یک معمای سیاسی در پاریس

0
763

من باید ابتدا اعتراف بکنم که واقعا از انبوهی حاضران در این کنفرانس بسیار در شگفت ماندم. در این کنفرانس صدها شخصیت که بسیاری از آنان شخصیتهای معروفی در اروپای غربی و آمریکا هستند از جمله شهرداران و نمایندگان سابق پارلمان و اعضائی از کنگرۀ آمریکا که اکنون بازنشسته شده اند وو… شرکت کرده بودند. همه مان می دانیم که این حاضران همگی از شخصیتهایی هستند که یک سنت هم از جیب خودشان نپرداخته اند. آنها را دعوت کرده اند و آنها تماما به هزینۀ برگزار کنندگان کنفرانس مورد پذیرایی قرار می گیرند و این برگزار کنندگان کنفرانس هستند که همۀ هزینه های بلیط مسافرت و اقامت آنها را تأمین می کنند. نرخ هر کلمه سخنرانی این شخصیتها در این کنفرانس از قبل تعیین و پرداخت شده است. برای این شخصیتها این کنفرانس به منزلۀ یک تفریح خوب در دورۀ بازنشستگی شان می باشد. سخنرانیهای ایراد شده سخنرانیهای آتشینی بودند ولی هیچ معنی و محتوائی نداشتند. این سخنرانیها پر از تهدیدات و هشدارهای ساختگی پوچ بدون ارائۀ هر گونه نظر و دیدگاه یا راه حلهای عملی مشخصی بودند.

یک معمای سیاسی در پاریس

 پیوند رهایی ـ 16.07.2018

لینک به پیوند رهایی

Arabi-Rajavi

سرمقالۀ روزنامۀ بحرینی «اخبار الخلیج» به قلم سردبیر روزنامه آقای انور عبد الرحمان که در گردهمایی سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی) در پاریس به دعوت این فرقه شرکت کرده بود

برای دیدن منبع اصلی اینجا را کلک کنید.

ترجمۀ انگلیسی این مقاله در سایت انگلیسی «گلف دیجیتال نیوز» بحرین نیزدر این لینگ منتشر شده است.

هفتۀ گذشته برای حضور در کنفرانس سالانۀ سازمان ایرانی مجاهدین خلق به فرانسه سفر کردم. در راه رسیدن به کنفرانس سریالهای داستان کامل حاکمیت آخوندها بر ایران در طول 39 سال کامل از جلوی چشمم گذشت گویی که یک فیلم سینمایی مستند خسته کننده و دلگیر کننده ای را تماشا می کردم… از این رو با توجه به اوضاع فاجعه بار در ایران… طبیعی بود که وقتی برای شرکت در کنفرانس مجاهدین خلق می رفتم در ذهنم تلاش کنم که دیدگاه اینهایی را که خودشان را حاکمان آیندۀ ایران می دانند بدانم و بشناسم و از آنها جواب پرسشهای بسیاری را که در ذهنم نقش بسته اند به دست بیاورم.

کنفرانس در مرکز اکسبو در پاریس نزدیک فرودگاه شارل دوگول برگزار شده است و علل آن آنگونه که به ما گفته اند امنیتی است.

من باید ابتدا اعتراف بکنم که واقعا از انبوهی حاضران در این کنفرانس بسیار در شگفت ماندم. در این کنفرانس صدها شخصیت که بسیاری از آنان شخصیتهای معروفی در اروپای غربی و آمریکا هستند از جمله شهرداران و نمایندگان سابق پارلمان و اعضائی از کنگرۀ آمریکا که اکنون بازنشسته شده اند وو… شرکت کرده بودند.

همه مان می دانیم که این حاضران همگی از شخصیتهایی هستند که یک سنت هم از جیب خودشان نپرداخته اند. آنها را دعوت کرده اند و آنها تماما به هزینۀ برگزار کنندگان کنفرانس مورد پذیرایی قرار می گیرند و این برگزار کنندگان کنفرانس هستند که همۀ هزینه های بلیط مسافرت و اقامت آنها را تأمین می کنند.

نرخ هر کلمه سخنرانی این شخصیتها در این کنفرانس از قبل تعیین و پرداخت شده است. برای این شخصیتها این کنفرانس به منزلۀ یک تفریح خوب در دورۀ بازنشستگی شان می باشد.

سخنرانیهای ایراد شده سخنرانیهای آتشینی بودند ولی هیچ معنی و محتوائی نداشتند. این سخنرانیها پر از تهدیدات و هشدارهای ساختگی پوچ بدون ارائۀ هر گونه نظر و دیدگاه یا راه حلهای عملی مشخصی بودند.

این افراد در واقع در سخنرانیهای خود اوضاع را طوری وانمود می کردند که انگار آنها باورشان شده که رژیم ایران حتما در اثنای برگزاری همین کنفرانس سرنگون خواهد شد!!.

روشن است که رهبران مجاهدین خلق اساسا از مرحله پرت هستند و از درک واقعی اوضاع و شرایط عاجزند بطوریکه نمی دانند مردم ایران هرچند که علیه رژیم تظاهرات می کنند و مخالف رژیم هستند ولی در همین حال مجاهدین خلق را هم نمایندۀ خودشان نمی شمارند و این سازمان را بیانگر خواسته های خود نمی دانند.

طبعا کنفرانس پاریس میلیونها دلار خرج برداشته است. سؤال این است که: چه کسی پول به این افراد را تأمین کرده و چه کسی این هزینه ها را پرداخت کرده است؟.

این سؤال همۀ افراد شرکت کننده در کنفرانس بود.

شنیدم که یکی از شرکت کنندگان غربی در توصیف این کنفرانس گفت: عجب سیرک آکروباتیک سیاسیی!

بعد از سه ساعت گوش دادن به سخنرانی ها توخالی بی محتوا با عصبانیت سالن کنفرانس را ترک کردم. دو نفر از سران سازمان مجاهدین متوجه بیرون رفتن من شدند. روز بعد تلفنی با من تماس گرفته و خواستار یک قرار ملاقات برای شرح دیدگاه و اندیشه هایشان برای من شدند. من نیز در هتل محل اقامتم با آنها دیدار کردم. این دیدار بیش از دو و نیم ساعت طول کشید.

در آغاز دیدار یک سؤال مهم و مشخصی از آنها کردم: مسعود رجوی رهبر مجاهدین خلق کجاست؟ آیا مرده یا زنده است؟

عمدا این سؤال را مطرح کردم تا میزان درستکاری و راستگویی آنها را بیازمایم.

پاسخی که به این سؤال دادند مرا شوکه کرد. آنها گفتند: او زنده است ولی نمی تواند ظهور علنی داشته باشد زیرا از تهدیدهای ترور خود می ترسد.

همه مان می دانیم که بعد از اشغال بغداد، مسعود رجوی ناپدید شد و از آن زمان تا کنون هیچکس چیزی از او ندیده یا نشنیده است.

ما از آنچه هنگام کنفرانس سالانۀ این سازمان در 22 ژوئیۀ سال 2016 روی داد مطلع هستیم. در آن کنفرانس مریم رجوی همسرش مسعود رجوی را به عنوان رهبر سازمان مورد ستایش قرار داد، ولی یک سیاستمدار عرب بسیار برجسته و معروف در سخنرانی خود در این کنفرانس دو بار از مسعود رجوی رهبر مجاهدین خلق با توصیف «مرحوم» یاد کرد.

مریم رجوی وقتی این کلمه را شنید، صورتش در هم فرورفت، ولی یک کلمه هم حرف نزد، زیرا کلمۀ مرحوم به معنی مرگ و تسلیت مرگ می باشد. جالب بود که مترجم نیز این کلمه را بکلی نادیده گرفت.

این موضوع را گفتم تا متوجه بشوید که لاپوشانی عمدی چنین واقعیتهایی توسط سران سازمان مجاهدین نمی تواند به هدف یا اعتبار آنها سودمند باشد.

واقعا وقتی من حرفهای آن دو مسئول مجاهدین در مورد مسعود رجوی را شنیدم بلافاصله فهمیدم که گفتگو با آنها بی فایده و بی معنی است.

روز بعد، یک دوست قدیمی که 38 سال بود او را ندیده بودم و او در ایران خیلی معروف و شناخته شده است و استاد اقتصاد در چندین دانشگاه می باشد به نام دکتر شاهین فاطمی برادر زادۀ دکتر حسین فاطمی وزیر خارجۀ دولت دکتر محمد مصدق در حد فاصل سالهای 1951 و 1953 به دیدارم آمد.

دکتر شاهین فاطمی مردی آرام، استوار و اندیشمند می باشد. وقتی او را دیدم تجربه ام با این کنفرانس و برداشتهایم از آن و نظراتم در مورد آن را به او گفتم. او به من گفت: واقعا خوشحالم که شما خودتان از نزدیک به واقعیت امر پی برده اید.

او هر گونه جنگ را به سود رژیم ایران دانست و گفت جنگ همیشه وسیلۀ بقای این رژیم و نجات آن بوده و می باشد آن هم رژیمی که بیش از یک میلیون سرباز معتقد و آماده دارد.

دکتر فاطمی در پایان گفت: بنابراین راه نجات ایران عقل و خرد می خواهد و از احساسات و عواطف به تنهایی کاری ساخته نیست. امروز با اینهمه تظاهرات و اعتراضات روزانه، مردم ایران یک رهبر واحد ندارند که او را متحدا قبول داشته باشند تا بتواند قیام آنان را رهبری کند.

وقتی داشتم از پاریس برمی گشتم خیلی روی حرفهای دکتر فاطمی فکر کردم. بویژه به این اندیشیدم که درمان بیماریهای مزمن ایران در دست پزشکانی بیگانه نیست که از خارج بیایند و برای مردم ایران نسخه بنویسند، بلکه درمان در داخل خود ایران است.

——————

A political puzzle in Paris…

Bahrain News
Sun, 08 Jul 2018
Anwar Abdulrahman
1 of 4
  • Dr Mohammed Mussadeq with Dr Hossain Fatemi at the United Nations Security Council
  • Saddam and Masood Rajavi … in the good old days
  • Mariam Rajavi
  • Shaheen Fatemi
  • Dr Mohammed Mussadeq with Dr Hossain Fatemi at the United Nations Security Council

While travelling to France to attend the Mujahedeen-e-Khalq’s (MEK) annual gathering, the whole story of the last 39 years of theocrats attaining power in Tehran, passed before my eyes like the newsreel of a depressing documentary film.

This regime, which toppled the Pahlavi dynasty, had accused the monarch of being narrow-minded, backward and reactionary, Yet what have these so-called revolutionaries done for Iran over four decades? They have delivered nothing but death and destruction, along with economic collapse, and a degraded currency that even a calculator cannot digitalise.

Hundreds of thousands have been executed – with right now, according to reliable human rights sources – more than 240,000 political prisoners, many languishing on Death Row!

No wonder then that I wanted some answers from these self-appointed future rulers of Iran.

Their forum opened in the Expo Centre, Paris, next to Charles De Gaulle Airport – for security reasons we were told.

I have to admit my surprise at the size of this convention, and recognised many important faces from western Europe and America, alongside ex-governors, former MPs, retired senators, and so on…

We all know that such personalities never pay a penny from their own pockets, but are invited, hosted and ticketed. Every single word they uttered had also been paid for well in advance. Because to them, such an occasion was a retirement outing!

Speeches were inflammatory, but without any speck of substance. Threats and warnings, but no pragmatic solutions. In fact they were almost convincing themselves that the Iran regime would collapse during the conference!

Yet leaders of the MEK seemed blissfully unaware that Iran’s people, although demonstrating against the regime across their country, had never mentioned the MEK as their representative.

The Paris gathering must have cost a few million dollars. Who Financed it? Everyone there was asking the same question.

I even heard one western participant saying: “What a political acrobatic circus!”

After three hours I left in frustration at listening to a barrage of empty rhetoric and hollow words. Two of their leading men noticed my departure, and the very next day rang me to arrange a meeting to explain their thoughts. This took place in my hotel over more than two-and-a-half hours.

I initially asked one important question. Where is Masood Rajavi (founder of the MEK)? Is he dead or alive? I had deliberately asked this to test their honesty and plausibility.

The shocking answer was “he is alive, but cannot appear in public because of assassination threats”.

We all know that after the invasion of Baghdad, Masood Rajavi disappeared. Since then no one has seen or heard anything of him.

In fact, during their annual gathering of 2016, July 22, while Mariam Rajavi praised her husband Masood as the leader of the organisation, a very, very distinguished Arab politician twice in his speech, mentioned the name of Masood Rajavi as the LATE leader of Mujahedeen-e-Khalq, and precisely pronounced the word ‘marhoom’, clearly meaning ‘late’.

When Mariam Rajavi heard the word, her face shrank, but she did not comment. Because the word ‘marhoom’ is an expression of condolence in Arabic. Interestingly, the translator also ignored the word.

I mention this to suggest to readers that such suspicious hiding of facts does nothing to promote their goal. And from that moment I was convinced of the aimlessness of this discussion.

However, the very next day an old friend who I hadn’t met for 38 years, visited me! He is well known in Iran, and at various universities as a professor of economics. His name is Dr Shaheen Fatemi, nephew of Dr Hossain Fatemi, Foreign Minister in Dr Mohammed Mussadeq’s Cabinet between 1951-53. After the 1953 military coup, this graceful man was executed (in 1954).

Dr Shaheen Fatemi is a calm, cool, collected and mature personality, and I outlined my experiences at the gathering. He was glad that I had witnessed things first hand for myself.

I said: “Professor, how do you view Iran and its future?”

The soft-spoken professor replied: “There will be no future for Iran under theocracy. But you should bear in mind that the mullahs will not disappear just like that. They are fully aware that they are a failure, but like all dictators, live in a state of false fantasy. Right now they believe that the only way out of all the disasters they have created, is a new war. It will, they think, rescue them by diverting people’s attention. Exactly as happened when war erupted between Iraq and Iran 38 years ago.

“That saved many mullahs in the name of the Fatherland, and right now they are dreaming of a repeat.

Such wars are their tools of survival, but they seem oblivious to the fact that Iranians of 2018 are totally different in outlook to those of 1980.”

No one can deny that they control more than a million in military uniform, mainly through brainwashing. So Iran’s recovery requires wisdom, not emotion.

Iran’s masses are patiently waiting (although demonstrating daily) for a full national uprising. But until now no charismatic leader has stepped forward.

After he left, I began thinking deeply about Dr Fatemi’s words.

The remedy for Iran’s malaise cannot be prescribed by foreign physicians, but should be developed from Iran, by Iranians, for Iranians.

أنـــور عبدالرحمــــــن

لغز سیاسی فی باریـس

فی الأسبوع الماضی، سافرت إلى فرنسا لحضور المؤتمر السنوی لمنظمه «مجاهدی خلق» الإیرانیه. فی الطریق الى حضور المؤتمر، مرّت أمام عینی فصول القصه الکامله لحکم الملالی لإیران عبر 39 عاما کامله، کما لو کنت أشاهد فیلما سینمائیا وثائقیا کئیبا ومقبضا.

حین أسقط رجال الدین هؤلاء نظام حکم أسره بهلوی وتولوا الحکم، اتهموا النظام الملکی بأنه نظام ضیق الأفق ومتخلف ورجعی. لکن، ما الذی فعله هؤلاء الذین اعتبروا أنفسهم ثوریین لإیران وللشعب الإیرانی عبر عقود؟.. ما الذی قدموه للشعب الایرانی؟ لم یقدموا لإیران والشعب الایرانی شیئا الا الموت والدمار والخراب. فی عهدهم حدث الانهیار الاقتصادی المریع، وانخفضت العمله الإیرانیه بمعدلات رهیبه متسارعه لا تستطیع حتى الآلات الحاسبه ملاحقتها.

لقد أعدم نظام الملالی مئات الآلاف من الإیرانیین. وبحسب المصادر الموثوقه لحقوق الانسان، فقد بلغ عدد المعتقلین السیاسیین أکثر من 240 ألف سجین، ومازال الکثیرون منهم ینتظرون دورهم فی طابور الإعدام.

على ضوء هذا کله، وغیره کثیر من أبعاد الأوضاع المأساویه فی ایران فی ظل حکم الملالی، کان من الطبیعی أننی حین ذهبت لحضور مؤتمر «مجاهدی خلق» کان فی ذهنی ان أسعى الى معرفه رؤیه هؤلاء الذی نصبوا أنفسهم حکاما قادمین لإیران، وأن أحصل منهم على أجوبه لأسئله کثیره مثاره فی ذهنی.

لقد عقد المؤتمر فی مرکز اکسبو فی باریس بالقرب من مطار شارل دیجول، لأسباب أمنیه کما قیل لنا.

علیّ أن اعترف بدایه بأن مفاجأتی کانت کبیره جدا من حجم الحضور فی المؤتمر. لقد شارک فیه المئات من الشخصیات العامه، کثیر منهم شخصیات شهیره من أوروبا الغربیه، وأمریکا، من بینهم رؤساء بلدیات، ونواب سابقون، وأعضاء فی الکونجرس الأمریکی متقاعدون.. وهکذا.

نعلم جمیعا أن کل هؤلاء الحضور من الشخصیات العامه لا یدفعون بنسا واحدا من جیوبهم، فهم مدعوّون، وتتم استضافتهم بالکامل على نفقه منظمی المؤتمر الذین یتحملون کل تکالیف تذاکر السفر والإقامه.

وکل کلمه نطق بها هؤلاء فی المؤتمر هی مدفوعه الثمن مقدما. بالنسبه لهؤلاء، تعدّ هذه المناسبه بمثابه نزهه لطیفه فی فتره تقاعدهم.

الکلمات التی تم إلقاؤها کانت ناریه، لکن من دون أی معنى أو مضمون. هذه الکلمات حفلت بالتهدیدات والتحذیرات الانشائیه الفارغه من دون تقدیم أی رؤى أو حلول عملیه محدده.

حقیقه الأمر ان الخطب والکلمات التی ألقاها هؤلاء کانت توحی بأنهم مقتنعون بأن النظام الإیرانی سوف یسقط حتما فی فتره انعقاد المؤتمر.

 من الواضح ان قاده «مجاهدی خلق» على درجه من الغفله وعدم الادراک بحیث إنهم لا یعلمون ان الشعب الإیرانی، رغم انه یتظاهر ضد النظام رفضا له، فإنه لم یعتبر فی مره واحده أن «مجاهدی خلق» تمثله او تعبر عنه.

بالطبع، کلّف مؤتمر باریس عده ملایین من الدولارات. السؤال هو: من موّل هؤلاء ودفع هذه الأموال؟ کل من حضر المؤتمر کان یسأل هذا السؤال!

لقد سمعت أحد المشارکین الغربیین یصف المؤتمر بالقول: یا له من سیرک بهلوانی سیاسی!

غادرت قاعه المؤتمر غاضبا بعد ثلاث ساعات من الاستماع الى الخطب الفارغه بلا أیّ مضمون. ولاحظ اثنان من القیادیین فی المنظمه مغادرتی، واتصلا بی هاتفیا فی الیوم التالی لترتیب موعد کی یشرحا لی رؤیتهم وأفکارهم. وقد التقیتهم بالفعل فی الفندق الذی أقیم فیه، واستمر اللقاء أکثر من ساعتین ونصف الساعه.

فی بدایه اللقاء، وجهت إلیهما سؤالا واحدا مهما محددا هو: أین مسعود رجوی (مؤسس مجاهدی خلق)؟ هل هو میت أم على قید الحیاه؟

تعمدت ان أسألهما هذا السؤال کی أختبر مدى نزاهتم وصدقهم؟

ردهما على السؤال کان ردّا صادما. قالا إنه على قید الحیاه، لکنه لا یستطیع الظهور علنا خوفا من التهدیدات باغتیاله.

نعلم جمیعا أنه بعد غزو بغداد، اختفى مسعود رجوی، ومنذ ذلک الوقت، لم یره أو یسمع عنه أحد أی شیء.

نعرف ما حدث أثناء عقد المؤتمر السنوی للمنظمه فی 22 یولیو عام 2016. فی ذلک المؤتمر، أشادت مریم رجوی بزوجها مسعود باعتباره قائد المنظمه، لکنّ سیاسیا عربیا کبیرا وشهیرا جدا ذکر فی کلمته فی المؤتمر اسم مسعود رجوی مرتین باعتباره القائد الراحل لمجاهدی خلق، واستخدم تحدیدا کلمه «المرحوم» فی الإشاره الیه.

عندما سمعت مریم رجوی هذه الکلمه، انقبض وجهها، لکنها لم تعلق بکلمه واحده لأن کلمه «مرحوم» تعنی فی العربیه تعبیرا عن التعزیه. ومن اللافت ان المترجم تجاهل بدوره هذه الکلمه تماما.

أروی هذه الواقعه کی ألفت النظر الى أن تعمد قاده المنظمه إخفاء مثل هذه الحقائق لا یمکن أن یخدم هدفهم او مصداقیتهم.

والحقیقه أننی عندما سمعت ما قاله الزائران لی عن مسعود رجوی، أدرکت فورا ان النقاش معهما هو بلا هدف ولا معنى.

فی الیوم التالی، زارنی صدیق قدیم لم أقابله منذ 38 عاما، وهو معروف جدا فی ایران، وأستاذ للاقتصاد فی عده جامعات. اسمه الدکتور شاهین فاطمی، وهو ابن أخ الدکتور حسین فاطمی، وزیر الخارجیه فی حکومه الدکتور محمد مصدق بین عامی 1951 و1953. وفی أعقاب الانقلاب العسکری عام 1953، تم اعدام هذا الرجل الفاضل فی 1954.

الدکتور شاهین فاطمی رجل هادئ رصین عاقل. وحین التقیته، حکیت له تجربتی مع المؤتمر وملاحظاتی علیه، وعبر عن سعادته بأننی عرفت الحقیقه بنفسی عن قرب.

سألت الدکتور فاطمی: کیف ترى الوضع فی ایران الیوم وکیف تقیّمه، وکیف ترى المستقبل؟

أجاب: لن یکون هناک أی مستقبل لإیران فی ظل حکم الملالی والثیوقراطیه الدینیه. لکن یجب ان تدرک أن الملالی لن یختفوا هکذا فجأه وببساطه. ان الملالی یدرکون جیدا ان حکمهم فاشل ومرفوض شعبیا، لکن مثلهم مثل کل الحکام المستبدین یعیشون فی حاله من الأوهام. والیوم، هم یعتقدون ان الطریق الوحید لإنقاذهم من کل هذه الکوارث التی خلقوها هم بأنفسهم هو الدخول فی حرب جدیده. هم یعتقدون ان مثل هذه الحرب سوف تنقذهم وسوف تصرف انتباه الشعب.. بالضبط مثلما حدث حین اندلعت الحرب بین العراق وایران قبل 38 عاما.

وواصل الدکتور فاطمی حدیثه قائلا: لقد أنقذت الحرب مع العراق الکثیرین من الملالی باسم الوطن والدفاع عن الوطن. وهم یحلمون بتکرار تجربه الحرب مره أخرى. مثل هذه الحروب هی الأدوات الأساسیه لبقاء الملالی، لکنهم یغفلون عن حقیقه أن الشعب الإیرانی الیوم فی 2018 مختلف اختلافا کبیرا جدا عنه فی عام 1980.

لا أحد ینکر ان الملالی لدیهم جیش قوامه أکثر من ملیون جندی، تم تجنیدهم عن طریق غسل المخ.

وقال الدکتور فاطمی فی النهایه: على ضوء هذا، فإن خلاص ایران یتطلب الحکمه، لا مجرد العواطف فقط. ان الشعب الإیرانی -على الرغم من انه یتظاهر یومیا- ینتظر اندلاع انتفاضه شعبیه عارمه شامله تعم کل أرجاء البلاد. لکن حتى الآن، لا یوجد زعیم واحد یمکن أن یجمع علیه الشعب ویقود مثل هذه الانتفاضه.

فی طریق مغادرتی باریس، فکرت ملیّا فیما قاله الدکتور فاطمی. فکرت خصوصا فی أن علاج إیران من أمراضها المستعصیه لا یمکن ان یکون على ید أطباء أجانب من الخارج یضعون هم وصفه العلاج. العلاج یأتی من داخل ایران نفسها.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید