سیامک نادری: هشدار! به جعل وترفند ویدئویی مجاهدین، برای کشاندن تظاهرات مردم به مبارزه مسلحانه

0
701

مریم رجوی با گرسنگی دادن به افراد در آلبانی انتقام میگیرد
سیامک نادری، حقیقت مانا، پنجم ژانویه ۲۰۱۷:… مریم ومسعود رجوی که پیش ازاین جدا شدگان را به صدام وزندان ابوغریب تحویل میداد ویا لب مرزایران برده وبسمت حاکمیّت پلید آخوندی رها می کرد… اینک همزمان با قیام وخروش مردم ایران، فرصت را غنیمت شمرده، تا با اصل طلایی دیپلماس« زمانسنجی» ،به جان جدا شدگان …

هشدار! به جعل وترفند ویدئویی مجاهدین، برای کشاندن تظاهرات مردم به مبارزه مسلحانه
(لینک به منبع)

این عمل تنها وتنها، زمینه ایی برای سرکوب وکشتار رژیم درگل مانده فراهم می سازد.
این نه راه حل برای مردم!، بل راه حلی برای خارج کردن رژیم ازبن بست کنونی است!.
این نه بدلیل اهمیّت دادن به اقدام سازمان مجاهدین ورهبریش، که محلّی ازاعراب دراین قیام وتظاهرات ندارد!، بلکه بدلیل سؤاستفاه رژیم ویافتن توجیهی برای سرکوب خونین حائزتوجّه است. پیشاپیش باید توطئه ها ومواضع انحرافی واپورتونیستی را شناسایی، افشا و خنثی وطرد کرد.
سه روزپیش، سایت سازمان مجاهدین خبری مبنی برکشته شدن۳۰تن درتظاهرات خبرداد. درحالیکه تاکنون هیچیک ازخبرگزایها چنین آماری مخابره نکره اند.
بدنبال آن ویدئویی پیام یک ارتشی به مردم و پیوستن به مبارزان دریوتیوپ بنمایش درآمد. وخبرکشته شدن ۳۰تن ازمردم هم زیرنویس شده بود.
لینک نوارویدئویی:
« کشته های تظاهرات به ۳۰ نفررسید. پیام یک ارتشی به مردم وپیوستن به مبارزان»
»https://www.youtube.com/watch?v=2sbqu5fFyjs«
پیام فردی که مدعی است ارتشی است، فاقد اصالت است. زیرا سلاح سازمانی ارتش کلاش نیست واین ارتشی با سلاح کلاش فیلم را ضبط کرده است؟. چنین سلاحی دراستان سیستان وبلوچستان ویا شهرهای مرزی غرب و بین مردم عرب وجود دارد، ومی توان تحت عنوان « پیوستن یک ارتشی به «مبارزان!»، الگوی مبارزه مسلحانه وآنهم ازمدل سوری وشبیه سازی از آن به نمایش گذاشت. (تجربه سوریه نقطه پایانی بربهارعرب گشت!،‌ وتبدیل به جنگ قطب بندی شده و فرا منطقه ایی و…، با تمام آوارگی ها مردم سوریه درسراسرجهان ونابودی شهرها وزیرساخت های یک کشور…ودرصحنه شطرنج سیاسی درنقطه پات قراردارد».
پیام کوتاه این ارتشی؟، درچند نوبت درهمین ویدئوکلیپ تکرارشد. بلافاصله پس از پیام یک ارتشی!، آهنگ ومارش وترانه ایی تهییجی برای چند بارتا پایان نوارتکرارشد.
درنوبت بعد ویدئوکلیپی دیگرتولید وبه نمایش گذاشته شد. ابتدا پیام همان یک ارتشی پخش شد وسپی مارش وترانه تهییجی رپ شده« برپاخیز، ازجاکن، بِ بِ بِ بیت، رهبر» درادامه آن چندین با ر بیت مورد نظررا تکرارمی کرد….( این کلیپ توسط سازمان تهیه شده بود)
برغم آشنا بودن صدا ونوع کارش،‌ بازشک کردم، زیرا باید اطلاعات موثقی داشته باشم. امّا هربارکه گوش کردم، خوانند کسی نبود جز روزبه ( خواننده وآهنگساز سازمان مجاهدین!).
محرزاست که سازمان می خواهد بازهم، همان روش خود، ومبارزه مسلحانه را دراین قیام پیش بگیرد.
درنوبت بعد، ویدئوکلیپی دیگربرروی یوتیوپ دیدم،‌این ویدئو کلیپ تولیدی سازمان مجاهدین است:
پیوستن یک درجه دار ارتش به قیام مردم ایران و فراخواندن ارتشی ها به مردم ‎#تظاهرات_سراسری
سیمای آزادی متعلق به سازمان مجاهدین دراخبارفوری خود که گوینده آن فردی بنام بهروزمیرزایی، فراخوان میداد:
سریع پیام ارتش آزادیبخش ملی ایران به جوانان آماده باش در تهران ۱۰ دی

چنین جعلیاتی ازطرف سازمان چیزجدیدی نیست، چنین فیلم هایی بوسیله پرداخت پول ازطرف سازمان، به افراد وعوامل مرزی تآمین می شود. هدف سازمان تأثیرگذاری بر خروش مردم ایران و کشاندن تظاهرات، به سمت مبارزه مسلحانه است عقب افتادگی وپرت ماندگی همیشگی رهبران ازصفوف مردم رانشان می دهد.
بی شک رهبری این قیام، ازدل همین مبارزات بیرون خواهد آمد وآراء مردم وآنچه خواست مردم است اصیل است. همانطور که درانقلابهای بهارعرب، وعصر ارتباطات، این جوانان بودند که خود پیامبرنسل خود بودند.
هشدار!
هرگونه مبارزه مسلحانه، درحالی که تمامی مردم به صحنه نیامده اند، النهایه، به ضد خود وبه ضد منافع مردم تمام خواهد شد، روزی که تمام مردم به صحنه بیایند، دیگربساط رژیم درهم پیچیده می شود وسلاح حرف اوّل را نمی زند، بل مردم!. کشیده شدن به مبارزه مسلحانه،‌ ویا هرگونه تبلیغ واشاعه آن درشرایط کنونی،‌ چیزی جزاپورتونسیم وانحراف ازمبارزه اصیل مردم نیست. وتوجیهی برای سرکوب خونین تظاهرات مردم بدست رژیم جنایتکاراست. نمی توان ونباید منافع حقیرگروهی وسازمانی،‌ وغارنشینی درحصارهای جدای ازمردم را، برمنافع وخواست مردم را، با جعل وفضا سازی به انحراف وشکست کشاند. تجربه خونین سال ۶۰ وکشاندن امور به نبرد زودرس،‌ چیزی نبود، جزاینکه مردم برای ۴دهه تاوان حاکمیّت رژیم پس دهند. رهبرانی با ذهنیّت وعینیّت فاسد شده،‌ چوب لای چرخ های تظاهرات وخروش مردم هستند. وتیغ سرکوب رژیم را تیزمی کنند.
عباس عبدی یکی ازبه اصطلاح اصلاح طلبان رژیم می گوید:
رادیو فردا
عباس عبدی خواستار برخورد شدید حکومت با مردم اغتشاشگر شد
منتشر شده در ۰۱-۰۱- ۲۰۱۸بقلم ناصر اعتمادی روزآمد شده در ۰۱-۰۱-۲۰۱۸ ساعت ۱۱:۱۴
بعد از روزها سکوت دربارۀ بزرگترین بحران سیاسی جمهوری اسلامی ایران برخی نمایندگان شاخص گرایش موسوم به اصلاح طلب حکومت اسلامی در قبال رویدادهای جاری کشور از خود واکنش نشان دادند و خواستار شدیدترین برخوردها با مردم معترض شدند.
عباس عبدی در مطلبی که در روزنامۀ “اعتماد” به چاپ رساند مردم معترض به فقر و استبداد مذهبی در کشور را “اغتشاشگر” نامید و گفت : مهمتر از “اغتشاشاتی” که طی روزهای اخیر در کشور روی داده، بی تفاوتی و انفعال مخالفان این اعتراض ها بوده است. عباس عبدی توجه حکومت را به این بی تفاوتی و انفعال جلب کرده و تلویحاً مردم ناراضی و اقدام های آنان را به عملیات مسلحانۀ سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱٣۶٠ تشبیه کرده و پرسیده است : چرا امروز مدافعان نظام اسلامی همانند سال ١٣۶٠ “بساط معترضان را جمع” نمی کنند و “اقدامی جدی برای مقابله با آن انجام نمی دهند».
عبدی و انبوه چنین قماش قدّاره بند، بدینوسیله ازرژیم وخامنه ایی می خواهد: با تیغ سازمان مجاهدین، تظاهرات وقیام مردم سراسر ایران را خاموش سازد.
آنسوی دیگر تأکید قاطع تمامی روشنفکران، برمسالمت آمیزبودن تظاهرات است:
محمد اولیایی فرد، محمود رحمانی اصفهانی، سید محمد سیف زاده ،‌شیرین عبادی،‌عبدالکریم لاهیجی و نسرین ستوده با انتشار بیانیه‌ ای با اشاره به بند ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۲۱ میثاق حقوق مدنی که ایران به هر دو آن پیوسته است ، حق شهروندان برای تجمعات مسالمت آمیز را مطلق دانسته واز طرف دیگر از مردم معترض خواسته اند از خشونت خودداری کنند.
اما حرف اصلی را نسرین ستوده با صداقتی چنین دردمند بزبان آورده است:
نسرین ستوده حقوقدانان و روشنفکران ایران را به حمایت از مطالبات مردم فراخواند
http://haghighatemana.com/wp-content/uploads/2018/01/56397_986.jpg http://haghighatemana.com/wp-content/uploads/2018/01/56397_986.jpg
نسرین ستوده، حقوقدان و وکیل دعاوی در ایران در گفتگو با رادیو بین المللی فرانسه، وکلا، حقوقدانان و روشنفکران این کشور را به حمایت از مطالبات به حق و تظاهرات مسالمت آمیز مردم ایران برای رسیدن به خواسته هایشان فراخوانده است
نسرین ستوده گفته است که حقوقدانان و روشنفکران ایران باید در برابر صبر و بردباری مردم ایران سر تعظیم فرود بیاورند که سال هاست برغم فشارها و تنگناها همواره در پی تعامل و گفتگو برای رفع مشکلات و دستیابی به حقوق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فردی شان بوده اند، هر چند این بردباری و تعامل همواره با بی توجهی روبرو شده است.
ستوده افزوده است که مردم حتا بیش از حد لازم از خود صبر و تحمل نشان داده اند. حقوقدان ایرانی سپس تأکید کرده است که شرط دستیابی مردم ایران به حقوق و مطالبات شان پیروی از روش های مسالمت آمیز است. نسرین ستوده گفته است که اصل ٢٧ قانون اساسی تجمعات صلح آمیز را حق مردم می داند و برگزاری آنها را منوط به مجوز ندانسته است. به این ترتیب، برگزاری تجمعات، به گفتۀ ستوده، حق قانونی مردم ایران است و این حق باید در عمل به رسمیت شناخته شود».
درقبال این سخنان(حقوقدانان و روشنفکران ایران باید در برابر صبر و بردباری مردم ایران سر تعظیم فرود بیاورند…) برغم آنکه نیازی نمی بینم عفونت چرکین وفاسد گذشته را یاد آوری کنم، اما باید دربرابردواندیشه، دونظرگاه، بین نظرگاهی که معتقد است اصالت با مردم است وباید دربرابرصبروبردباری مردم ایران صرتعظیم فرود بیاورند!. واینک با خشم وتظاهراتشان همراه شد!؛ ونظرگاه های سازمانی وگروهی… که چون مهوش سپهری( نسرین ) همردیف رجوی و خانم مریم رجوی که درحضور۴۰۰۰ رزمنده ارتش آزادیبخش، ومجاهدین درنشستی با حضور مسعود ومریم رجوی می گوید : «این مردم بی غیرت، ازجایشان بلند نمی شوند انقلاب نمی کنند، تا برادر( رجوی) به ایران برسد. اینها «لیاقت» این رهبری (رجوی )را ندارند». ورجوی ومریم می شنوند وسکوت می کنند(تأیید می کنند).
دونظرگاهی که یکی اصالت را به مردم ودیگری به منویّات ومنافع رهبری می دهد!. مردمی که چنین می خروشند ویک تنه، بدون رهبری، قیمت می دهند، می توانند انتخاب خودشان را ازدونظرگاه فوق بعمل آورند!.
سایت حقیقت مانا- سیامک نادری ۱۳/۱۰/۱۳۹۶

همزمان با خروش مردم ایران
مریم رجوی رئیس جمهورمنتخب رجوی؟، با گرسنگی دادن به جدا شدگان درآلبانی، انتقام میگیرد!
(لینک به منبع)

جواد خراسان، شکنجه گرسال۷۳، و مسئول دفترتحکیم شکنجه سازمان مجاهدین درآلبانی،‌ پیشبرد این پروژه کثیف را بعهده دارد.
نقض آشکاراعلامیه جهانی حقوق بشر وکنوانسیون منع شکنجه
دیشب یکی ازجدا شدگانی که بمدّت ۲سال، بدلیل فضای ترس وارعاب سازمان درآلبانی، با من ارتباطی نداشت،‌ چنین درخواست کرد:
« سلام. یک مقاله بزن پول ماهیانه ما را کم کردن از ۴۵ هزار لایک کردن ۳۰ هزار لایک، بعد یک برگ می گذارند که آن را امضاء کنه که من بریدم و پا روی خون شهیدان گذاشتم و از خون شهیدان دارم زندگی می کنم خیلی ها این برگ را امضا نکردن»
نام وشماره تلفن محفوظ است:
سند تماس:
http://haghighatemana.com/wp-content/uploads/2018/01/20180104_161019.jpg http://haghighatemana.com/wp-content/uploads/2018/01/20180104_161019.jpg
http://haghighatemana.com/wp-content/uploads/2018/01/20180103_225640-e1515075983915.jpg http://haghighatemana.com/wp-content/uploads/2018/01/20180103_225640-e1515075983915.jpg
http://haghighatemana.com/wp-content/uploads/2018/01/20180104_161124.jpg http://haghighatemana.com/wp-content/uploads/2018/01/20180104_161124.jpg
مریم ومسعود رجوی که پیش ازاین جدا شدگان را به صدام وزندان ابوغریب تحویل میداد ویا لب مرزایران برده وبسمت حاکمیّت پلید آخوندی رها می کرد…
اینک همزمان با قیام وخروش مردم ایران، فرصت را غنیمت شمرده، تا با اصل طلایی دیپلماس« زمانسنجی» ،به جان جدا شدگان افتاده است.
هرگونه گرسنگی دادن، هرگونه بی حرمتی یک جنایت جنگی محسوب میشود. این همان اطلاعیه ایی است که مریم درعراق ولیبرتی برعلیه دولت مالکی میداد واینک خود، همان مسیرراپیش گرفته است.
دفترکمیساریا درآلبانی بخش ازکمیسایای عالی ملل متحد است. ومی بایست طبق قوانین کمیساریا، به پناهند گان وپناهجویان رسیدگی کند.
«آزادی» اسیر دست رهبری عقیدتی
آقای وخانم رجوی! شما نمی توانید بگویید:« چون مایک «سازمان» هستیم. قوانین خاص هم برآن حاکم است!. آیا شما اعلامیه جهانی حقوق بشر را قبول دارید؟( درمجامع رسمی مریم رجوی گفته است:« به اعلامیه جهانی حقوق بشرپایبند هستیم»:
مادهٔ ۳۰- دراین «اعلامیه» هیچ چیز نباید به گونه‌ای برداشت شود که برای هیچ «حکومت»، گروه یا فردی متضمن حقی برای انجام عملی به قصد از میان بردن حقوق و آزادی‌های مندرج در این «اعلامیه» باشد.
آقای رجوی! ازسی مادهٔ اعلامیه جهانی حقوق بشر، حتّی یک مادّه نیست که درتشکیلات سازمان، بدست شما نقض نشده باشد. می توانیم بپرسیم معنا ومفهوم نقض چنین حقوق اولیّه انسانی چیست؟. رژیم ولایت فقیه هم درقبال نقض حقوق بشرمی گوید:«ما فرهنگ اسلامی خاص خودمان را داریم!». شما ومریم هم می گویید: اسلام دین رحمت ورهایی است!. رحمت ورهایی پیشکش، فقط یک تلفن همراه را درتشکیلات آزاد کنید برای اعضای سازمان!.( درسازمان ملل تصویب شد، عدم دسترسی به اینترنت نقض حقوق بشرمحسوب میشود) می خواهم ببینم «اسلام دمکراتیک وبردبار» شما، به اندازه یک تلفن همراه سعهٔ صدر ووسعت نظردارد؟. گرسنگی دادن به اعضای جدا شده ایی که درمبارزه با رژیم آخوندی بودند واینک نیزمرزبندی جدّی با رژیم دارند!.و جسم مجروحشان شاهدی براین حقیقت است. جنایت جنگی است. چنین عملی حتّی با دشمنان واسیران جنگی نیزیک جنایت محسوب می شود.
اعلامیه جهانی حقوق بشر ـ ماده ۵
«هیچ‌کس نمی‌بایست مورد شکنجه یا بی‌رحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.»
مادهٔ ۱۲- «هیچ احدی نمی‌بایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله [و مزاحمت] خودسرانه قرار گیرد. به همین سیاق شرافت و آبروی هیچ‌کس نباید مورد تعرض قرار گیرد. هر کسی سزاوار و محق به حفاظت قضایی و قانونی در برابر چنین مداخلات و تعرضاتی است.»
ماده ۲۵
الف) هر کس حق دارد که سطح زندگی, سلامتی و رفاه خود و خانوادهاش را از حیث خوراک, مسکن,مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تأمین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری, بیمارینقص اعضاء, بیوهگی, پیری یا تمام علل دیگری که خارج از اراده انسان و سایر امرار معاش از دست رفته باشد, از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود.
ب) مادران و کودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهرهمند شوند. کودکان چه بر اثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنیا آمده باشند, حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند.
متن اطلاعیه جهانی حقوق بشرضمیمه است، تاهم رهبری ابلیس عقیدتی ورئیس جمهورمنتخب «او» ( رجوی) بداند، هم جدا شدگان ازسازمان، آنرا به دفترسازمان وکمیساریا ارائه دهند. قسمت های بولد شده، درباره آنها ازاهمیّت برخورداراست.
دوستان عزیزدرآلبانی!
حتّی سعید عبداللهی که اینک نیزدرتشکیلات سازمان است دراشرف ولیبرتی به من می گفت:«‌ درطی این سالیان، یکبارهم نشد تا مااعلامیه جهانی حقوق بشررا بدانیم چیست، درهیج کجا چنین اعلامیه ایی وجود ندارد….»
اعلامیه جهانی حقوق بشر
تاریخ انتشار: ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸
ماده ۱٫ تمام افراد بشر آزاد به دنیا میآیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و وجدان میباشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند.
ماده ۲٫
الف) هر کس میتواند بدون هیچگونه تمایز مخصوصا از حیث نژاد, رنگ, زبان, مذهب, عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر, از تمام حقوق و کلیه آزادیهایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است, بهرهمند گردد.
ب) بعلاوه, هیچ تبعیضی به عمل نخواهد آمدکه مبتنی بر وضع سیاسی, اداری و قضایی و بینالمللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد. خواه این کشور مستقل, تحت قیمومت یا غیر خودمختار بوده یا حاکمیت آن به شکلی محدود شده باشد.
ماده ۳٫ هر کس حق زندگی, آزادی و امنیت شخصی دارد.
ماده ۴٫ احدی را نمیتوان در بردگی نگهداشت و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد, ممنوع است.
ماده ۵٫ احدی را نمیتوان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا برخلاف انسانیت یاشئون بشری یا موهن باشد.
ماده ۶٫ هر کس حق دارد که شخصیت حقوقی او در همه جا به عنوان انسان در مقابل قانون شناخته شود.
ماده ۷٫ همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه از حمایت قانون برخودار شوند. همه حق دارند در برابر هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد, بر علیه هر تحریکی که برای چنین تبعیضی به عمل آید, بطور تساوی از حمایت قانون بهرهمند شوند.
ماده ۸٫ در برابر اعمالی که حقوق اساسی فرد را مورد تجاوز قرار بدهد و آن حقوق به وسیله قانوناساسی یا قانون دیگری برای او شناخته شده باشد, هر کس حق رجوع مؤثر به محاکم ملی صالحه رادارد.
ماده ۹٫ احدی نمیتواند خودسرانه توقیف, حبس یا تبعید شود.
ماده ۱۰٫ هر کس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاه مستقل و بی طرفی منصفانه و علنا رسیدگی بشود و چنین دادگاهی در باره حقوق یا الزامات او یا هر اتهام جزایی که به او توجه پیدا کرده باشد اتخاذ تصمیم بنماید.
ماده ۱۱٫
الف) هر کس که به بزهکاری متهم شده باشد, بی گناه محسوب خواهد شد تا وقتی که در جریان یک دعوای عمومی که در آن کلیه تضمینهای لازم برای دفاع او تأمین شده باشد, تقصیر او قانونا محرز گردد.
ب) هیچ کس برای انجام یا عدم انجام عملی که در موقع ارتکاب, آن عمل به موجب حقوق ملی یا بینالمللی جرم شناخته نمیشده است, محکوم نخواهد شد. به همین طریق هیچ مجازاتی شدیدتر از آنچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق میگرفت, درباره احدی اعمال نخواهد شد.
ماده ۱۲٫ احدی در زندگی خصوصی , امور خانوادگی, اقامتگاه یا مکاتبات خود نباید مورد مداخلههایخودسرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نباید مورد حمله قرار بگیرد. هر کس حق دارد که در مقابل اینگونه مداخلات مورد حمایت قانون قرار گیرد.
ماده ۱۳٫ الف) هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نماید.
ب) هر کس حق دارد هر کشوری از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود بازگردد.
ماده ۱۴٫
الف) هر کس حق دارد در برابر تعقیب, شکنجه و آزار, پناهندگی جستجو کند و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند.
ب) در مواردی که تعقیب واقعاً مبتنی به جرم عمومی و غیر سیاسی است یا رفتارهایی مخالف با اصول و مقاصد ملل متحد باشد, نمیتواند … استفاده نمود.
ماده ۱۵٫ الف) هر کس حق دارد که دارای تابعیت باشد.
ب) احدی را نمیتوان خودسرانه از تابعیت خود یا از حق تعیین تابعیت محروم کرد.
ماده ۱۶٫ الف) هر زن و مرد بالغی حق دارند بدون هیچگونه محدویت از نظر نژاد, ملیت, تابعیت یا مذهب,با همدیگر زناشویی کنند و تشکیل خانواده دهند. در تمام مدت زناشویی و همگام انحلال آن, زن و شوهر در کلیه امور مربوط به ازدواج, دارای حقوق مساوی می باشند.
ب) خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمایت جامعه و دولت بهرهمند شود.
ماده ۱۷٫ الف) هر شخص منفردا یا بطور ا جتماع, حق مالکیت دارد.
ب) احدی را نمیتوان خودسرانه از حق مالکیت محروم کرد.
ماده ۱۸٫ هر کس حق دارد که از آزادی فکر, وجدان و مذهب بهرهمند شود. این حق متضمن آزادی اظهارعقیده و ایمان میباشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی. هر کس میتواند از اینحقوق منحصراً یا مجتمعاً, بطور خصوصی یا بطور عمومی برخوردار باشد.
ماده ۱۹٫ هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مذکور آزاد باشد.
ماده ۲۰٫ الف) هر کس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیتهای مسالمتآمیز تشکیل بدهد,
ب) هیچ کس را نمیتوان مجبور به شرکت در اجتماعی کرد.
ماده ۲۱٫ ـ الف) هر کس حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود خواه مستقیما و خواه با وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند, شرکت جوید.
ب) هر کس حق دارد با تساوی شرایط به مشاغل عمومی کشور خود نائل آید.
ج) اساس و منشأ قدرت حکومت, اراده مردم است. این اراده باید به وسیله انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و بطور ادواری صورت پذیرد. انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با رأی مخفی یا طریقهای نظیر آن انجام گیرد که آزادی رأی تأمین شود.
ماده ۲۲٫ هرکس به عنوان عضو اجتماع حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به وسیله مساعی ملی و همکاری بینالمللی حقوق اجتماعی, اقتصادی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمود آزادانه شخصیت اوست, با رعایت تشکیلات و منابع هر کشور بدست آورد.
ماده ۲۳٫
الف) هر کس حق دارد کار کند, کار خود را آزادانه انتخاب نماید, شرایط منصفانه و رضایتبخشی برای کار خود خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.
ب) همه حق دارند که بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی, اجرت مساوی دریافت کنند.
ج) هر کس که کار می کند, به مزد منصفانه و رضایتبخشی ذیحق میشود که زندگی او و خانوادهاش را موافق شئون انسانی تأمین کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسایل دیگرِ حمایت اجتماعی تکمیل نماید.
د) هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیهها نیزشرکت کند.
ماده ۲۴٫ هر کس حق استراحت, فراغت و تفریح دارد و بخصوص به محدودیت معقول ساعات کار و مرخصیهای ادواری با اخذ حقوق, ذیحق می باشد.
ماده ۲۵٫
الف) هر کس حق دارد که سطح زندگی, سلامتی و رفاه خود و خانوادهاش را از حیث خوراک, مسکن,مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تأمین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری, بیمارینقص اعضاء, بیوهگی, پیری یا تمام علل دیگری که خارج از اراده انسان و سایر امرار معاش از دست رفته باشد, از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود.
ب) مادران و کودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهرهمند شوند. کودکان چه بر اثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنیا آمده باشند, حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند.
ماده ۲۶٫
الف) هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهرهمند شود. آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید مجانی باشد. آموزش ابتدایی اجباری است. آموزش حرفهای باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل به روی همه باز باشد تا همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهرهمند گردند.
ب) آموزش و پرورش باید طوری هدایت شود که شخصیت انسانی هر کس را به حد اکمل رشد آن برساند و احترام به حقوق آزادیهای بشر را تقویت کند. آموزش و پرورش باید حسن تفاهم, گذشت و احترام عقاید مخالف و دوستی بین تمام ملل و جمعیتهای نژادی یا مذهبی و همچنین توسعه فعالیتهای ملل متحد را در راه حفظ صلح تسهیل نماید.
ج) پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود, نسبت به دیگران اولویت دارند.
ماده ۲۷٫
الف) هر کس حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع شرکت کند, از فنون و هنرها متمتع گردد و در پیشرفت علمی و فواید آن سهیم باشد.
ب) هر کس حق دارد از حمایت منافع معنوی و مادیِ آثار علمی, فرهنگی یا هنری خود برخوردار شود.
ماده ۲۸٫ هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماعی و بینالمللی, حقوق وآزادیهایی را که در این اعلامیه ذکر گردیده است, تأمین کند و آنها را به مورد ا جرا بگذارد.
ماده ۲۹٫
الف) هر کس در مقابل آن جامعهای وظیفه دارد که رشد آزاد و کامل شخصیت او را میسر سازد.
ب) هر کس در اجرای حقوق و استفاده از آزادیهای خود, فقط تابع محدودیتهایی است که به وسیله قانون منحصراً به منظور تأمینِ شناسایی و مراعات حقوق و آزادیهای دیگران و برای رعایت مقتضیات صحیح اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی, در شرایط یک جامعه دمکراتیک وضع گردیده است.
ج) این حقوق و آزادیها در هیچ موردی نمیتواند برخلاف مقاصد و اصول ملل متحد اجرا گردد.
ماده ۳۰٫ هیچ یک از مقررات اعلامیه حاضر نباید طوری تفسیر شود که متضمن حقی برای دولتی یا جمعیتی یا فردی باشد که به موجب آن بتواند هر یک از حقوق و آزادیهای مندرج در این اعلامیه را از بین ببرد و یا در آن فعالیتی بنماید.
آقا وخانم رجوی!
دفترتحکیم شکنجه سازمان مجاهدین مستقر درآلبانی!(مسئول ارتباط باجداشدگان)!
پروتکل اختیاری کنوانسیون ضد شکنجه و سایر مجازات یا رفتار بیرحمانه ، غیرانسانی یا تحقیر آمیز، ضمیمه است:
پروتکل اختیاری کنوانسیون ضد شکنجه و سایر مجازات یا رفتار بیرحمانه ، غیرانسانی یا تحقیر آمیز
مصوب ۱۸ دسامبر ۲۰۰۲ در پنجاه و هفتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متـحد در قـطعنامه۱۹۹/۵۷/ RES /A
مقدمه
کشورهای طرف پروتکل حاضر ،
با تأکید مجدد این امر که شکنجه و سایر مجازات یا رفتار بیرحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز ممنوع است و نقض شدید حقوق بشر به شمار می‌آید،
با اعتقاد به این امر که برای تحقق اهداف کنوانسیون ضد شکنجه وسایر مجازات یا رفتار بیرحمانه، غیرانسانی یا تحقیر آمیز ( که از این به بعد به آن به عنوان کنوانسیون اشاره خواهد شد ) و حمایت بیشترازاشخاص محروم ازآزادی خود در برابر شکنجه وسایر مجازات یارفتار بیرحمانه،غیرانسانی یاتحقیرآمیزانجام اقدامات و تدابیر بیشتری ضرورت دارد
ماده ۱
هدف پروتکل حاضر ایجاد نظامی برای انجام دیدارهای مرتب از سوی نهادهای مستقل ملی و بین‌المللی از اماکنی است که مردم در آنجا از آزادی خود محروم هستند ، تا از شکنجه و سایر مجازات یا رفتار بیرحمانه ، غیرانسانی یا تحقیرآمیز پیشگیری شود.
ماده ۱
هدف پروتکل حاضر ایجاد نظامی برای انجام دیدارهای مرتب از سوی نهادهای مستقل ملی و بین‌المللی از اماکنی است که مردم در آنجا از آزادی خود محروم هستند ، تا از شکنجه و سایر مجازات یا رفتار بیرحمانه ، غیرانسانی یا تحقیرآمیز پیشگیری شود.
ماده ۳
هر کشور طرف باید یک یا چند نهاد دیدار کننده برای پیشگیری ازشکنجه و سایر مجازات یا رفتار بیرحمانه ، غیرانسانی یا تحقیرآمیز در سطح محلی تشکیل دهد ، منصوب کند یا حفظ و نگهداری نماید ( به این نهاد پس از این به عنوان ساز و کار پیشگیرانه ملی اشاره خواهد شد ).
ماده ۴
هر کشور طرف مطابق پروتکل حاضر باید اجازه دیدارهای ساز و کارهایی که در ماده‌های ۲ و ۳ به آنها اشاره شده از هر مکان تحت اختیار و کنترل خود را بدهد که اشخاص در آنجا از آزادی خود ، چه به علت دستور داده شده از سوی یک مرجع و نهاد عمومی یا به تحریک یا رضایت یا اشتیاق و پذیرش آن از آزادی خود محروم هستند، یا ممکن است بشوند ( به این مکان‌ها از این به بعد به عنوان مکان‌های بازداشت اشاره خواهد شد). این دیدارها باید به منظور افزایش ، در صورت ضرورت ، حمایت از این اشخاص علیه شکنجه و سایر مجازات یا رفتار بیرحمانه ، غیرانسانی یا تحقیرآمیز انجام شود.
۲- برای مقاصد پروتکل حاضر ، محروم کردن از آزادی یعنی هر شکل بازداشت یا زندانی کردن یا قرار دادن شخصی در یک محیط بازداشت عمومی یا خصوصی است که آن شخص اجازه نداشته باشد به دستور هر مقام قضایی ، اداری یا غیره آزادانه از آنجا خارج شود.
ماده ۱۵
هیچ نهاد یا مقامی نباید دستور دهد ، اعمال کند ، اجازه دهد یا تحمل کند که هیچ شخص یا سازمانی برای دادن هر گونه اطلاعاتی، اعم از اطلاعات درست یا غلط، به کمیته فرعی پیشگیری یا اعضای آن مجازات شود، و به عبارت دیگر چنین شخص یا سازمانی نباید به هیچ وجه در معرض لطمه و زیان قرار گیرد.
طبق قرارداد سازمان مجاهدین خلق ایران با کمیساریای عالی ملل متحد درژنو، درسال ۱۳۹۲ سازمان می بایست ماهیانه ۵۰۰ دلار (۶۰۰۰۰لک به واحد پول البانی) به جدا شدگان بپردازد. این علاوه برتهیه مسکن مبله وهزینه آب وبرق واینترنت توسط آپارتمان۸ طبقه ایی بود که، کمیساریا دراختیارجدا شدگان می گذاشت. بدین شکل هرماه ۲۵۰ تا ۲۰۰ دلارهم توسط کمیساریا کمک هزینه می شد. یعنی ۷۵۰ تا۷۰۰ دلار درماه.
قرارداد با واحد پولی دلاربسته شده بود. وبهنگام امضا قرارداد با افراد جدا شده، قید می شد که باید اوامضا وتعهد بدهی که به سمت رژیم نمی رود وسازمان هزینه اورا می پردازد. واوباید هوادارسازمان بماند و…؛ معنا ومفهوم حقوقی این برگه این است که امضا دهنده، تعهد میدهد تا با دریافت هزینه توسط سازمان، به سمت رژیم نرود؟!. ویکباردیگر، توهین به حریم وحرمت انسانی وپرونده سازی را درپیش می گیرد.
امّا برغم این، سازمان هربارنقض قرارداد می کرد وچیزی ازاین پول با حقه بازی و وقاحت می کاست:
۱- درسال ۹۲، هریک دلار- معادل۱۰۰ لک ارزش داشت وبا سقوط ارزش لک، از ۱۰۰ به ۱۲۵ لک درمقابل یک دلار، سازمان مجاهدین، پرداخت هزینه را ازدلاربه لک تبدیل کرد!. وبدینوسیله، بسته به نوسان لک،‌ هرماه ۴۰تا۳۰ دلارازهزینه را نمی داد. به عبارتی ۵۰۰۰لک کم میداد.
۲- درسال میلادی ۲۰۱۵( دی ماه ۱۳۹۴) سازمان گفت«‌ازسال جدید بجای ۶۰۰۰۰لک، لک ۴۵۰۰می دهیم».
پس ازآمدن اوّلین سری افراد تشکیلات سازمان به آلبانی، که خروج ازلیبرتی وعراق قطعی شد. سازمان خانه های کمیساریا را ازجدا شدگان تحویل گرفت وازاین پس دیگرجدا شدگان جدید، درابتدای جدا شدن، جایی نداشتند وبا پرداخت هزینه سنگین توسط خودشان به هتل می رفتند!( نکته قابل توجه اینکه، مسیری که می بایست به تاکسی ۸۰۰تا ۱۰۰۰لک داده شود!، سازمان ۳۰۰۰ لک می داد وپولش را ازجداشده می گرفت. وجدا شدها هم اولین باربود، پس ازدو وسه دهه سوارتاکسی می شدند وقیمت رانمی دانستند!). هتل با هزینه ایی که سازمان برای یکماه میداد، درعرض ۱۰ روزپول تمام میشد. وبرای۲۰ روزبعد، نه خانه ونه پولی برای تهیه وخرید غذا داشت!.
۶ماه قبل، بازهم سازمان طرح کرد، ازآغازسال نو۴۵۰۰۰لک را به ۳۰۰۰۰ لک کاهش می دهیم. واینک درسال میلادی جدید، هزینه ماهانه را به ۳۰۰۰۰ لک ( ۲۴۰ دلار) تقلیل داد. مقایسه هزینه مالی درسالهای ۱۳۹۲ تا دی ماه۱۳۹۴، هزینه ماهانه از۷۵۰دلار وهزینه ماهان امسال به ۲۴۰ دلار،‌ خود گویای بسیاری ازمسائل است. علاوه براینکه هرماه، هم به بسیاری ازنفرات پیشنهادجاسوسی وخبرچنینی می دهد. نسق کشی وبازخواست میکند، کوچکترین علائمی ازسخن گفتن برعلیه سازما درمحفل خصوصی به دفترسازمان احضار وتحت برخورد ویا دیرکرد درپرداخت هزینه را اعمال می کند…..
بدین شکل بجای اینکه هزینه ماهیانه با وجود گران شدن خانه واجناس وآب وبرق(بویژه درسرمای زمستان- باورکنید بسیاری بدون روشن کردن هیتربرقی، تنها با پوشیدن لباست خود را بهنگام استراحت گرم می کردند…. بودند نفراتی که درتابستان پنکه نداشتند…، هزینه برق درزمستان یکی ازمشکلات جدا شدگان بود.
وسایل وامکاناتی که کمیساریا به هرعضو سازمان درآلبانی می داد( تخت- تشک- پتو وملحفه وبالش وظروف غذا و…). سازمان بهنگام خروج فرد ازسازمان، همان اجناسی که کمیساریا به افراد داده بود را، به جدا شدگان نمی داد؟!. هرجدا شده ایی ۴۰۰۰۰ لک بهنگام خروج می گرفت وبوسیله تاکسی به هتل برده می شد. درحالیکه هیچ عضو سازمان مجاهدین تاکسی سوارنمی شود، یا خودرو خودشان را دارند ویا بااتوبوس می روند. بدن شکل بیشتراز۱۰۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ لک صرف کرایه تاکسی وهتل می شد وفرد جدا شده می بایست ۲۰۰۰۰ لک هم برای خرید تلفن همراه می داد تا پس از دو یا سه دهه بتواند باخانواده اش تماس بگیرد. دربسیاری موارد خانواده ها نمی شناختند ویا باورنمی کردند این فرزند آنهاست…، ما شاهد صحنه های دردناک… و اشک های آنها بودیم….
حقایق فوق قسمت آشکارسازمان مجاهدین وجدا شدگان است. قسمت پنهان را باید هرکسی کتابی بنویسد، ازخود وسازمان. وازمناسبات سراسر فساد وجنایت.
خطاب به آقای رجوی و
رئیس جمهور منتخت رجوی؟(مریم)
هررئیس جمهوری که مردم را درتنگنای مصیبت باراقتصادی قرار دهد!.
هررئیس جمهوری که به مردم خود گرسنگی بدهد!.
سرنوشتی بهتراز روحانی رئیس جمهور ارتجاع غالب ندارد. ارتجاع مغلوب نیزچنین.
هرگونه گرسنگی دادن جدا شدگان، درشمار جنایت جنگی محسوب میشود.
هر حکمی مبنی بر ترک کشورآلبانی،به جدا شدگان،‌جرم است.
همچنین درمقاله های پیشین گفته بودم:
«جهان از آغاز بی پنجره بود» و« در» معنا نداشت …
حق استعفا وجدا شدن ازسازمان، ودرج آن توسط رسانه ها، حق مشروع وقانونی، وهمانا حریم وحرمت انسانی وآزادی است.
هرگونه تاخت وتازقرون وسطایی واعتراف گیری عقیدتی، به رسم فقاهتی !، خود جرم دیگری، برپشت کبره بستهٔ بارکشان جهل وجنایت ورذالت است
اینکه بگویید :« هرکسی که خواهان خروج ازسازمان است انگاربه ناموس من تجاوزکرده است وپا گذاشته روی خون اشرف» جرم است. وحضیض تن پوسیده شما را بنمایش می گذارد.
اینکه دیروز( ۱۳ دی ماه ۹۶)به جداشدگان بگویید روی برگه اعتراف کرده وبنویسند:« من بریده ام وپا روی خون شهدا گذاشته ام وازخون شهدا دارم زندگی می کنم( زالو)؛ درالبانی نمی تواند دربرگه حقوقی در اسم زالو قید کند. این کثیف ترین اعتراف گیری ازکسانی است که دوتا سه دهه، شما ازرنج وکار وخون وجسمشان بهره کشدید!. زالوی حقیقی همانا رجوی ورهبری وولایت عقیدتی است، که خود را هم شأن و، هم تبار خمینی ساخته اید.
زالوی حقیقی مریم رجوی واطلاعیه جلیقه های حفاظتی است !. با وجود جلیقه های حفاظتی!، دراشرف این جلیقه ها را به اعضا ندادید تا دربرابرگلوله کشته وزخمی شوند!. رئیس جمهور به شرم! بربدن همین جدا شدگان درآلبانی نگاه کنید، آثارگلوله و….برتنشان باقیست….، سالیان ازهمین بدن ها تکه تکه شده وخون ها ونفس آنها ارتزاق کردید.
اینکه درقبال هزینه ماهانه ایی که جدا شدگان درآلبانی ازسازمان دریافت می کنند. مابه ازای حق السکوت ‌آنها بکار می گیرد؟، ویا بمراتب جنایتکارانه تر!، ازافراد جدا شده، اعتراف نامه بگیرند، برعلیه یک جد ا شده دیگر؟. واینک وامروز(۱۳دی) برعلیه خودش؟. جرم کثیف دیگری است.( کسانی که تن به این خفت دادند وچنین نامه های نوشتند، مگرتجربه نشست های اشرف ولیبرتی را نداشتند که سوژه بعدی، نه سیا مک !، بل خودشان هستند!. گفتم که من بلحاظ فردی می گذرم. چشم می پوشم. امّا دیدید که رجوی ازشما هم نگذشت…، این خوی وخون بهیمی یک خودشیفتگی غرق درفساد وجنایت است، که به هیچ ارزش واصولی پایبند نیست!.
اینکه بهنگام دریافت هزینه ماهانه، فردجدا شده باید تعهد بدهد که درقبال دریافت هزینه، به سمت رژیم نرود، یا هرنوع آلودگی ازاین دست اختیارنکند. این توهین کثیف وترفند حقوقی برای لکه دارکردن حرمت انسانی ومواضع جدا شدگان است، تا آنها را لجن مال ورژیم مالی کند.
اینکه رجوی ازهرکسی که جدا می شود، دستخط می گیرد. این جرم است.
اینکه رجوی، ازهرکسی که جدا می شود، و نام آنها را انتشاردادم!. به افراد نام برده شده، بالاترین فشاررا بیاورد که باید اطلاعیه ویا نامه برعلیه سیامک بنویسی!. این جرم است.
رجوی به این شیوه می خواهد مانع درج اخبار وحقایق شود. جدا شدن واستعفاء حق هرفردی است که، به هرحزب یا سازمان وگروهی پیوسته است. ومی تواند طی یک اطلاعیه رسمی، جدایی خود رامنتشرویا خودداری کند. هرگونه ممانعت ازچنین حقی، جرم است!.
هرگونه ممانعت ازدرج اخباروحقایق توسط رسانه ها ، جرم است.
این هم یک نوع دیگرازسلسله بدعت های کثیفی است که، رجوی به این مردم ومقاومت واعضا برای پوشانده جنایت خود تحمیل کرده است.
انتشاراخبارنه تنها جرم نیست!؛ بلکه این رهبری تبهکاررجوی است، که خود می بایست مانند تمامی احزاب معمول درجهان، اطلاعیه داده وپایان عضویت و استعفا رااعلام کند. استفاده ازشیوه های قرون وسطایی تفتیش عقاید، واخذ برگه های اعتراف، چیزجدیدی نیست.
گالیه زیراین رفتاروحشیانه اعتراف کرد:«‌زمین گرد نیست!». امّا حقیقت آنستکه زمین گرد بود.
برشت گالیله را اینگونه توصیف می کند:« گالیله:‌«‌توبه کردم، چون ازدردجسمی می ترسیدم». وخود(برشت) ادامه میدهد:«هیچ چیز بیش ازاین صداقت مهرآورنیست».
مونتین: شکنجه های « تفتیش عقاید» را، تنفرانگیزترازآدمخواری می دانست.
هرنوع رهبری فقاهتی و رهبری عقیدتی یک « هیولای همه چیزخوار» است
روزی همه آنهایی که برعلیه من نوشتند، خود حقایق را فاش خواهند ساخت. کمااینکه درآلبانی بلااستثنا، یک نفرراپیدا نمی کنیم که، فساد وجنایتی را ازدرون تشکیلات، مطرح نکنند».
پاسخ من به دوستی که تقاضا کرده مقاله ایی بنوسم این است:
سایت حقیقت مانا!، مکانی برای چانه زدن ومماشات با رجوی نیست!
بویژه برسرکمک مالی حقارت باری که ازقضا خود رجوی ومریم پرداخت هزینه ماهانه توسط سازمان به جدا شدگان را، به کمیساریا تحمیل کردند!.
دوستان عزیز
بند نافتان را با این سازمان ورهبری خائن آن را قطع کنید. بند ناف چیزی نیست جزهمین هزینه مالی!.
نترسیم، نترسیم!، ما همه با هم هستیم!
این اصل طلایی ایستادن دربرابرمنکراوّل، یعنی «ولایت فقیه» و«ولایت عقیدتی» است.
اینکه سه ماه دیگرپول نمی دهند، اشتباه شما است. بگویید: چرا اینقدردیر؟، ازهمین حالا قطع کنید!. تمام!. این قاطعییّت،‌ رهایی شما ازچنگ هیولای همه چیزخواررهبری عقیدتی است. همه شما تجربه دارید،‌ هرکجا با قاطعیّت ایستادید، سازمان پس زد!. این تجربه همگانی ما بود درصحبت های با همدیگر. این ولایت عقیدتی هم ، مثل آن یکی برادرش( ولایت فقیه) سمبه که پُرزورباشد، پس می کشد.
سازمانی که میترساند،‌ازقضا خود می ترسد. وبه اندازه ایی که می ترساند، ترس خودش را بارزمی کند. ارعاب سلاح اصلی سرکوب رژیم آخوندی است، وبیش ازسرکوب، منافع اش را تأمین می کند. سازمان نیزچنین. این برگه برای ترساندن شما است. امّا خود بیشترمی ترسد…
اگراین را نفهمید، بازنده این میدان هستید. مثال:« سازمان به یکی گفته بود:ازسازمان می اندازیمت بیرون …!،‌آن فرد گفته بود:«‌نیازی نیست زحمت بکشید، همین الان خودم می روم بیرون. یکباره صحنه چرخید ومسئول مربوطه گفت:« نه بابا توبرادرمجاهد باسابقه ومسئول ما بودی، همیشه توتشکیلات خیل خوب جلو اومدی، منظورمن( غلط اضافه) این نبود. ما هیچوقت نسبت به توچیزی نداشتیم… همیشه تعریفت را می کردیم والان هم بسیارازتوراضی هستیم… ویک سفره وهدیه ایی جلو اوبازمی کردند…!» کدامیک ازشما هست که حداقل بیست سی مورد چنین افرادی که می خواستند اخراج کنند به غلط کردم گویی نیفتادند؟.
چنانکه کمیساریا درموارد مشابه این* در۴ ماه پیش هم گفته بود، اگرسازمان قطع کند، ما مسئله شما را حل می کنیم!.
مشکل رجوی نیست!، طینت اورا شما نیزمی شناسید. مشکل خود «ما» هستیم!.
نه تنها درسختی نباشید، که پول کم یا کمترمی شود، بلکه بعکس!. استقبال کنیدکه آخرین حلقه این قلاّده برده سازهم ازگردنتان بگسلد.
همچنانکه درسال ۹۳ یک نفروتنها یک نفر تن زد!، ازاین قلاّده سازمان وهزینه نگرفت!. ونزدیک به دوماه بدون هزینه بود!، اما راهگشای دیگران شد،‌ پس ازاو۱۸ تن دیگرازسازمان هزینه ۶۰۰۰۰ لک نگرفته وبا افتخاررفتند ۴۰۰۰۰ لک ازکمیساریا می گرفتند!. انتخاب با خود فرد است. اگرچه من هم مثل همه ازحقوق مظلوم دفاع می کنم. امّا بهیچوجه نه حاضرم، نه به این تن میدهم که با رجوی وزالویی چنین خونخوار، که ازقضا همین بر وقاحتش افزوده!، برسردستیابی به پول بیشترچانه بزنم!. همچنانکه مردم اینک وامروز با خشم وخروششان درخیابان ودرمیدان،‌ حقوق حقه شان را می خواهند. دختری که دیروزروسریش را درمقابل دانشگاه برداشت ونماد این خروش وقیام گشت، به زندان رفت….‌
راه حل پیوستن به مردمّ برضد ولایت فقیه وبرعلیه تمامیّت شان است!.
راه حل پیوستن به مردم، برضد ولایت عقیدتی وتمامیّت قلاّده های ایدئولوژیک است.
اگردرسال ۲۰۱۵ می ایستادید وازسازمان پول نمی گرفتید. اکنون با دوسال دیرکرد وتحمّل همه حقارت ومصائب، درنقطه کنونی نبودید!. هرآنچیزی که من می دانم، کم وبیش شما هم شنیده ومی دانید…، امّا این هنرکثیف شارلاتانیسم رهبری بود که بی اعتمادی ایجاد کرد. ذهنیت فاسد وقتی تبدیل می شود به عینیّت فاسد!، دیگرهیچ راه حلی یافت نمیشود. جزاینکه چشمان پرنده دوخته شود به سحرچشمان مار، و بالهایش را فراموش کند. اوطعمه ایست دردهان مار. این داستان همه جدا شدگانی است که درآلبانی هستند وبه نوعی درسایرکشورهای اروپا…؛ ترس وحشت ازسازمان،‌ دروجود همه رخنه کرده، وعجبا! همه هم همین مسئله را بهمدیگربازتاب می دهند وآیینه یکدیگرمی شوند….( باهرتوجیه ومستمسکی)، این نه کمک کارهمدیگر بودن، بل، مانع رهایی همدیگرشدن ازچنگال سازمان است.
مسئله کاهش هزینه،‌ وقطع آن پس ازسه ماه بعد وازهمه جدیدترهنرکلاشی نوع آخوندی وربا خواری، بازپرداخت همین پولها به سازمان؟، خود بهترین فرصت وشرایط، برای کشاندن مسئله به کمیساریا است. کمیساریا نمی گذاردکه شما گرسنه وتشنه وبی خانه ومسکن باشید!. اگرازمن کمکی می خواهید، چاپ مقاله، کمکی به شما نمی کند. بلکه همان نامه های من به کمیساریا درهمین مقالات را بخوانید!. برای دستیابی به آزادی وشرافت خود،‌ باید جسارت داشته وصریح وبی پرده بنویسید!. پس ازاین نامه بود که، من راصدا زدند وگفتند: به شما پول می دهیم.
نامه ضمیمه است، بدقّت بخوانید تا بدانید راه حل چیست!. بجای اینکه رجوی ازشما برگه اعتراف بگیرد؟. خود به کمیساریا اعتراف کنید وصادقانه هرآنچه که دردل دارید بنویسید:
آقای فیلیپو گراندی
کمیسر عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان
باسلام
کمیساریا بمدت یکسال هزینه زندگی من را تأمین کرد وسپس بمدت ۱۰ ماه هزینه زندگی من را قطع کرد. من درشرایط سختی بسر بردم وبرای ادامه حیات بناچار از دوستانم قرض گرفتم وتا کنون هم نتوانسته ام آنرا پرداخت کنم. سپس کمیساریا برای ۳ماه دیگر هزینه بطور ویژه پرداخت کرد. درحالیکه درنیمه ماه جاری(۱۶ماه می) من دیگر هزینه زندگی ندارم. با توجه به اینکه ما درآلبانی اجازه کار نداریم و…، نمی توان ونباید درچنین شرایطی، کمیساریا افراد پناهجو را دروضعیت وخیمی قرار دهد. گرسنگی دادن به انسانها به هر شکل که باشد مضموم و جرم محسوب می شود. ممکن است چنین سخنی سنگین بنظر بیاید، امّا وضعیتی که وجود دارد همین است. زیراتنها یک راه ویک گزینه درپیش روی افراد گذاشته شده است!، وآنکه همه جدا شدگان باید بروند واز سازمان مجاهدین هزینه زندگی دریافت کنند.
اگر کمیساریا چنین قراردادی با سازمان مجاهدین بسته که هزینه زندگی جدا شدگان از سازمان درآلبانی را، سازمان مجاهدین بعهده بگیرد. باید توجه داشت که جدا شدگان وازجمله من، که طرف اصلی این موضوع هستیم، اساساً نه درجریان چنین قراردادی بوده ایم ونه آن را امضا کرده ایم.
کمیساریا درعراق ازابتدا با تک به تک افراد به عنوان اشخاص مصاحبه می کرد ونه به شکل گروهی وبه کسوت سازمان مجاهدین. بنا براین نمی بایست درمورد پرداخت هزینه زندگی درآلبانی نیزافراد را نا گزیرساخت تا از سازمان هزینه دریافت کنند. چنین قراردادی بمنزله نفی چهار چوب کمیساریا است. زیرا ما اشخاص حقیقی هستیم ونمی توان با شخصیت حقوقی که سازمان مجاهدین باشد برای سرنوشت ماچنین تصمیم گرفته وبه مرحله اجرا گذاشت.
تحمیل دریافت هزینه زندگی از سازمان مجاهدین، چیزی نیست جز اینکه ما محکوم هستیم، همیشه درتیول سازمان مجاهدین باشیم. به همین دلیل بسیاری براثر استیصال ، ناچار شدند تا بروند وازسازمان مجاهدین هزینه ماهانه دریافت کنند. کمیساریا با عدم حمایت ، ما رامجبور به پذیرش قید وبندهای سازمان می سازد. آیا هر فردی آزاد است همانطور که خودش می خواهد زندگی کند؟. این موضوع ناقض اصول کمیساریای عالی پناهندگی می باشد. چنین امری، ثبت برده داری نوین است. درحالیکه کمیساریا تک به تک افراد به به رسمیت می شناسد ونه سازمان مجاهدین را ونه به شکل گروه.
همچنانکه درکشورهای اتحادیه اروپا به پناهندگان هزینه زندگی پرداخت می شود. درآلبانی نیز می بایست یا توسط دولت آلبانی یا توسط کمیساریا این هزینه پرداخت شود. کما اینکه آقای جان کری مابه ازای حضورافراد سازمان درآلبانی کمک مالی به دولت آلبانی پرداخت نموده است ودولت آلبانی می بایست ازهمین بودجه، هزینه زندگی جداشدگان را پرداخت کند.
رونوشت به:
سازمان عفو بین الملل
دفتر کمیساریا درتیرانا – آلبانی
به همه دوستان عزیزم درآلبانی صادقانه وصریح می گویم. شما درقبال پولی که ازسازمان می گرفتید،‌ مثل همان زمان تشکیلات اشرف ولیبرتی، درآلبانی نیزمی ترسیدید درعلن وآشکاربه خانه من بیایید، می ترسیدید، بامن درخیابان یا مهمانی کمیساریا ویا….صحبت کنید، تماس برقرارکنید، ویا حتّی بودند افرادی که رابطه شان را قطع کردند…، کجای این مسئله نشانگراین است که شما ازتشکیلات جدا شده اید؟. می دانم سازمان با هزینه مالی پا گذاشته روی گردن شما!،‌ امّا اینک، روز، روزشماست. وبرای همیشه ازچنگ سازمان ‌آزاد می شوید.
بگذارید بگویم که آقای رفیع، همیشه با شادی وتعجّب می گفت:«‌اصلاً توقابل تشخیص نیستی با روزی که تازه آمدی بودی آلبانی، ودرآن یکماهه اوّل!. با آن چهره وحشتناک و با استرس و تنش…چقدرچهره تغییرکرده؟،چقدرشادی وهمیشه می خندی!، چقدرهم خوش تیپ می پوشی!. تو۱۵ سال جوان شده ایی وهربارهم می بینمت جوان ترمی شود؟. هیچ کس درآلبانی مثل تونیست که اینطورباشد. این مسئله ایی بود که آقای رافی همیشه وحتّی درسوّمین سال حضورم درآلبانی، بازهم درهردیداری که بیش از۳۰ باربود، به من می گفت وهردوشاد بودیم ومی خندیدیم. ازنظرمن آقای رفیع بسیارآدم خوبی بود. ازخوشحالیش درباره من وحرف هایی که با او صریح درباره سازمان می زدم می توانستم بفهمم. همینکه خوشحالی فرد دیگری، اورا شاد میکند، نشانگروجود اوست. امّا آقای رفیع، رازشادی من رانمی دانست!. من «خودم» بودم!. هیچکسی نمی دانست که من چه کاری انجام میدهم!. شعرها وکتابم را ویراستاری وتنظیم وچاپ می کردم. کتاب حقیقت مانا را می نوشتم. ازصبح تاشب ونیمه شب وگاهاً تا ۵ و۶ صبح همین کاررا می کردم. این رازشادی من بود، ورازخستگی ناپذیریم. به هرآنچه که خواسته بودم رسیده بودم. بیان« حقیقت مانا».
درجلسه ایی که کمیساریا درهتل می گذاشت وسری به سری۱۲ تا ۱۵نفری با جدا شدگان برای مشکلاتشان داشتیم. همانجا به کمیساریا گفتم:«‌ نه تنهااین حقوقی که می دهند، کافی نیست، بلکه دست بستگی های بسیاری برای جد اشدگان دارد. هیچکدام شرایط عادی نداریم. درسن ۵۰ و۶۰ سالگی، باانبوهی ازبیماریها، وپس ازسه دهه ازسازمان، جدا شده ایم. درحالیکه ۳۰سال یا بیشترباسازمان بودیم. اینک در۶۰ سالگی، وقتی به جامعه وارد میشویم. درنقطه صفرهستیم،‌ با انبوهی مشکلات وبیماریها…،‌ شما باید به سازمان فشاربیا ورید، تا هرکسی که ازسازمان جدا میشود، درگام نخست، حداقل ۵ تا۱۰ هزاردلاربرای شروع حداقل های یک زندگی به جدا شدگان بپردازد. این وظیفه کمیساریا است که ازپناهجویان دفاع کند. اوجواب داد که این یک بحث دیگری است که جایش این جلسه نیست.( این درحالی بود که من ازسازمان پول نمی گرفتم! و کمیساریا هم مستمربه من پول نمی داد). وقتی درآتنراکت به علی معیاری گفتم:«‌چرا توهم بلند نمی شوی همین حرف را بزنی!. مگراین حرف واین مشکل غیرواقعی است؟. اعی جواب داد:« اگرمن چنین حرفی بزنم، خسرو افشون درجلسه است ومی رود به سازمان می گوید. گفتم پس ازپایان جلسه به آقای رفیع بگو!. امّا پس ازپیایان جلسه هرچقدرآقای رافی را نگه داشتم، علی معیاری نبود!. مشکل همین است که حتی بصورت فردی هم حاضرنبودید قیمت،مسائل خودرا بدهید. تنها به یک علت!. ترس ازاین سازمان مخوف.
اینک به شما وهمه دوستان دیگری که درسراسر اروپا وامریکا پراکنده شده اند، همین را می گویم. وبا یک شعرمقاله را تمام می کنم. یادتان باشد. پیش ازشما این را به خودم خطاب کرده ام!. ازنوشته ام، دوستی وصداقت وصراحت را برداشت کنید. می دانید که خیلی ساده ورو ورُک حرف وصمیمی می زنم. این دربسیاری جاها با منافع من سازگارنیست. به ضررم تما شده ومیشود. اما در درونم راضی هستم. اگرجایی غیرازاین، دربرداشت و درنظرتان است. نظرمن این نبود ونیست.
” کوهها جنبیدند – کلمات نه” ۱۰/۴/۱۳۹۲
بر ستیغ جسارت
” کلمه “
شهامت جرس و صداست
کلمات
همیشه شجاعت اینرا دارند
طنینِ هر حنجره ای باشند
بی هیچ بیم و ریب .
در بلندیهای جرأت
کوها بجنبند
” کلمات “
می ایستند پای حرفشان – معناشان !
حرف به حرف – هجا به هجا – واژ به واژۀ وجودشان
آوای عهد اوّلین
اینگونه
” کلمه “
” خدا ” بود و خدا گشت – و الهۀ شعر
کلمات – الهه الهام
خون صدا – نثار حقیقت اند
کوهها جنبیدند
کلمات ” نه ” –
ایستادند پای معناشان – پای حرفشان
پای معنای زندگی
” معنای خدائیشان ” !
حروف
” ذرات خدائی” کلمه اند
و کلمه
” ذرات انسانی ” اند
و بدان
هیچ شکافنده و پیکانی را
یارای نفوذ
در این هالۀ کیهانی نیست
کلمات
افسانه های حقیقی انسان
در بستر جهان و گلوی تو اند .
کلمات آخته اند
تو نترس !
تو شمشیر بکش !
کلمات شجاع اند
طنین شان باش
بی پروا و استوار
و از ارتعاش طنین شان
از صفات پاک و شجاع خدا وارشان
شمشیرت را تیز کن
نعره از حلقوم برآر
با شجاع ترین و بّراترین کلمات صف کشیده برابر دشمن
بی پروا – عاشق باش و بتاز
بر شو
با غرور پلنگین ات
ماه را
چنگ بزن
بر چنگ گیر
الهام را .
کوهها بلرزند
تو نلرز .
تو هم
” کلمه ” باش
و ” خدا ” .
ارمغان را
چنگ بزن
چون کلمه
با جسارت تمام
سایت حقیقت مانا – سیامک نادری ۱۳۹۶/۱۰/۱۴
بعدالتحریر
دوستتان دارم…دلم می خواهد همیشه شاد باشید، بدلیل سختی ها وخیانتی که رهبری درحق مردم، وما انجام داده است، این خواسته شاد بودن، یک چیزطبیعی واوّلیه درباره شما است. نه شما، بل خودم. من هم تافته جدا بافته ای ازشما نیستم. شاد باشید. اگرتا دیروز، یک تصویری، دفترسازمان درالبانی ازشما داشت، ازفردا، همان تصویردرونی خودتان را به سازمان ومسئول دفترآن وجوادخراسان شکنجه گر سال ۷۳، که درآینده خدمت ایشان هم می رسیم. به نمایش بگذارید. یک تجربه را مثال میزنم.
فردی که درسال ۷۳ شکنجه شده بود، ازدیده مسئولین سازمان می ترسید. به اوگفتم:«‌مگرتوشکنجه گربودی؟. مگرتوشکنجه کرده ایی؟. پس تونباید بترسی!. اون جواد خراسانه که باید ازدیدن تودرآلبانی بترسه!. یکروزسه نفره درمیدان اسکندربیگ بودیم وهرسه اززندانیان سال ۷۳، وجوادراهم هرسه میدانستیم که شکنجه گربود و…، یکباره دوست دیگرگفت:« جواد خراسان با دوخواهردیگردارند می آیند سمت ما!. من برغم اینکه نمی خواستم حساسیّت بوجود بیا ورم! وسازمان را نسبت به خودم حساس کنم تا بتوانم کارم را درآلبانی انجام دهم. وسازمان برمن پیشی نگیرد!. امّا بدلیل همان دوستی که می ترسید، با اوگفتم:« نگاه کن!، اینجا آلبانی است!. جواد مثل سگ ازما می ترسه!» وازدومتری چشم دروختم به او، تا آمد وازکنارمن گذشت ورفت!، خودش راجمع کرده وسرش را ازترس پایین انداخته بود، می دانست که با صورت کشیده به جلو وبا چشمان وچهره ایی خشمگین اورا مشایعت می کنم!. دوستم تازه فهمید که اینجا آلبانی است!. به همین دلیل سازمان بازتوانست با اهرم کمک هزینه مالی، به هرشکلی که بود، این فضا را مجدّدا استوارسازد. واینک چنین وقیحانه!، ازشما امضا می گیرد. امّا بعضی وقت ها، ترس، وادامه آن، ریشه درواقعیّت ندارد. ریشه اش درخود آدمی است. منافع، ترس می آورد. این سخت ترین ترسی است که همراه آدمی ست. پیروزباشید.
(پایان)

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید