کریم غلامی: سازمان مجاهدین به سه شیوه اعضای ناراضی خود را حذف می کرد

0
463

سازمان مجاهدین در گذشته به سه شیوه اعضای ناراضی خود را حذف می کرد، زندان، شکنجه و نهایتا اعدام، بخصوص این روش در سالهای ۷۲ و ۷۴ در سازمان مجاهدین بسیار متداول بود. مقالات بسیاری در این رابطه وجود دارد که می توان به آن مراجعه کرد.

عدم درمان بیماران،karim-gholami5

کشور عراق به دلیل شرایط آب و هوایی بسیار بد و بخصوص بعد از سال ۱۳۶۹ و ۱۳۸۲ موجب بیماری های زیادی در بین اعضای مجاهدین می شد. سرطان یکی از متداول ترین این بیماریها بود. بارها و بارها من به این موضوع پرداخته ام اما جا دارد بار دیگر به برخی از آنها نگاهی بکنیم.

من را به اردوگاه „فائزه“ واقع در شهر کوت منتقل کردند. فرمانده این اردوگاه یکی از مسئولین با سابقه سازمان به نام „محمود قائمشهر“ بود. از همان روز اول ورود به این اردوگاه، متوجه بیماری شدید او شدم. از شرایط او معلوم بود که سرطان دارد. او همواره خون سرفه می کرد. طی یک سالی که او به عنوان مسئول من بود، ندیدم که او هرگز بستری شود. اما درست چند هفته قبل از درگذشت او وقتی که حالش به شدت بد و به حالت کما رفت تازه اعلام کردند که او سرطان دارد. اما چرا چون محمود قائمشهر یکی از قطب های سازمان بود که به سادگی جلوی مسعود رجوی سر خم نمی کرد. محمود قائمشهر در بیماری رها شد تا بمیرد و برای مسعود رجوی مشکلی به وجود نیاورد.

سازمان مجاهدین در گذشته به سه شیوه اعضای ناراضی خود را حذف می کرد

حدف فیزیکی مالک شراعی توسط سران فرقه رجوی در آلبانی

مرگ مشکوک مالک شراعی، عضو فراری از مجاهدین در آلبانی

خبر غرق شدن مالک شراعی و تناقضات اطلاعیه مجاهدین

کشته شدن در اثر یک حادثه یکی از شیوه های حذف فیزیکی مجاهدین است

کریم غلامی، ایران فانوس، ۲۷٫۰۶٫۲۰۱۸
لینک به منبع

Albania-Malek Sheraee-Nejatyaftegad dar Albani

 متاسفانه در اخبار خبر فوت آقای مالک شراعی را شنیدم. با عرض تسلیت به خانواده مالک شراعی.

بر اساس اطلاعیه مجاهدین، مالک شراعی، در تلاش برای نجات جان فرد دیگری از مجاهدین، غرق شده است. وقتی متن خبر را خواندم، موضوع اساسا منطقی نیست. مالک فردی را از غرق شدن نجات داده و از آب خارج کرده ولی خود مجددا در آب فرو رفته و غرق شده است. شاید هم واقعا یک سانحه بوده و مالک شراعی، غرق شده است. اما تجربه سالیان در سازمان مجاهدین، نشان می دهد که نباید از مرگ های این چنینی به سادگی عبور کرد و آن را یک مرگ طبیعی و یا یک حادثه خواند.

سازمان مجاهدین در گذشته به سه شیوه اعضای ناراضی خود را حذف می کرد،

زندان، شکنجه و نهایتا اعدام، بخصوص این روش در سالهای ۷۲ و ۷۴ در سازمان مجاهدین بسیار متداول بود. مقالات بسیاری در این رابطه وجود دارد که می توان به آن مراجعه کرد.

عدم درمان بیماران،

کشور عراق به دلیل شرایط آب و هوایی بسیار بد و بخصوص بعد از سال ۱۳۶۹ و ۱۳۸۲ موجب بیماری های زیادی در بین اعضای مجاهدین می شد. سرطان یکی از متداول ترین این بیماریها بود. بارها و بارها من به این موضوع پرداخته ام اما جا دارد بار دیگر به برخی از آنها نگاهی بکنیم.

من را به اردوگاه „فائزه“ واقع در شهر کوت منتقل کردند. فرمانده این اردوگاه یکی از مسئولین با سابقه سازمان به نام „محمود قائمشهر“ بود. از همان روز اول ورود به این اردوگاه، متوجه بیماری شدید او شدم. از شرایط او معلوم بود که سرطان دارد. او همواره خون سرفه می کرد. طی یک سالی که او به عنوان مسئول من بود، ندیدم که او هرگز بستری شود. اما درست چند هفته قبل از درگذشت او وقتی که حالش به شدت بد و به حالت کما رفت تازه اعلام کردند که او سرطان دارد. اما چرا چون محمود قائمشهر یکی از قطب های سازمان بود که به سادگی جلوی مسعود رجوی سر خم نمی کرد. محمود قائمشهر در بیماری رها شد تا بمیرد و برای مسعود رجوی مشکلی به وجود نیاورد.

فرهاد، از مجروحین عملیات های مجاهدین در سال ۱۳۶۶ بود. من او را در سال ۱۳۸۴ دیدم. بسیار افسرده بود و از شرایط موجود خسته شده بود و قصد داشت از مجاهدین جدا شده و به اروپا برود. دیگر از او خبری نداشتم تا اینکه در سال ۱۳۸۷ متوجه شدم پای او شکسته است. وقتی به عیادت او رفتم بشدت لاغر شده بود. او به من گفت که پایش عفونت کرده ولی تا به حال هیچ اقدامی برای عمل او انجام نداده اند. او در همان سال به دلیل سرایت عفونت به خونش فوت کرد. دقیقا همین اتفاق برای من افتاد. به مدت ۹ ماه پای من عفونت کرده بود و به حالتی رسید که زخم پایم باز شد و عفونت بیرون زد. تحت فشارهای دوستانم، مجاهدین مجبور به عمل من شدند.

بیماران بسیاری در سازمان درمان نشدند و یا بیماری آنها به آنها اطلاع داده نشد و نهایتا آنها در درد و بیماری فوت کردند. منصور کوفه ای یا رضا نصیری و خواهرش فاطمه نصیری و یا عباس و بسیاری دیگر، به دستور مستقیم مسعود رجوی و تحت کنترل جواد احمدی (دکتر وحید) از هر گونه درمان به دور ماندند و جان دادند.

ایجاد حادثه برای افراد یک امر رایج در سازمان مجاهدین بود که آنها را حذف کنند. اولین موردی که به یاد دارم مربوط به سال ۱۳۶۹ بود(به دلیل گذشت زمان متاسفانه نام این فرد را فراموش کرده ام) مطرح شده بود که او به دلیل انفجار مشعل آب گرم کن کشته شده است. اما آنچه که دیده می شد با منطق جور در نمی آمد. یک سوراخ پشت سرش داشت و بخشی از صورت او رو به بیرون پاشیده بود. انگار که فردی از پشت سرش به او شلیک کرده باشد و گلوله از صورتش خارج شده باشد. بعد از این از بیمارستان مرخص شدم. مدت کوتاهی در مرکز تاسیسات اردوگاه اشرف کار کردم. وقتی که آنجا سوال کردم که چطور می شود این وسیله منفجر شود؟ نفر فنی آنجا به من گفت که این وسیله طوری طراحی شده که منفجر نشود. از آنجایی که به سازمان اعتماد داشتم، این موضوع برای من در ابهام بود تا اینکه سال ۱۳۸۷ مصطفی که در جریان بود برای من توضیح داد که او را اعدام کرده اند و صحنه سازی کرده اند تا نشان بدهند او در حادثه کشته شده است.

آتش سوزی، انفجار، تصادف و یا لو رفتن تیم های عملیاتی مجاهدین به اطلاعات جمهوری اسلامی، از روش های حذف فیزیکی مجاهدین است که می توان ساعتها در این رابطه صحبت کرد.

تناقض های زیادی در اطلاعیه مجاهدین در رابطه با کشته شدن مالک شراعی وجود دارد که اساسا منطقی نیست، نباید از این حادثه به سادگی عبور کرد و از تمامی کسانی که امکان آن را دارند تا این حادثه را دنبال کنند و علت واقعی مرگ مالک شراعی را کشف کنند، نباید دست روی دست بگذارند و در این شرایط حساس سکوت اختیار کنند.

„پایان“

خانم حمیرا محمد نژاد، زنان ایران، آلمان ۲۹٫۰۶٫۲۰۱۸
لینک به منبع

mohamadnejad_Homeira_2017هما نطور که در جریان قرار گرفتیم دوباره سازمان سعی در سر پوش گذاشتن به یک اتفاق کاملا مشکوک می باشد.

اینطور که بچه های در صحنه میگو یند داستان کاملا مرموز هست اصلا کل داستان ممکنه ساختگی باشد. از زمانی که مسعود رجوی باصطلاح انقلاب ایدئولوژیک را مطرح کرد که هدف آن سلطه ولایت فقیهی بر کل سازمان بود، مخالفت های زیادی را در بین اعضا و کادرها برانگیخت و افراد زیادی بطرز مشکوکی سربه نیست شدن یا به عملیاتهای بازگشت ناپذیر یا بشکل شلیک ناخواسته و یا توسط پزشکان قابل اعتماد تشکیلات صورت می گرفت.

اما چرا مورد مالک شراعی اینچنین بسرعت افشا شد را برای شما شرح میدهم.

تا وقتی بدنه تشکیلات اشرف در عراق بود و هیچ کنترلی بر تشکیلات نبود این قتل ها یا فاش نمی شد یا سوالها به نحوی دیگرلاپوشانی میشد. یکی از علت هایی که رجوی بهر قیمت حاضر به ترک اشرف نبود همین بود که دیگر توان از بین بردن مخالفان را به بهانه های پزشکی و خودکشی و سوانح ایمنی و… را از دست میداد. وگرنه چرا مهدی افتخاری بیست و چند سال تحمل شد اما وقتی که قرار شد اشرف بسته و تشکیلات به کمپ لیبرتی منتقل شوند ناگهان او را کشتند و گفتند که فوت کرد.
نمونه ها فراوان هست که من قبلا نام برده ام

و اما موضوع الان مالک شراعی هست. چرا سازمان در عراق به هیچ وجه حاضر نمی شد پرونده پزشکی افراد نزد پزشکان مجاهد باقی بماند و کنترل بیمارستان اشرف را به وزارت بهداری عراق نمی داد؟ دقیقا علت همین بود.

داستان مالک شراعی را اگر دقت کنید سراپا متناقض و مشکوک هست. یک نفر شناگر ماهر نجات غریق حرفه ای اهل خرمشهر دوستش را از غرق شدن در آب نجات داده و بیرون آورده بعد خودش تنهایی رفته در آب و غرق شده. و تیم غواصان هم یک هفته در تلاش پیدا کردن وی موفق نشده و جسد وی هم پیدا نشده. آنهم در یک دریاچه راکد و نه رودخانه و دریا.

معمولا کسی هم که غرق می‌شود جسد وی بعد از چندروز روی آب شناور میشود.

اما چرا مالک؟ چون اهل جنوب بود در ماموریتهای داخله آن زمان که تردد از بصره به خرمشهر و آبادان بود نقش کلیدی داشت چون هم تازه به سازمان آمده بود و هم بچه آنجا بود و آن مناطق را بخوبی می شناخت و این عملیاتها تحت مدیریت خاص مهوش سپهری( نسرین) و نظارت نزدیک شخص مسعود رجوی بود.

از آنجا که تشکیلات رجوی در حال فروپاشی می‌باشد نیاز به فردی مثل نسرین …جلاد درجه یک فرقه رجوی که خونهای بسیاری را ریخته ، برای حفظ تشکیلات بیش از بیش ضروریست و نسرین را که از سال ۲۰۰۳ مخفی بود و فقط یک بار در آلبانی روی سن دیده شد را دیگر نمی تواند غیر فعال نگه دارد.

علت دوم اینکه مالک جزء ۴۱ نفر از ۱۰۰ بازمانده اشرف بود که نمی بایست در هر صورت سازمان را ترک کند. این اواخر مالک خیلی از سازمان بیزار و ناراضی بود و زمزمه خروج از تشکیلات را به چند نفر از دوستان نزدیک یا بقولی هم محفلی هایش در میان گذاشته بود.

 معمولا اینگونه افراد در سازمان تحت مراقبت و حساسیت تشکیلاتی ویژه قرار دارند و تمام ارتباطات و رفتار آنان مستمر باید گزارش شود و افرادی را که رابطه نزدیک و دوستانه با آنان دارند را صدا زده و زیر فشار قرار می‌دهند وبا بهانه هایی مثل محفل شعبه سپاه پاسداران و تهمت های دیگر و یا از تغییر رفتارهای فرد براحتی از قصد وی باخبر شده و اقدام به حذف وی در باصطلاح اشرف سه کرده و داستان شنا کردن را جعل کرده اند.‌

احتمال دیگری که میشود روی آن تا مل کرد این می تواند با شد که ا چون مالک میدانسته تحت مراقبت و حساسیت تشکیلاتی ویژه هست و امکان سربه نیست کردنش هست پیشاپیش اقدام به فرار کرده و در آلبانی مخفی شده است.

به هر آنچه باشد تحقیقات من در این زمینه ادامه دارد و به امید اینکه احتمال دوم یعنی فرار ایشان از تشکیلات درست باشد.

به امید آزادی تما می اعضای در بند در فرقه مکروه رجوی

حمیرا محمد نژاد، آلمان، ۲۸٫۰۶٫۲۰۱

سازمان مجاهدین صدای مالک شراعی را برای همیشه خاموش کرد

علیرضا نصراللهی انجمن یاران ایران بیست و چهارم ژوئن ۲۰۱۸
لینک به منبع

Alireza_Nasrollahiاگر مالک به هر دلیل از فرقه رجوی بیرون می آمد خیلی حرفها و رازها برای گفتن در رابطه با کشتار اشرف داشت. کشتاری که همه میدانند که توسط اعضای شکنجه گر خود سازمان انجام شد.من خودم از نزدیک با مالک آشنایی نداشتم ولی با کسانی که او را از نزدیک می شناختند، وقتی صحبت کردم بهم گفتن مالک خدا بیاموز غریق نجات بوده و بارها در رودخانه های مختلف شنا کرده و شنا برای او مثل خوردن آب بوده واقعأ سوال اینجاست مگه میشود بیکباره شخصی مثل اون به راحتی در رودخانه راکت غرق شود و هیچ کس هم در آن لحظه حیاتی در آن نزدیکی نبوده باشد!

شما شکجه گران فرقه همه جا بچه های آنجا را زیر نظر دارید چطور شده به یک باره این دو نفر را به حال خود راه کرده ؟این داستان شما واقعأ مسخره ترین داستانی بود که میتونستید افشا کنید.

این حرکت مشکوک است، چون مالک خودش نجات غریق بود و خیلی هم در کارش ماهر بود. به قول خیلی از جدا شدگان باز هم یک خبر مشکوک از طرف فرقه منتشر شده است، کسی که مالک او را نجات داده گفته وی سالم بود و مرا نجات داد و داشت بر می گشت که اینجاست باید به گذشته مراجعه کرد.

ولی داستان مالک راز اشرف بود و چیزهایی را که نباید میدیده،به هر دلیل در آن زمان آنجا حضور داشته، ولی شما به هر دلیل نتوانسته در آن زمان  او را هم مثل خیلی از بچه هایی که آن زمان کشتید ،بکشید مثل بهروز ثابت بهروز بهترین دوست من بود اون اصلا با شما نبود ولی میترسید از سازمان بیرون بیاید در آن زمان ،من بهش گفتم بهروز جان من وقتی به اروپا رسید آنوقت بیا بیرون ،قرار ما این بود ولی متاسفانه خبر کشته شدنش را در اشرف شنیدم شما جنایتکارترین فرقه روی زمین هستید مثل حسن صباح که در آن زمان اگر نیروهایش بر خلاف قانون قعله الموت عمل می کردن آنها رو میکشت.

کسانی با مالک زیاد آشنایی ندارند خوب است که بدانید که مالک از بازماندگان کشتار اشرف در عراق بوده است همان صدنفر که رجوی به اسم حفظ اموال در اشرف نگه داشت و تمام نفرات را به کشتن داد چیزی که از اول هم میدانست پایانش خونریزی خواهد بود ولی چرا این کار را کرد؟

مالک  اطلاعاتی داشت که هیچ وقت به زبان نیاورد و حتی یکبار هم به یکی از دوستانش گفته بود که من نمیتوانم چیزی بگویم چون برایم گران تمام میشود ولی در این اواخر جانش به لبش رسیده بود و قصد خروج از سازمان را داشت اما یک دفعه اعلام شد که در آب غرق شده است.و اما چرا مجاهدین در این مورد سکوت کرده اند او ل برای اینکه میتینگشان در پاریس که بزک کردن چهره مریم است تحت شعاع قرار نگیرد در مرحله بعد اگر بخواهد در این مورد سکوت را بشکند و چیزی بگوید اول باید بگوید که چطور یک نفر که خودش حرفه‌اش شنا بوده است غرق شده آنهم در یک برکه که آب راکت داشته و عمق زیادی هم نداشته است .

مالک جان تو به رحمت خدا رفتی ولی ما اعضای جداشده فرقه صدای بی صدای تو را به گوش همه میرسانیم و به خون خواهی تو و بقیه کسانی که این فرقه، ناجوانمردانه آنها به قتل رسانده آنها را رسوا خواهیم کرد و نخواهیم گذاشت که از خون تو بهره ببرند.

انجمن یاران ایران درگذشت مالک شراعی را به خانواده تلاشگر شراعی به خصوص مادر و خواهر وی تسلیت عرض می نماید.

مرگ مشکوک یا قتل عمد؟

همایون کهزادی انجمن یاران ایران بیست و چهارم ژوئن ۲۰۱۸
لینک به منبع

مرگ مشکوک یا قتل عمدی که سالیان پیش باید اتفاق می‌ افتاد

مالک یکی از بهترین دوستان من بود بچه جنوب سرحال ورزشکار ویک شناگر ماهر وغریق نجات بود فوتبالیست خلاصه مالک خیلی سرزنده وهمه کاره بود مالک علاوه بر ورزش مهارتی در رقص هم داشت خیلی ورزیده وجوان بود ویکی از افراد تیمهای عملیاتی بود وتا جایی که من میدانم اطلاعات زیادی داشت در جریان حمله به اشرف وکشته شدن ۵۲نفر از کسانی که در اشرف مانده بودند مالک هم در آنجا بود وجان سالم به در برد چونکه مالک به لحاظ قدرت بدنی ومهارت رزمی نظامی حرفی برای گفتن داشت حال باید این را فهمید که در اشرف چه اتفاقی افتاده که این را سر به نیست کردند هرچند که دیر یا زود همگان خواهند فهمید وچرا این مدت مالک زنده بود بدون شک وبیگمان سربه نیست کردن مالک زمانی استارت خورد که او قصد داشت از این فرقه جدا شود زیرا زمانی که من در آنجا بودم مالک هیچ مشکل تشکیلاتی نداشت وانها هم با مالک مشکل نداشتند به همین خاطر مالک زنده ماند اما وقتی که در لیبرتی به البانی آمدند ومالک قصد داشت ازاین فرقه جدا شود این فرقه تصمیمات لازم را به عمل آورده ودر فرصت مناسب مالک را از سر راه خود برداشتند تا مبادا روزی راز اشرف واتفاقاتی که آن زمان افتاد فاش شود به همین منظور مالک عزیز را کشتند وسازمان وشخص مریم رجوی باید جوابگوی این مرگ باشد که چرا وچگونه وبرای چه البته از این موارد زیاد بوده کسانی که اطلاعات مهم داشتند وقصد خروج از این فرقه را داشتن هیچ کدام به بیرون راه پیدا نکرده ودر همان شکنجه گاه های اشرف ولیبرتی والبانی کشته شدند

واینطور سازمان موفق شد که این اطلاعات به بیرون درز نکند وکسی خبردار نشود از طرف همه جدا شدگان ودوستان مالک عزیز به خانواده محترمش تسلیت گفته وخواهان پاسخگویی این سازمان در رابطه با مرگ مشکوک مالک هستیم.

 درگذشت مالک شراعی را به خانواده تلاشگر شراعی به خصوص مادر و خواهر گرامی وی تسلیت عرض می نمایم

همایون کهزادی

(پایان)

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید