مهدی خوشحال: چگونه می توان کاسپین دیگری خلق کرد ـ 2

0
862

این پروژه اگر انجام گیرد به تبع هزینه ای که برایش پرداخت شده است، سود سرشاری دارد که قابل مقایسه با هزینه اش نیست. سودش می تواند در زمره موضوعات زیر باشد. مشکل آب اکثر نقاط کم آب ایران را حل خواهد کرد، مشکل کشاورزی، مشکل محیط زیست، مشکل سبز شدن مراتع و رویش جنگل ها، مشکل شغل را تا چند میلیون تن، مشکل پرورش ماهی و دام و پرنده، مشکل توریسم، مشکل مسافرت های داخلی و پر مصرف و پر هزینه به سمت سواحل شمال و جنوب، مشکل ترافیک جاده ها، مشکل حمل و نقل کشور، و بسیاری دیگر که از قلم افتاده اند را حل خواهد کرد و از حیث اقتصادی و امنیتی کمک شایانی به اقتصاد و امنیت کشور خواهد کرد و همچنین، نیروی دریایی جنوب را به شمال وصل خواهد کرد و در مسیر خود صنایع توریسم و ایرانگردی و کشتی سازی و ماهیگیری و صنایع دیگر را رونق خواهد بخشید در انتها، اهمیت ژئوپلیتیک ایران را که هم اکنون دو چندان است، صد چندان خواهد کرد. تا کنون از اهمیت ایرانی کانال گفتم بد نیست به اهمیت جهانی این کانال نیز اشاره شود. دریای کاسپین که خود بیش از 900 بندر و لنگرگاه و ده ها گونه آبزیان کمیاب و سرشار از نفت و ثروت های دیگر دارد از طریق کانال ولگا ـ دن، به دریای سیاه و رودخانه دانوب و مدیترانه و بالتیک، راه دارد و از طریق کانال، قادر خواهد بود به خلیج فارس و دریای عمان و از طریق تنگه های هرمز و باب المندب، به اقیانوس های دیگر راه یابد و آب ها و کشورهای بسیاری را به هم مرتبط کند و بر حمل و نقل کالا و ترانزیت و اقتصاد جهانی تاثیر بگذارد. با این وصف، احداث این کانال ارزش آن را دارد تا آن را در ادبیات و جامعه ایرانی، کاسپین دوم نامگذاری کنیم.

چگونه می توان کاسپین دیگری خلق کرد ـ 2

مهدی خوشحال، ایران فانوس، 16.10.2018

لینک به منبع

در بخش اول این مقاله به وضعیت و مختصات دریای کاسپین پرداختم که چه میزان آلوده است، آبزیان و پرندگانش در چه شرایطی قرار دارند و چگونه می توان دریا را پالایش و سالم تر کرد و برای برون رفت، طرح دیگری به نام کاسپین دوم، وجود دارد که در ادامه به شرح آن می پردازم.

زمین در حال گرم شدن است و کشور ایران مشکل آب دارد که چه بسا این مشکل به مشکلات امنیتی و مهاجرت مردم منجر شود و یا این که در آینده مابین کشورها جنگ های آبی صورت گیرد و کشور ایران در راستای حل معضل آب، اقدامات پر هزینه تری انجام دهد. اجرای این طرح اگرچه دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد و احتمال این که در آینده ضرورت حیاتی پیدا کند بسیار زیاد است.

طرحی که از آن نام بردم، چیز جدیدی نیست بلکه تعداد دیگری از دلسوزان و ایران دوستان از منظر و زاویه دید مختلف به آن اشاره کرده اند که بیشتر جنبه ارتباطی و کمتر جنبه محیط زیستی دارد اگرچه در اینجا کم و کیف راه حل و راهبردش فرق دارد و موضوع به یک کانال یا ایرانرود و غیره، ختم نمی شود بلکه طرح در حد یک کاسپین دوم و فراگیر، است اگرچه محض راحتی نوشتن و خواندن در این مقاله همواره مسیر خلق کاسپین دوم، را کانال می نویسم تا احساس مبالغه به کسی دست ندهد. همچنین بایست یادآور شوم که من تنها بنا بر تجربه فردی این طرح و نظریه را ارائه می دهم و کارشناس در راستای احداث این کانال نیستم و لذا پیشنهاد می کنم تا در وادی امر و ابتدا یک تیم مدیریتی و متخصص در امور کانال و سد سازی و محیط زیست و راه و زمین شناسی و سایر مسایل، تشکیل گردد که اختیار تام در رابطه با پیشبرد کانال و حل مسایل نیرویی و مالی و حل و فصل مشکلات دیگر از جانب دولت و مردم، را داشته باشند. تیم مدیریتی و متخصص در امور ایجاد کانال، مهم است چون آن ها هستند که مسایل کاری و مالی و نیرویی و تضادهای مسیر کانال را حل و فصل می کنند و به پیش می برند.

منظور از کانال، کانالی است که حداقل یک بار مابین دریای کاسپین و دریای عمان و یا خلیج فارس، ارتباط آبی بر قرار کند. تا کنون طرح هایی که ارائه شده، در همین منوال است. اما بایست دانست که کشیدن کانال از دریای شمال به جنوب، به همین راحتی نیست و به مثابه رودخانه راین در آلمان، نیست که آب زمینی صاف و بدون موانع را طی مسیر کند. از آنجا که سطح دریا پایین است لذا همه رودخانه های نزدیک دریا به سمت دریا سرازیر می شوند مگر این که احداث کانال به قدری عمیق و پایین تر از سطح دریا باشد، کانال از تکنولوژی پلکانی و آب بند برخوردار باشد و النهایه در مسیر کانال هر جا که زمین پست و گود است از دریاچه های مصنوعی و پر آب استفاده شود تا تعادل مابین کانال برقرار شود و ضمناً قدرت و امواج آب های دریاچه های مصنوعی، به شدت و سرعت جریان آب کانال کمک کنند.

مابین دریای شمال و جنوب، می توان چند گزینه را انتخاب کرد. راه کوتاه، راه دراز و یا هر دو. راه کوتاه، تقریباً مابین بندر انزلی از دریای کاسپین به سمت به بندر امام خمینی در خلیج فارس است. راه بلندتر نیز از بندر ترکمن از دریای کاسپین به بندر چاه بهار در دریای عمان است. راه سومی نیز وجود دارد. هر کانالی که مابین دو دریا احداث شود، کشور ایران را به دو قسمت شرقی و غربی جدا می کند و راه سوم که به جریان آب و محیط زیست کمک بیشتری می کند احداث کانال ضربدر، مابین بندر انزلی به چاه بهار و مابین بندر ترکمن به بندر امام خمینی، است. این پروژه کانال کشی، در یک نقطه و وسط کشور ایران، به همدیگر تلاقی می کنند که  جریان آب را مابین کانال ها، قدرت می بخشند. این طرح، کشور ایران را به چهار قسمت تقسیم می کند که در اصل یک طرح فرضی است. مهم، نقطه شروع و پایان نیست بلکه مهم ارتباط دو دریای شمال و جنوب توسط کانال و جریان آب مابین کانال های اصلی و فرعی است. شروع و پایان کانال ها، می بایست توسط تیم نخبه کارشناسی دقیقاً کارشناسی شود. مثلاً چقدر خوب بود کلنگ این کانال از ده کیلومتری شرق بندر انزلی، منطقه آزاد تجاری که زمینه های انقلاب اقتصادی و تجاری مابین ایران و کشورهای همسایه دریای کاسپین را ایجاد کرده است، زده شود. چون این منطقه دارای اتوبان های بزرگ است. جهت جذب توریسم، تالاب بزرگ انزلی در ده کیلومتری و فرودگاه بین المللی رشت نیز در سی کیلومتری این آغاز، قرار دارند و ریل آهن نیز در شرف اتمام است. با این وجود، آغاز و پایان کانال می بایست توسط تیم متخصص کارشناسی شود. همان طور که مسیر کانال نیز می بایست کارشناسی شود. کانال می تواند مانند جاده های ایران که ابتدا باریک بوده و سپس به مرور زمان و نیاز مردم عریض تر شدند، عریض تر شود چون که مهم در وهله اول ایجاد جریان آب مابین کانال است و عریض تر کردن کانال می تواند به مرور زمان و پیشرفت تکنولوژی، صورت گیرد.

بشر طی سال های قبل در روی کره زمین و در دریاها هم رودخانه های مصنوعی و طویل ایجاد کرد و هم کانال مابین دریاها را به ثمر رسانده است که مجموع تعدادشان از انگشتان دو دست بیشتر است و مهمترین آن ها عبارتند از کانال دریایی ولگاـ دن در دریای کاسپین و دریای سیاه، کانال ول لند، کانال منچستر، کانال دانوب دریای سیاه، کانال پاناما، کانال هوستون، کانال کیل در آلمان، کانال اروپایی راین، مین، دانوب که دریای سیاه را به دریایی مدیترانه و شمال وصل می کند، کانال بالتیک در دریای سفید، کانال دریایی اوراسیا در کاسپین که قرار است در آینده مابین دریای کاسپین و دریای سیاه، ساخته شود و از بزرگترین رودخانه های مصنوعی نیز می توان به رود بزرگ لیبی که 2820 کیلومتر درازا دارد و سرهنگ قذافی آن را ساخته است اشاره کرد.

کانال و رودخانه ایرانی اگرچه می بایست توسط مالیات مردم و نیروی کار مردمی که توان پرداخت مالیات ندارند به ثمر برسد، چون که مردم تنها حقوق ندارند بلکه تکلیف هم دارند و باید داشته باشند تا قدرشناس باشند.

همچنین، از شهرهای بزرگ ایران به ویژه تهران سالیانه بیست میلیون تن به خاطر گرما و رسیدن به هوای بهتر به سمت سواحل دریای گیلان و مازندران، می روند که ضمن تلفات جاده ای و دریایی که حداقل دو هزار تن در سال برآورد می شود و هر مسافر حدوداً 200 دلار هزینه سفر و خورد و خوراک و غیره دارد، بر فرض این که طی 50 سال گذشته مسافرت و تلفات و هزینه ها کمتر بوده و طی 50 سال آینده تعداد مسافرین و تلفات و هزینه ها بیشترخواهد بود با در نظر گرفتن نیم قرن گذشته و نیم قرن آینده، میانگین تلفات جاده ای و دریایی بالغ بر دویست هزار تن و هزینه های مصرف شده بالغ بر چهارصد میلیارد دلار خواهد بود که با این حساب سرانگشتی به ارزشی که این کانال فرضی دارد خواهیم رسید حتی اگر مابین 50 تا 500 میلیارد دلار هزینه داشته باشد و به فاصله زمانی 5 تا 50 سال به طول انجامد، از هر حیث مقرون به صرفه خواهد بود چون که احداث این کانال به جد می تواند روی آب و هوا و طبیعت و جانداران و گیاهان و آبزیان و پرندگان و سیاست و اقتصاد و فکر و کشاورزی و توریسم و اشتغال و صنعت و ترافیک و حمل و نقل و نیروی دریایی و امنیت و وضعیت ژئوپلیتیک ایران اثر مثبت بگذارد.

این پروژه اگر انجام گیرد به تبع هزینه ای که برایش پرداخت شده است، سود سرشاری دارد که قابل مقایسه با هزینه اش نیست. سودش می تواند در زمره موضوعات زیر باشد.

مشکل آب اکثر نقاط کم آب ایران را حل خواهد کرد، مشکل کشاورزی، مشکل محیط زیست، مشکل سبز شدن مراتع و رویش جنگل ها، مشکل شغل را تا چند میلیون تن، مشکل پرورش ماهی و دام و پرنده، مشکل توریسم، مشکل مسافرت های داخلی و پر مصرف و پر هزینه به سمت سواحل شمال و جنوب، مشکل ترافیک جاده ها، مشکل حمل و نقل کشور، و بسیاری دیگر که از قلم افتاده اند را حل خواهد کرد و از حیث اقتصادی و امنیتی کمک شایانی به اقتصاد و امنیت کشور خواهد کرد و همچنین، نیروی دریایی جنوب را به شمال وصل خواهد کرد و در مسیر خود صنایع توریسم و ایرانگردی و کشتی سازی و ماهیگیری و صنایع دیگر را رونق خواهد بخشید در انتها، اهمیت ژئوپلیتیک ایران را که هم اکنون دو چندان است، صد چندان خواهد کرد.

تا کنون از اهمیت ایرانی کانال گفتم بد نیست به اهمیت جهانی این کانال نیز اشاره شود. دریای کاسپین که خود بیش از 900 بندر و لنگرگاه و ده ها گونه آبزیان کمیاب و سرشار از نفت و ثروت های دیگر دارد از طریق کانال ولگا ـ دن، به دریای سیاه و رودخانه دانوب و مدیترانه و بالتیک، راه دارد و از طریق کانال، قادر خواهد بود به خلیج فارس و دریای عمان و از طریق تنگه های هرمز و باب المندب، به اقیانوس های دیگر راه یابد و آب ها و کشورهای بسیاری را به هم مرتبط کند و بر حمل و نقل کالا و ترانزیت و اقتصاد جهانی تاثیر بگذارد. با این وصف، احداث این کانال ارزش آن را دارد تا آن را در ادبیات و جامعه ایرانی، کاسپین دوم نامگذاری کنیم.

„پایان“

//////////////////////////////

مهدی خوشحال : روزگار غریبی است

مهدی خوشحال : روزگار غریبی است

با این وجود و با توجه به خبر مفقود شدن یک روزنامه نگار تبعیدی در کنسولگری عربستان سعودی در خاک ترکیه، هیچ کدام از اپوزسیون سرنگون طلب ایرانی که بعضاً به صورت فردی و جمعی رهسپار عربستان سعودی و به مکه مشرف می شوند تا پس از ادای مراسم حج تعدادی سنگ به شیطان بزنند و موقع بازگشت…

مهدی خوشحال : چگونه می توان کاسپین دیگری خلق کرد

مهدی خوشحال : روزگار غریبی است

دریای خزر که در اصل دریاچه است، نزد بومی ها و کتاب ها و محافل سیاسی و ادبی، به همین نام معروف است اما گو این که به خاطر شهرت جهانی دریاچه، تصمیم گرفته شد تا این دریا را از خزر به کاسپین نامگذاری کنند. در اینجا و در این مطلب، مهم اسم نیست بلکه محتوا و …

مهدی خوشحال: داستان سوختن و سوزاندن

مهدی خوشحال : روزگار غریبی است

سال ها گذشت. سال هایی بس طولانی و دراز، سال هایی که شب و روزش بدون مبارزه و تلاش نگذشت تا این که رسیدیم به روزی که امروز است. روزی که من هنوز هستم و اتفاقاً در جایی که باید باشم، اما آنان که در عرش بودند و قرار بود بالاتر بروند، به فرش رسیدند. منظورم …

مهدی خوشحال: جهان به کدام سو می رود

مهدی خوشحال : روزگار غریبی است

سه مورد داستان تاسف انگیزی که شرح می دهم، از فیلم های هالیوودی آمریکا برداشت نکرده ام بلکه هر سه مورد طی یک ماه اخیر در آلبانی و آلمان و آمریکا، اتفاق افتاده اند و در هر سه مورد ظاهراً تروریست ها پیروز شده اند. آن هم زمانی و مکانی که شعار مبارزه علیه تروریسم، گوش فلک …

////////////////

Sobhani-Kankashi dar Shoraye Meli Moghawemat-2

چرا باید شورای ملی مقاومت را مورد کنکاش قرار داد؟ مریم رجوی مدعی است که درب های ” شورای ملی مقاومت ” بر روی همه باز است. آیا واقعا چنین است؟

آیا حذف وقایع تاریخی سازمان مجاهدین در 40 سال گذشته که همراه با خیانت و مزدوری بوده است، در همین ارتباط است؟

اهداف مسعود رجوی و مریم رجوی از حذف این وقایع تاریخی از تاریخچه سازمان چیست؟

آیا ” شورای ملی مقاومت ” چیزی جز سازمان مجاهدین است؟ ” شور ضد امپریالیستی ” را چه کسی به جامعه ترزیق می کرد و به گروگانگیری سفارت آمریکا مشروعیت می داد و حمایت کامل خود را از آن اعلام کرد؟

چرا سازمان مجاهدین خلق اشاره نمی کند که اولین زنی که در منطقه خاورمیانه عملیات انتحاری انجام داده ، چه کسی بوده است؟

 

چرا در یک دوره تاریخی نزدیک به بیست سال مزدوری مجاهدین خلق برای صدام حسین ، هیچ اثر و نامی در تاریخچه فعلی سازمان از صدام حسین پیدا نمی کنید؟

آیا ” شورای ملی مقاومت ” و ” ارتش آزادیبخش ملی”   سازمان مجاهدین خلق ، سه نام پوششی  برای  مسعود رجوی و  مریم رجوی نیست؟

محمد حسین سبحانی : کنکاشی در ” شورای ملی مقاومت “

ایران قلم ـ 04.10.2018

سلام می کنم خدمت بینندگان عزیزی که این برنامه را مشاهده می کنند. بحثی را می خواهم خدمتتان در چند قسمت تقدیم کنم تحت عنوان کنکاشی در شورای ملی مقاومت.

اما چرا باید شورای ملی مقاومت را مورد کنکاش قرار داد؟

همانطور که شاید مطلع باشید ” شورای ملی مقاومت ” و ” ارتش آزادیبخش ملی”  نام های پوششی برای سازمان مجاهدین خلق می باشد و خود سازمان مجاهدین نیز به همراه دو نام ذکر شده سه نام پوششی  برای آقای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی رهبری توتالیتر آن است.

اما ضرورت کنکاش در ” شورای ملی مقاومت “چیست؟

چه ضرورتی دارد به آن بپردازیم؟ سابقه شکل گیری شورای ملی مقاومت چیست؟ چه کسانی آن را تاسیس کردند؟ در این مسیر چه کسانی از این شورای ملی مقاومت جدا شدند. اساسنامه آن چیست؟ خانم مریم رجوی مدعی است که درب های ” شورای ملی مقاومت ” بر روی همه باز است. آیا واقعا چنین است؟ آیا ” شورای ملی مقاومت ” چیزی جز سازمان مجاهدین است؟

اما مریم رجوی و سازمان مجاهدین برای زمینه سازی طرح این ادعا که درب های ” شورای ملی مقاومت ” بر روی همه باز است، نیاز دارند که گذشته تاریک و خیانت بار سازمان مجاهدین را از دید همگان پنهان کنند .

اگر دقت شود مشاهده می کنیم که رهبری سازمان مجاهدین و نام های پوششی دیگر از جمله شورای ملی مقاومت  و …   روش حذف و سانسور وقایع تاریخی و رویدادها و فعالیت های تاریخ 40 ساله گذشته این سازمان را فعالانه و سیستماتیک  در کلیه رسانه های دیداری و نوشتاری  در حال اعمال است .

چرا رهبری مجاهدین نمی خواهد گذشته خود را شفاف نشان بدهد ؟ چرا که اگر چنین شود باید به بسیاری از پرسش ها پاسخ بدهد. گذشته ای که همراه با اشتباهات و خیانت های بزرگ همراه بوده است و به همین دلیل بطور سیتماتیک و طی یک دستور تشکیلاتی سرفصل هایی که سازمان مجاهدین در 40 سال گذشته داشته و پرسش برانگیز بوده  را از تاریچه رویدادها و فعالیت های 40 ساله گذشته خود حذف ، تحریف یا سانسور کرده است تا بتواند در میدان جدیدی به فریب و جذب نیروی احتمالی مشغول شود، زیرا گذشته خیانت بار رجوی مانعی اساسی برای وضعیت فعلی سازمان مجاهدین می باشد.

این پرسش مطرح هست که چرا باید نسلی که روند رویدادهای تاریخی سازمان مجاهدین را با چشم خود ندیده است در معرض سانسور قرار گیرد؟

این نسل که حداقل از 40 سال به پایین را شامل شود. چرا باید یک فرد 35 تا  40 ساله یا پایین تر رویدادهای تاریخی سازمان مجاهدین را که نقش اساسی در وضعیت کنونی جامعه ایران داشته و آن را با چشمان خود ندیده است، مورد این سانسور سیستماتیک قرار گیرد.

من مایل هستم به صورت محوری در سیر زمانی به این رویدادهای حذف شده در تاریخ رویدادهای سازمان مجاهدین از سال 1357  اشاره ای داشته باشم.

اما سازمان مجاهدین چه رویدادهایی را در تاریخچه خود برای فراهم شدن شرایط و قالب کردن دوباره خود تحت عنوان ” شورای ملی مقاومت “حذف کرده است؟

یکی از سرفصل های مهم که سازمان مجاهدین در تاریخچه خود حذف کرده است به رای دادن مسعود رجوی و موسی خیابانی و سازمان مجاهدین به جمهوری اسلامی در 12 فروردین 1357 می باشد. هیچ تصویر و نوشته ای در این ارتباط وجود ندارد. همه چیز حذف شده است.

روزگاری مسعود رجوی می گفت جمهوری اسلامی هم دمکراتیک است و هم ضد امریالیست و این چنین حمایت خود را  نشان می داد و زیر عکس آیت الله خمینی مصاحبه می کرد و او را پدر مجاهد و حضرت آیت الله العضمی امام خمینی نام می داد. چرا این بخش از تاریخ سازمان در سال 1357 در شرایط کنونی در کلیه رسانه های سازمان حذف شده است؟

sobhani-Kankashi dar shoraye meli moghawemat--Rajavi-Jomhouri Eslami

خوب همانطور که در فیلم مشاهده می کنید مسعود رجوی می گوید که ” تجربه خلق ها نشان می دهد که امپریالیزم  بدون مبارزه مسلحانه با آن کشوری را ترک نکرده است و امیدواریم که امریالیزم آمریکا بدون اینکه مجبور باشیم به مبارزه مسلحانه متوسل شویم ایران را ترک کند”. خوب ! همه می دانند که موج ضد امپریالیستی و به قول خودشان شور ضد امپریالیستی در فضای سیاسی وقت ایران چه تاثیر مهمی بر رویداد گروگانگیری سفارت آمریکا در سال 1358 داشت.  گروگانگیری سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در پناه  باصطلاح شور ضد امپریالیستی که مجاهدین خلق در جامعه ایجاد می کردند، مشروعیت پیدا می کرد. وقتی رجوی می گوید برای بیرون راندن امپریالیم آمریکا از کشور امیدواریم به مبارزه مسلحانه متوسل نشویم، به چه معناست؟

سهم سازمان مجاهدین خلق در  نابسامانی ها و خطاهای بسیار عمده ای که حکومت در روند ادامه گروگانگیری داشت چه بود؟ چه کسی به آن مشروعیت می داد؟ مگر سازمان مجاهدین و مسعود رجوی  تاسیس ارتش میلیشیای خلق را برای مبارزه با امپریالیزم اعلام نکردند؟ مگر  رهبری سازمان مجاهدین به همین دلیل در قضیه گروگان گیری سفارت آمریکا  نامه بلند بالایی به آیت الله خمینی  ننوشتند؟

در این تردیدی نیست که گروگان گیری سفارت آمریکا در سال 1358 که مسعود رجوی و مجاهدین خلق آن را ” ادامه انقلاب رهایی بخش اسلامی و ضدامپریالیستی ” می نامیدند و خواستار  استمرار آن بودند، سر فصل مهم و  بسیار تاثیر گذاری در وضعیت فعلی جامعه ایران و مشکلات متاثر از آن می باشد. سهم حکومت جمهوری اسلامی در آن روشن است، اما سهم سازمان مجاهدین خلق در آن چقدر است؟  این ” شور ضد امپریالیستی ” را چه کسی به جامعه ترزیق می کرد و به گروگانگیری سفارت آمریکا مشروعیت می داد و حمایت کامل خود را از آن اعلام کرد؟

چرا این سر فصل مهم در تاریخچه فعلی سازمان که در رسانه های سازمان مجاهدین آمده حذف شده است ؟ آیا به این دلیل است که این موضوع در  تناقض جدی  با مزدوری فعلی آنها برای اسرائیل و بخش جنگ طلب و تندرو هیئت حاکمه امریکا و عربستان سعودی هست؟ پس وظیفه ماست که اگر رجوی سانسور می کند ، ما آن را دوباره یادآوری کنیم و اجازه ندهیم به فراموشخانه فرستاده شود.

name-mojahedin-be-ayatolah-khommeyni.jpg”>name-mojahedin-be-ayatolah-khommeyni.jpg” alt=”Kankashi dar shoraye meli moghawemat-name mojahedin be ayatolah khommeyni” width=”639″ height=”413″ />

مسئله جاسوسی سازمان مجاهدین برای شوروی و  انتقال پرونده سرلشگر مقربی نفوذی کا گ ب در ارتش زمان شاه هم از این دست است  و به همین دلیل هنگام تحویل و انجام قرار محمد رضا سعادتی عضو مرکزیت سازمان مجاهدین با عضو  کا گ ب در  سفارت شوروی به دستگیری وی منجر می شود که این موضوع هم کاملا از تاریخچه فعلی سازمان مجاهدین حذف شده است. چرا؟

همچنین اطلاعیه سیاسی ، نظامی سازمان مجاهدین در تاریخ 28 خرداد ماه 1360 که آغاز مبارزه مسلحانه را در پوشش دفاع مسلحانه از اعضای خود اعلام می کند بطور کامل حذف شده است . در واقع این اطلاعیه زمینه لازم را برای تظاهرات 30 خرداد و سرآغاز ترور و خشونت فراهم می کند که کامل از تاریخچه فعلی حذف شده است و …

به ترورهای کور بعد از سی خرداد 1360 از رفتگر و بقال گرفته تا امام جمعه های مختلف که با عملیات انتحاری ترور کردند تا انفجار 7 تیر ذر دفتر حزب جمهوری اسلامی تا انفجار هشت شهریور در دفتر نخست وزیری. به این ترورها هیچکدام اشاره ای نمی شود و …

sobhani-kankashi dar shoraye meli oghavemat-Mojahedin_Khalq_Rajavi_Cult_Terrorism_1980_Tehran_17

از فاکتور جهاد جنسی که در  این مورد موضوعیت ندارد و صدق نمی کند ، می گذریم ، اما باید نسل جوان جامعه ایران بداند که نخستین زن ذوب شده در رهبری فرقه مجاهدین گوهر ادب آواز بوده است که 40 سال قبل اولین عملیات انتحاری را در منطقه خاورمیانه و شهر شیراز علیه امام جمعه آن شهر انجام داده است. البته تصاویر نشان می دهد که حتی گوهر ادب آواز زیر سن قانونی بوده است حتی باید او را نه یک ” زن ”  بالغ بلکه کودک سرباز نامید. در هر صورت این ترورها نشان می دهد که  مسعود رجوی خود هم قاضی بوده است ، هم دادستان و هم مجری . پرسش این است که چرا این عملیات های انتحاری که سازمان مجاهدین آن را ” شهید مقدس عملیات انتحاری ” می نامیده است در تاریخچه سازمان مجاهدین حذف شده است؟

sobhani-kankashi dar shoraye meli moghawemwt-1-mojahedin-Amaliat entehari

همچنین تشکیل شورای ملی مقاومت و نام موسس محوری آن به همراه سازمان مجاهدین یعنی آقای دکتر بنی صدر را کاملا از تاریخچه فعلی سازمان حذف شده است و اساسا طوری وانمود شده است که فردی به نام دکتر بنی صدر در شکل گیری این شورا نقشی نداشته است. به همین ترتیب به علل و روند جدایی  دکتر بنی صدر ، زنده یاد دکتر قاسملو و حزب دمکرات کردستان ایران و سایر اعضای محوری آن  اشاره ای نشده است و …

sobhani-Kankashi dar shoraye meli moghawemat-Dr.Banisadr-Rajavi-Moezi

پس چگونه است که مریم رجوی مدعی است درب های شورای ملی مقاومت بر روی همه باز است و اعلام می کند که ما از آزادی بیان ، آزادی احزاب ، مطبوعات ، اجتماعات دفاع کرده و دفاع هم خواهیم کرد و … ؟ اگر این چنین است پس چرا …

ادامه این مطلب را می توانید در ویدئوی زیر مشاهده کنید

////////////////////////////

 

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید