حسین نژاد: به مناسبت پنجاه و سومین سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران

0
488

از این رو در پنجاه و سومین سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران وظیفۀ مبرم تاریخی همۀ اعضا و هواداران سابق سازمان ضمن افشای اپورتونیستهای راست به سردمداری مسعود رجوی و خیانتهای آنان که با تبدیل سازمان به یک فرقه و نقض آشکار و شدید حقوق بشر از طریق سرکوبها و حبسها و قتلهای وحشتناک درون تشکیلاتی در طی سه دهۀ گذشته روی خیانتها و جنایتهای اپورتونیستهای چپ نما در سال ۵۴ را سفید کردند و با سیاستهای ضد ملی و نوکری و وابستگی برای بیگانه بطور خاص رفتن به عراق و همکاری با صدام قاتل مردم ایران و ادامه اقدامات تروریستی در داخل کشور با کمک او از طریق اعزام تیمهای ترور و خمپاره زنی، اعمال و اندیشه های ضد عرف و اخلاق و فرهنگ مردممان پایگاه مردمی سازمان را نابود ساختند؛ احیای ارزشها و آرمانها و شعارهای اصیل سازمان مجاهدین خلق و در رأس آنها استقلال و آزادی و دمکراسی است.

به مناسبت پنجاه و سومین سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران

 Ghorbanali Hosseinnejad EU Parliamentقربانعلی حسین نژاد ـ 08.09.2018

لینک به منبع

به مناسبت پنجاه و سومین سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران

نگاهی به گذشته و مشی سازمان و تبدیلش به فرقه و از بین بردن پایگاه مردمی آن توسط رجوی

نوشتۀ قربانعلی حسین نژاد عضو و مترجم ارشد سابق رهبری سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی)

۱۵ شهریور طبق تصمیم سازمانی به عنوان روز بنیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۴۴ بدون اینکه اسمی برای آن بگذازند؛ تعیین و مشخص شده است. در آن سال گروهی از اعضای اصلی نهضت آزادی ایران به رهبری مهندس مهدی بازرگان از آن تشکل انشعاب کرده و در برابر مشی مبارزات سیاسی و پارلمانی که نهضت در پیش گرفته بود مشی مبارزۀ مسلحانه را علم کرده و چندین سال بر تئوریزه و ایدئولویژه کردن این مشی مشغول شدند. این انشعاب سالها بعد یعنی بعد از دستگیری همۀ بنیانگذاران و اعضای مرکزیت سازمان توسط ساواک شاه در شهریور ۵۰ که به ضربۀ ۵۰ معروف است بعد از طی مراحلی و نامهای گوناگون در زندان سرانجام به نام سازمان مجاهدین خلق ایران نامگذاری و برای زندانیان اعلام شد و از آنجا نیز توسط خانواده های ملاقات کننده به بیرون و به میان اندک هواداران سازمان در میان دانشجویان و روشنفکران مذهبی آن زمان درز کرد.

تا اینکه بعد از انقلاب ضد سلطنتی ایران در سال ۵۷ پراگماتیست اپورتونیستهای راست به سردمداری مسعود رجوی با شعارها و اقدامات چپ روانه مبتنی بر تهدید و ترور و سرانجام هم تروریسم در ادامۀ همان مشی غلط مبارزۀ مسلحانه علاوه بر وارد کردن بزرگترین ضربه در تاریخ ایران بر کل جنبش آزادیخواهانه و دموکراتیک مردم ایران در مبارزه با دیکتاتوری و استبداد و به هدر دادن امکانات و نیروی انسانی چه از مردم ایران و چه از جنبش آزادیخواهانۀ آنان؛ در همین حال بزرگترین ضربه را به سازمان مجاهدین خلق ایران و پایگاه مردمی آن و امید و اعتماد خلقمان به این سازمان وارد ساختند امید و اعتمادی که حاصل پایداریها و خونهای شهدای سازمان و در رأس آنها بنیانگذاران سازمان بود.

درست است که مشی مبارزۀ مسلحانه که سازمانهایی همچون مجاهدین خلق به رهبری بنیانگذاران شهید و در رأس آنها محمد حنیف نژاد در آن زمان علیه رژیم به تقلید بس اشتباه از مبارزات آزادیخواهانه و برابری و استقلال طلبانه در الجزائر، فلسطین، آمریکای لاتین، چین و ویتنام و آفریقا وو… برگزیدند در حالیکه این مشی به هیچوجه متناسب با جامعه و شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جامعۀ ایران نبود و به همین جهت درست بر ضد خودش تبدیل شد و نتیجه ای جز شکست نیروهای آگاه و روشنفکر جامعه در به ثمر نشاندن اهداف آزادیخواهانه و برابری طلبانه شان به همراه نداشت، ولی این سازمانها از جمله سازمان مجاهدین اصیل در آن زمان آرمانها و شعارهایشان اساسا استقلال و آزادی و مبارزه با سیطرۀ سرمایه داری جهانی به سرکردگی آمریکا بود و هرگونه وابستگی و تکیه به بیگانه بویژه آمریکا را در راه تحقق آرمانهایشان و سرکوب در داخل تشکیلات را نفی می کردند چنانکه در همان آغاز بنیانگذاری سازمان یکی از اعضای بنیانگذار یعنی زنده یاد عبد الرضا نیک بین وقتی جدا شده بدون هیچگونه سرکوب و فشار و اصرار بر ماندن و بدون اینکه سر به نیست بشود (کاری که در تشکیلات رجوی با اعضا و مسئولین بالا در صورت خواست جدایی می کردند) از سازمان خارج شد.

از این رو در پنجاه و سومین سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران وظیفۀ مبرم تاریخی همۀ اعضا و هواداران سابق سازمان ضمن افشای اپورتونیستهای راست به سردمداری مسعود رجوی و خیانتهای آنان که با تبدیل سازمان به یک فرقه و نقض آشکار و شدید حقوق بشر از طریق سرکوبها و حبسها و قتلهای وحشتناک درون تشکیلاتی در طی سه دهۀ گذشته روی خیانتها و جنایتهای اپورتونیستهای چپ نما در سال ۵۴ را سفید کردند و با سیاستهای ضد ملی و نوکری و وابستگی برای بیگانه بطور خاص رفتن به عراق و همکاری با صدام قاتل مردم ایران و ادامه اقدامات تروریستی در داخل کشور با کمک او از طریق اعزام تیمهای ترور و خمپاره زنی، اعمال و اندیشه های ضد عرف و اخلاق و فرهنگ مردممان پایگاه مردمی سازمان را نابود ساختند؛ احیای ارزشها و آرمانها و شعارهای اصیل سازمان مجاهدین خلق و در رأس آنها استقلال و آزادی و دمکراسی است.

یاد آوری می شود که اپورتونیستهای راست به سرکردگی رجوی دهها سال است که خودشان و مشخصا بعد از کودتای موسوم به «انقلاب ایدئولوژیک» اعتراف کرده اند که دیگر آن سازمان مجاهدین اصیل را که توسط بنیانگذاران شهید پایه گذاری شد نمایندگی نمی کنند بلکه یک سازمان یا تشکل دیگری می باشند و از همانزمان تا کنون به ندرت از نام سازمان مجاهدین خلق ایران آنهم برای فریب طیف هایی از ایرانیان خارج و داخل استفاده کرده اند بلکه در رسانه ها و بیانیه ها و اطلاعیه هایشان بیشتر با نامهایی موهوم و غیر واقعی که هیچگونه وجود و معنی واقعی خودش را ندارد مانند «شورای ملی مقاومت ایران» و «ارتش آزادیبخش ملی ایران» وانواع و اقسام انجمنهای ایرانی یا خارجی دست ساز خودشان ظهور و نمود داشته اند و اغلب اصطلاحات و شعارهای اصیل و اصلی سازمان مجاهدین خلق را کنار گذاشته و مصطلحات و شعارهای ضد ملی و تفرقه افکن همچون «ایران رجوی، رجوی ایران» خاص خودشان را که آمیخته با کیش شخصیت و فردپرستی است که اساسا با اصل سانترالیسم دموکراتیک و رهبری شورایی در سازمان مجاهدین خلق منافات دارد (هر گز در سازمان نام فرد مشخصی به عنوان رهبر مطرح نبوده است) ساخته و پرداخته و به کار می برند بطوریکه این امر را از زبان مهدی ابریشمچی یکی از سردمداران خائن اپورتونیستهای راست علنا و«با افتخار» راه و روش بنیانگذاران را رد کرده و و خودشان را بالاتر از بنیانگذاران معرفی کردند و رسما اعلام نمودند که ما دیگر سازمان مجاهدین خلق نیستیم. وی در یک سخنرانی پیرامون شعبدۀ موسوم به «انقلاب ایدئولوژیک» گفت: «ما اونی که بودیم نیستیم، افتخار هم می کنیم، نسبت به اونهاییکه این راه رو نرفتند سرهستیم» (مهدی ابریشمچی – نشریۀ «مجاهد» شمارۀ ۲۴۱ به تاریخ ۱۵ فروردین سال ۶۴ – صفحۀ ۲۲).

شکل گیری یک جنبش رهاسازی میراث سازمان مجاهدین و بنیانگذاران آن از غصب و غارت و تحریف رجوی و فرقه اش در اوائل سال ۶۳  با درخواست تشکیل کنگرۀ سازمان از سوی مجاهد خلق پرویز یعقوبی قدیمترین عضو مرکزیت سازمان برای جمع بندی گذشته و انتخاب رهبری در راستای اصل تغییر ناپذیر و پایه ای سازمان یعنی اصل سانترالیسم دموکراتیک و رهبری جمعی و نه فردی و کیش شخصیت آن هم از نوع رجوی آغاز شد ولی طی نشستهایی توسط رجوی و سردمداران دیگر باندش نه تنها بی پاسخ ماند بلکه با انواع شیوه های ترور شخصیت و لجن پراکنی خاص رجوی در داخل تشکیلات و بعد هم در بیرون و در رسانه های سازمان سرکوب گردید ولی هرگز اهمیت تاریخی خودش در احیای میراث سازمان و بنیانگذارانش را از دست نداد و کتابها و جزوات و بیانیه های این جنبش به عنوان جریان اصیل سازمان مجاهدین خلق و مواضع آن باقی ماند.

در ادامه و در راستای قیام آقای پرویز یعقوبی و با تأسی به ایشان، مجاهد خلق علی زرکش دوسال بعد در مخالفت با سیاستهای چپ روانه تروریستی و کودتایی رجوی تحت نام «انقلاب ایدئولژیک» قد علم کرد که با توطئه آپورتونیستهای راست که یک عنصر بی مایه و عروسکی بنام مریم عضدانلو را نیز به کار گرفته بودند توانستند او را در محاکم خود به اعدام محکوم نموده و پس از چند سال اسارت در زندان رجوی در نهایت در عملیات موسوم به فروغ از بین ببرند و بسیاری مجاهدان پیشکسوت دیگر چه در داخل و چه در خارج از کشور که در مخالفت با حاکمیت خلیفه گری و ولایت رجوی، شجاعانه از تشکیلات این حاکمیت بیرون آمده اند،  یا خاموشند و یا به مخالفت محفلی و غیر علنی با رجوی بسنده کرده اند. این یاران و همسنگران دیرین باید به وظیفۀ تاریخی خودشان در بیان واقعیتها و افشای آنچه در داخل تشکیلات فرقۀ رجوی مبنی بر لگد مال کردن همۀ آرمانهای اصیل سازمان و شهدایش شاهد بودند قیام کنند.

—————

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید