آقای رجوی گناه آقای حسین نژاد و آقای مصطفی محمدی چیست

1
1406

آقای رجوی واقعا از چه میترسید که وقتی پای عشق و عاطفه و جوهره پاک انسانی به میان میآید شما اینچنین افسار پاره میکنید و مانند یک سگ هار به گرفتن پاچه افراد عاشق مشغول میشوید اگر عشق و عاطفه شما را می هراساند لطفا توضیح دهید که چگونه شما میخواستید ایران را آزاد کنید و چگونه میخواستید دردها را التیام دهید و جامعه بی طبقه توحیدی را محقق کنید جایی که عشق و عاطفه نباشد جایی که محبت و دلسوزی نباشد حتما به جای آن شقاوت و کینه و خشونت جایگزین خواهد شد شما که خانواده را خانواده الدنگ مینامید و همه پدران و مادران را که خواهان دیدن فرزندان خود هستند مامور و الدنگ مینامید بویی از انسانیت و آدمیت نبرده اید بعد با پر رویی تمام دم از آزادی و دمکراسی و جامعه بی طبقه توحیدی میزنید در جامعه بی طبقه توحیدی شما عشق و عاطفه در آن به صلابه کشیده میشود و انسانیت و جوهره انسانی سنگسار میشود.

آقای رجوی گناه آقای حسین نژاد و آقای مصطفی محمدی چیست
حسن پیرانسر ـ 21.08.2015    آقای مصطفی محمدی و آقای حسین نژاد 2 پدر میباشند که هر کدام یک دختر در لیبرتی در مجاهدین دارند 2 پدر با عشق و عاطفه 2 پدر با قلبی پر از عشق به فرزندان خود آنها در هراسند که لیبرتی یک قتلگاه است و خواهان خروج فوری فرزندان خود از این قتلگاه میباشند آقای رجوی چرا آنها را بواسطه عشق و عاطفه نرمال که در هر پدری یافت میشود مورد ضرب و شتم قرار میدهید مگر شما خود یک پدر نیستید و یک انسان اگر شما در وضعیت و موقعیت آقای محمدی و یا آقای حسین نژاد بودید چکار میکردید آ یا برای نجات فرزندان خود از چنگال مرگ هر تلاشی را میکردید اگر نمیکردید دیگر انسان نبودید پس چرا پدران و مادران را بواسطه عشق و عاطفه آنها به فرزندان خود مورد ضرب و شتم قرار میدهید اگر شما انسان بودید و بویی از انسانیت برده بودید به خواست این 2 پدر لبیک میگفتید و اگر انقلابی بودید و به جوهره انسانی احترام و ایمان داشتید این 2 پدر را به جای ضرب و شتم در آغوش میگرفتید و اجازه میدادید که این 2 پدر با فرزندان خود آزادانه و بدون مراقب دیدار داشته باشند آقای رجوی واقعا از چه میترسید که وقتی پای عشق و عاطفه و جوهره پاک انسانی به میان میآید شما اینچنین افسار پاره میکنید و مانند یک سگ هار به گرفتن پاچه افراد عاشق مشغول میشوید اگر عشق و عاطفه شما را می هراساند لطفا توضیح دهید که چگونه شما میخواستید ایران را آزاد کنید و چگونه میخواستید دردها را التیام دهید و جامعه بی طبقه توحیدی را محقق کنید جایی که عشق و عاطفه نباشد جایی که محبت و دلسوزی نباشد حتما به جای آن شقاوت و کینه و خشونت جایگزین خواهد شد شما که خانواده را خانواده الدنگ مینامید و همه پدران و مادران را که خواهان دیدن فرزندان خود هستند مامور و الدنگ مینامید بویی از انسانیت و آدمیت نبرده اید بعد با پر رویی تمام دم از آزادی و دمکراسی و جامعه بی طبقه توحیدی میزنید در جامعه بی طبقه توحیدی شما عشق و عاطفه در آن به صلابه کشیده میشود و انسانیت و جوهره انسانی سنگسار میشود.
بله این 2 پدر از دید شما گناه کارند و مامور و الدنگ هستند چون آنها پدر هستند و عاشق فرزندان خود آنها متضاد شما هستند آنها طیف عشق و محبت را نمایندگی میکنند و شما چه طیفی را نمایندگی میکنید طیف قدرت طلبی و خشونت را.
آقای رجوی واقعا ترس شما از چیست آیا از این در هراسید که مبادا آتش عشق و عاطفه انسانی ریش و ریشه مغزشویی و تلقینات مذهبی شما را بسوزاند و انسانهای ربات شده را مجددا به جوهره انسانی خویش باز گرداند.
بله اگر منهم جای شما بودم میترسیدم چون عشق و عاطفه انسانی را نمیشود از بین برد شاید بشود آن را برای مدتی مهار کرد ولی در نهایت این عشق و عاطفه است که دودمان دیکتاتورهایی مانند شما را به باد خواهد داد.
آقای رجوی شما با پدیده و عنصر سر سختی به نام عشق و عاطفه آنهم عشق و عاطفه پدر به فرزندش گلاویز شده اید که امکان برد شما صفر است چون فرزندان این 2 پدر پاره تن آنها و از پوست و گوشت و خون آنها میباشند من یک پدر نیستم ولی اگر منهم پدر بودم برای نجات فرزندم هر کاری میکردم چون قدرت عشق و عاطفه حدی نمیشناسد و بالاخره این پدران و مادران که تو بواسطه شعور کم آنها را الدنگ مینامی پیروز صحنه نبرد خواهند بود.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید