سید حجت سید اسماعیلی: کشف جدید «نابغه» مجاهدین؟!

0
1021

کشف جدید «نابغه» مجاهدین؟!

Abrishamchi_Mehdi_Saddam_Army_Torturer_MEK_Human_Rights_Abuseسید حجت سید اسماعیلی، ایران دیدبان، نوزدهم مارس ۲۰۱۸:…  این همه قمپز در کردن و پیروزی های خیالی که هر روز نصیب مجاهدین می شود، و «جشن پیروزی استراتژی کانون های شورشی» که  ورژن جدیدی از این نوع فریبکاری در آستانه نوروز سال ۹۷ است،  آن روی سکه چه کنم این زوج روباه و گرگ در آلبانی علیرغم آنهمه  حصار  و  دیوار و سیم خاردارکشی به سیاق   اشرف سابق   است. و بخوبی وضعیت فلاکت بار  آنان  در آلبانی را نشان می دهد … 

ابریشمچی مسعود رجوی قرارگاه صدام حسین

لینک به منبع

کشف جدید «نابغه» مجاهدین؟!

ایران دیدبان  ۲۷ اسفند ۱۳۹۶

مزدور و شکنجه گر زندانهای صدام مهدی ابریشمچی شوهر اول مریم رجوی

مطلبی تحت عنوان «جشن پیروزی استراتژی کانونهای شورشی»؟؟!! از زبان مهدی ابریشمچی،  لمپن ترین عضو مجاهدین، در تاریخ ۲۵/۱۲/۹۶ و در سایت رسمی این گروه درج گردید.

ایران دیدبان

این «نابغه» مجاهدین که تنها تخصصش در لمپنی، بد دهنی و فحش دادن به منتقدین رهبری این گروه در داخل تشکیلات است،  حال تئورسین هم شده و اخیرا به کشف جدیدی نایل آمده است تا به همراه زوج روباه و گرگ مجاهدین و در آستانه عید نوروز ۹۷  فیلی را هوا کرده و برای مدتی دیگر،  اعضای نگون بخت این گروه در آلبانی را سر کار بگذارند.

ضمن اینکه باید گفت این مطلب اوج پیسی و ورشکستگی مجاهدین از زبان مهدی ابریشمچی کودن را نشان می دهد که سعی می کند آتش چهارشنبه سوری مردم ایران را نیز مصادره کرده تا با مونتاژ صدا بر روی آن به نام این یا آن «کانون شورشی» خیالی به اعضای سرخورده این گروه در آلبانی و سایر هواداران شان روحیه بدهد تا مثلا تا ۳۰ خرداد ۹۷ هم صبر کنند رژیم سرنگون شده است.

مهدی ابریشمچی  در بخشی از صحبت هایش می گوید:

«. . . خمینی حتی قبل از به قدرت رسیدن و به طریق اولی، بعد از سرقت حاکمیت، می‌دانست که یک راه و یک نام، به‌نام مجاهدین دشمن آشتی ناپذیر اوست که تن به حاکمیت ننگینش نخواهند داد و در مقابل استبداد او سکوت نخواهند کرد. و هر قیمتی لازم باشد خواهند پرداخت تا حاکمیت مردمی را در مقابل حاکمیت سرکوبگر ولایت فقیه برقرار نمایند.

به همین دلیل بعد از روی کار آمدنش، نتوانست بیش از دو سال و پنج ماه مجاهدین را تحمل کند و از کینه کشی تمام عیار بپرهیزد و در ۳۰خرداد۶۰  در مقابل تظاهرات مسالمت‌آمیز مجاهدین که حدود نیم میلون نفر شرکت کرده و خواستار آزادی بودند تمام آتش قهر ارتجاعی و ضد انقلابی‌اش را بر علیه این نسل وارد میدان کرد و کشت و شکنجه کرد و به زندان انداخت…».

باید به این نابغه گفت: اینکه می گویند فریبکاری و دروغگویی بخشی جدایی ناپذیر از ایدئولوژی مجاهدین است حرف بی راهی نیست. چرا تاریخ را تحریف می کنید؟ آیا از این وقایع فقط خود شما و رهبر گور به گورتان اطلاع داشتید، تا براحتی هرچه خواستید ببافید و به خورد مخاطبانتان بدهید؟

مگر در همان روزهای منتهی به پیروزی انقلاب، مجاهدین پادگان ها را غارت و اسلحه ها را در خانه های تیمی جمع نمی کردند؟ آیا هنوز در آن مقطع حکومتی سر کار آمده بود؟ آیا هنوز نوع حکومت مشخص بود؟ پس چرا مجاهدین دنبال جمع آوری اسلحه بودند؟ با کی می خواستند بجنگند؟

یا چرا بعد از پیروزی انقلاب در حالیکه هنوز یکسال از آن نگذشته بود مسئولین سازمان در شهرها از اعضا و هواداران سازمان از جمله خود بنده این سوال را می کردند که اگر روزی سازمان اعلام جنگ مسلحانه کند شما چه موضعی می گیرید و نظرتان چیست؟ سوالی که اغلب اعضا و هواداران را به تعجب وا داشته و می گفتند چه ضرورتی به جنگ مسلحانه است؟

نه،  هیچکدام از اینها نیست. عوام فریبی نکنید. شما جرات بیان واقعیت ها را ندارید اگر به جای جمهوری اسلامی هر نظام دیگری هم بود شما باز هم همین کار را می کردید. چراکه جنگ و خونریزی جزئی از ایدئولوژی مجاهدین است.

وقتی  مجاهدین در برابر انقلاب اسلامی، اسلام انقلابی را علم می کردند به خوبی محتوای ایدئولوژی این گروه را نشان میدادند. یعنی اینکه از نظر مجاهدین انقلاب و مبارزه هدف است. و اسلام تنها وسیله ای است برای رسیدن به اهداف قدرت طلبی مجاهدین و  اسیر کردن افراد در بند این تشکیلات. اینکه مبارزه اصل است تفکری است مادی در مورد جامعه و تاریخ  که مجاهدین هم گرفتار آن بودند.

به عبارتی در ایدئولوژی مجاهدین طبیعت زندگی جامعه جنگ است  و هر کسی که علیه وضع موجود مبارزه کند مترقی است یعنی فرقی نمی کند چه نوع حکومتی سر کار باشد.  دموکراتیک  باشد یا غیر دموکراتیک.  شما باید همیشه با آن در جنگ باشید تا خود به قدرت برسید.  بنابراین تمامی این کثافات به بار آمده طی چندین دهه گذشته نیز  ناشی  از همین  ایدئولوژی کثیف و  التقاطی  مجاهدین است.

وی  در جای دیگری از افاضات خود  که صرفا کارکرد عوام فریبی دارد می نویسد:

«. . . کانونهای شورشی پیروز شدند، به‌دلیل این‌که . . .  آنها نسل متکی بر اصل «کس نخارد پشت ما جز ناخن انگشت ما» هستند و برای درخشش ستاره‌ها در دل شب بر اراده خود و حمایت مردمشان با گام زدن در راهی که رهبریشان پیش پایشان گشوده، متکی هستند . . . ».

باید به این خنگ مجاهدین که شعار  «کس نخارد پشت ما جز ناخن انگشت ما» را بر زبان می راند گفت: شما همه  راهها را رفتید جز تکیه بر مردم  ایران. البته شما که هیچ روده راستی در شکمتان نیست   یک حرف را درست گفتید و آن   راهی بود که رهبر گور به گور شده شما نشانتان  داد  و آن چیزی  جز  خزیدن به دامن  کثیف و آلوده به خون صدام حسین  و  مزدوری  تعدادی از کشورهای منطقه از جمله ؛ ترکیه، اردن، اسرائیل، شیوخ عرب بویژه شیخ عربستان و در راس همه آنها آمریکا  نبود.

البته این نوع  فرافکنی و قمپز در کردن ها،  از زوج روباه و گرگ  مجاهدین   به این لمپن  خنگ به ارث رسیده است که از سی خرداد ۱۳۶۰  و اعلام جنگ مسلحانه مجاهدین شروع و تاکنون ادامه دارد. که ذیلا به برخی آز آنها اشاره می کنم.

رجوی در سال ۱۳۷۶ وقتی عملیات راهگشایی را اعلام و  تحلیل میکرد که با اجرای این طرح انبوهی نیروهای هوادار به سوی ارتش آزادیبخش از آن سوی مرز سرازیر خواهند شد ولی هرگز چنین اتفاقی نه تنها نیفتاد بلکه به کشته و مفقود شدن قابل توجهی از اعضای سازمان نیز  منجر گردید. ولی رجوی چنان سر و ته قضیه را بهم آورد که کسی دچار پارادوکس و ناهمخوانی در گفته های  وی  نشد و یا اگر شد از ترسش دم بر نیاورد.

رجوی  با هنرمندی کامل و برای سرپوش گذاشتن بر شکست خط «عملیات راهگشایی» ، در سال ۱۳۷۷ دست به تغییر سازماندهی نیروهای خود در قرارگاه اشرف زد.

بدین ترتیب در تابستان سال ۱۳۷۷  سازماندهی نیروهای «ارتش آزادیبخش مجاهدین» در خاک عراق  تغییر یافت و مراکز نظامی سابق تنها در شکل،  با همان کمیت نیرویی  به ارتش های جدید  تبدیل شدند. رجوی همزمان با انجام این تغییرات اعلام کرد ؛ «ارتش آزادیبخش» وارد مرحله «آمادگی برای سرنگونی» شده است که اصطلاحا آن را «آ۷۷» می نامید. یعنی آمادگی برای سرنگونی در سال ۱۳۷۷٫

حدود یک سال بعد از آن و در سال ۱۳۷۸  طی نشستی  رجوی با تحلیل شرایط سیاسی ایران  اعلام کرد که ما از مرحله آمادگی عبور کرده و وارد فاز «مرحله سرنگونی »   شده ایم.  بنابراین  باید  دستگاه وارد  عملیات منظم و نامنظم شود..

البته کسی جرات نداشت  به رجوی یادآوری کند  وقتی شما در خرداد ماه سال ۱۳۶۵ به عراق آمدید ،  در پائیز همان سال طی پیامی به نیروها که از طریق مسئولین سازمان در هر پایگاهی   به اعضا اعلام گردید گفتید  : ما از مرحلۀ تدارک برای سرنگونی خارج شده و وارد مرحله سرنگونی رژیم شده ایم  حال بعد از گذشت ۱۳ سال یعنی در سال ۱۳۷۸ مجددا اعلام میکنید که ما وارد فاز سرنگونی شده‌ایم و این تناقض را چگونه پاسخ می دهید؟

نمونه دیگر:

اخراج مجاهدین از قرارگاه اشرف و اسکان موقت آنان در لیبرتی (محل سابق نیروهای آمریکایی در نزدیکی شهر بغداد) که تحت نظر کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و  برای اعزام  آنان به  کشورهای ثالث  انجام گرفت، باعث شد رجوی بار دیگر و برای جلوگیری از جدایی بیشتر  اعضاء و نگه  داشتن آنان در قید و بند تشکیلات فرقه ای مجاهدین به شیوه فریبکارانه دیگری که باز هم  دادن وعده سرنگونی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۲ بود ، متوسل شود و کار را بدانجا کشید که مریم رجوی هم تلاش کرد بر ابعاد این فریبکاری افزوده و شعار «تغییر در ایران در سال ۲۰۱۳» را برای روحیه دادن به نیروهای در هم شکسته مجاهدین سر دهد. البته این خواب های رویایی به همین جا ختم نشد و  همچنان ادامه یافت.

مسعود رجوی در اواخر آذز ماه ۱۳۹۱  طی یک پیام درونی به اعضای سازمان مجاهدین ، اعلام کرد   سازمان قصد خروج از عراق را ندارد ، چرا که نوری مالکی و رژیم ایران حداکثر تا تاریخ ۳۰ مهر۹۲  سقوط خواهند کرد ؟ !!  و آنها می توانند از همانجا به تهران رفته و قدرت را در دست بگیرند.   او در ادامه پیامش دو گزینه را جلوی نیروهایش قرار داده است ، گزینه اول : ” پلی از لیبرتی تا تهران ” می باشد ، او در این گزینه از اعضای سازمان خواسته است تا به صورت کتبی تعهد بدهند که برای همیشه با سازمان مجاهدین باقی می مانند و حاضرند از بدن خود پلی بسازند از لیبرتی تا تهران . گزینه دوم : ” کثافت بورژوازی ” است ، رجوی این گزینه را برای آنانی در نظر گرفته است که حاضر به دادن تعهد نیستند و وعده های توخالی و تکراری او را قبول ندارند و بقول او میخواهند به دامن بورژوازی بروند.

بنابراین می توان نتیجه گرفت که برای فریبکاری رجوی هیچ نقطه پایانی متصور نیست و جان و روان اعضای گرفتار آمده در بند تشکیلات مجاهدین  تنها بخشی کوچکی از  هزینه قدرت طلبی شخص رجوی محسوب می شود.

بدین ترتیب  باید گفت:  این همه قمپز در کردن و پیروزی های خیالی که هر روز نصیب مجاهدین می شود، و «جشن پیروزی استراتژی کانون های شورشی» که  ورژن جدیدی از این نوع فریبکاری در آستانه نوروز سال ۹۷ است،  آن روی سکه چه کنم این زوج روباه و گرگ در آلبانی علیرغم آنهمه  حصار  و  دیوار و سیم خاردارکشی به سیاق   اشرف سابق   است. و بخوبی وضعیت فلاکت بار  آنان  در آلبانی را نشان می دهد.

مریم رجوی که شعار دموکراسی خواهی و آزادی  طلبی،  دفاع از  حقوق زنان و فرمان ده ماده وی گوش فلک را کر کرده است تازه بعد از ۴۰ سال به یاد باز کردن فضا برای ابراز انتقاد اعضای  تشکیلات به  گردانندگان و  کادر رهبری این گروه   افتاده  و زهرا مریخی را  سراسیمه  به آلبانی فرستاده است،  تا هر   گند کثافتی که  طی سالیان متمادی و  توسط  رهبری این گروه در حق اعضای نگون بخت  مجاهدین  تنها بخاطر یک انتقاد ساده و یا مخالفت با مشی مجاهدین  نثارشان شده و حتی به بهای جان آنان نیز تمام شده  را یک شبه  رفع و رجوع کند.

حال اگر  از  این خنگ و کودن  بپرسید  چه پاسخی به این تناقض آشکار که بمثابه یک دره عظیم  در درون تشکیلات مجاهدین عمل میکند با «جشن پیروزی استراتژی کانونهای شورشی»  خیالی شما دارد، دارید؟ بنظر می رسد تنها پاسخ وی به مخاطبان، همان نگاه عقب مانده وی در یکی از عکس های به یاد ماندنی شان خواهد بود.

سیدحجت سیداسماعیلی

عضو پیشین شورای مرکزی مجاهدین و کارشناس علوم سیاسی

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید