تبعیض در فرقه رجوی – قسمت دوم

0
463

تبعیض در فرقه رجوی – قسمت دوم

 بنیاد خانواده سحر، تیرانا، آلبانی، بیست و سوم فوریه ۲۰۱۸:… چه اتفاق خاصی می افتاد اگر در کنار آن سنگرهایی که برای خانمها و آقایان به اصطلاح مسئول و مهم با آن تشریفات در زیر زمین درست کرده بودند، یک سنگر مناسب هم به آن افراد اختصاص میدادند؟ مگر خون مسئولین از خون اعضا رنگین تر است؟ اگر نظر من را بخواهید آنها بیشتر لایق زندگی بودند چون همه چیز خودشان را با صداقت تمام وقف مسیری کردند که فکر میکردند درست است و اما … 

تبعیض در فرقه رجوی – قسمت دوم

سعید داوودی (مستعار)
لینک به منبع

به راستی اگر سر حمله موشکی و موضوع حفاظت از جان افراد تبعیض وجود نداشت، آیا باز هم در لیبرتی این میزان تلفات داشتیم؟

موضوع امروز مربوط به تبعیض است. حتی در مورد حفاظت جان افراد هم در فرقه رجوی تبعیض فاحشی وجود دارد. در هر نشست و توجیه سیاسی گفته میشد که مقدار اندکی گونی برای حفاظت از سنگرها و اماکن به ما داده شده است. مثلا یک روز در نشست و توجیه سیاسی گفته شد که تعداد ۴۰ هزار گونی سبز برای حفاظت داده شده است که به هر مقر ۱۰۰ عدد رسید. اگر کل ارتش رجوی را به ۱۷ مقر تقسیم کنیم میشود ۱۷۰۰ گونی و اگر آنرا از ۴۰۰۰۰ کم کنیم میشود ۳۸۳۰۰ گونی. این تعداد گونی باقیمانده (طبق حساب خود مسئولین) به کجا رفت و چه شد؟

یادم می آید آخرین موشک باران که ۷ آبان ۹۴ صورت گرفت تخریب به میزانی بود که آن تعداد گونی که به حفاظت افراد اختصاص داده بودند هیچ به نظر میرسید و اگر کسی زنده ماند صرفا عنایت خدا بود و بس.

این در صورتی است که هزاران گونی و تیر آهنهای محکم فلزی در ساخت پناهگاه های خانمها پارسایی و اخیانی و یگانه و … مصرف شده بود. تازه این گوشه ای از حفاظت آنها بود. با حفر کردن زمین و گذاشتن سنگر بتونی در داخل حفاظ بتونی در عمق ۳ متری زمین و گذاشتن کانتینرهای پر از گونیهای خاک روی آن و گذاشتن گونیهای خاک بیشتر روی کانتینرها از آنها حفاظت میکردند .

من با مشاهده این صحنه و دادن این حجم از حفاظت به مسئولین به مسئولم مراجعه کردم و به او گفتم که این تعداد گونی برای این سنگرهای ما خیلی کم است و از جان اعضا حفاظت نخواهد کرد و من این را یک هفته قبل از موشک باران ۷ آبان گفتم. اما او در جواب گفت که این قدر به دنبال حفظ جان خود و فرار از شهادت نباشم و این نا امید کننده ترین جوابی بود که میتوانستم بشنوم.

گذشت و آن اتفاق تلخ افتاد …
در ۷ آبان، ۲۱ نفر در یک سنگر کشته شدند و اما چرا؟

آنها در سنگری بودند که ارتفاع آن بسیار کم بود و برای اینکه ارتفاع آنرا بالا ببرند و در عین حال نفرات بتوانند وارد آن شوند زیر پایه های سنگر، گونی سبز گذاشته بودند که در اثر موج موشک آن گونیها به همراه موج داخل سنگر رفته بود و نفرات را متلاشی کرده بود .

حالا سوال من این است که چه اتفاق خاصی می افتاد اگر در کنار آن سنگرهایی که برای خانمها و آقایان به اصطلاح مسئول و مهم با آن تشریفات در زیر زمین درست کرده بودند، یک سنگر مناسب هم به آن افراد اختصاص میدادند؟ مگر خون مسئولین از خون اعضا رنگین تر است؟ اگر نظر من را بخواهید آنها بیشتر لایق زندگی بودند چون همه چیز خودشان را با صداقت تمام وقف مسیری کردند که فکر میکردند درست است و اما مسئولین فقط عوامل نیرنگ و فریب رجوی بودند. اعضای به اصطلاح پایین لایق زندگی بودند چون صادق بودند و قلبشان پاک بود ولی مسئولین بالای فرقه اینطور نبودند و لذا لایق این زندگی نبودند. آنان قلب هایشان مملو از ریا و نیرنگ است .

این ها برگهای ننگینی از تاریخچه فرقه رجوی است که هرگز فراموش نخواهد شد و مریم رجوی روزی تاوان آنرا در حضور مردم خواهد داد.

ای رجوی ملعون، ای مدعی پیشتازی و پرچمداری راه رسیدن به جامعه بی طبقه توحیدی، اول فکری به حال فرقه ات بکن دارد بند از بندش به خاطر ظلم هایی که کرده ای از هم گسسته میشود و بعد حرفهای پرطمطراق بزن و شعار بده و فریاد بکش.

سعید داوودی – نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی

——————————

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید