جواد فیروزمند: از سرسره ناصرالدین شاه تا حرم سرای رجوی

0
1150
در تاریخ است که ناصرالدین شاه روزی چند ساعت را برای رسیدگی به امور جنسی خود و زنانش می پرداخت. به همین دلیل از سرسره ای که از فتحعلی شاه به ارث رسیده بود، استفاده می نمود و با زنان حرمسرای خود سکس می کرد. سرسره ناصرالدین شاه، یا سرسره مرمر وسیله‌ای به شکل سرسره بوده‌است که برخی دیگر شاهان سلسله قاجار از آن برای سکس با زنان حرم‌سرای خود استفاده می‌نموده‌اند. نحوه استفاده از سرسره بدین صورت بود که شاه و تمامی همسران برهنه می‌شدند. شاه در پایین سرسره و در مکانی که بدن وی را ثابت و با حالت مناسب نگاه می‌داشت، مستقر می‌شد و همسران یکی یکی از بالای سرسره به پایین سرازیر می‌شدند و بعد از تماسی مختصر از شاه جدا می‌شدند تا نفر بعدی به پایین سرازیر شود. در مورد موقعیت شاه دو روایت هست (طاق‌واز خوابیده زیر سرسره و یا قرار گرفته در روبروی آن). [این قسمت به نقل از ویکی پدیا و تاریخ نگاری توسط علی اکبر دهخدا، یرواند آبراهامیان و … می باشد.] سرسره ناصرالدین شاهی یکی از اسباب مهم سوء استفاده از زنانی بود که در حرمسراهای متفاوت دربار حضور داشتند و شاهان قجری از آن بهره های فراوان می بردند. اما متاسفانه فرهنگ سرسره بازی با زنان در تاریخ میهنمان محدود به شاهان قجری نبود. تقریبا نیم قرن بعد گروهی از مردان ایرانی یافت شد که بعدها مجاهد خلق نام نهاده شدند. گروهی که در ابتدا مدعی حقوق برابری زنان بود اما با یک دگرگونی در عمق کشور متجاوز که صدام حسین حکمران آن بود، به تاسیس سرسره ایدئولوژیک روی آورده و نام آن را انقلاب ایدئولوژیک نامید.
از سرسره ناصرالدین شاه تا حرم سرای رجوی
جواد فیروزمند ـ اریا ایران ـ 10.03.2020
Jawad Firoozmand

بیش از صد سال است که ۸ مارس روز جهانی زن اعلام شده است. یک روز تاریخی برای برابری و تغییر در جامعه.

اولین گام در سال ۱۹۰۸ برداشته شد. یک جنبش کارگری با حضور ۱۵ هزار زن در شهر نیویورک که با یک راهپیمایی بزرگ خواهان حق رای، ساعات کار کمترو حقوق بیشتر شدند.

دو سال بعد ۱۰۰ زن از ۱۷ کشور جهان در کنفرانس بین المللی کپنهاگ روز ۸ مارس را روز جهانی زن انتخاب و اعلام  نمودند.

سازمان ملل متحد نیزدر سال ۱۹۷۵ این روز را به رسمیت شناخت.

از این تاریخ به بعد همه ساله در تمام کشورهای جهان ۸ مارس بعنوان روز جهانی زن و تلاش برای صلح جهانی گرامی داشته می شود.

روز ۸ مارس ۱۹۰۸، د ر ایران همزمان با حکومت مظفرالدین شاه قاجار و جنبش مشروطه بود.

دورانی که زنان بعنوان ابزار حرمسراهای متفاوت شاهان قاجاری مورد سوء استفاده قرار می گرفتند و در جامعه زنان ایران نیز از حقوق برابری یا … خبری نبود.

جَدّ او فتحعلی شاه که بیش از ۱۰۰۰ زن در حرمسرایش غوطه ور بودند و پدرش ناصرالدین شاه که ۱۱۲ زن عقدی و صیغه ای داشت و با خدمه همراه به ۲۰۰۰ تن می رسید.

در تاریخ است که ناصرالدین شاه روزی چند ساعت را برای رسیدگی به امور جنسی خود و زنانش می پرداخت. به همین دلیل از سرسره ای که از فتحعلی شاه به ارث رسیده بود، استفاده می نمود و با زنان حرمسرای خود سکس می کرد.

سرسره ناصرالدین شاه، یا سرسره مرمر وسیله‌ای به شکل سرسره بوده‌است که برخی دیگر شاهان سلسله قاجار از آن برای سکس با زنان حرم‌سرای خود استفاده می‌نموده‌اند.

نحوه استفاده از سرسره بدین صورت بود که شاه و تمامی همسران برهنه می‌شدند. شاه در پایین سرسره و در مکانی که بدن وی را ثابت و با حالت مناسب نگاه می‌داشت، مستقر می‌شد و همسران یکی یکی از بالای سرسره به پایین سرازیر می‌شدند و بعد از تماسی مختصر از شاه جدا می‌شدند تا نفر بعدی به پایین سرازیر شود. در مورد موقعیت شاه دو روایت هست (طاق‌واز خوابیده زیر سرسره و یا قرار گرفته در روبروی آن). [این قسمت به نقل از ویکی پدیا و تاریخ نگاری توسط علی اکبر دهخدا، یرواند آبراهامیان و … می باشد.]

سرسره ناصرالدین شاهی یکی از اسباب مهم سوء استفاده از زنانی بود که در حرمسراهای متفاوت دربار حضور داشتند و شاهان قجری از آن بهره های فراوان می بردند.

اما متاسفانه فرهنگ سرسره بازی با زنان در تاریخ میهنمان محدود به شاهان قجری نبود. تقریبا نیم قرن بعد گروهی از مردان ایرانی یافت شد که بعدها مجاهد خلق نام نهاده شدند.

گروهی که در ابتدا مدعی حقوق برابری زنان بود اما با یک دگرگونی در عمق کشور متجاوز که صدام حسین حکمران آن بود، به تاسیس سرسره ایدئولوژیک روی آورده و نام آن را انقلاب ایدئولوژیک نامید.

در این سرسره ایدئولوژیک که بر پیشانی سازمان مجاهدین خلق حک گردید، ابتدا مریم قجرعضدانلو مهدی ابریشمچی را از مقام شوهری به پایین انداخت و سپس به سوی معبود خود مسعود رجوی شتافت. بنام مبارزه با رژیم و جنسیت زدگی، زنان سازمان را از شوهران و فرزندان و خانواده رهانید و آنگونه که زنان جداشده از مجاهدین اذعان داشته اند، زنان سازمان را به رقص رهایی با مسعود رجوی کشاند.

در سال ۲۰۱۲ میلادی، آنتوان گسلر (Antoine Gessler)، نویسنده، محقق و روزنامه نگار سوئیسی، در یک اثر تحقیقاتی از سازمان مجاهدین خلق، تحت عنوان “دزد روح” (Le Voleur d’âmes)، نوشت: «نقش زنان در سازمان مجاهدین خلق بسیار برجسته است. از آنجایی که کنترل آنها ساده تر از مردان است، مسعود رجوی، مردها را به جز عده ای معدود، خلع درجه کرده و درجه های فرماندهی را به زنان اعطا نمود. زنانی که می بایست به لحاظ روحی و جسمی تحت امر مسعود رجوی قرار می گرفتند.»

آقای گسلر در گفتگو با یکی از زنان سابق مجاهدین خلق، کتاب «دزد روح» را اینطور ادامه می دهد؛

« …همه زن ها می بایست از شوهرانشان طلاق می گرفتند و بصورت نمادین به همسری مسعود در می آمدند.روی یک کاغذ نوشته بودم که مایل هستم با مسعود تماس مستقیم داشته باشم. آن موقع فکر می کردم کار من یک آزمایش بدون نتیجه خواهد بود.

یکی از دوستانم به من گفته بود که رابطه ای با مسعود داشته و او یک مرد کاملا عادی است. دوست من که انتظار داشته با یک مرد خداگونه روبرو شود، حسابی سرخورده شده بود. یک سال پس از این اتفاقات، مریم رجوی به من خبر داد که مسعود مرا احضار نموده است.

مریم اطاق خواب را به من نشان داد.همه چیز آماده بود. او به من گفت چه می خواهی؟ می توانی دوش بگیری، مطالعه کنی یا تلویزیون ببینی!

من خیلی تعجب کردم وقتی دیدم درب را طوری ساخته اند که فقط به بیرون باز شود. یک تخت دو نفره همراه با تجملات زیادی در داخل اطاق قرار گرفته بود. اطاقی رویایی مانند  فیلم های سینمایی، اطاقی شاهانه…

من خیلی منتظر ماندم. تقریبا نزدیک نیمه شب مسعود آمد.عصبانی بود. مرا نشاند و از من خواست تا از تناقضات ام بگویم. اما من حرف هایم را فرو خوردم. او از من پرسید: آیا چیزی برای گفتن داری؟ من به مسعود جواب دادم که فقط می خواستم با او باشم. مسعود رو به من کرد و گفت: راست نمی گویی. تو به من باور نداری! یکی از معیارهای عاشقی این است که وقتی یکدیگر را می بینیم چیزهای زیادی برای به هم گفتن داشته باشیم. اما تو هیچ چیزی برای گفتن نداری…

مسعود از من پرسید آیا شوهرت را دوست داری؟ وقتیکه به او گفتم : بله،مسعود گفت: بین من و شوهرت چه کسی را انتخاب می کنی؟ من به دروغ گفتم: مسعود را! او به من گفت برایش بیگانه هستم و باید خودم را پاک نموده و لخت برگردم. بعد به من توضیح داد که باید با او ازدواج مذهبی کنم…

من و مسعود رجوی از نیمه شب تا پنج صبح با هم بودیم. من باید تا آخر این راه را می رفتم و فهمیدم که این مسئله یک آزمایش ایدئولوژیک نیست.

بعد از آن شب او چند بار مرا صدا کرد و همیشه می گفت که با تو احساس خوبی ندارم! “وقتی از اطاق می روی تبدیل به یک بیگانه می شوی. اینطوری نمی شود…”

من تحت فشار بودم و از اینکه در حریم خصوصی او باشم اذیت می شدم. این سخت ترین دوران زندگی من بود. دیگر قادر به حرف زدن با بقیه نبودم. خیلی می ترسیدم و وضعیت من بسیار خطرناک شده بود.

دیگر نمی دانستم چطور زندگی کنم؟ دوبار اقدام به خودکشی کردم. یک بار رگ دست چپ ام را بریدم. بار دوم قرص مصرف کردم. بعدها شنیدم که زنان زیادی در داخل سازمان مجاهدین این مسیر را طی نموده اند. مریم رجوی می داند که مسعود معتاد به سکس است و باید این موضوع را بپذیرد و با آن کنار بیاید… »

تبلیغات مجاهدین و بخصوص مریم رجوی از زنان مجاهدین در کشورهای اروپایی که ضمن نفی هر گونه سرسره ناصرالدین شاهی در تشکیلات به موضوع  پیشتازی زن مجاهد خلق می پردازد، برای اعضای سازمان کاملا بیگانه ، متضاد و دوراز دسترس است.

مریم رجوی در وب سایت خود راجع به حقوق زنان، آزادی و برابری آنان نوشته است؛

« درباره آزادی و برابری زنان در ایران فردا بر موارد زیر تأکید می‌کنیم:

۱- آزادی‌ها و حقوق اساسی

۲- برابری در مقابل قانون

۳- آزادی انتخاب پوشش

۴- مشارکت برابر در رهبری سیاسی

۵- برابری اقتصادی

۶- برابری در خانواده

۷- منع خشونت

۸- منع بهره‌کشی جنسی

۹- لغو قوانین شریعت آخوندی

۱۰-تسهیلات اجتماعی

۱۱-مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی

۱۲-علیه حجاب اجباری »

اما اعضای سابق مجاهدین که بعضا تا ۴۰ سال از نبود مینیمم آزادی های فردی رنج برده اند، بدلیل نارضایتی زندانی یا شکنجه شده اند، به طلاق های اجباری درون تشکیلاتی تن داده اند، به قطع رابطه با زن، شوهر، خانواده، پدر و مادر وادار شده اند، به حجاب اجباری تن داده اند، دائما زیر بهره کشی و تهدیدهای گوناگون رهبری سازمان بوده اند، شدید ترین خشونت های درون گروهی را تحمل نموده اند واز کوچکترین حقوق اساسی و آزادی رفتار برخوردار نبوده اند، و بهمین دلایل امروزدر برابر اتهامات واهی رهبری سازمان قرار گرفته اند، تمامی بندهای ۱۲ گانه مریم رجوی را فریبکاری و تبلیغات دروغین برای خشونت بیشتر و حضور سوءاستفاده گرانه در کشورهای اروپایی می دانند. دروغی به بزرگی این ۱۲ بند که در عالم واقع با آنچه که در درون سازمان مجاهدین خلق اتفاق افتاده و تجربه کرده اند مغایرت دارد!

جواد فیروزمند – یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ – ۸ مارس ۲۰۲۰

———————————-

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید