به اعتقاد من دیگر سازمان مجاهدین مشکل مالی ندارد، چرا که چند دهه از طریق مزدوری برای بیگانه در راستای ” استراتژی آویزان شدن به بیگانگان ” ارتزاق کرده و می کند و هم اکنون نیز جان اعضا و قربانیان سازمان در لیبرتی تنها ویترین و دکانی برای عرضه نمایش خدمات مزدوری اش و گران فروشی به کشورها و بیگانگان بوده و می باشد. وگرنه کدام فرد عاقل سیاسی هست که فکر کند حضور 3000 قربانی در کمپ لیبرتی و در حاکمیت دولتی که خود مسعود رجوی آن را دست نشانده حکومت ایران می داند ، در جهت براندازی جمهوری اسلامی هست ؟ اتفاقا باید از همین زاویه به مسعود رجوی نگاه کرد که چگونه از دکان خون فروشی در اشرف و لیبرتی پول خون می گیرد؟
قسمت چهارم مصاحبه ندای حقیقت با آقای محمد حسین سبحانی درباره منابع مالی
ناموس واقعی مسعود رجوی چیست؟
مسعود رجوی چگونه پول خون می گیرد؟
ندای حقیقت ـ 31.01.2015
لینک به قسمت های اول ، دوم و سوم
پرسش:
آقای سبحانی تا کنون در باره سازمان مجاهدین و رهبری آن همان که روزی منادی ازادی و ازادیخواهی بود و سالها عمر من و شما و سایر دوستمان را به تاراج برده و به همه خیانت نموده مقالات و افشاگری های گسترده ای منتشر شده است و بقول معروف اگر در خانه کسی است یک حرف بس است
من در اینجا با توجه به افشاگری های گسترده ای که در این رابطه شده نمی خواهم به مطالب معمول بپردازم سوال جدیدی دارم سوالی که همچنان برای خودم هم در ابهام است و می خواستم ببینم آیا شما در این رابطه توضیحاتی دارید که روشنگر باشد.
من بارها از منابع مالی سازمان شنیده ام و تقریبا هر آدم منصف و معقولی متوجه است که منابع مالی سازمان صرفا از همان راه گدایی مالی اجتماعی و خانواده های اعضا نبوده و نیست و یکی از منابع گسترده وعظیم مالی همان اختصاص سهیمه از نفت عراق بوده است.
من اخبار دیگری شنیده ام مبنی بر کمک های مالی عربستان و اسرائیل به سازمان مجاهدین نظر شما در این رابطه چیست؟
محمد حسین سبحانی :
با تشکر ازشما ، در پاسخ به پرسش شما باید حدمتتان عرض کنم که بدون تردید مخفی ترین و مهمترین بخش سازمان ” بخش مالی ” آن هست که مسولیت مستقیم آن با خود مسعود رجوی هست و بسیاری از مسئولین ارشد سازمان در حد ابریشمچی و جابرزاده و محدثین و غیره هم از آن بی اطلاع هستند. هیچکس نمی داند سازمان مجاهدین در حال حاضر چقدر پول دارد؟ همه این سرمایه ها دقیقا از کجا به یغما رفته است؟ الان این سرمایه ها در کجا ها و چه کشور هایی و چه شرکت هایی سرمایه گذاری شده اند؟ و بسیاری پرسش های دیگر پیرامون مسائل مالی سازمان وجود دارد که تنها خود مسعود رجوی پاسخ آن را می داند. به نظر من ناموس واقعی مسعود رجوی ” بخش مالی ” سازمان مجاهدین هست و لاغیر. من اعتقاد دارم که در حال حاضر مسعود رجوی دو مشغله اصلی دارد:
اول: . مشغولیت اصلی مسعود رجوی چه زمانی که حاضر بود و چه الان که غیبش زده است، حساب و کتاب پول های به یغما رفته و جیره و مواجب های گرفته شده از کشورهای گوناگون هست و لاغیر یعنی اگر شما فکر کنید که رجوی وقتش را برای این می گذارد تا اشتباهات خطی و سازمانی را در بیاورد و خط و خطوط جدید طراحی و برنامه ریزی کند تا رژیم جمهوری اسلامی سرنگون شود ، به نظر من به بیراهه رفته اید.
دوم ـ بعد از مسئله مالی ، مهمترین کار مسعود رجوی کنترل نیرو چه در درون سازمان و چه در بیرون به صفت جداشده ها و منتقدین سازمان هست یعنی رجوی دهنش مشغول این موضوع است که چه کسی جدا نشود و اگر جدا شد چه کار کند که ترور شخصیت یا ترور فیزیکی شود.
با این مقدمه و با توجه به پرسش شما تلاش می کنم به مشغله اول مسعود رجوی یعنی ” بخش مالی ” تا جاییکه مقدور هست بپردازم و به پرسش شما پاسخ بدهم . من فکر می کنم در این بحث نباید در جزئیات ماند و تصور کرد سازمان مجاهدین با جمع آوری اعانه و کمک های مالی از شهروندان اروپایی انبوه هزینه ها و همچنین عطش مالی رجوی را تامین می کرده یا می کند. هر چند همین شیوه اخاذی علنی و دزدی خیابانی هم از چشم دادگاه های اروپایی از جمله آلمان هیچگاه دور نبوده است . می دانید که دادگاه عالی آلمان در سال 2001 بعد از تحقیقات گسترده ای که در مورد فعالیت های مالی مجاهدین داشت، گزارش مستندی را در این مورد منتشر کرد. اگر اجازه بدهید بخشی از گزارش دادگاه آلمان را در مورد اخاذی مجاهدین از شهروندان آلمانی برایتان بخوانم. در این گزارش آمده است:
” بعد از دو سال تحقیق، دادگاه عالی آلمان در 21 دسامبر 2001، بعد از پیدا کردن شواهدی مبنی بر سوء استفاده از امنیت اجتماعی و تقلب، دفاتر مجاهدین – 25 خانه و پایگاه- تعطیل شدند. متاسفانه، مجاهدین از فرزندان اعضاء که در جریان جنگ خلیج فارس در 1991 از عراق تخلیه شده بودند استفاده کرده بودند. این کودکان، در حالی که در پایگاه های مجاهدین در آلمان زندگی می کردند، ملزم به کار در پایگاه و شرکت درفعالیت های جمع آوری پول در خیابان ها بودند. در همین حال، مجاهدین از راه های احتمالی امنیت اجتماعی در آلمان برای کسب منافع برای این کودکان سوء استفاده می کردند. اسناد در آلمان نشان دادند که ده تا دوازده میلیون مارک توسط مجاهدین برای خرید سلاح استفاده شده است. با در نظر گرفتن ادعای “امنیت اجتماعی” مبنی بر این که هر کودک 130تا 260 مارک می تواند در روز دربیاورد، این رقم محافظه کارانه ای از مقداری است که مجاهدین توسط کودکان توانستند جمع کنند.”
البته همانطور که در ابتدا توضیح دادم ” بخش مالی ” سازمان مجاهدین سری ترین و حساس ترین بخش سازمان هست و آن چیزی که دادگاه های آلمانی یا افکار عمومی می دانند قطره ای از دریا می باشد. حتما یادتان هست که در سال 1361 سازمان بخش مالی ـ اجتماعی سازمان را تاسیس کرد. اساسا از نظر مسعود رجوی ایجاد نهادی تحت عنوان مالی ـ اجتماعی در سال ۱۳۶۱یک اشتباه بود و به همین دلیل در تمام نزدیک به 4 دهه گذشته تنها فکر می کنم دو یا سه بار سازمان مجاهدین در مورد بخش ناچیزی از فعالیت های مالی اش گزارش علنی داده است که آن هم برای فریب افکار عمومی و ردگم کنی بوده است . انتشار بخش ناچیزی از وضعیت مالی سازمان مجاهدین توسط نهاد مالی ـ اجتماعی سازمان که با انگیزه تبلیغاتی صورت گرفته بود اتفاقا باعث شد در دفعات معدودی که مسعود رجوی با خبرنگار خارجی در سال های دهه 1365 تا 1375 مصاحبه کرده بود ، یقه اش گرفته شود.
خبرنگار وال استریت ژورنال از مسعود رجوی سوال کرده بود که آیا مخارج سازمان از طریق عراق و سایر کشورهای عربی پرداخت می شود ؟ اما مسعود رجوی در گفتگو با خبرنگار این روزنامه آمریکایی مدعی شده بود که هزینه سازمان از محل کمک های ایرانیان مقیم خارج از کشور تأمین می شود و در سال 1994 مبلغ 45 میلیون دلار از این طریق به دست آورده است . به عدد دقت کنید 45 میلیون دلار. قبل از آن هم هفته نامه فرانسوی لوپوئن در سال 66 مدعی شد که صدام حسین هر ساله مبلغ 500 میلیون فرانک به سازمان مجاهدین و رجوی کمک مالی می کند و 86 میلیون فرانک از این مبلغ به هزار عضو مقیم فرانسه اختصاص دارد ، هر یک از آنها ماهانه 6 هزار فرانک دریافت می کنند. که همین اخبار نشریه فرانسوی را بعد ها یک سرلشگر عراقی که الان من اسمش را خاطرم نیست و از عراق فرار کرد را تایید کرده بود که مجاهدین ردیف مشخصی در بودجه عراق داشته اند.( الوفیق سامرایی در کتاب خاطراتش بنام ویرانی دروازه های شرقی شرح مختصری از دریافت پول و هزینه های کمک های مالی به سازمان مجاهدین داده است )
اگر به من اجازه بدهید در ادامه با طرح چند پرسش به پاسخ اصلی که باید برای پرسش شما باشد، نزدیک شوم.
آیا به نظر شما مسعود رجوی نوکری و مزدوری صدام حسین را مجانی می کرده است؟
آیا مسعود رجوی بدون جیر و مواجب بلندگوی تبلیغاتی نیروهای تندرو و جنگ طلب اسرائیلی برای فیل هواکردن های ” افشای سایت های هسته ای ” شده است ؟
آیا سازمان مجاهدین به فول معروف فی سبیل الله محمد رضا سعادتی را به جاسوسی برای سرویس اطلاعاتی شوروی گمارد تا پرونده مقربی را از دادستانی ارتش بدزدد و به شوروی بدهد ؟
آیا ده ها ترور و عملیات مسلحانه مسعود رجوی به دستور صدام حسین طراحی و عملیاتی کرد بدون جیر و مواجب؟
مریم رجوی همین هفته گذشته با همه انتقاداتی که می دانسته به دنبال آن می باشد ، برای مرگ ملک عبدالله پیام تسلیت فرستاده است ، آیا ارسال این پیام بدون توجه به پشتیبانی مالی سعودی ها در گذشته و حال بوده است؟
آیا مریم رجوی و مسعود رجوی در این دهه و بعد از سرنگونی صدام حسین به دنبال ارباب جدیدی نبوده اند؟ آیا سعودی ها و اسرائیلی ها ارباب های جدید نیستند؟
مسعود رجوی ومریم رجوی چرا در مقابل کشورهای عربی از بیان لفظ خلیج فارس هراس دارند؟ آیا این بی ارتباط با گرفتن جیر و مواجب آنهاست؟
آیا مسعود و مریم رجوی از بودجه اختصاص داده شده توسط دولت آمریکا برای سرنگونی حکومت جمهور اسلامی پول دریافت نمی کنند؟
آیا ملاقات حضوری تعدادی از فرماندهان شورشیان داعشی و مسلح سوریه با مریم رجوی در فرانسه در راستای کمک 60 میلیون دلاری اختصاص داده شده آمریکا به شورشیان سوریه نبوده است؟
آیا مشارکت فرقه مجاهدین با شورشیان مسلح سوریه و داعش در عراق در این بده بستان مالی نمی گنجد؟
بله ما از همه مسائل مالی سازمان مجاهدین اطلاع نداریم ولی می توان از پاسخ به پرسش های بالا و از کلیات به جزئیات رسید.
اگر ما اطلاع نداریم چقدر سهم فرقه مجاهدین بوده است، صورت مسئله پاک نمی شود و این واقعیت را کتمان نمی توان کرد .
در مثالی دیگر اگر فقط یک قلم در اتاق و زیر بالش مریم رجوی در سال 2003 فقط 10 میلیون دلار پول نقد و سیاه بوده است ، نمی توان عمق توان مالی سازمان را حدس زد؟ به نظر من در یک واقعیتی نباید تردید کرد و باید آن را به رسمیت شناخت ، بله مسعود رجوی از دزدی های کوچک از فروشگاه های مواد غذایی در اروپا یا سرقت های مسلحانه از بانک ها و طلا فورشی های تهران در فاز سیاسی بین 1357 تا 1360 شروع کرده است ولی الان در شرایط دیگری به لحاظ مالی قرار دادرد و دیگر آن دزد خرده پا نیست، چرا که صد ها میلیون دلار پول های مردم عراق را از طریق صدام حسین مال خود کرده است.
صد ها میلیون دلار از بخش جنگ طلب دولت اسرائیل گرفته است. صد ها میلیون دلاز از کشورهای عربی و عربستان گرفته است.
بیان این رقم ها اغراق نیست اگر چه ممکن است دقیق نباشد ولی بدون تردید به واقعیت نزدیک هستند. اصطلاحی هست که می گویند پول، پول می آورد و به اعتقاد من دیگر سازمان مجاهدین مشکل مالی ندارد، چرا که چند دهه از طریق مزدوری برای بیگانه در راستای ” استراتژی آویزان شدن به بیگانگان ” ارتزاق کرده و می کند و هم اکنون نیز جان اعضا و قربانیان سازمان در لیبرتی تنها ویترین و دکانی برای عرضه نمایش خدمات مزدوری اش و گران فروشی به کشورها و بیگانگان بوده و می باشد. وگرنه کدام فرد عاقل سیاسی هست که فکر کند حضور 3000 قربانی در کمپ لیبرتی و در حاکمیت دولتی که خود مسعود رجوی آن را دست نشانده حکومت ایران می داند ، در جهت براندازی جمهوری اسلامی هست ؟ اتفاقا باید از همین زاویه به مسعود رجوی نگاه کرد که چگونه از دکان خون فروشی در اشرف و لیبرتی پول خون می گیرد؟
