سالن غذاخوری رساندم. آن چیزی که از تلویزیون می دیدم، برایم باور نکردنی نبود. فروریختن ساختمان ها و کشته شدن انسانها و اینکه چرا مجاهدین خلق برای مرگ انسانها جشن گرفته اند؟

چند روز بعد روی سن سالن نشست عمومی، مسعود رجوی، دست به کمر راه می رفت و مریم رجوی بسیار خوشحال و خندان بود و پشت سر هم صحنه های اصابت هواپیماها به ساختمان های دو قلو را نشان می داد و چه جشن و شیرینی خوردن و رقص و پایی کوبی که مجاهدین بخاطر این عملیات تروریستی راه انداخته بودند. البته صدای هر معترضی را مثل من برای جشن گرفتن به این فاجعه انسانی را با فحاشی و مراسم عذاب آور“دیگ” پاسخ می دادند.

این را باید بدانیم و هوشیار باشیم، آنچه که بر سر افغانستان و عراق و سوریه و سایر کشورها، آمده امکان دارد بر کشور ما نیز اتفاق بیفتد. هر چند که مردم ایران به مانند سوریه ای ها، نیستند که با وجود جنگ پا به فرار بگذارند و کشور خود را رها کنند. ایرانی ها می ایستند و مقاومت می کنند. مردم متمدن ایران، همانطور که تا کنون نشان داده اند هرگز اجازه نمی دهند تا کشورهای بیگانه سرنوشت آنها را در دست بگیرند. آزادی خواهی مردم ایران و آرزوی آنها برای پیشرفت و ترقی با وطن فروشی مجاهدین خلق، بسیار فاصله دارد.

//////////////

 

 

 

 

 

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید