ایران فانوس: تروریسم در پیچ تاریخ

0
1025

مجاهدین خلق یکی از این جنبش های تروریستی در خاورمیانه است که در ابتدا موجودیتش را در تضاد با موجودیت اسراییل و اربابش آمریکا، بر شمرد و پس از این که خود ابراز موجودیت کرد و میخ اش را کوبید، سپس در جنگ مابین ایران و عراق که هشت سال به درازا کشید، جان گرفت و با نفت صدام حسین، پروار شد. اما هم اکنون یعنی اوایل قرن بیست و یکم بر خلاف قرن بیستم، قرن جولان تروریسم در جهان به ویژه در خاورمیانه، نیست. چهره خاورمیانه دگرگون شده یا به زودی دگرگون خواهد شد. از میان همه ی گروه های تروریستی در خاورمیانه که دوران افول خود را طی می کنند، مجاهدین خلق از همه بد شانس ترند. آنان در ابتدا و در عناد با آمریکا، به سمت اتحاد جماهیر شوروی و ایدئولوژی مارکسیستی و رادیکال رفتند و در همین رابطه از برژنف رییس جمهور وقت شوروی، تقاضای پول کردند. پس از انقلاب سال 1357 در ایران که به قدرت نرسیدند و در قبال قدرت مبارزه خشونت آمیز را دنبال کردند، پس از فرار، خود را به فرانسه و اروپا قلاب کردند. از طریق دولت فرانسه به عراق رفتند و همه سرمایه خود را پای صدام حسین ریختند. پس از سقوط صدام حسین در سال 1382، دوباره خود را به آمریکا و متحدینش همچون اسراییل و عربستان سعودی، قلاب کردند. طی سال های اخیر که اختلافات مابین آمریکا و ایران رو به اوج بود، سپس همه سرمایه و تتمه آنچه که داشتند را در طبق آمریکا و اسراییل و عربستان سعودی، قرار دادند تا با جاسوسی و مزدوری و پروپاگاندا، جرقه ی جنگ را دامن بزنند و مفری جهت نجات پیدا کنند. جرقه ها، به دلایلی به جنگ تبدیل نشد و دوران پر هزینه آمریکا در خاورمیانه به سر رسید.

تروریسم در پیچ تاریخ

ایران فانوس، 23.10.2019

خاورمیانه پس از این محیط مناسبی جهت رشد و نمو تروریسم نخواهد بود. تروریسم، از زمانی در خاورمیانه شروع به رشد و نمو کرد که در ابتدا اسراییل آمد، جنگ آمد، نفت آمد و سرانجام تروریسم آمد.

مجاهدین خلق یکی از این جنبش های تروریستی در خاورمیانه است که در ابتدا موجودیتش را در تضاد با موجودیت اسراییل و اربابش آمریکا، بر شمرد و پس از این که خود ابراز موجودیت کرد و میخ اش را کوبید، سپس در جنگ مابین ایران و عراق که هشت سال به درازا کشید، جان گرفت و با نفت صدام حسین، پروار شد. اما هم اکنون یعنی اوایل قرن بیست و یکم بر خلاف قرن بیستم، قرن جولان تروریسم در جهان به ویژه در خاورمیانه، نیست. چهره خاورمیانه دگرگون شده یا به زودی دگرگون خواهد شد.

از میان همه ی گروه های تروریستی در خاورمیانه که دوران افول خود را طی می کنند، مجاهدین خلق از همه بد شانس ترند. آنان در ابتدا و در عناد با آمریکا، به سمت اتحاد جماهیر شوروی و ایدئولوژی مارکسیستی و رادیکال رفتند و در همین رابطه از برژنف رییس جمهور وقت شوروی، تقاضای پول کردند. پس از انقلاب سال 1357 در ایران که به قدرت نرسیدند و در قبال قدرت مبارزه خشونت آمیز را دنبال کردند، پس از فرار، خود را به فرانسه و اروپا قلاب کردند. از طریق دولت فرانسه به عراق رفتند و همه سرمایه خود را پای صدام حسین ریختند. پس از سقوط صدام حسین در سال 1382، دوباره خود را به آمریکا و متحدینش همچون اسراییل و عربستان سعودی، قلاب کردند. طی سال های اخیر که اختلافات مابین آمریکا و ایران رو به اوج بود، سپس همه سرمایه و تتمه آنچه که داشتند را در طبق آمریکا و اسراییل و عربستان سعودی، قرار دادند تا با جاسوسی و مزدوری و پروپاگاندا، جرقه ی جنگ را دامن بزنند و مفری جهت نجات پیدا کنند. جرقه ها، به دلایلی به جنگ تبدیل نشد و دوران پر هزینه آمریکا در خاورمیانه به سر رسید.

با روی کار آمدن دونالد ترامپ با آن که او بعدها در کابینه اش تعدادی افراد تندرو و جنگ طلب و حامی مجاهدین خلق را به کار گرفت، اما او توان جنگ مجدد در خاورمیانه را نداشت و از آن چه که طی جنگ های قبل هزینه کرده بود، سخت پشیمان بود تا این که دوران حضور آمریکا در خاورمیانه به دلایل متعدد و پر هزینه بودن جنگ ها و کم ارزش شدن نفت و منافع و مشکلاتی که آمریکا با اروپا و چین و روسیه داشت، آمریکا را به خداحافظی و دست رد زدن به سینه متحدینش در خاورمیانه وا داشت.

زمانی که آمریکا در خاورمیانه نباشد، از متحدینش و گاوهای  کوچک و بزرگ شیرده، طبعاً جنگ بر نخواهد خواست و جنگی در چشم انداز نخواهد بود و تا روزی که در خاورمیانه جنگ نباشد، بازار مزدوری و جاسوسی و  تروریسم از جمله داعش و القاعده و مجاهدین و غیره، کارکرد نخواهند داشت.

با عقب نشینی آمریکا از خاورمیانه که تازه شروع شد، طبعاً جایش را بازیگران دیگر همچون روسیه و چین، پر خواهند کرد که اینان نیز مشکل ایدئولوژیک و راهبردی با کشورهای خاورمیانه ندارند تا از ابزار تروریسم استفاده کنند لذا تروریست ها منجمله مجاهدین خلق، در آرایش سیاسی آینده ی خاورمیانه و نزد بازیگران اصلی جایی نخواهند داشت و توان و پتانسیل نزدیکی با آنان را نخواهند داشت. سایر بازیگران منطقه نیز در غیاب آمریکا، خواهند فهمید که گرد و خاک کردن های آمریکا در خاورمیانه، بر سر نفت و فروش سلاح و حمایت از کیان اسراییل، بوده و بدون حضور امریکا، مسایل و مشکلات خود را بهتر حل و فصل خواهند کرد که از همین حالا سایه جنگ کنار رفته و بازیگران کوچک تر ناچارند در تعامل با همسایگان خود گذشته پر رنج و محنت و حتی خونبار را فراموش کنند مانند آنچه که ایران و عراق کرده اند.

با محو شدن سایه نظامی آمریکا بر سر کشورهای خاورمیانه، جنگی در چشم انداز نخواهد بود بلکه تعامل سیاسی و اقتصادی، جای اختلافات و جنگ را خواهند گرفت و زمانی که جنگ نباشد، بازار و اقتصاد و روابط و توریسم و فرهنگ و فهم و درک متقابل خواهد بود و لاجرم تحت رشد اقتصادی و تجارت، آرایش سیاسی جدید مابین کشورهای خاورمیانه شکل خواهد گرفت. آرایش و صلح و ثباتی که تروریسم و افراطگرایی و رادیکالیسم، در آن جایی جهت رشد و جولان نخواهند داشت. با آرزوی جهانی بدون جنگ و خاورمیانه ای که به سمت صلح و ثبات و ثروت و آرامش می رود.

کانون سیاسی/ فرهنگی ایران فانوس

لینک به منبع

————————————

این برنامه نگاهی دارد به پروژه انقلاب ایدئولوژیک از اواخر سال ۱۳۶۳، طلاق های اجباری و آثار مخرب این پدیده در درون سازمان مجاهدین خلق در 26 مهرماه 1368 و گام به گام آن را پی گرفته تا امروز که این فاجعه همچنان در پایگاه مجاهدین واقع در آلبانی ادامه دارد. یکی از اصلی ترین مراحل انقلاب ایدئولوژیک در درون سازمان مجاهدین خلق، از ۲۶ مهر سال 1368 شروع می شود . روزی که مریم رجوی بعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین و مسعود رجوی بعنوان رهبر مادام العمر معرفی می گردند. دقیقا از همین نقطه است که طلاق های اجباری بین اعضای سازمان شروع می گردد، خانواده ها متلاشی می شوند، کودکان از خانواده مسترد می گردند و مهیب ترین سرکوب های درون تشکیلاتی آغاز می شود…چیزی که سال ها است از تاریخچه سازمان حذف شده و عامدانه سانسور می گردد تا این بخش از وقایع تاریخی به دست فراموشی سپرده شود! این برنامه همچنین به موضوع ریاست جمهوری مادام العمر مریم رجوی در سازمان مجاهدین می پردازد و از برخی زوایای پنهان آن پرده بر می دارد.

گفتگوی جواد فیروزمند با محمد حسین سبحانی

گذری بر انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین و ریاست جمهوری مریم رجوی

تاثیرات مخرب طلاق های اجباری و فروریزی ارزش های انسانی در سازمان مجاهدین خلق

آریا ایران ـ 24.10.2019

لینک به منبع

 

یکی از اصلی ترین مراحل انقلاب ایدئولوژیک در درون سازمان مجاهدین خلق، از ۲۶ مهر سال 1368 شروع می شود . روزی که مریم رجوی بعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین و مسعود رجوی بعنوان رهبر مادام العمر معرفی می گردند.

Sobhani-Firouzmand-Maryam Rajavi-Enghelan Ideolojik1

دقیقا از همین نقطه است که طلاق های اجباری بین اعضای سازمان شروع می گردد، خانواده ها متلاشی می شوند، کودکان از خانواده مسترد می گردند و مهیب ترین سرکوب های درون تشکیلاتی آغاز می شود…چیزی که سال ها است از تاریخچه سازمان حذف شده و عامدانه سانسور می گردد تا این بخش از وقایع تاریخی به دست فراموشی سپرده شود!

Sobhani-Firouzmand-Maryam Rajavi-Enghelan Ideolojik2

این برنامه نگاهی دارد به پروژه انقلاب ایدئولوژیک از اواخر سال ۱۳۶۳، طلاق های اجباری و آثار مخرب این پدیده در درون سازمان مجاهدین خلق در 26 مهرماه 1368 و گام به گام آن را پی گرفته تا امروز که این فاجعه همچنان در پایگاه مجاهدین واقع در آلبانی ادامه دارد.

این برنامه همچنین به موضوع ریاست جمهوری مادام العمر مریم رجوی در سازمان مجاهدین می پردازد و از برخی زوایای پنهان آن پرده بر می دارد.

گفتگوی جواد فیروزمند با محمد حسین سبحانی
عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران
با تشکر از آقای سبحانی و کانون ایران قلم
آریا ایران – سه‌شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۸ – ۲۲ اکتبر ۲۰۱۹

————————————

این آقای رئیس هم باید مطمئن باشد که صد در صد رد پای  ” سیاست تزریق پول ” توسط سازمان مجاهدین در ایجاد شکاف و. اختلاف بین  احزاب آلبانی هویدا خواهد شد و مدارک آن بیرون می آید و گرنه چه دلیل منطقی می تواند وجود داشته باشد  که رییس جمهور آلبانی به این شکل در زندان اشرف 3 حاضر شود و به یاد بیاورد که طرح ده ماده ای مریم رجوی را دیده و تحت تاثیر قرار گرفته است. باید گفت کدام طرح؟! فرقه ای که در سرتاپایش را استبداد فرا گرفته   و استثمار مضاعف در آن موج می زند  از ” طرح ده ماده ای خانم مریم رجوی |” حرف می زند؟! اگر یکی از آن خانم ها که پشت سر این آقا نشسته بودند، جرئت داشت روسری خودش را بردارد؟! و یا اگر توانسته اند یک نفر را بدون روسری درون خود جا بدهند؟! شما به انگشتان این خانم ها و آقایان مجاهد نگاه کنید ! تمام آن آقایان و خانم ها حلقه های خود را درآورده و طلاق داده اند و از نظر رجوی رابطه جنسی زن با شوهر و شوهر با زن حرام است. البته نه برای خود او. پس این مقام آلبانیایی از کدام طرح ده ماده ای برای دمکراسی و آزادی و حقوق بشر حرف می زند؟! فرقه ای که این دیدگاه را دارد و قبل از رسیدن به قدرت اینطور سرکوب می کند و اینچنین ترور شخصیت دارد و منتقدین خود را بدنام جلوه می دهد در آینده فرضی چه کار خواهد کرد؟! … . اوج استراتژی آویزان شدن به بیگانه رسیدن و  نزدیک شدن به تئوری رجوی ” جنگ یا صلح با فاشیزم مذهبی ایران ” ” ورود جان بولتون به کاخ سفید بود. وقتی سر جنگ طلبی از کاخ سفید اخراج می شود تمام خط و خطوطی که سازمان مجاهدین روی آن سرمایه گذاری کرده بود، فرو می ریزد و این تاثیرات بسیار مهم درون تشکیلاتی دارد که موجب ریزش نیرو در این فرقه خو.اهد شد و اتفاقا به همین دلیل و برای دادن تنفس مصنوعی به اعضا این ملاقات نمایشی و فرمایشی از سوی اسرائیل بین این مقام آلبانیایی و مریم رجوی صورت گرفته است.

محمد حسین سبحانی:

ـ نگاهی به ملاقات مریم رجوی و رئیس جمهور آلبانی

ـ تنفس مصنوعی به اعضای مجاهدین بعد از اخراج “سر جنگ طلبی” از کاخ سفید

ـ با حذف ” سر جنگ طلبی ” در کاخ سفید ، تئوری رجوی ” جنگ یا صلح با فاشیزم مذهبی ایران ” به بن بست کامل رسید

برگرفته از گفت و گوی جواد فیروزمند با محمدحسین سبحانی

مطلب زیر توسط ایران قلم ویرایش و از گفتار به نوشتار تبدیل شده است

با تشکر از آقای جواد فیروزمند و انجمن آریا ایران

ایران قلم  ـ  09.10.2019

جواد فیروزمند: آقای سبحانی به آلبانی اشاره کردید، هم زمان با اخراج جان بولتون از کاخ سفید یک اتفاق دیگر هم در آلبانی روی می دهد و رییس جمهور آلبانی به زندان اشرف 3 و به دیدار مریم رجوی می رود. در این رابطه نظر شما چیست و این ماجرا چه ارتباطی با اخراج جان بولتون از کاخ سفید و یا تحولات ممکن به نفع سازمان مجاهدین در آینده دارد؟ آیا فکر نمی کنید حضور رییس جمهور آلبانی در کنار مریم رجوی به شخصیت و پرستیژ این فرد به عنوان رییس جمهور یک کشور اروپای شرقی لطمه وارد می کند؟ و یا نه جایگاه او را از نظر سیاسی و یا اجتماعی بالا می برد؟ وزنه ای که در مقابل چنین اتفاقی قابل سنجش است چه سودی برای سازمان مجاهدین خلق دارد در شرایطی که جان بولتون از کاخ سفید اخراج شده است؟

محمد حسین سبحانی: باید واقعا اظهار تاسف کرد برای یک مقامی که مشخصا به خاطر پول و سایر کمک هایی که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم دریافت کرده و خواهد کرد وارد این برنامه می شود که سازمان مجاهدین خلق در زندان اشرف 3 برنامه ریزی کرده است. هرچند رییس جمهور در آلبانی مقامی تشریفاتی است ولی جایگاهی کاملا مشخص در ساختار دولتی و اداری آلبانی دارد و هم زمانی این موضوع با مساله اخراج جان بولتون از کاخ سفید قبل از هر چیزی برای نیروهای اسیر در زندان اشرف 3 مصرف داخلی دارد و  از سوی دیگر نشان می دهد سازمان مجاهدین دست از این خط  آویزان شدن به بیگانگان و قدرت های خارجی و عرضه کردن خود به عنوان مزدور دست برنمی دارد. این خط وابستگی و آویزان شدن به قدرت های خارجی که اسم آن را درست کردن لابی می گذارد، ولی برای همه روشن است که این حرکات چه معنا و مفهومی دارد. لازم است به نکته ای هم اشاره کنم، من فیلم دیدار رییس جمهوری آلبانی از زندان اشرف 3 و برنامه هایی که مریم رجوی و سازمان مجاهدین برای آن برنامه ریزی کرده بودند را دیدم. بسیار خوب و ماهرانه این کار برنامه ریزی ، طراحی و اجرا شده بود و به لحاظ تبلیغاتی و نظم در ملاقات یکی دو ساعته این حضور بسیار خوب گنجانده شده بود ولی این شکل ظاهری موضوع است . در این زمینه و در شکل ، سازمان مجاهدین بسیار بسیار مسلط و بسیار بسیار ماهرتر از یک دولت است. برنامه ریزی ورود و صحنه سازی ها و فرش سرخی  که پهن کرده اند و آدم هایی که در دو طرف چیده اند و گل های سرخی که به دست این آقا نفر به نفر می دهند می دهند و این مقام آلبانیایی همینطور در حال گل گرفتن است و  نمی داند چه کند و به این ترتیب فرد را از درون تحت تاثیری روانی قرار می دهند ، هر چند که این ملاقات یک پروژه تعریف شده و هماهنگ شده از قبل توسط سرویس های اطلاعاتی ، بویژه سرویس موساد برای کمک رسانی به سازمان مجاهدین بوده است، ولی این هنر را فرقه مجاهدین دارد که با چنین تبلیغات و ترفند های روانی فرد را تحت تاثیر قرار بدهد و قرار هم می دهد. او را به شدت تشویق می کنند، آدم هایی که مدعی هستند 40  تا 50 سال مبارزه می کنند، از  عباس داوری و احمد واقف گرفته تا بقیه تا کمر دولا می شوند. خانم هایی که اجازه ندارند با مردان صحبت کنند ، لبخند زنان او را تحویل مریم رجوی می دهند و  به اصطلاح به کریدور به اصطلاح ” شهدا ” می برند. اینها نشان یک مهارت در ظاهر و فرم است ولی  در محتوا نه و باید پذیرفت که سازمان مجاهدین در شکل و اجرا و برنامه ریزی سرآمد است و برنامه هایی که او تهیه می کند با برنامه هایی که یک تلوزیون سراسری و دولتها تهیه می کنند قابل مقایسه استولی در محتوا  چی؟

محتوی همچنان در راستای همان موضوع است که بتوانند از بیگانگان برای پیشبرد ” خط جنگ ” استفاده کنند. بنابراین موضوع کاملا روشن  است ، چرا که رییس جمهور تشریفاتی آلبانی و موقعیت این کشور در شرق اروپا در دنیای سیاست در مقایسه با حکومت صدام حسین و عراق که رقمی نیست وقتی سازمان مجاهدین لب مرز ایران بود و پیش صدام حسین می رفتند و دست می دادند و صحبت می کردند و پول و پست و ارتش و سلاح و تانک و همه چیز را از صدام حسین گرفتند ، اما به جایی نرسیدند حال از آلبانی چه بر می اید و فرضا این مقام آلبانیایی کجای این معادله می تواند باشد؟!  بنابراین می توان گفت ملاقات مریم رجوی با رئیس جمهور آلبانی چیزی جز  دادن تنفس مصنوعی به نیروهای اسیر در زندان اشرف 3  نیست.این آقا نیز جز آنکه خود را خراب کرده است کار دیگری نکرده است.

این مقام آلبانیایی باید بداند سازمان مجاهدین بعد از سرنگونی صدام حسین با دخالت و وارد کردن پول در منازعات قبیله ها و طایفه های مختلف سیاستهای عراق و دخالت در کار احزاب و جناح های مختلف عراق و استفاده از شکاف های شیعه و سنی و… دولت های مختلف عراق را به بحران های مختلفی کشاند. همین حالا هم می شود رد پای سازمان مجاهدین و بقایای صدام حسین را در منحرف کردن اعتراض های مردم عراق را روز های اخیر مشاهده کرد. . این آقای رئیس هم باید مطمئن باشد که صد در صد رد پای  ” سیاست تزریق پول “ توسط سازمان مجاهدین در ایجاد شکاف و. اختلاف بین  احزاب آلبانی هویدا خواهد شد و مدارک آن بیرون می آید و گرنه چه دلیل منطقی می تواند وجود داشته باشد  که رییس جمهور آلبانی به این شکل در زندان اشرف 3 حاضر شود و به یاد بیاورد که طرح ده ماده ای مریم رجوی را دیده و تحت تاثیر قرار گرفته است.

باید گفت کدام طرح ؟! فرقه ای که در سرتاپایش را استبداد فرا گرفته   و استثمار مضاعف در آن موج می زند  از ” طرح ده ماده ای خانم مریم رجوی |” حرف می زند؟! اگر یکی از آن خانم ها که پشت سر این آقا نشسته بودند، جرئت داشت روسری خودش را بردارد؟! و یا اگر توانسته اند یک نفر را بدون روسری درون خود جا بدهند؟! شما به انگشتان این خانم ها و آقایان مجاهد نگاه کنید ! تمام آن آقایان و خانم ها حلقه های خود را درآورده و طلاق داده اند و از نظر رجوی رابطه جنسی زن با شوهر و شوهر با زن حرام است. البته نه برای خود او. پس این مقام آلبانیایی از کدام طرح ده ماده ای برای دمکراسی و آزادی و حقوق بشر حرف می زند؟! فرقه ای که این دیدگاه را دارد و قبل از رسیدن به قدرت اینطور سرکوب می کند و اینچنین ترور شخصیت دارد و منتقدین خود را بدنام جلوه می دهد در آینده فرضی چه کار خواهد کرد؟!

همین گفتگویی که در هفته های گذشته داشتیم را ببینید . ربات های اینترنتی فرقه رجوی در فضای مجازی حمله می کنند و دشنام می دهند و فحاشی می کنند. اگر انتقادی دارند نقد کنند و حرف بزنند. اگر حرف من اشتباه است بگویند اینجا اشتباه است. آنها ترور شخصیت می کنند و اگر لازم باشد ترور فیزیکی نیز می کنند . مگر مسعود رجوی در یازده آبان 1393 نگفت که باید کسانی را که بر علیه ما در 2003 در دادگاه فرانسه شهادت دادند به قتل رساند؟! حالا این آدم می گوید من تحت تاثیر طرح ده ماده ای مریم رجوی قرار گرفته ام اما ! نکته اساسی این است  که  قصد فرقه مجاهدین و مریم رجوی این است که بعد از اخراج جان بولتون از کاخ سفید به نیرو های اسیر در زندان اشرف 3 در آلبانی تنفس مصنوعی بدهد و بگوید که  که خط ما خط جنگ و وابستگی به قدرت خارجی و مزدوری برای آنها به طور کماکان ادامه پیدا خواهد کرد.

 

جواد فیروزمند:  این ها ظواهر امر است و سازمان مجاهدین تلاش می کند با حضور برخی شخصیتها از جمله رییس جمهور آلبانی در اشرف 3 به افراد بازمانده در زندان اشرف 3 روحیه بدهد اما خارج از این مساله و حتی توضیح شما مجاهدین در این رابطه پول خرج می کنند و افشاگری های بنی المللی در این رابطه زیاد بوده است. و بسیاری از افراد و شخصیت های اروپایی و آمریکایی زیر کنکاش قوانین حقوقی آن کشور و خبرنگاران بین المللی اعتراف کرده اند که از سازمان مجاهدین خلق برای شرکت در این جلسات پول می گیرند. جدای از همه این مسائل این نوع عملکرد تا الان در پروسه اخراج اجباری از عراق به اروپا و آلبانی چه تاثیری در ارتباط با اهداف کجاهدین در بین مردم ایران می تواند داشته باشد به عبارتی این اعمال چقدر می تواند مجاهدین را به پیروزی هایی که در همه جا تبلیغ می کنند برساند و چه ارتباطی بین پیروزی مجاهدین در رابطه با حکومت دارد و چه ارتباطی با جایگاه مردمی آنها دارد؟ آمدن رییس جمهور آلبانی به اشرف 3 چه چیزی را در دیدگاه مردم ایران نسبت به سازمان مجاهدین و این پروسه خشونت بار آنها تغییر خواهد داد؟

محمد حسین سبحانی  به نظر من دیدگاه مردم و میزان تنفر جامعه از سازمان مجاهدین تغییری نخواهد کرد و حتی افزایش هم پیدا خواهد کرد. مردم ایران باید چه چیزی را بفهمند وتحت تاثیر چه چیزی قرار بگیرند؟! شاید کارگری که اعتصاب می کند و حقوق خود را طلب خواهد کرد  با او همدردی کنند ولی باید تحت تاثیر کجای سازمان مجاهدین و عملکرد آن قرار بگیرد؟ این سازمان یک لکه ننگی است که حتی بقیه افرادی که در اپوزیسیون هستند می خواهند فاصله خودشان را با آنها در هر وضعیتی نشان بدهند. به همین دلیل به آنها می گوید ” آلترناتیو های قلابی “ که مدعی است وزارت اطلاعات ایران آنها را ساخته است. این یعنی هر کسی جز مجاهدین در آپوزیسیون ایران است ترور شخصیتی می کند.

از سوی دیگر تاثیر تنفر اجتماعی از سازمان مجاهدین در ایران و همینطور مخالفین حکومت ایران با سازمان مجاهدین ، به نظر من می تواند به عنوان یک احتمال نزدیک به واقعیت برای برکناری جان بولتون مورد بررسی قرار داد . جان بولتون در افکار عمومی ایرانیان به درستی  برچسب همکاری و نزدیکی به سازمان مجاهدین و این فرقه را خورده بود و ادامه حضور جان بولتون در کاخ سفید  برای پیشبرد خط ترامپ برای ادامه کار با ایران مناسب نبود. چون اسم جان بولتون با سازمان مجاهدین گره خورده بود و خودش عنوان کرده که برای شرکت در جلسات این سازمان پول می گرفته است. تنفر اجتماعی از سازمان مجاهدین در جامعه ایران چیزی نیست که قابل دیدن نباشد. می توان به عنوان یک احتمال در نظر گرفت که تاریخ مصرف جان بولتون برای ترامپ تمام شد و نمی توانست در ارتباط با جامعه ایرانی و مدیای ایرانی مفید و موثر باشد بنابر این سازمان مجاهدین و کارهای این سازمان موضوعی است که مردم ایران از آن حتی تمایل ندارد که مطلع شوند. اوج استراتژی آویزان شدن به بیگانه رسیدن و  نزدیک شدن به تئوری رجوی ” جنگ یا صلح با فاشیزم مذهبی ایران ” ” ورود جان بولتون به کاخ سفید بود. وقتی سر جنگ طلبی از کاخ سفید اخراج می شود تمام خط و خطوطی که سازمان مجاهدین روی آن سرمایه گذاری کرده بود، فرو می ریزد و این تاثیرات بسیار مهم درون تشکیلاتی دارد که موجب ریزش نیرو در این فرقه خو.اهد شد و اتفاقا به همین دلیل و برای دادن تنفس مصنوعی به اعضا این ملاقات نمایشی و فرمایشی از سوی اسرائیل بین این مقام آلبانیایی و مریم رجوی صورت گرفته است.

اما رییس جمهور تشریفاتی در آلبانی کجا؟ جان بولتون در کاخ سفید کجا؟  پس می توان گفت تنها مصرف این دیدار دادن تنفس مصنوعی به نیروهای اسیر و قربانی در زندان اشرف 3 در آلبانی بود. که کفی بزنند و سرودی بخوانند و از فضای شوک اخراج جان بولتون از کاخ سفید خارج شوند. به نظر من مریم رجوی برای کنترل نیروی داخلی خود در زندان اشرف 3 این حربه موثر را به کار برده است و به نظر من به میزانی هم در پیشبرد کنترل نیرو در سازمان مجاهدین موثر است ، هر کسی که می گوید غیر از این است به نظر من شناخت دقیق و کافی از مناسبات این فرقه ندارد،  خودش درون این سازمان نبوده است تا به عینه ببیند.  آدمهایی که درون سازمان بودند می دانند که وقتی به صورت ذهنی و فیزیکی درون چهار دیواری اسیر هستی این مسائل روی تو تاثیر می گذارد و در میانه شک و تردید همچنان نگاه می دارد و به فرد روحیه می دهد و تنفسی مصنوعی برای مدتی نفس کشیدن است ولی در رابطه با خارج از سازمان مجاهدین اساسا هیچ تاثیری ندارد. شاید برای سرویس های اطلاعاتی عربستان سعودی و موصاد و سایر جنگ طلبان وزنی برای گران فروشی خود ایجاد کند. ولی برای مردم ایران تاثیری نخواهد داشت.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

محمد حسین سبحانی: مسعود رجوی و زن

//////////////////////////////////////

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید