علیرضا نصراللهی: دست آورد ۴۰ سال گذشته مجاهدین برای مردم ایران چه بوده است؟ (3)

0
995

من خیلی دوست دارم نفراتی که در ارودگاهای عراق بودند بیایند و خاطرات بچه هایی که تن به این خیانت ندادند،و پای عقیده،و آرمانهای خودشان باقی ماندن،و جان سپردند،را تعریف کنند،البته،من به شما خواهم گفت: این شرایط  چنان برای اسرای ما سخت و طاقت فرسا بود که واقعأ کمتر کسی میتوانست  مقاومت کند،گرمای ۶۰ تا ۷۰ درجه ،بی آبی،غذا فقط یک وعده،آنهم غذای که سگ هم نمی تواند آن را بخورد چه برسه به آدم،باید هر یک از ما در آن شرایط قرار بگیریم تا بتونیم تصمیم بگیریم که در آن لحظات ما چه کار می کردیم!

دست آورد ۴۰ سال گذشته مجاهدین برای مردم ایران چه بوده است؟ (3)

علیرضا نصراللهی، یاران ایران ـ 28.08.2018

Nejatyaftegan dar albani-Ferghe Mojahedin

لینک به منبع 

لینک به قسمت اول

لینک به قسمت دوم 

دست آورد ۴۰ سال گذشته مجاهدین برای مردم ایران چه بوده است؟ (قسمت سوم)

قسمت سوم

همانطور که در قسمت دوًم خدمت شما عرض کردم،دولت فرانسه حکم به اخراج رجوی از فرانسه داد و وی مجبور شد همراه با شماری از اعضای سازمان مقیم فرانسه عازم عراق شود. وی به هنگام ورود به عراق مورد استقبال رسمی معاون رئیس جمهور وقت عراق قرار گرفت و در آنجا پایگاه نظامی برای اقدام علیه کشور تشکیل داد.

آدم هزار گناه را می پذیرد تا اشکال کوچکش را بپوشاند. جملات مسعود رجوی در نشستهای عملیات جاری . ( علی رغم این که عراق با ایران در جنگ است‌ ،همکاری با صدام را میپذیرم تا برده گی ام از آمریکا را پنهان کنم.) بله واقعیتی که تازه جهان دارد چشم به آن باز میکند. علی رغم این که عراق با ایران در جنگ بود، در سال ۱۳۶۴ رجوی به عراق پرواز کرد. رجوی تحلیل می کرد عراق حمایت گسترده ای از طرف اعراب و غرب میشود برای همین بهترین فرصت بود که به جبهه آمریکا برود. رجوی تحلیل می کرد که صدام با حمایت آمریکا درکوتاه مدت ایران را سرنگون میکند و بر تخت سلطنت رویایی خود مینشیند. رجوی صلح با صدام و روبوسی با سران بعثی را پذیرفت، تجاوز سربازان بعثی به خاک و ناموس مردم، آواره شدن مردم ، اشغال شهرها و بمباران دیوانه وار جنگنده ها، کشته و بی سرپرستی کودکان و نفرت و کینه ای که مردم و خلق ایران به صدام داشتند را به جان خرید. ولی چرا…. جواب را با سوالی می شود داد. چرا صدام در گذشته با ایران وارد جنگ نشده بود؟ چون صدام پشت گرمی به غرب نداشت. رجوی تحلیل می کرد، نظام حاکم تازه شکل گرفت و ارتش و کشور در آشوب به سر میبرد. لذا او در اوایل انقلاب تمام سعی خود را کرد که ۷ تیر آخرین و بزرگ ترین سعی او بود. او به این نتیجه رسید که بدون حمایت غرب کاری از دستش بر نمی آید. همین طور صدام بدون غرب نمی تواند به جنگ ادامه دهد. رجوی وقتی حمایت ارباب صدام را دید آب از لب و لوچه هایش روانه شد. رجوی با این ترفند که صدام اعلام صلح کرده و از این پس جنگ نامشروع است، به عراق رفت. در واقع رجوی به عراق رفت تا چشمک چراغی را به غرب بدهد، ولی در شکل همکاری خود با صدام را نشان می داد. آدم هزار گناه را می پذیرد تا اشکال کوچک اش را بپوشاند.

تقابل و خیانتی در حق وطن که تا امروز هم ادامه دارد و فرقه رجوی از فرق سر تا نوک پا در خدمت گذاری اربابان غربی و منطقه ای خود انجام وظیفه می کنند.به همین مناسبت و برای بازخوانی برهه ای از خیانت های فرقه رجوی که سیاهه جرایم شان به ایران  محدود نشده و مردم برخی کشورها از جمله عراق هم طعم ستم و جنایت آنها را چشیده اند

اولین پروژه‌ی همکاری مشترک بین سازمان مجاهدین خلق و منابع اطلاعاتی عراق

بنا به اعلام یک منبع موثق، اولین پروژه‌ی همکاری مشترک بین سازمان مجاهدین خلق و منابع اطلاعاتی عراق رقم خورد و تیم‌هایی از این سازمان با ورود به عراق به منظور تغییر نگرش اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق، کارهای آموزشی و تبلیغاتی را شروع کردند.این منبع در ادامه افزوده است که مسئولان عراقی اعلام کرده‌اند که اگر افراد سازمان بتوانند اسرای ایرانی را از نظر روانی آماده کنند آن‌ها حاضر هستند این اسرا را به سازمان تحویل دهند.

واقعآ هر ایرانی که این موضوعات را میخواند با تمام وجود از این فرقه بیزار می گردد،اسرای ایرانی که زمانی برای خدمت به مهین و مردم پا به جبهه گذاشته،و حتی برای از دست دادن جان خود وارد این مبارزه شده،حالا باید توسط هم نوع خودش مورد خیانت قرار گرفته و پا به دنیای وطن فروشی بگذارد؟

نه من و نه هیچکس دیگری که طمع اسیر بودن در اردوگاهای عراق را نچشیده باشد،نمیتوانیم در مورد شرایط سخت اردوگاه ها صحبت کنیم.این فرقه از دولت عراق خواسته بود چنان شرایط را برای اسرای ایرانی سخت کنند که طاقت آنها تمام شود و زودتر به این فرقه بله را بگویند!

باور کنید حاضرم قسم بخورم که اگه این فرقه در ،دوران جنگ در عراق حضور نداشت، و اصلا چنین گروهی در عراق نبود،شرایط برای اسرای ایرانی صدبرابر بهتر از آن زمانی بود که این فرقه در عراق حضور داشت.

من شاید همانند اسرای ایرانی در اردوگاهای عراق نبوده ام،ولی طمع اسیر بودن در عراق را به یک نوع دگر کشیده ام،جالب تر از همه این بوده که در میان اسرای ایرانی اشخاصی پیدا کردند،که توسط آنها افراد ،فرمانده و آخوند را شناسایی میکردنند،و این آدم فروشان آنها را تحویل عراقی ها و مجاهدین میدادند،و آنها هم با بیرحمی تمام آنها را شکنجه می کردند!

یکی از آن نفرات شخصی به نام خلیل کعبی اهل جنوب ایران و مسلط به زبان عربی بوده است که این شخص خودش یکی از شکنجه گران اسرای ایرانی بوده،خیلی از بچه های اسیر این موضوع را برای من در عراق تعریف کرده بودند،مثل اکبر محبی،خدابیاموز بهروز ثابت و …

این روند که مجاهدین اسرای ایرانی را توسط حزب بعث،و نیروهای جان برکف مورد شکجه قرار میداد همیشگی  و بی وقفه بوده است چون آنها در آن زمان نیرو خیلی کم داشتند و میخواستند که کمبود نیرو را از همین بخش جبران کنند،خیلی از بچه ها مجبور شدن به علت شرایط سخت و طاقت فرسا اردوگاهای عراق به این سازمان بپیوندند،ولی باور کنید علت این پیوست فقط و فقط شرایط سخت اردوگاهای عراق بوده،نه اینکه آنها بخواهند از سر میل و اختیار پا در عرصه مبارزه با رژیم ایران بگذارند.

من خیلی دوست دارم نفراتی که در ارودگاهای عراق بودند بیایند و خاطرات بچه هایی که تن به این خیانت ندادند،و پای عقیده،و آرمانهای خودشان باقی ماندن،و جان سپردند،را تعریف کنند،البته،من به شما خواهم گفت: این شرایط  چنان برای اسرای ما سخت و طاقت فرسا بود که واقعأ کمتر کسی میتوانست  مقاومت کند،گرمای ۶۰ تا ۷۰ درجه ،بی آبی،غذا فقط یک وعده،آنهم غذای که سگ هم نمی تواند آن را بخورد چه برسه به آدم،باید هر یک از ما در آن شرایط قرار بگیریم تا بتونیم تصمیم بگیریم که در آن لحظات ما چه کار می کردیم!

(  ادامه دارد )

—————-

az-tehran-ta-tirana-Hanifnejad-Saeed-Mohsen-Nikbin-Badizadegan

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید