زهرا میرباقری: مریم رجوی و وقاحت

0
362

مریم از روی دیکته ای که صورت جلسه سخنرانی اش را از قبل حفظ کرده بود همراه با وقاحت بی نظیر خاص خودش برای تقویت و شارژ انگیزه های وارفته و تمام شده مریدان و نیز اعضاء آماده برای فرار از فرقه اش ادامه داد: 
“تا کانونهای شورشی درایران مجبور به فروش کلیه شان نباشند” 
و باز هم برای چنگ انداختن هر چه بیشتر بر روح و روان اسراءِ دربندِ سازمان مجاهدین خلق، به ویژه کمپ تیرانا گفت:
“کانونهای شورشی یا هوادارانی که می گفتند پولی را برای پرداختن ندارند اما برای جان بازی آماده اند و به مسعود حاضر حاضر می گفتند و اینکه اسم مرا هم بنویس”.
آری این کنایه و طعنهِ مریم به دربندان سازمانش می باشد که آمادهِ فرار و جداشدن و ریزش هستند، و دارد به آنها می گوید که هواداران می گویند که اسم ما را هم بنویس و ما اگر پول برای ریختن به کیسه مردکِ ظالم “مسعود” نداریم ولی جان برای باختن در راه زندگی خفیف و خائنانه “مریم و مسعود” داریم. شما حیا کنید و طوق بندگی و بردگی ما را باز کنید. 
آری درست است که مسعود هر تحلیل و زمانبندی برای سرنگونی جمهوری اسلامی اعلام نمود همه کشک و پوشال از آب درآمد، چون فقط آبنبات چوبی و خروس قندی برای “بچه های سیاسی ایدئولوژیک” بود. 
مریم، این زنِ مسخ شده آنقدر زیاد از رنج، خون، جوانی و هستی اعضاء خود روزی خورده است که مست و مدهوش شده و به نابجا گویی افتاده است. او ادامه می دهد:
” راستی آنها که می گفتند پول این مقاومت از کجا تامین می شود و مدعی بودند از این دولت غربی یا عربی تامین می شویم کجا هستند و چه می گویند؟ ما فقط می گوییم لعنت بر آنها که این یاوه ها را پخش و آنها که بازبخش می کنند”. 
معلوم شد ریزش نیرو خیلی شدت گرفته و ترس مسعود بالا رفته که زنش را پشت میکروفن فرستاده تا اینگونه آه و فغان سر دهد، باید گفت این تازه از نتایج سحر است …

مریم رجوی و وقاحت

زهرا میرباقری ـ 13.01.2018

مریم رجوی! اول شقاوت عقیم کردن بیش از 100 زن مجاهد خلق را پاسخ بگو، بعد بازی جدید کلیه فروشی کانون های شورشی را استارت بزن!
مریم عضدانلو (رجوی)، یک سری صحبتهایی تحت عنوان “کنفرانس جوامع ایرانیان در42 شهر در جهان” انجام داد، که حتی برای ما جدا شدگان و افرادی که به ماهیت وی پی برده ایم دریچه جدیدی از وقاحت این فرقه را نشان می دهد.
آری، درنمایشی دیگر بنام “کنفرانس جوامع ایرانیان در42 شهر در جهان” مریم از مرادش و شوهرش نقل قول کرد و گفت:
“دراین باره، یکبار مسعود از مجاهدین خواست که از هزینه های جاری و ضروری خودشون به کانونهای شورشی بدهند تا کسی از آنها مجبور به فروش کلیه اش نباشد”!
و در ادامه گفت: “کانون های شورشی همچنین برای فروش کلیه برای تامین مخارج در داخل ایران، ممنوع شدند”.
البته همگان میدانند مسعود از کدام مجاهدین خواسته است تا “از هزینه های جاری و ضروری خودشون” به کانونهای شورشی بدهند؟! آری همان اعضاء نگونبخت است، اکثراً از زنان و مردان میانسال و سالخوردهِ کمپ آلبانی می باشند، که باید از نیازهای ضروری خود به فرمان حاکم ظالمِ فرقه، یعنی مسعود، بدلیل هزینه کردن هرچه بیشتر برای مهمانی ها و ولخرجی هایش، به کیسه وی بریزند.
هیچگاه مریم، مدنظر نیست! تا کمی از ولخرجی هایش کم کند، بویژه حالا که سالخورده و بیمار شده است. از مد گرایی و گرانپوشی و سایر هزینه های آرایشی و دکوراسیونهایش یا رسیدگی های آنچنانی به مسعودِ درغار و گور کسر شود.
آری این قانونِ فرقه هاست که برای “سر” یعنی رهبر باید ماکزیمم آسایش و تن پروری و خوش گذرانی … اجراء شود و در بدنه و اعضاء پایین ماکزیممِ فشارِکار، سختی و فقر تحمیل گردد. تا بدنهِ سازمان فرصت و زمانِ اندیشیدن نداشته باشند و زمان کم بیاورند یا در جنگ با یکدیگر درعملیات جاری و شستشوی مغزی و غسل و غیره مشغول شوند تا مبادا فرصتِ اندیشیدن به تکرار مشقت بار روزانه و هفتگی و سالانه و تمام شدنِ جوانی و هستی خویش و مضحک بودنِ وعده و وعید های رجوی را داشته باشند.
مریم از روی دیکته ای که صورت جلسه سخنرانی اش را از قبل حفظ کرده بود همراه با وقاحت بی نظیر خاص خودش برای تقویت و شارژ انگیزه های وارفته و تمام شده مریدان و نیز اعضاء آماده برای فرار از فرقه اش ادامه داد:
“تا کانونهای شورشی درایران مجبور به فروش کلیه شان نباشند”
و باز هم برای چنگ انداختن هر چه بیشتر بر روح و روان اسراءِ دربندِ سازمان مجاهدین خلق، به ویژه کمپ تیرانا گفت:
“کانونهای شورشی یا هوادارانی که می گفتند پولی را برای پرداختن ندارند اما برای جان بازی آماده اند و به مسعود حاضر حاضر می گفتند و اینکه اسم مرا هم بنویس”.
آری این کنایه و طعنهِ مریم به دربندان سازمانش می باشد که آمادهِ فرار و جداشدن و ریزش هستند، و دارد به آنها می گوید که هواداران می گویند که اسم ما را هم بنویس و ما اگر پول برای ریختن به کیسه مردکِ ظالم “مسعود” نداریم ولی جان برای باختن در راه زندگی خفیف و خائنانه “مریم و مسعود” داریم. شما حیا کنید و طوق بندگی و بردگی ما را باز کنید.
آری درست است که مسعود هر تحلیل و زمانبندی برای سرنگونی جمهوری اسلامی اعلام نمود همه کشک و پوشال از آب درآمد، چون فقط آبنبات چوبی و خروس قندی برای “بچه های سیاسی ایدئولوژیک” بود.
مریم، این زنِ مسخ شده آنقدر زیاد از رنج، خون، جوانی و هستی اعضاء خود روزی خورده است که مست و مدهوش شده و به نابجا گویی افتاده است. او ادامه می دهد:
” راستی آنها که می گفتند پول این مقاومت از کجا تامین می شود و مدعی بودند از این دولت غربی یا عربی تامین می شویم کجا هستند و چه می گویند؟ ما فقط می گوییم لعنت بر آنها که این یاوه ها را پخش و آنها که بازبخش می کنند”.
معلوم شد ریزش نیرو خیلی شدت گرفته و ترس مسعود بالا رفته که زنش را پشت میکروفن فرستاده تا اینگونه آه و فغان سر دهد، باید گفت این تازه از نتایج سحر است …
زهرا سادات میرباقری

/////////////////////

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید