رجوی چه شد و به کجا رفت؟

از قول خودش میگویم. به تک تک ما میگفت پیشتاز، ولی در عمل داشت ما را شکنجه روانی میکرد. هر حرفی میزد امکان نداشت کسی روی حرف او بتواند چیزی بگوید. مثلا می گفت انقلاب مریم که کاملا دروغ بود. خودش حرف در دهان ما می گذاشت. انقلابی که باعث کشتن عاطفه ها شد، بخصوص سر خانواده. او چرا از خانواده وحشت داشت؟ انگار خانواده عذابش میداد. یادم هست در نشست ها به یکی از نفرات میگفت که “خانواده تو مال من است ولی نه آن خانواده ای که جلوی درب اشرف باشد”. یا در نشستها میگفت رژیم به دنبال مریم، و من به دنبال شما میگشتم. این از آن حرفهای مزخرف بود که همه مخشان صوت میکشید. ما زیر موشک بودیم و مریم رجوی در پاریس و زندگی می کرد. ولی حرف من این است که رجوی مدام دم از حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) می زد اما همیشه خودش قبل از همه از صحنه غایب بود. امامان ما پیشاپیش صحنه نبرد بودند و شهید می شدند و حالا مسعود رجوی از اسم آنها و کارهای آنها برای منافع خود سوء استفاده می کند.معلوم نیست کجای مسعود رجوی به ائمه ربط پیدا می کند.

رجوی چه شد و به کجا رفت؟

بنیاد سحر ـ 25.12.2017
لینک به منبع

در این مقاله می خواهم کمی از آن ملعون نامرد بگویم که چگونه جوانی ما را تباه کرد و خانواده های ما را اسیر و عبید نمود و چه شیادی ها کرد تا دل نفرات را به دست بیاورد. هر چند که خوش کلام بود و با شامورتی بازی تمام همه را براحتی فریب می داد، اما نکاتی هست که باید به مریم رجوی گفت تا بداند که به گرد مردم فریبی و دنائت شوهرش هم نخواهد رسید.

اما حرف اصلی چیست؟ رجوی در همه جا حرف از انقلاب مریم می زد که این انقلاب بود که ما را تا این حد رساند؟ کدام حد؟ چه حدی؟ که به تمام نفرات خودش هم خیانت بکند؟ به مردم ایران خیانت بکند؟ این همه جنایت بکند؟

از قول خودش میگویم. به تک تک ما میگفت پیشتاز، ولی در عمل داشت ما را شکنجه روانی میکرد. هر حرفی میزد امکان نداشت کسی روی حرف او بتواند چیزی بگوید. مثلا می گفت انقلاب مریم که کاملا دروغ بود. خودش حرف در دهان ما می گذاشت. انقلابی که باعث کشتن عاطفه ها شد، بخصوص سر خانواده. او چرا از خانواده وحشت داشت؟

انگار خانواده عذابش میداد. یادم هست در نشست ها به یکی از نفرات میگفت که “خانواده تو مال من است ولی نه آن خانواده ای که جلوی درب اشرف باشد”. یا در نشستها میگفت رژیم به دنبال مریم، و من به دنبال شما میگشتم. این از آن حرفهای مزخرف بود که همه مخشان صوت میکشید. ما زیر موشک بودیم و مریم رجوی در پاریس و زندگی می کرد.

ولی حرف من این است که رجوی مدام دم از حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) می زد اما همیشه خودش قبل از همه از صحنه غایب بود. امامان ما پیشاپیش صحنه نبرد بودند و شهید می شدند و حالا مسعود رجوی از اسم آنها و کارهای آنها برای منافع خود سوء استفاده می کند.معلوم نیست کجای مسعود رجوی به ائمه ربط پیدا می کند.

چند سال است که از رجوی خبری نیست. معلوم نیست چه شد و به کجا رفت. بعد از آخرین نشست در لیبرتی دیگر کمتر از او صحبت می شد. فقط به اسم او پیام هایی می آمد. رجوی گفت که به ما میگویند “ایادی شرق و غرب”. مگر دروغ می گفتند؟ رجوی هر کاری که دلش می خواهد می کند و بعد تنها می گوید ضرورت انقلاب است و به هیچ کس پاسخگو نیست.

اما یک نکته دیگر در رابطه با حجت زمانی دارم. این فرقه رجوی بود که او را در ترکیه پس زد و ابتدا او را مزدور رژیم خواند و خودش او را لو داد. اما بعد از این که او را به ایران بازگرداندند و اعدام شد شهید خودشان نامیدند. مگر در ترکیه به او شک نکرده بودند؟ مگر خودشان رد او را ندادند؟ چه شد به محض اینکه اعدام شد از طرف او نوشته آوردند و گفتند که فلان حرف را گفته است. ولی همشهری های او این را قبول نداشتند وی مدانستند که فرقه رجوی میتوانست به راحتی او را در ترکیه نجات دهد اما تلاش کرد تا به ایران بازگردانده و اعدام شود. این اولی نبود و آخری هم نیست.

وجود رجوی و فرقه اش انقلاب مریم نیست بلکه مردم کشی و از بین بردن جوانان مملکت ما است. این خود فروشان چه در زمان صدام و چه در زمان آمریکایی ها که در اشرف بودند خط نهایی خودشان را خوب مشخص کردند. رجوی در عمل می گفت که تا می توان باید از نفرات کشت. حالا می گوید که روی امواج خون شهدا به کشور امن و آلبانی رسیده اید.

در عراق همه چیز از ابتدا برای رفتن به کشور امن مهیا بود. مگر کشور رمانی نپذیرفته بود که نصف نفرات را قبول کند؟ چرا رجوی مانع شد؟ چون میخواست حتما روی امواج خون شهدا حرکت کند و مثل آدم نمی توانست به کشور امن برود.

افراد را بزور در لیبرتی نگاه داشت و به کشتن داد و تازه منت هم بر سرشان می گذارد که این سازمان بود که شما را به آلبانی آورد. اما دروغگو نمی گوید که این تلاش ملل متحد بود که در مقابل رجوی تا توانست سنگ اندازی کرد.

کم کم این کارهای رجوی بیرون میزند که قطره ای از دریا است که به تازگی برادمان سیامک نادری خوب در صحبتهایش گفت که چه بلاهایی برسرش آورده اند. حقایق بالاخره برای مردم ما روشن میشود. به قول خود رجوی بگذار تا تاریخ حقایق را بگوید و روسیاهی به چه کسی خواهد ماند. این اول کار است نه پایان کار و راه گریزی نیست که شما از آن فرار بکنید حق گرفتنی است پس منتظر باشید.

مجید آتش آفروز – نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی

//////////////////////