درادامه :
“میوه آن بذر نخستین، گوهر مطهر و نابی است به نام مریم رهایی و ای کاش آن زارع نخستین سر برمی داشت و از کشته خویش در شگفت می‌شد…”.
به روح افکنندگان این بذر نخستین توهین نکنید آقا! کار مریم که مظهر روسپی گری سیاسی و … است ، چه ربطی به کسانی که جان خود را درراه آرمان های اولیه ی شان – که البته ممکن است منطبق با واقعیات جامعه ی آن روز ایران نبوده باشد – والبته این عدم تطبیق چیزی را ازارزش فداکاری آنها نمی کاهد- دارد! برای تطهیر مریم جنایتکار و جاه طلب، با نام ازدست رفتگان صادق بازی نکنید و نشان ندهید که یک ماکیاولیست ( رجویست ) تمام عیار هستید! با این توضیح که بقیه ی متن شرح رشادت های این 5 نفر جانباخته بود که هیچ ارتباطی با وضعیت باند رجوی نداشت و بخاطر سوء استفاده های بیموردی که ازاین موضوع شده بود ، ازدرج و بررسی آنها خود داری شد!
تشکل مجاهدین نه ماندگار ، که استحاله شده است !
28.05.2018 ـ حمید تبریزی
یکی ازمقالات باند رجوی ” ۴خرداد راز ماندگاری و سرفرازی یک نسل ” نام دارد که در قسمت هایی درآن میخوانیم:
” تصورش را بکنید؛ ۵۱سال پیش سه جوان دانشجو دور هم جمع شدند تا مسیری برای مبارزه پیدا کنند، این سه جوان قبل از اینکه موفق شوند حتی اسمی برای تشکلشان بگذارند دستگیر و اعدام شدند. با این وجود همان تشکل ماند و روئید و قد کشید و اکنون به هیأت دیرپاترین و عظیم‌ترین سازمان انقلابی منطقه درآمده است “.
فرضیه ی شما غلط است عزیز!
تشکل این سه جوان دانشجو باوجود گسترش قابل توجه تا سال 1359، ناگهان با قدرت گیری تدریجی رجوی خود شیفته، برضد آرمان خواهی این جوانان تبدیل شد!
آنها استقلال، آزادی وعدالت اجتماعی میخواستند ودرعوض رجوی این تشکل را بسوی نوکری اجانب ، استبدادی وفرقه ای وتبعیض آمیز- بطوری که تمامی چند هزار نفراز هر حیث وهرنظر، سهم واختیاراتی باندازه ی رجوی نداشتند ودرستتر اینکه اصلا حقی نداشتند وبجای آن درنشست های متعدد روزانه و … ، هربار میمردند وزنده میشدند و اگر حق و سهمی داشتند ازهمین روبود!
همچنین :
” چهل وسه سال پیش … محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و اصغر بدیع زادگان به همراه یاران‌شان محمود عسگری زاده و رسول مشکین فام تیرباران شدند. دیکتاتوری سرمست شاه، کار مجاهدین و جنبش چریکی را تمام شده اعلام کرد. در معیارهای معمول جنبشهای انقلابی نیز این واقعی می‌نمود. کدام جنبش جوان و انقلابی یافت می‌شود که صددرصد مرکزیت و نود درصد کادرهایش دستگیر شوند و تمام نکند “؟
شاه هرچه گفت یا نگفت ، ما با سخنان او که جنبه ی تبلیغی ومرعوب کننده میتوانست داشته باشد ، کاری نداریم وفقط ازاین بابت وارد جریان میشویم که مطرح کنیم که سازمان های دیگری بودند- بدون اینکه درصدد تاید یا نفی انها باشیم- ازاین نظر جلوتر از شما ورکورد دار هستند وشما به سیاق سنت همیشگی رجوی مردم را کم شعور حساب کرده و دروغ میگویید!
تعریف نچسب از باند رجوی:
” … مجاهدین تنها جریان اپوزیسیون رژیم هستند که در هر گوشه و کنار این خاک پهناور ردی و اثری از خود دارند؛ تفاوت نمی‌کند که آنها را در روستاهای سر سبزشمال جست و جو کنی یا در خاک تفتیده کویر ایران، یا در اروپا و غرب یا در عراق. آنها یا با مزاری یا با داری و یا با داغی همه جا هستند “.
این رد ها ونشان ها ازچه کیفیتی برخوردارند؟
چگونه ردی است که مردم صحبتی از آن نمیکنند؟
اگر روشنفکران ومحققان اجتماعی برخوردی با مسئله دارند، این وجود لاوجود را بعد از سال 1359، نحس ومایه ی شرمساری ایران میدانند!
درادامه :
“میوه آن بذر نخستین، گوهر مطهر و نابی است به نام مریم رهایی و ای کاش آن زارع نخستین سر برمی داشت و از کشته خویش در شگفت می‌شد…”.
به روح افکنندگان این بذر نخستین توهین نکنید آقا!
کار مریم که مظهر روسپی گری سیاسی و … است ، چه ربطی به کسانی که جان خود را درراه آرمان های اولیه ی شان – که البته ممکن است منطبق با واقعیات جامعه ی آن روز ایران نبوده باشد – والبته این عدم تطبیق چیزی را ازارزش فداکاری آنها نمی کاهد- دارد!
برای تطهیر مریم جنایتکار و جاه طلب، با نام ازدست رفتگان صادق بازی نکنید و نشان ندهید که یک ماکیاولیست ( رجویست ) تمام عیار هستید!
با این توضیح که بقیه ی متن شرح رشادت های این 5 نفر جانباخته بود که هیچ ارتباطی با وضعیت باند رجوی نداشت و بخاطر سوء استفاده های بیموردی که ازاین موضوع شده بود ، ازدرج و بررسی آنها خود داری شد!
حمید تبریزی
